فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『 ♡ #بہ_وقت_مولودے 🎧 ♡ 』
#ازدواج_حضرت_زهرا_حضرت_علی💞
#حسین_طاهرے
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت
@asganshadt
narimani-shokhi.mp3
3.04M
مولودے طنز ازدواج😁
🎤#سید_رضا_نریمانے
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت👇
@asganshadt
#رفیقانه ♥️🖇
کسیکهیهرفیقخوبدارهبایدصدبرابر
خداروشکرکنه
رفیقخوبکمنعمتینیس🌸🍃
#رفیق شهید
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت
@asganshadt
🔰👇👇
➖🏮➖🏮➖🏮➖🏮➖
🌐دوره مجازی آفلاین و آنلاین #تربیت کودک بر اساس رویکرد اسلامی 🌐
➖🏮➖🏮➖🏮➖🏮➖
🔺دوره بسیار متفاوت در مهارت های #فرزندپروری
🔺#تکنیک_های_طلایی تربیت اسلامی
➖🏮➖🏮➖🏮➖🏮➖
📌 #مدرس:
👤استاد #محمد_صادقی 🔰
🔹مشاور و کارشناس ارشد روانشناسی بالینی کودک
🔹پژوهشگر حوزه کودک
🔹26 امین دوره تسهیلگری
➖🏮➖🏮➖🏮➖🏮➖
👇29درصد #تخفیف نسبت به دوره های مشابه 👇
🌹
🔸🔸🔷🔸🔸
🔰دریافت اطلاعات بیشتر و #ثبت_نام 👇👇
@Koochehayebanihashem
0916 828 6563
السلام علیک یَا امام حسن عسگری🤚
خدایا امروز گره ازمشکلات همه ما باز فرما💕
"آمیــن"🤲
🌸 #صبح_پنجشنبتون_شهدایی😊
📿ذکر روز #پنجشنبه: لا اله الا الله الملک الحق المبین💯
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت
༺༻🌸༺༻༺༻
@asganshadt
༺༻🌸༺༻༺༻
🔴 دشمنت شرمنده آقا
🔹 واکنش جالب پرستاران به سخنان رهبر انقلاب که فرموده بودند: وقتی برخی ماسک نمیزنند من از آن پرستار فداکار خجالت میکشم
🔸 وقتی ملتی #مثل_ایران همدل و یکصدا باشند نه در زمان قحطی فروشگاهی غارت و نه برای خرید اسلحه صفی بسته میشود، ولی جوامعی #مثل_آمریکا ...
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت
@asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نذرماسک_درماه_محرم_وصفر😷
▪️معاون کل وزیر بهداشت میگه مردم در ماههای محرم و صفر، نذر ماسک کنند، با نذر ماسک خانوادهها رو تشویق به استفاده از ماسک کنیم.
#من_ماسک_میزنم😷
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت
@asganshadt
روسفید درگاه الهی ۶۱ ساله شد...
۲ مرداد ولادت شهید احمد کاظمی مبارک🌹
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️
@asganshadt
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
✔ #حواست_به_عملت_باشه
❌ می گویند:بی حجابی بی دینی نیست.
دلت پاک باشه!
قبول،✋
بی حجاب بی دین نیست،
اما قبول داری که حجاب از ضرورتهای بارزدینه؟!🙄
حالاچجوری میشه که قلب پاک ازاجرای حکم دین سرپیچی می کنه؟🤔
این قلب از چه چیز پاکه؟از گناه یاازاطاعت؟!
نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْض رو واسه همین دل پاکا گفتن دیگه! 😥
حالا نمیشه قلب و ظاهرت باهم پاک باشه؟ 😊
✅ امام علی(ع) فرمودند:
ایمان به قلب و زبان و عمل است.
🌸🍃🌸🍃🌸
#دل_نوشته_طلبه
#استاد_عزیزی
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
🔴🔻 #قرار_عاشقی🔻 از امشب تا عاشورا هر شب ساعت 21 همگی باهم دعا فرج رو قرائت کنیم ازامشب به مدت چه
🔹 #قرار_عاشقی ساعت 21
دعا فرج فراموش نشود
التماس دعا فرج
🔰آخرین درخواست سردار شهید حاج احمد کاظمی از رهبر انقلاب
مقام معظم رهبری در مراسم تشییع پیکرهای فرماندهان سپاه در سال ۸۴ فرمودند:
"دو هفته پیش شهید کاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو درخواست دارم: یکی اینکه دعا کنید من روسفید بشوم، دوم اینکه دعا کنید من شهید بشوم🕊🌹
گفتم شماها واقعاً حیف است بمیرید؛ شماها که این روزگارهای مهم را گذراندید، نباید بمیرید؛ شماها همهتان باید شهید شوید؛ ولیکن حالا زود است و هنوز کشور و نظام به شما احتیاج دارد. بعد گفتم آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایستهی شهادت بود؛👌 حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم، چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: انشاءاللَّه خبر من را هم بهتان بدهند!😔
فاصلهی بین مرگ و زندگی، فاصلهی بسیار کوتاهی است؛ یک لحظه است. ما سرگرم زندگی هستیم و غافلیم از حرکتی که همه به سمت لقاءاللَّه دارند. همه خدا را ملاقات میکنند؛ هر کسی یک طور؛ بعضیها واقعاً روسفید خدا را ملاقات می کنند، که احمد کاظمی و این برادران حتماً از این قبیل بودند؛ اینها زحمت کشیده بودند".☝️
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️
@asganshadt
❣این ٺڪرار و از #شما گفٺن
🍃ویادآورے خاطرها
ٺڪرار نفس ڪشیدڹ اسٺ
❣ٺڪرار #زندگے سٺ
⭐️🕊💥⭐️🕊💥⭐️🕊💥⭐️
❣و مرور مے ڪنم #آخر شب
🍃خاطره ها را و ٺکرار
❣خوش نفس ڪشیدڹ ها را
#شهید_مهدی_باکری🌷
#شبتون_شهدایی🌙
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️
@asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 خداوند متعال:
اگر تمامی مردم بر ولایت علی اجتماع می کردند، جهنم را نمی آفریدم.
(امالی صدوق، ص ۶۵۷)
🗓 ۱۵ روز مانده تا #عید_بزرگ_غدیر
°•|🍃🌻|•°
تاگفتم السلام علیڪم دلمـ💔شکست
نام #مهدی بنـدِ دلم را، زِهم گُسَسْت
ای اسم #اعظمت بہ زبانم عَلَی الدَّوام
ماجاءَ غَیرُ اِسمُڪَ فی مُنتَهی الکلام
@asganshadt
دوباره جمعه و نگاه من به انتظار
که شاید آردم صبا، خبر ز کوی یار
صدای عاشقان تو ز هر طرف رسد به گوش
بیا ستاره سحر، قدم به چشم ما گذار
#سلام_امام_زمان
@asganshadt
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
#استوری_روزشمار 🌺۱۵🌺 روز مانده تا عید بزرگ غدیر خم #روز_شمار_غدیر @asganshadt
#نهج_البلاغه
✨مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالْعَطِیَّهِ.
💠کسى که یقین به پاداش دارد در بخشش، سخاوتمند است.
📚 #حکمت ۱۳۸
@asganshadt
🌹﷽🌹
❤️ از امروز با عاشقانهای متفاوت در دل بحران #ایران و #سوریه و با یادی از شهدای #مدافع_حرم در خدمت شما خوبان هستیم 🌸
🌹هر روز دو قسمت تقدیم خواهد شد
هنوز سر قولمون هستیم اگر تعداد اعضا افزایش داشته باشه پارت هدیه تقدیم نگاهتون میشه پس کانال و رمان رو بین دوستانتون تبلیغ کنید که ان شاء الله هر کس پاداشش رو از خود شهدا بگیره چون ما وظیفه خودمون رو تبلیغ سیره زندگی شهدا میبینیم🌸❤️
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️
@asganshadt
✍️ #دمشق_شهرِ_عشق
#قسمت_اول
💠 ساعت از یک بامداد میگذشت، کمتر از دو ساعت تا تحویل سال ۱۳۹۰ مانده بود و در این نیمهشب رؤیایی، خانه کوچکمان از همیشه دیدنیتر بود.
روی میز شیشهای اتاق پذیرایی #هفت_سین سادهای چیده بودم و برای چندمین بار سَعد را صدا زدم که اگر #ایرانی نبود دلم میخواست حداقل به اینهمه خوشسلیقگیام توجه کند.
💠 باز هم گوشی به دست از اتاق بیرون آمد، سرش به قدری پایین و مشغول موبایلش بود که فقط موهای ژل زده مشکیاش را میدیدم و تنها عطر تند و تلخ پیراهن سپیدش حس میشد.
میدانستم به خاطر من به خودش رسیده و باز از اینهمه سرگرمیاش کلافه شدم که تا کنارم نشست، گوشی را از دستش کشیدم. با چشمان روشن و برّاقش نگاهم کرد و همین روشنی زیر سایه مژگان مشکیاش همیشه خلع سلاحم میکرد که خط اخمم شکست و با خنده توبیخش کردم :«هر چی #خبر خوندی، بسه!»
💠 به مبل تکیه زد، هر دو دستش را پشت سرش قفل کرد و با لبخندی که لبانش را ربوده بود، جواب داد :«شماها که آخر حریف نظام #ایران نشدید، شاید ما حریف نظام #سوریه شدیم!»
لحن محکم #عربیاش وقتی در لطافت کلمات #فارسی مینشست، شنیدنیتر میشد که برای چند لحظه نیمرخ صورت زیبایش را تماشا کردم تا به سمتم چرخید و به رویم چشمک زد.
💠 به صفحه گوشی نگاه کردم، سایت #العربیه باز بود و ردیف اخبار #سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :«با این میخوای #انقلاب کنی؟» و نقشهای دیگر به سرش افتاده بود که با لبخندی مرموز پاسخ داد :«میخوام با دلستر انقلاب کنم!»
نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بیمقدمه پرسید :«دلستر میخوری؟» میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال زندگی مشترک، هنوز رمزگشایی از جملاتش برایم دشوار بود که به جای جواب، #شیطنت کردم :«اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!»
💠 دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند :«مجبوری بخوری!» اسم انقلاب، هیاهوی سال ۸۸ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم و با دلخوری از اینهمه #مبارزه بینتیجه، نجوا کردم :«هر چی ما سال ۸۸ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید!»
با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشهها را روی میز نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :«نازنین جان! انقلاب با بچهبازی فرق داره!»
💠 خیره نگاهش کردم و او به خوبی میدانست چه میگوید که با لحنی مهربان دلیل آورد :«ما سال ۸۸ بچهبازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟» و من بابت همان چند ماه، مدال #دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم که صدایم سینه سپر کرد :«ما با همون کارها خیلی به #نظام ضربه زدیم!»
در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و همه مبارزاتم را در چند جمله به بازی گرفت :«آره خب! کلی شیشه شکستیم! کلی کلاسها رو تعطیل کردیم! کلی با حراست و #بسیجیها درافتادیم!»
💠 سپس با کف دست روی پیشانیاش کوبید و با حالتی هیجانزده ادامه داد :«از همه مهمتر! این پسر سوریهای #عاشق یه دختر شرّ ایرانی شد!» و از خاطرات خیالانگیز آن روزها چشمانش درخشید و به رویم خندید :«نازنین! نمیدونی وقتی میدیدم بین اونهمه پسر میری رو صندلی و شعار میدی، چه حالی میشدم! برا من که عاشق #مبارزه بودم، به دست اوردن یه همچین دختری رؤیا بود!»
در برابر ابراز احساساتش با آن صورت زیبا و لحن گرم عربی، دست و پای دلم را گم کردم و برای فرار از نگاهش به سمت میز خم شدم تا دلستری بردارم که مچم را گرفت. صورتم به سمتش چرخید و دلبرانه زبان ریختم :«خب تشنمه!» و او همانطور که دستم را محکم گرفته بود، قاطعانه حکم کرد :«منم تشنمه! ولی اول باید حرف بزنیم!»
💠 تیزی صدایش خماری #عشق را از سرم بُرد، دستم را رها نمیکرد و با دست دیگر از جیب پیراهنش فندکی بیرون کشید. در برابر چشمانم که خیره به فندک مانده بود، طوری نگاهم کرد که دلم خالی شد و او پُر از حرف بود که شمرده شروع کرد :«نازنین! تو یه بار به خاطر #آرمانت قید خونوادهات رو زدی!» و این منصفانه نبود که بین حرفش پریدم :«من به خاطر تو ترکشون کردم!»
مچم را بین انگشتانش محکم فشار داد و بازخواستم کرد :«زینب خانم! اسمت هم به خاطر من عوض کردی و شدی نازنین؟» از طعنه تلخش دلم گرفت و او بیتوجه به رنجش نگاهم دوباره کنایه زد :«#چادرت هم بهخاطر من گذاشتی کنار؟ اون روزی که لیدر #اغتشاشات دانشکده بودی که اصلاً منو ندیده بودی!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️
@asganshadt