eitaa logo
..: آسمانے ها :..
626 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
571 ویدیو
166 فایل
ڪانال رسمے هیئت انصارالشهـداء مـسـجـد امـام هـادی«ع» بیرجـنـد ‌ صفحه اینستاگرام: http://instagram.com/Asemaniha168_3 ‌ مسجد امام هادی علیه السلام: https://eitaa.com/nojaba_khj ‌ قرارگاه جهادی شهید زارعے: https://eitaa.com/qj_zarei ‌‌ ادمین: @Ho3_ask
مشاهده در ایتا
دانلود
✅مروری کوتاه بر بیانات مقام معظم رهبری در کتاب ارزشمند انسان 250 ساله : 🔹بخش اول : مقدمه 🔰 غربت ائمه عليهم السلام به دوران زندگی این بزرگواران منتهی نشد، بلکه در طول قرنها، عدم توجه به ابعاد مهم و شاید اصلی از زندگی این بزرگواران، غربت تاریخی آنها را استمرار بخشید. ً یقینا کتابها و نوشته ها در طول این قرون، از ارزش بی نظیری برخوردارند، زیرا توانستهاند مجموعهای از روایاتی را که در باب زندگی این بزرگواران هست، برای آیندگان یادگار بگذارند. ِ لکن عنصرِ مبارزة سیاسی حاد که خط ممتد زندگی ائمة هدی عليهم السلام را در طول 250 سال تشکیل میدهد، در لا به لای روایات و احادیث و شرح حالهای ناظر به جنبههای علمی و معنوی، گم شده. زندگي ائمه عليهم السلام را ما بايد به عنوان درس و اسوه فرا بگيريم، نه فقط به عنوان خاطرههاي شکوهمند و ارزنده؛ و اين، بدون توجه به روش و منش سياسي اين بزرگواران، ممکن نيست. ُ ً بنده شخصا علاقه ای به اين بعد و جانب از زندگی ائمه پیدا کردم عرض کنم که اولبار اين فکر براي بنده در سال 1350 و در دوران محنت بار يک امتحان وابتلای دشوار پيدا شداگر چه قبل از آن به ائمه بصورت مبارزان بزرگی که در راه اعلای کلمة توحيد و استقرار حکومت الهي فداکاري ميکردند توجه داشتم، اما نکتهاي که در آن برهه ناگهان براي من روشن شد، اين بود که زندگي اين بزرگواران، عليرغم تفاوت ظاهري ـ که بعضی، حتي ميان برخي از بخشهاي اين زندگي احساس تناقض کردند ـ‌ در مجموع يک حرکت مستمر و طولانی است، که از سال دهم، يازدهم هجرت شروع ميشود و 250 سال ادامه پيدا ميکند و به سال دویستوشصت ـ که سال شروع غيبت صغري است ـ در زندگی ائمه خاتمه پيدا ميکند. اين بزرگواران يک واحدند، يک شخصيتند. شک نميشود کرد که هدف و جهت آنها يکي است. پس ما به جاي اينکه بياييم زندگي امام حسن مجتبي عليه السلام را جدا و زندگی امام حسين جدا و زندگی امام سجاد را جدا تحليل کنيم ـ تا احيانا در دام اين اشتباه خطرناک بيفتيم که سيرة اين سه امام به خاطر اختلاف ظاهري با هم متعارض و مخالفند ـ‌ بايد يک انساني را فرض کنيم که 250 سال عمر کرده، و در سال یازدهم هجرت قدم در يک راهي گذاشته و تا سال دویست وشصت هجري اين راه را طي کرده. تمام حرکات اين انسان بزرگ و معصوم با اين ديد قابل فهم و قابل توجيه خواهد بود. هر انساني که از عقل و حکمت برخوردار باشد ـ ‌‌ولو نه از عصمت ـ‌ در يک حرکت بلندمدت، تاکتيکها و اختيارهاي موضعي خواهد داشت. گاهي ممکن است لازم بداند تند حرکت کند و گاهي کند، گاهي حتي ممکن است به عقبنشيني حکيمانه دست بزند، اما همان عقبنشيني هم از نظر کسانی که علم و حکمت و هدفداري او را ميدانند، يک حرکت به جلو محسوب ميشود. با اين ديد، زندگي اميرالمؤمنين با زندگي امام مجتبي با زندگي حضرت ابی عبد الله با زندگي هشت امام ديگر ـ تا سال دویست وشصت ـ يک حرکت مستمر است. اين را بنده در آن سال متوجه شدم و با اين ديد وارد زندگي آنها شدم، يکبار ديگر نگاه کردم و هرچه پيش رفتم اين فکر تأييد شد. توجه به اینکه زندگی مستمر این عزیزان معصوم و بزرگوار ـ ‌از اهلبیت رسول خدا ـ با یک جهت ِ گیری سیاسی همراه است، قابل این است که به عنوان یک فصل جداگانه، مورد عنایت قرار بگیرد، و بنده به این مطلب خواهم پرداخت؛ اِنشاءالله مایلم این جمله را قدری با شرح و تفصیل عرض کنم . 🆔 @asemaniha168
: اولاً مبارزه سیاسی یا مبارزه حاد سیاسی که ما به ائمه نسبت می‌دهیم یعنی چه منظور این است که مبارزات ائمه معصومین علیهم السلام فقط مبارزه علمی و اعتقادی و کلامی نبود از قبیل مبارزات کلامی که در طول همین مدت شما در تاریخ اسلام مشاهده می کنید مثل معتزله مثل اشاعره و دیگران مقصود ائمه از این نشست‌ها و لغات درس و بیان حدیث و نقل معارف و بیان احکام فقط این نبود که یک مکتب کلامی یا فرد را که با آنها و وابسته بود صد درصد ثابت کنند و خصوصا و خودشان را محکوم کنند چیزی که بیش از این بود همچنین یک مبارزه مسلحانه هم از قبیل آن چیزی که انسان در زندگی جناب زید و بازماندگانش و همچنین بر حسن و بعضی از آل جعفر و دیگران در تاریخ زندگی ائمه می‌بیند نداشتند البته آنها را به طور مطلق هم تخطئه نمی‌کردند بعضی را تخطئه می کردند به دلایل غیر از نفس مبارزه مسلحانه، بعضی را هم تایید کامل می‌کردند در بعضی هم به نحو پشت جبهه شرکت می کردند امام صادق فرمودند : هراینه دوست دارم که خروج کننده آل محمد قیام کند و مخارج خانواده اش بر عهده من. کمک مالی و آبروی کمک به جا دادن و مخفی کردن و از این قبیل لاکن خودشان به عنوان ائمه ما میشناسیم وارد در مبارزه مسلحانه نبودند و نمی شدند مبارزه سیاسی نه آن اولی نیست و این دومی عبارت است از مبارزه با یک هدف سیاسی آن هدف چیست عبارت است از تشکیل حکومت اسلامی به تعبیر ما حکومت علوی از لحظه وفات رسول الله تا 260 در صدد بودند که حکومت الهی را در جامعه اسلامی به وجود آورند اصل ملتهاست البته نمی‌توانیم بگوییم که می‌خواستند حکومت اسلامی را بر زمان خودشان یعنی هر امامی در زمان خودش به وجود آورد آینده های میان مدت و بلند مدت و در مواردی هم نزدیک بود تا وجود داشت مثلاً در زمان امام مجتبی به نظر ما تلاش برای ایجاد حکومت اسلامی در آینده کوتاه مدت بود امام مجتبی در جواب به مسیب بن نجبه و دیگران که به او گفتند چرا شما سکوت کرده اید می فرمود و ان ادری لعله فتنه لکم و متاع الی حین ترجمه : نمی‌دانم شاید آن برای شما آزمایشی و مهلت برخورداری تا زمان معینی باشد. در زمان امام سجاد به نظر بنده برای آینده میان مدت بود که حالا در این باره شواهد و مطالبی را که هست عرض خواهم کرد در زمان امام باقر احتمال زیاد این است که برای آینده کوتاه مدت بود از بعد از شهادت امام هشتم به گمان زیاد برای آینده بلندمدت بود برای چه موقع مختلف بود اما همیشه بود این معنای مبارزه سیاسی است همه کارهای ائمه علیهم السلام معنوی و روحی که مربوط به اعضای نفس یک انسان و غرب به خداست و این‌ها و این یعنی درس حدیث علم کلام مهاجر به خصوص معلمی به خصوص سیاسی طبیعی عید حمایت از یک گروه و رشد یک گروه در یک خط است برای این است که حکومت اسلامی را تشکیل بدهند این مدعاست. 🆔 @asemaniha168
: اصلاً آیا یک زندگی سیاسی داشتند یا نه آیا زندگی ائمه فقط این بود که یک عده شاگرد یک عده مرید یک عده علاقه‌مند را دور خودشان جمع کنند و احکام نماز و احکام زکات و احکام به حجم اخلاقیات اسلامی و معارف و اصول دین و عرفان و این چیزها را به آنها بیان کنند و همین و بس یا نه غیر از این چیزهایی که گفته شد و روح آنچه که گفته شد یک چهارچوب دیگری در زندگی ائمه از جهان همان زندگی سیاسی ائمه است این یک مطلب بسیار مهمی است که باید روشن شود ته در فرصت های کوتاه جای بحث استقلالی و مشروع نیست من رئوس مطالب را عرض می کنند برای اینکه آن کسانی که شغل دارند دنبال این مسئله بروند با این چهارچوب یک بار دیگر روایات را نگاه کنند و کتب تاریخ را ببینند آن‌وقت معلوم می‌شود که زندگی موسی بن جعفر یا ائمه دیگر علیهم السلام است که امروز همچنان مبهم و ناگفته و ناشناخته است و بعد از آنکه احساس کردند در محیط امامت و محیط اهل بیت احساس شد جهت پیغمبر برآورده نشد یعنی یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه ،انجام نگرفت بعد از آنکه دیدند که تشکیل یک نظام اسلامی تشکیل یک دنیای اسلامی آنطوری که پیغمبر آن خواسته بودند بعد از دوران صدر به کلی فراموش شد جای نبود و امامت را سریع تر است گرفت کسرا ها و قیصر ها و قلدر ها و اسکندر ها و دیگر نامداران ظالم و طاغی تاریخ در لباس جانشینی و خلافت با نام سلسله بنی امیه و بنی عباس روی کار آمدند و قرآن به آن شکلی که ارباب ملک و قدرت می خواستند تفسیر شد و ذهن های مردم تحت تاثیر عملکرد خائنانه آنان عالمانی که سر در آخور مطامع و محبت های مادی ارباب حکومت و ملک داشتند قرار گرفت بعد که اینها را دیدند یک نقشه کلی در زندگی ائمه وجود آمد اینکه می‌گویم یعنی همه از امیرالمومنین امام حسن عسکری بنده بارها گفته‌ام زندگی را که ۲۵۰ سال طول کشیده زندگی یک انسان به حساب بیاوریم یک انسان ۲۵۰ ساله از هم جدا نیستند کلهم نور واحد هر کدام از اینها که یک حرف می زدند این حرف در حقیقت از زبان آن دیگران هم هستند هر کدام از اینها که یک کاری انجام دادند این در حقیقت کاران دیگران هم هست یک انسانی که ۲۵۰ سال عمر کرده است تمام کارهای اند در طول این ۲۵۰ سال کار یک انسان با یک هدف با یک نیت و با تاکتیک های مختلف است ائمه وقتی که احساس کردند که اسلام رو به غربت افتاد و جامعه اسلامی تشکیل نشد چند هدف را از اهداف و اصولی خود قرار دادند یکی تبیین اسلام شکل درست. اسلام از نظر آن کسانی که در راس قدرت در طول این سالیان طولانی درازمدت قرار داشتند یک چیز مزاحم بود اسلام پیغمبر اسلام قرآن اسلام جنگ بدر و حنین اسلام زد تجمل پرستی اسلام ضد تبعیض اسلام طرفدار مستضعفان اسلام کوبنده مستکبران به درد آن کسانی نمی خورد که می‌خواستند با ماهیت فرعونی عباس موسوی بپوشند با ماهیت نمرودی به بازی ابراهیمی بپوشند امکان نداشت مجبور بودن اسلام را تحریف کنند امکان نداشت که اسلام را از دل مردم از ذهن مردم یک بار دور کنند چون مردم معاون بودند مجبور بودن و ماهیت خودش عوض کنند و خالی کنند عین همانرا که شما یادتان هست و شاهد بودید در دوران رژیم گذشته نسبت به مظاهر اسلامی انجام گرفت در رژیم گذشته با تظاهرات اسلامی مخالفت نمی‌شد اما با معنای اسلام و با روح اسلام چرا با جهاد اسلام چرا با امر به معروف و نهی از منکر اسلام چرا با بیان حقایق اسلامی چرا اما با ظواهر اسلامی که به گاو و گوسفند آنها صدمه نزند مخالفت نمی شد . 🆔 @asemaniha168
🔴این حالت در دوران خلافت های اموی و عباسی هم وجود داشت لذا برای اینکه اسلام را از روح و حقیقت خود خالی کنند عده ای مزدور قلم به مزد و زبان به مزد داشتند پول می‌دادند حدیث درست می‌کردند پول می‌دادند منقبت برای آنها درست می کردند پول می‌دادند کتاب برای آنها می‌نوشتند. 🔘 می گویدوقتی سلیمان بن عبدالملک از دنیا رفت ما دیدیم کتاب‌های فلان عالم بزرگ که اسمش را نمی‌آورم بر حیوانات با رشد بر اثر ها باشد و از خزانه سلیمان بن عبدالملک بیرون آمد یعنی این کتاب نویس این محدثه بزرگ این عالم معروفی که این همه نام او در کتاب های اسلامی وجود دارد این برای سلیمان بن عبدالملک کتاب می نوشت خوب کتابی که برای سلیمان بن عبد الملک نوشته بشود شما توقع دارید در این کتاب چیزی باشد که سلیمان بن عبد الملک را ناخوش بیاید!؟ خب او که ظلم میکند شراب میخورد با کفار می سازند مسلمین را زیر فشار قرار می دهند بین مردم تبعیض قائل می‌شود فقرا را رویشان فشار می‌آورد اموال مسلمین را می‌گیرند این چه جور اسلامی را می پسندد‼️ این درد بزرگ جامعه اسلامی در طول قرن‌های اول بود ائمه این را می‌دیدند احساس می‌کردند که میراث ارزشمند پیغمبر یعنی احکام اسلامی که باید برای طول تاریخ بماند و انسان ها را در تمام ادوار تاریخ هدایت بکند دستخوش تحریف شده یکی از هدف‌های ائمه که خیلی هم مهم بود و تفسیر حقیقی قرآن و افشاگری تحریف ها و تحریک کننده ها بود نگاه کنید در کلمات می بینید آنچه که گفته شده در موارد بسیاری ناظر به آنچه چیزهایی است که به نام اسلام علما و فقها و محدثین وابسته به دستگاه های حکومت و دربار های سلطنتی گفته بودند آنها را رد می‌کردند و حقایق را بیان می‌کردند این یک هدف اصلی و بزرگ برای ائمه که تبیین احکام اسلامی بود این یک . خوب خود هم این کار یک دارد یعنی وقتی ما می دانیم که تحریف با تحریک دستگاه سلطنت و خلافت انجام می‌گیرد و قلم به مزد ها و مزدورهای علی الظاهر عالم برای خاطر سلاطین تحریف میکنند طبیعی است که اگر کسی علیه آن تحریف ها اقدام می کند کاری برخلاف سیاست آنها حکام و سلاطین انجام داده امروز که در بعضی از کشورهای اسلامی بعضی از قلم به مزدها و نویسندگان مزدور و ماجور از طرف دستگاه‌ها کتاب مینویسند تا ایجاد تفرقه بین مسلمانان ها بکنند یا چهره برادران مسلمان خودشان را زشت نشان بدهند اگر در این کشورها یک نویسنده آزاد منش پیدا بشود که کتابی بنویسد و درباره وحدت اسلامی و درباره برادری بین جماعات اسلامی در آن قلم فرسایی کند این کار یک کار سیاسی است در حقیقت ضد دستگاه‌های حاکم است ائمه یکی از قلم های درشت فعالیت‌شان این بود، احکام اسلامی را که بیان می کردند معنایش این بود که احکام اسلامی در آن روز در جامعه اسلامی گفته نمی‌شد چرا در هر گوشه و کناری از دنیای اسلام کسانی بودند که قرآن را می‌گفتند و می‌گفتند از پیغمبر می‌کردند هزاران حدیث را بعضی از محدثین بلد بودند مخصوصاً مکه و مدینه و کوفه و بغداد و اینها هم نبود در تمام عالم اسلامی شما نگاه بکنید تاریخ در خراسان فلان جوان دانشمند چندین هزار حدیث تدوین می‌کند در طبرستان فلان عالم بزرگ چندین هزار حدیث از پیامبر و صحابه نقل می‌کند. حدیث وجود داشت حکم اسلامی بیان می شد 💢آنچه بیان نمیشد تفسیر و تبیین درست اسلام در همه شئون و امور جامعه اسلامی بود که ائمه می خواستند جلوی آن را بگیرد این یک کار که از کارهای مهم است 🆔 @asemaniha168
کار مهم دیگر تبیین مسئله امامت بود امامت یعنی زمامداری جامعه اسلامی مسئله عمده‌ای که برای مسلمان ها آن روز روشن نبود و عملاً و از لحاظ تئوری دچار تحریف شده بود مسئله امامت بود امامت جامعه اسلامی با کیست کار به جایی رسیده بود که کسانی که به اغلب احکام اسلامی عمل نمی‌کردند و بیشتر محرمات را انجام می دادند ادعا می کردند جانشین پیغمبرند و می نشستند و در مسند پیغمبر و خجالت هم نمی کشیدند یعنی اینجور نبود که مردم ندانند مردم می دیدند که یکی به نام خلیفه مست و لایعقل به محل نماز جمعه می آید و پیش نماز مردم می شود و به او هم اقتدا می کردند مردم می‌دانستند که یزید بن معاویه دچار بیماری‌های بزرگ اخلاقی و عامل به گناهان بزرگ است در عین حال وقتی به ایشان گفته می شد که علیه یزید قیام کنید می‌گفتند ما بایزید بیعت کردیم نمی‌شود قیام کنیم مسئله امامت برای مردم روشن نبود مردم خیال می‌کردند که امام مسلمین و حاکم جامعه اسلامی می‌تواند با این گناهان با این خلاف ها با این اموالی که بر خلاف صریح قرآن و اسلام هست آمیخته و آلوده باشد برای مردم مسئله مهم این بود که این یک مشکل بزرگی بود که با توجه به اهمیت مسئله حکومت در یک جامعه و تاثیر حاکم در جهت گیری جامعه بزرگترین خطر برای عالم اسلام است لذا ائمه لازم می دانستند دو چیز را به مردم بگویند یکی اینکه بگویند امام دارای این شرایط است حاکم اسلامی دارای این خصوصیات است این عصمت این تقوا این علم این معنویت این رفتار با مردم این عمل در مقابل خدا خصوصیات امام یعنی حاکم اسلامی را برای مردم بیان کنند این یک و دوم مشخص کنند که آن کسی که دارای این خصوصیات است امروز کیست که معرفی می کردند و خودشان را بیان می‌کردند این هم یک کار بزرگ ائمه برای این یکی از مهمترین کارهای سیاسی و تبلیغات و تعلیمات سیاسی چیست ائمه علیهم السلام این دو کاری که گفتم هیچ کار دیگری نداشتند کافی بود که ما بگوییم زندگی ائمه از اول تا به آخر یک زندگی سیاسی است آنجایی که تفسیر هم می‌گویند بیان معارف اسلامی را هم می کنند در حقیقت یک عمل سیاسی انجام می‌دادند آنجایی هم که درباره خصوصیات امام حرف می زنند باز یک عمل سیاسی دارند انجام می دهند یعنی ائمه تعلیماتشان در همین دو خصوصیت به عنوان و دو موضوعی که گفتم خلاصه می‌شد باز و امه و زندگیشان یک زندگی سیاسی بود اما به این هم اکتفا نمی‌کردند علاوه بر همه اینها حداقل از دوران امام حسن مجتبی به بعد یک حرکت زیرزمینی همه جانبه سیاسی و انقلابی را به فصل قبضه کردن حکومت شروع کرده بودند شکی باقی نمی‌ماند برای کاوشگر زندگی ائمه که ائمه این حرکت را داشتند آنی که من عرض می کنم ناشناخته است این نکته قضیه است که متاسفانه در کتاب هایی که در زندگی ائمه نوشته شده درباره زندگی امام صادق در زندگی بسیاری از ائمه دیگر معرفی نشده است. اینکه ائمه یک حرکت سیاسی تشکیلاتی وسیع و گسترده را انجام می دادند با این که این همه شواهد وجود دارند این ناگفته مانده و ذکر نشده و مشکل عمده فهم زندگی ائمه علیهم السلام است این است که ائمه این کار را شروع کردند پس این را به طور خلاصه همه برادران و خواهران بدانند که ائمه علیهم السلام همه شان به مجرد اینکه بار امانت امامت را تحویل می گرفتند یکی از کارهایی که شروع می‌کردند یک مبارزه سیاسی بود یک تلاش سیاسی بود برای گرفتن حکومت این تلاش سیاسی مثل همه تلاش هایی است که آن کسانی که می خواهند یک نظامی را تشکیل بدهند انجام می‌دهند و این کار را از ائمه علیهم السلام هم می کردند. 🆔 @asemaniha168
تمام این نزاعی که شما در طول دوران زندگی ائمه علیهم السلام بین آنها و دستگاه‌های ظلم و جور مشاهده می کنید بر سر همین قضیه است آنهایی که با ائمه ما مخالفت می‌کردند آنهاها را مسموم می کردند مقتول می کردند زندان می‌انداختند دعوای شان بر سر داعیه حکومت ائمه علیه السلام بود اگر ائمه دایی حکومت نداشتند و علوم اولین و آخرین را هم به خودشان نسبت می دادند اگر بحث قدرت سیاسی نبود داعیه قدرت سیاسی نبود هیچ گونه تعرضی نسبت به آنها انجام نمی گرفت لااقل به این شدت انجام نمی‌گرفت اصلاً مسئله این است لذا شما می‌بینید در بین دعوت ها و تبلیغات ائمه علیهم السلام روی کلمه امامت و مسئله امامت خصوصیت بسیار بالایی است یعنی وقتی که امام صادق هم می‌خواهد ادعای حاکمیت اسلامی و قدرت سیاسی بکند می گویند ایها الناس ان رسول الله کان الامام . امام و پیشوای جامعه رسول خدا بود ثم کان علی بن ابی طالب ثم الحسن ثم الحسین تا میرسد به خودش یعنی تمام بحث ائمه با مخالفین شان و بحث اصحاب ائمه در مبارزات شان همین مسئله حکومت با حاکمیت و ولایت مطلقه و عامه بر مسلمین و قدرت سیاسی بود بر سر مقامات معنوی آنها با ائمه دعوای نداشتند خیلی از اوقات اتفاق می افتاد که کسانی که در جامعه زمان خلفا اهل زهرا بودند و اهل علم بودند و معروف به تفسیر و به علم و به این چیزها الفا هم با آنها نه فقط معارضه نمی‌کردند بلکه حتی مخلص آنها بودند اظهار ارادت نسبت به آنها می کردند پیش آنها می رفتند از آنها نصیحت می خواستند چرا چون آنها در مقابل خلفا دایه سیاسی نداشتند و الا امثال حسن بصری و ابن شبرمه و عمر بن عبید این بزرگان از علمای که مورد قبول و توجه خلفا بودند این‌ها کسانی بودند که ادعای علم و ادعای زهر و ادعای معنویت و ادعای تفسیر و ادعای علوم پیغمبر و همه این ادعاها را هم داشتند اما نسبت به آنها هیچ گونه از طرف خلاف تعرضی نبود چرا چون دایه قدرت سیاسی وجود نداشت دعوای ائمه با خلفای عباسی و بنی امیه بر سر همین مسئله امامت و ولایت یعنی همین معنایی از امامت که ما امروز آن را به کار می‌بریم بوده 🆔 @asemaniha168
(ع) در نبرد بین امام هادی و خلفای که در زمان ایشان بودند آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد حضرت هادی علیه السلام بود در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه یکی پس از دیگری آمدند و به درک واصل شدند آخرین نفر آنها معتز بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم در مدت کوتاهی مرد این خلافت ها غالباً با ذلت مردن. یکی به دست پسرش کشته شد دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی عباس تار و مار شدند به عکس شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسکری و در آن شدت عمل روز‌به‌روز وسعت پیدا کرد قوی تر شد. حضرت هادی ۴۲ سال عمر کرده اند که ۲۰ سالش را در سامرا بودند در آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی می‌کردند سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را مختصر ساخت تا غلامان ترک نزدیک به خود را با ترک های خودمان ترک های آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود که از ترکمنستان و سمرقند و از همین منطقه مغولستان و آسیای شرقی آورده بود در سامرا نگه دارد اینها چون تازه اسلام آورده بودند ائمه و مومنان را نمی شناختند و از اسلام سر در نمی آوردند به همین دلیل مزاحم مردم می شدند و با عربهاو مردم بغداد اختلاف پیدا کردند در همین شهر سامرا عده قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله آن ها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام با نامه‌نگاری و غیره برساند این شبکه‌های شیعه در قم خراسان یمن و در مناطق دوردست و در همه اقطار دنیا توانستند رواج بدهند و روز به روز تعداد افرادی را که به این مکتب هستندرا زیاد تر کنند امام هادی همه این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان ۶ خلیفه و علارغم آنها انجام داده است حدیث معروفی درباره وفات حضرت هادی است که از عبارت آن معلوم می‌شود که عده قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند به گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آنها را نمی شناخت چون اگر می شناخت همه شان را تار و مار می کرد اما این عده چون شبکه قوی به وجود آورده بودن دستگاه خلافت نمی‌توانست به آنها دسترسی پیدا بکند یک روز مجاهدت این بزرگوار ها به قدر سالها اثر می گذاشت یک روز از زندگی مبارکه اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند در جامعه اثر می‌گذاشت این بزرگواران دین را همینطور حفظ کردند و الا دینی که در راسش متوکل و معتز و معتصم و مامون باشد و علمای اشخاصی باشند مثل یحیی بن اکثم که با آنکه عالم دستگاه بودند خودشان از فساق و فجار درجه یک علنی بودند اصلاً نباید بماند باید همان روزها به کل کلک آن کنده میشد تمام می‌شد این مجاهدت و تلاش ائمه نه فقط تشیع بلکه قرآن اسلام و معارف دینی را حفظ کرد این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا اگر اسلام انسانهای کمربسته نداشت نمی توانست بعد از هزار و دویست سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی به و وجود بیاید باید یواش یواش از بین میرفت اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند باید از بین می رفت تمام می شد و اصلاً هیچ چیزش نمی ماند هم می ماند از معارف چیزی باقی نمی‌ماند مثل مسیحیت و یهودیت ای که حالا از معارف اصلی‌شان تقریباً هیچ چیز باقی نمانده است اینکه قرآن سالم بماند حدیث نبوی بمانند این همه احکام و معارف بماند بعد از هزار سال بتواند در راس معارف بشری خودش را نشان دهد کار طبیعی نبود کار غیر طبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت البته در راه این کار بزرگ کتک خوردن زندان رفتن و کشته شدن هم هست که اینها برای این بزرگوار ها چیزی نبود. 🆔 @asemaniha168
حدیثی درباره کودکی حضرت هادی است که وقتی معتصم در سال ۲۱۸ هجری حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد حضرت هادی که در آن وقت ۶ ساله بود به همراه خانواده‌اش در مدینه ماند پس از آنکه حضرت جواد به بغداد آورده شد معتصم از خانواده حضرت پرس و جو کرد وقتی شنید پسر بزرگ حضرت جواد علی بن محمد ۶ سال دارد گفت این خطرناک است ما باید به فکر باشیم معتصم شخصی را که از نزدیکان خود بود مامور کرد که از بغداد به مدینه برود قدر آن جا کسی را که دشمن اهل بیت است پیدا کند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص تا او به عنوان معلم این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد این شخص از بغداد به مدینه آمد و یکی از علمای مدینه را به نام الجنیدی که جز او مخالف ترین و دشمن ترین مردم با اهل بیت علیهم السلام بود در مدینه از این قبیل علما آن وقت بودند برای این کار پیدا کرد و به او گفت من ماموریت دارم که تورا مربی این بچه کنم نگذاری هیچکس با او رفت و آمد کند و او را آن طور که ما می‌خواهیم تربیت کن اسم این شخص در تاریخ ثبت است حضرت هادی هم همانطور که گفتم در آن موقع شش سال داشت و امر امر حکومت بود چه کسی می توانست در مقابل آن مقاومت کند و بعد از چند وقت یکی از بستگان دستگاه خلافت الجنیدی را دید و از بچه‌ای که به دستش سپرده بودند سوال کرد الجنیدی گفت بچه بچه است من یک مسئله از ادب برای او بیان می کنم او با بهای از ادب را برای من بیان می‌کند که من استفاده می کنم اینها کجا درس خوانده اند که گاهی به او وقتی می‌خواهند وارد حجره شود می گویند یک سوره از قران بخوان و بعد وارد شو می پرسد چه سوره ای بخوانم من به او گفتم سوره بزرگ مثلاً سوره آل عمران را بخواند او خوانده و جاهای مشکلش را هم برای من معنا کرده است اینها عالمند حافظ قرآن و عالم به تعویض و تفسیر قرآن مانند بچه ارتباط این کودک که علی الظاهر کودک است اما ولی الله است و آتیناه الحکم صبیا با این استاد مدتی ادامه پیدا کرد و استاد شد و یکی از شیعیان مخلص اهل‌بیت شد غلامی که آب و جو آرد آب جوی آمد و غلام ببرد در همه میدانها غلبه با این ها بود و همه جا آنها شکست خوردند دعبل که با همه خلفای بنی عباس بد بود و پدر آنها را با شعرهایش درآورده بود و برای هر کدامشان سندی در تاریخ است چند بیتی راجع به معتصم دارد می‌گوید ما در کتاب‌ها خوانده بودیم که بنی عباس ۷ خلیفه اند و حالا می‌گویند هشت خلیفه هشتمین کجاست مثل اصحاب کهف که هشتم ایشان سگ بود بعد می‌گوید تو کجا و آن سگ کجا آن سنگ هیچ گناهی پیش خدای متعال نداشت تو سرتاپای گناه است حضرت را از مدینه به سامرا آوردند تا زیر نظر خودشان باشد لاکن دیدند فایده‌ای ندارد شما اگر حالات این سه امام را در مناقب و جاهای دیگر متوجه می شوید که در زمان این بزرگواران شبکه ارتباطی شیعه بیشتر از زمان امام باقر و امام صادق بوده است از اقصی نقاط دنیا نامه می‌فرستادند پول می فرستادند و دستور می گرفتند در حالیکه این ها در محدودیت بودند حضرت هادی در سامرا محبوب مردم شده بود همه ایشان را احترام می‌کردند و اهانتی در کار نبود و بعد هم در وفات آن حضرت و همچنین امام حسن عسکری علیه السلام شهر غوغا شد 🆔 @asemaniha168
این جا بود که حکام فهمیدند رازی وجود دارد آنرا باید بشناسند و علاج بکنند آنها به مسئله قدسیت پی برند . متوکل حضرت را به مجلس شراب کشاند تا خبر همه جا بپیچد که علی بن محمد میهمان متوکل بود بساط شراب و عیاشی هم در مجلس چیده شده بود شما ببینید این خبر چه تاثیری بر جا می گذاشت حضرت با دید یک انسان مبارز به قضیه نگاه کرد و مقابل این توطئه ایستاد حضرت به دربار متوکل رفت و مجلس شراب او را به مجلس معنویت تبدیل کرد یعنی با گفتن حقایق و خواندن شعرهای شماتت بار متوکل را مغلوب کرد به طوری که در آخر حرف هایش متوکل بلند شد برای حضرت قالیه آورد و او را با احترام بدرقه کرد حضرت به او گفت تو خیال می کنی اینجا نشسته ای پنجه مرگ تو را فرا نخواهد گرفت و به همین طور مراتب عمل موترا تا کرم هایی که به جان متوجه خواهد افتاد بیان فرمودند و مجلس را به کل متحول کرد و از دربار بیرون رفت در مبارزه‌ای که شروع کننده آن خلیفه تندخو و قدرتمند بود و طرف دیگر یک جوان بی‌دفاع طرف به ظاهر ضعیف تر دست به یک جنگ روانی زد مبارزه ای که در آن نیزه و شمشیر کاربرد ندارد ما اگر بودیم اصلاً نمی‌توانستیم این کار را بکنیم این امام است که می تواند موقعیت را بسنجد و طوری سخن بگوید که خلیفه را خشمگین نکند ممکن بود حضرت مثلاً بلند شود همه شیشه های شراب را به زمین بریزد این عکس العمل خوبی نبود و نتیجه ای هم از آن گرفته نمی‌شد اما حضرت طور دیگری عملکرد این قضیه خیلی مهم است باید به این نکته در زندگی ائمه توجه داشته باشید که این بزرگواران دائم در حال مبارزه بودند مبارزه‌ای که روحش سیاسی بود زیرا کسی هم که در مسند حکومت نشسته بود مدعی دین بود او هم ظواهر را ملاحظه می کرد. چیزی که موجب می شد این مبارزه و معارضه بااهل بیت وجود داشته باشد این بود که اهل بیت خودشان را امام می‌دانستند می‌گفتند ما امامیم اصلا بزرگترین مبارزه علیه حکام همین بود چون کسی که حاکم شده بود خود را امام و پیشوا میدانست .میدید شواهد و قراینی که در امام لازم هست در حضرت هست و در او نیست و این موجود را برای حکومت خطرناک میشمرد چون مدعی است . حکام با این روح مبارزه میجنگیدن و ائمه هم مثل کوه ایستاده بودند . شما مرامی را در نظر بگیرید که 250 سال علیه آن حکومت شده اصلا باید هیچ چیزش نماند باید به کل از بین برود ولی شما ببینید الان در دنیا چه خبر است و شیعه به کجا رسیده . این ها مبارزه می کردند و برای همین مبارزه هم جانشان را از دست دادند راهی است که رو به هدفی مشخص ادامه دارد گاهی یکی بر می گردد یکی از این طرف می‌رود اما هدف یکی است این بزرگواران از امام حسین که پایه را گذاشت موفق تر بودند چون بعد از شهادت امام حسین ارتد الناس بعد الحسین الا ثلاثه هیچ کس نماند اما در زمان امام هادی شما نگاه کنید تمام دنیای اسلام را ائمه علیهم السلام زیر قبضه گرفته بودند 🆔 @asemaniha168
حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا که در واقع مثل یک پادگان بود یک شهر بزرگ آنچنانی نبود اما توانسته بودند این همه ارتباطات را با سرتاسر دنیای اسلام تنظیم کنند وقتی ما ابعاد زندگی ائمه را نگاه کنیم می فهمیم این ها چه کار کرده اند بنابراین فقط این نبود که اینها مسائل نماز و روزه یا طهارت و نجاست را جواب بدهند در موضع امام با همان معنای اسلامی خودش قرار می‌گرفتند و ما مردم حرف می زدند به نظر من این بود در کنار این ابعاد قابل توجه است شما می‌بینید که حضرت هادی را از مدینه به سامرا آوردند و در سنین جوانی ۴۲ سالگی ایشان را به شهادت می رسند اینها همه نشان دهنده این حرکت عظیم ائمه علیهم السلام و شیعیان و اصحاب آن بزرگوار ها در سرتاسر تاریخ بوده با اینکه دستگاه خلفا دستگاه پلیسی با شدت عمل بود در عین حال ائمه علیهم السلام اینگونه موفق شدند در کنار غربت این عزت و عظمت را هم باید دید در هیچ زمانی ارتباط شیعه و گسترش تشکیلاتی شیعه در سرتاسر سر دنیای اسلام مثل زمان حضرت جواد و حضرت عالی و حضرت عسکری بوده است وجود وکلا و نواب و همین داستان هایی که از حضرت هادی و حضرت عسکری نقل می کنند که مثلاً کسی پول آورد و امام معین کردند چه کاری صورت بگیرد نشان دهنده این معناست که یعنی علی‌رغم محدود بودن این دو امام بزرگوار در سامرا و قبل از آنها هم حضرت جواد به نحوی حضرت رضا به نحوی ارتباطات با مردم همینطور گسترش پیدا کرد این ارتباطات قبل از زمان حضرت رضا هم بوده منتها آمدن حضرت بخراسان تاثیر خیلی زیادی در این امر داشته است در طول ۲۵۰ سال امامت از روز رحلت نبی اکرم تا روز وفات حضرت عسکری ۲۵۰ سال است خیلی زجر کشیدند کشته شدند مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم مظلومیت شان دل‌ها و عواطف را به خود متوجه کرده است اما این مظلومیت ها غلبه کرده اند کردند هم در مجموع طول زمان 🆔 @asemaniha168
..: آسمانے ها :..
#مسابقه_اندیشه_هدایت #قسمت_اخر حضرت هادی و حضرت عسکری در همان شهر سامرا که در واقع مثل یک پادگان بو
: عنوان : مسابقه اندیشه هدایت توضیح : مسابقه از این قرار است که قسمت هایی از کتاب بسیار ارزشمند و گرانقدر انسان 250 ساله (شامل مقدمه و بخش امام هادی که مجموعا 15 الی 20 صفحه میباشد ) گزینش و هر روز بخشی از آن بصورت پیام در کانال و گروه قرار داده شد . در ادامه از متن های گزینش شده آزمون گرفته میشود و به برترین ها جوایز ارزنده ای اهدا خواهد شد . لذا برای دسترسی به متن های گزینش شده را جست وجو کنید . 🆔 @asemaniha168