لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم یکبار دگر خانه ات آباد بگو سیب ... . . :))

این ماه که از پنجره هرشب ب کمین است معشوقه خورشید و دلش گیر زمین است . . :)

شانه‌ات را دیر آوردی سرم را باد برد خشت خشت و آجر آجر، پیکرم را باد برد من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد از غزل‌‌هایم فقط خاکستری مانده به جا بیت‌‌های روشن و شعله‌‌ورم را باد برد با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز دیر کردی نیمه‌ی عاشق‌ترم را باد برد بال کوبیدم قفس را بشکنم عمرم گذشت وا نشد بدتر از آن بال و پرم را باد برد - حامد عسکری . . :)

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد! (: . . درستهه

یا گرمى یک بوسه به پیشانى من باش یا علت یک عمر پریشانى من باش با فاصله‌اى امن که آسیب نبینى بنشین و فقط شاهد ویرانى من باش . . :))

آن رفیقی که به دوران غمم دور نرفت زیر شمشیر غمش، رقص کنان خواهم‌رفت... . . :)

دیدم کسی برنداشت نعشم از زمین خود نعش خود به شانه گرفتم و گریستم... . . :)

پشت لبهایم غمی چشم انتظارِ بغض هست پیش چشمم دشمنی رویِ مدارِ بغض هست پشت هر دیوار، آوایِ غریبی زار زار در دل شب ناله‌ای در گوشوارِ بغض هست قصه‌ی یأس است و این دیوانه‌گی بی‌اختیار دردِ دل با اشک گوید، بی‌شمارِ بغض هست هر کجا رو می‌کنم، تصویرِ یاری بی‌قرار آسمان ابری‌ست و در کوچه‌سارِ بغض هست زندگی یک عمر با داغِ نهان شد همسفر سایه‌ها می‌رقصند و در رهگذرِ بغض هست خودم شاعرشم ✍️محمدطاها پهلوان نژاد . . بسیار زیباست :)🌿

📪 پیام جدید https://eitaa.com/joinchat/2213282761C784b1c1d5c یه حمایت خوشگل بشیم ؟ #دایگو

بلی بلی

زهرا نوشت: پای علی کم نیاورید؛ خرجِ علی کنید حیات و ممات را..🤚🏻♥️ . . :)

حضرت‌حیدرب‌نام‌فاطمه‌حساس‌بود خلقت‌از‌روز‌ازل‌مدیون‌عطر‌یاس‌بود ای‌که‌بستی‌راه‌را‌در‌کوچه‌هابرفاطمه گردنت‌رامیشکست‌آنجااگرعباس‌بود ... . . آخی چه قشنگ بود🥲

ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﺩ ﭘﺎﯼ ﮐﯿﻨﻪ ﻫﺎ ﺭﻧﮕﯿﻦ ﻧﺒﻮد.. . . :)

📪 پیام جدید سلام خوبی عزیزم ؟؟ من از کانال شما لذت میبرم ، به همین خاطر هم انگیزه گرفتم و شروع کردم یه کانال شعر زدم اما الان مخاطب کم دارم میشه شما از کانال من تبلیغ کنید !؟؟ اگه خودتون هم دوست داشتین تشریف بیارید 🙂 https://eitaa.com/fenjan123 این هم لینک کانالم 🍃 #دایگو

سلااااام چقد خووب :))))) بله بله

قلبم از کار که افتاد به من شک ندهید اسم ارباب بیاید ضربان میگیرد . . :))

غمت مباد که دنیا ز هم، جدا نکند رفیق های در آغوش هم گریسته را🥲 . . :)

خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی بشنود دوستش از نامزدش دل بُرده مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی که به پرونده ی جرم پسرش برخورده!"🔍 . . جالب بود ..

بیماری من در غم هجران تو حاد است بر زخم دلم عشق تو مانند پماد است چشمان تو بی رحم ترین قاتل تاریخ هر چشمِ تو در نوع خودش ابن زیاد است در نوع خودم گرچه شدم رستم دستان عشق تو مرا قاتل جان ، همچو شغاد است از بدو تولد ز خدا خواستمت من مِهرم به تو از روز ازل هدیه ی گاد (God)است با سرعت فُرجی (4G)شده ام عاشق رویت اقرار کنم سرعت جذب تو زیاد است جذّابیت خنده ی تو مثل اینستاست نه مثل سروش است،نه ایتاست ،نه شاد است از بس که ز هجر تو شب و روز خمارم گویند مگر عاشق تو اهل مواد است؟! صد شکر به رویم تو گشودی دری از عشق این در به دری حاصل آن باب مراد است #اکبر_اسماعیلی_وردنجانی . . خدای من خیلی بامزه و جذاب بود🥺😂 کُلِشو با لبخند خوندممم

روزی که می‌گرفتند پیمان ز نسل آدم عشق از میان ذرات در جستجوی ما بود ‌. . :)

📪 پیام جدید آیسو ؟ حوالی نور ماه ؛ در کنار درخت بیدِ سربه‌فلک کشیده ؛ فنجانی قهوه و مقدار بسیاری آرامش :)! https://eitaa.com/aysoochannel مشتاق دیدن حضور ارزشمند شما در آیسو ! 🤍 #دایگو

📪 پیام جدید سلام کانال قبلی من به دلایلی حذف شد https://eitaa.com/joinchat/701694987C993801b6d9 این لینک کانال جدیدمون هست خوشحال میشم اگر به جمعمون بپیوندید🌹 #دایگو

میتونم دوسه تا متن هاتو کپی کنم؟! اجازه هست(! . . سلام عزیزوم :) کپی هیچ اشکالی نداره فقط مطالبی که #دستنویس داره کپی نشه

📪 پیام جدید میشه لطفا حمایت کنی https://eitaa.com/fjkvcafvhd #دایگو

بلی بلی🌿

📪 پیام جدید شاید با حمایت شما دونفر بیان یه حمایت کوچولو میشه؟ما اینجا شعر میگیم https://eitaa.com/badreih #دایگو

حتماا چه کانالِ قشنگیی

📪 پیام جدید سلام رفیق (: https://eitaa.com/joinchat/3340501979Cdbb1ca100d گپ شعرمون حمایت نشه ؟! 🥲💛 #دایگو

البته

غلط بوده قیاس خنده‌اش با پسته‌ی خندان و یا تشبیه موهایش به شب‌های بلوچستان غلط کردم بدون درک از مستی غزل گفتم و خیلی سرسری گفتم لبش انگور کردستان! چنان‌لب‌سوز‌و‌لب‌دوز‌وچنان‌خوش‌طعم‌و‌خوش‌رنگ‌است لبانش طعنه‌‌ها می‌زد به چایی‌های لاهیجان و‌فهمیدم‌که‌آن"اخم"و"لب"و"موی"‌ِفرَش‌یعنی "الف"ها "لام"ها و "میم"های اول " قرآن " گلم با چادرش در جمعه‌ای سمت مصلا رفت غزل‌گو شد از آن موقع خطیب جمعه‌ی تهران صدای تق‌تق کفشش به جانم لرزه‌ای افکند که در کرمان صدای نعره‌ی آغا محمد خان چه‌دانستم‌که‌این‌سودا‌مرا‌زین‌سان‌کند‌مجنون و بی زر هر که عاشق شد گرفته درد بی درمان . . چه قشنگ :)