اینجا همه هر لحظه می پرسند:
«حالت چطور است؟»
اما کسی یک بار از من نپرسید:
«بالت . . .»
دیشب دوباره
گویا خودم را خواب دیدم:
در آسمان پر میکشیدم
و لابهلای ابرها پرواز میکردم.
و صبح چون از جا پریدم
در رختخوابم
یک مشت پَر دیدم
یک مشت پَر، گرم و پراکنده
پایین بالش
در رختخواب من نفس میزد
آنگاه با خمیازهای ناباورانه
بر شانههای خستهام دستی کشیدم
بر شانههایم
انگار جای خالی چیزی . . .
چیزی شبیه بال
احساس میکردم!
#قیصر_امين_پور
«تو مرا پیدا کردی مانند سنگریزهای که آن را در ساحل جمع کنند.
همانند چیزی غریب و گمشده که کس کاربرد آن را نداند.
همانند نامهی پاره و پراکنده شده به دست باد کوچهها.
همانند نگاه گم گشتهی کسی که دور شدن یاری را بنگرد...»
#لویی_آراگون
تو در کرانهی عالم
درون خویش به یغما فتادهای
کزین هزار هزاران
یکی نگفت که بر شانهات چه میگذرد...
#محمد_مختاری
∞♥️
میگم دلبر بگرد توی جیب پیرهنت توی مچ دستات بین موهات توی کمد لباست طاقچه پنجره اتاقت پیش گلدونات اصلا بین نفسات حواسم اونجا جا نمونده؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کہ چــاےبرهر دردِ بے درمــان دواست...
#عصـرتون_دلنشین☕️
نامه، کوتاهش خوش است.
زیادهگویی شیوهی بیگانگان است؛
ما را اشارتی کافی است.
مثل #عرفی_شیرازی کوتاه بگویمت:
"چون زخمِ تازهدوخته از خونْ لبالبم..."
بیخودی نیست که اسم گل ها را از اسم زن ها انتخاب کرده اند ، مثلا آقا هوشنگ جز یک سبیل پر پشت چه دارد که بتواند اسم یک گل باشد ، گل ظرافت دارد ، ظرافت در رنگ ، نقش و دیگری در بو
زن ها هم همینند
همه ی گل ها آنقدر ها هم که باید زیبا نیستند ، و بعضی خیلی زیبا هستند و آنقدر که باید عطر خوشی از خودشان متساعد نمی کنند ، یکی هم که زیباست و خوشبو شاید آنقدر ها عمر نکند ، زن ها همه شان گلِ گلند
یکی زیباست که چشم های همه را خیره می کند ، یکی مهربانی اش جلوه می کند ، یکی دست پخت دارد بیا و ببین ، یا مثلا یکی آنقدر خوش ذوق است ، سبزی پلو را میریزد توی سینی قلم کاری شده ی اصفهان ، ماهی شکم پر را طوری می آراید که ماهی بیچاره اگر جان داشت حتما یک سلفی می گرفت ، یکی هم فقط بلد است حرف بزند ، همین خوب حرف زدن ، کم چیزی نیست ، اینکه خستگی یک شب کشیک را با دو کلمه از تن آقا در کند آخرِ همه ی ظرافت هاست ، بعضی خانم ها هم هستند اهل ساز و آواز و دهل ، یک چنگی به تار بزنند ، قند توی دل مردشان آب می کنند ، یک زن هایی هستند چشم هایشان حکم سلاح دارد ، با همان ریملی که از دوشنبه بازار خریده اند تو را به رگبار می بندند ، دیده اید بعضی گل ها هستند برگ هایشان بهتر از خودشان ، بعضی زن ها هستند موهایشان بهتر از صورت ساده شان ، همین موهای مشکی رنگ نخورده را بلند می کنند ، می گذارند میان یک گلِ سر توپ توپی و تو هلاک می شوی
زن ها همه از دم گل تشریف دارند ، شما ببین کدام بیشتر به گلدان دلت می آید ، آب و نان از تو ، ریشه از او ، و به همین سادگی عشق گل می کند.
#مسعود_ممیزالاشجار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بإسمِ الأنانيَةْ ، أريدُكَ لي وَحدي!
به نامِ خودخواهی،
تو را تَنها برای خودَم می خواهم...
و شب بخیر به تو در شبی که قوی بودی ، قوی و تنها ، طوری که کسی صدای شکستن استخون طاقتت را نشنید...
#لاادری
#شبتونــ_آروم🙏🏻🌺🙏🏻
غمگين مباش يك روز صبح از خواب بر میخيزی،
ستاره ها را ازگيسوانت پايين میريزی
و ماه را درون صندوقچه ی اتاقت میگذاری.
از چشمانت رد شب را بيرون کن که امروز صبح ديگری ست،
مطمئن باش من عاشق تو خواهم ماند تا باز شب بيايد...
#نزار_قبانی
#ســلام✋🏻
#صُبحتونــ_بعشق
اندر خم بُرگَش؛چه راحت غصه خوردیم!!
_در زبان #لری_بختیاری به ابرو “بُرگ” می گویند.
میخواهم به تصویر کشم
شکل دستانت را
صدایشان را
ترنمشان را
سکوتشان را
میتوانی اندکی در برابرم بنشینی
تا ناممکنها را تصویر کنم؟
#نزار_قبانی