eitaa logo
انتشارات آسمان سوم📖
211 دنبال‌کننده
218 عکس
27 ویدیو
1 فایل
📖 انتشارات آسمان سوم ناشر تخصصی کتاب های دفاع مقدس📚 🏢شیراز، بلوار پاسداران، جنب باشگاه فجر 📚فروشگاه آسمان کتاب، جنب ایستگاه مترو وکیل الرعایا ادمین: @Ftm_dhghn1
مشاهده در ایتا
دانلود
📌در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🔸تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس معرفی کتاب "مرزنامه"🌱 📖گزیده:روایتی از مرزبانی در شرق کشور 🖊 نویسنده:سید محسن هاشمی 📚نوبت چاپ: اول، 1402 بریده ای از کتاب: به این فکر می کردم که دیگر مسیر بازگشت مثل آمدن برایم ترسناک،عجیب و سخت نخواهد بود،دیگر دانستم که امنیت به این راحتی تامین نمی شود و این همه سختی و دشواری علت همان پاداشی است که خداوند برای مرزداران مقرر داشته،که نباید حتی با یک شوخی ساده آن را خدشه دار کرد. امنیت مرهون مجاهدت مرزبانان است که همیشه و در همه جا خصوصابر روی این برجک ها با چشمانی باز برایمان ارمغان آورده اند تا به گفته ی فرمانده امین،ما در شهرهای خود،سرمان را راحت بر بالش گذاشته و استراحت کنیم. 🇮🇷 📖 📚 @asemane3 @kshohadayefars 🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
📌در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🔸تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس معرفی کتاب "فاطمه"🌱 📖گزیده:زندگینامه سردار شهید حاج موسی رضازاده 🖊 نویسنده:آرزو مهبودی 📚نوبت چاپ: اول، 1402 بریده ای از کتاب: گاهی وقت‌ها توی خیالم با پدرم دعوا می‌کردم: "خوب شد؟ این همه گفتی "شهادت،شهادت"حال جواب بچه ی سه ساله‌ات را من باید بدهم؟" اما فوری پشیمان می‌شدم. چقدر سه ساله‌ها و یکساله‌ها و شیرخواره‌ها بودندکه پدرشان مثل پدر ما شهید شده بود؛ پس آنها چه؟ بالآخره همه ی آنها هم خدایی داشتند! خون ما هم که رنگین‌تر از آنها نبود، تازه الگوی ما شیعیان امام حسین(ع) است که ایشان هم طفل سه ساله‌شان بعد از شهادت، آن‌طور بیتاب پدر بود! این‌طور وقت‌ها بود که می‌فهمیدم امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) چه کشیده‌اند در برابر بهانه‌های رقیه‌ی سه ساله که پدرش را می‌خواست ... 🇮🇷 📖 📚 @asemane3 @kshohadayefars 🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
🔹 آیین تکریم و معارفه مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارس ⏰ زمان : چهارشنبه سوم بهمن ماه ساعت 10:15 🏛 مکان : تالار بزرگ حافظ
📌در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🔸تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس معرفی کتاب "راهی برای رفتن"🌱 📖گزیده:بیانات و کلیدواژه های فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با دست اندرکاران برگزاری کنگره شهدا 🖊 نویسنده:ساجده تقی زاده 📚نوبت چاپ: اول، 1402 بریده ای از کتاب: این راه،راهی است که خوف و حزن ندارد،ترس و اندوه ندارد؛راه خدا است دیگر؛در این راه بایستی ثابت قدم بود،در این راه بایستی با قدرت حرکت کرد،در این راه باید با وسوسه های دشمنان متزلزل نشد. در پایانِ راهی که شما می روید«لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» نه ترس است نه اندوه. سید علی خامنه ای/یازدهم آذرماه 1400 🇮🇷 📖 📚 @asemane3 @kshohadayefars 🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
امشب که شب مبعث احمد باشد مشمول همه عطای سرمد باشد یارب چه شود طلوع صبح فردا صبح فرج آل محمد باشد عید بزرگ مبعث مبارک🌸🌹
📌در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🔸تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس معرفی کتاب "چشم لشکر"🌱 📖گزیده:روایت حسن خسروانی از هشت سال جنگ تحمیلی 🖊 نویسنده:کیوان نوری کوچی،سعیده سادات حسینی 📚نوبت چاپ: اول، 1402 بریده ای از کتاب: راهی شدیم.هرچه در مسیر می دیدیم،می نوشتیم.مثلاً می نوشتیم:«پی ام پی گلوله خورده،تانکر آبی و الوار چوبی گوشه ای افتاده.»به همین شکل نوشتیم و تا خط رفتیم.حدوداً نزدیکی های ظهر به سنگردیدبانی رسیدیم.همه بچه ها هم جمع شدند.کل سنگر را پوشانده بودندو فقط سوراخی برای چشمی دوربین باز بود.دوربینی داخل سنگردیدبانی قرار داشت که قرار شد همه به ترتیب موقعیت عراقی ها را ببینند.عراقی ها متوجه حضور ما شدند و شروع به تیراندازی کردند.کمین عراقی ها نزدیک بود.قبل از خط پنج شش تا کمین در دل زمین حفر کرده بودند.نوبت من شد که با دوربین نگاه کنم،حدود پنج دقیقه کل منطقه را دیدم.بعد نوبت یکی از بچه ها شد.تا داخل سنگر رفت و خواست نگاه کند،سه تاتیر از سوراخ دوربین داخل داخل آمد،آخی گفت و بر زمین افتاد.دقیقاً در چشمی دوربین زده بودند... 🇮🇷 📖 📚 @asemane3 @kshohadayefars 🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
آئین رونمایی از کتاب (سرباز امام) با حضور جمع کثیری از رزمندگان دوران دفاع مقدس در مراسم جشن پیروزی انقلاب اسلامی در پادگان امام خمینی (ره) مقر استقرار تیپ نیرو مخصوص ۳۳ المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در جهرم اجرا شد. کتاب سرباز امام، تاریخ شفاهی جناب سرهنگ مجتبی مقتدری می باشد که با مصاحبه برادر ایوب پرندآور و به کوشش مسعود ذبایحی در شانزده فصل و ۴۴۲ صفحه به رشته تحریر درآمده است... @asemane3
📌در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🔸تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس معرفی کتاب "در قاب خاطرات"🌱 📖گزیده:خاطرات دانش آموزان شهید استان فارس 🖊 نویسنده:علی مرادی 📚نوبت چاپ: اول، 1403 بریده ای از کتاب: در آخرین مرخصی و قبل از اینکه برای دفعه ی دوم اعزام شود،توی یکی ار قبرهای خالی که برای شهدا آماده کرده بودند،خوابیده وآرزوی شهادت کرده بود.شاید بعضی ها بگویند خیال بافی است اما یکی از عکس هایی که از او مانده،شاهد این ادعاست: اینجانب قربانعلی در تاریخ 1365/10/30 در قبر یکی از شهداآرزوی شهادت می کند. بهار آمدهمه شادند،غیر از من که غمناکم منم روزی شوم خرم که لاله روید از خاکم. قریب دوماه بعد و در عملیات کربلای 8،قربانعلی به آرزویش رسید. 🇮🇷 📖 📚 @asemane3 @kshohadayefars 🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
👣👣سفری به اعماق افکار و ایده ها "اولین نشست تجربه نگاری در نگارش کتاب " مهمان خانم رقیه بابایی نویسنده کتاب های حنانه شو، دختری که پروانه شد، سفر به قلعه خورشید و به وقت ۳۱۵ و... هستیم. قرارِ ما شنبه ۲۰ بهمن ساعت ۹ الی ۱۰ در نشست مجازیِ تجربه نگاری مکان: نرم افزار قرار (رایگان) https://gharar.ir/r/a46077cc منتظر همه ی کسانی که از شنیدن تجربه های متفاوت لذت می برن، هستیم.
🎥برنامه تلویزیونی نهضت در شیراز 🖍مروری متفاوت بر انقلاب اسلامی در شیراز 💥از سه‌شنبه ۱۶ بهمن به مدت ۱۰ شب ⏱ساعت ۲۰:۳۰ 📺 شبکه فارس @asemane3
📌در راستای دومین کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس 🔸تولیدات کمیته تالیف کنگره شهدای فارس 📖گزیده:روایت هایی درباره خلبان سرلشکر شهید عباس دوران 🖊 نویسنده:مجید ایزدی 📚نوبت چاپ: دوم، 1403 چکیده ای از کتاب منزل دایی ما چند کوچه پایین تر از خانه پدری مان بود. وقتی به سمت در رفت،جوراب نپوشید و وارد حیاط شد.بدون اینکه کفش کفش پا کند،پابرهنه به سمت در حیاط رفت. دنبالش رفتم و پرسیدم:«عباس چرا کفش نمی پوشی ؟ چرا پابرهنه؟» گفت:«می خواهم مزه خاک وطنم را با همه وجودم حس کنم.» کوچه های محل خاکی بود.گفتم :«عباس،اول که زشت است.بعد هم پایت روی این سنگ ها و آشغال های کوچه زخم می شود.» خندید و رفت. یک ساعتی طول کشید که برگشت. تکه شیشه ای به کف پایش رفته و زخمی شده بود. نشست، پایش را شست و پانسمان کرد.گفتم:« دیدی،رفتی خودت را زخمی کردی و برگشتی؟!ارزشش را داشت ؟» گفت:«بله،ارزشش را داشت.من مدت ها چشم انتظار این خاک بودم.دوست داشتم با ذره ذره وجودم این خاک را حس کنم.» 🇮🇷 📖 📚 @asemane3 @kshohadayefars 🇮🇷کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس