eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
602 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
116 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴در سال ۶١ هجری مردم سه دسته تقسیم شدند. 1⃣‌یک دسته اصحاب حضرت علیه‌السلام بودند که در مدار محبت و عشق‌بازی با امام زمانشان چنان جلو رفتند👊 که به مقام فناء رسیدند✔️ تا جایی که در ردیف امام معصوم، مردم تا قیامت بر آنها می فرستند، "وَ عَلَی الاَرواح الَتی حَلَّت بِفِنائک" ⭕️این دسته آنقدر در کسب جلو رفتند که در امام زمانشان حل شدند مثل شکر و آب وقتی در هم حل می شود می گویند: شربت شده، دیگر نه آبی هست نه شکری، شدند، جدا از هم نیستند❌. ♨️با یک 🔅انتخاب 👌 🔅و بر حق 🔅و به این مقام رسیدند. 2⃣دسته دوم شیعیانی بودند که از مدینه تا کربلا قدم به قدم حضرت سیدالشهداء بودند، در خیمه، بعد از فرمایشات حضرت، 😔! 🔅 🔅حب زن و فرزند 🔅و عدم داشتن عزم راسخ 🔅و بی استقامتی آنها را از امام زمانشان جدا کرد😞. ♨️این دسته رفتند و را تسلیم دشمن کردند. (❌نسبت به امام زمانشان بی تفاوت بودند❌.)کاری که ما هم با امام زمانمان می کنیم😔، به یاد امام زمان نیستیم🗯. 👈گاهی انسان به یک وادیی می رسد که باید بین ✓امام زمانش و ✘دنیا، یکی را انتخاب کند✅. 3⃣دسته سوم آنهایی بودند که از اطراف آمده بودند برای جنگ سیدالشهداء (علیه‌السلام). ⚠️خیال نکنید آدمهای کافر و بی دینی بودند یا امام حسین (علیه‌السلام) را نمی شناختند🚫. کسانی بودند که نامه📨 نوشته بودند و حضرت را کرده بودند! ⁉️چه می شود که به جنگ با امام زمانش می رود؟! 🔲استاد حاج آقا زعفری زاده 🔳الّلهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــرَج الساعه 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
جلسه اول که با هم صحبت کردیم #پلاک_سپاهش را آورده بود و قبل از اینکه صحبت کند پلاکش را نشانم داد و گفت من اول از همه این برایم #مهم است تا شما با شرایط شغلی ام کنار بیایید. چون آدم در این راه یک #همراه می خواهد تا مانعش نشود📛.  #شهید_علیـرضا_نوری #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
✅خاطره ای عجیب از یک شهید 🍃سوار یک ماشین شدیم. ما پشت ماشین نشسته بودیم و خودرو با سرعت حرکت می کرد. این ماشین هیچ حفاظی در اطراف خود نداشت. در سر هر پیچ دو نفر از کسانی که سوار شده بودند به پایین پرت می شدند! جاده خراب بود. ماشین هم با سرعت می رفت. یک باره به اطرافم نگاه کردم و دیدم فقط من در پشت ماشین مانده ام! سر پیچ بعدی آنقدر با سرعت رفت که دست من هم جدا شد و نزدیک بود از ماشین پرت شوم. 👌 اما در آن لحظه آخر فریاد زدم: 🌹یا صاحب الزمان (عج). 🍃در همین حال یک نفر دستم را گرفت و اجازه نداد به زمین بیفتم. من به سلامت توانستم آن گردنه ها را رد کنم. 👌در همین لحظه از خواب پریدم. فهمیدم که باید در سخت ترین شرایط دست از دامن امام زمان (عج) بر نداریم؛ و گرنه تندباد حوادث همه ما را نابود خواهد کرد. 🌻 روایتگری شهید نیری 📚منبع:کتاب عارفانه،ص۳٨ شهدا با شهدا @asganshadt