eitaa logo
گنجینه معارف واحکام
162 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
551 ویدیو
35 فایل
امام جماعت مسجد امیر المؤمنین علیه السلام را وند کاشان بیان نکاتی جهت پرورش روح ونهاد باطنی انسانها
مشاهده در ایتا
دانلود
حسینیه مقتل: ✅ بخشی از مقتل دروازه شام 🔻اهل بیت سيدالشهداء عليهم‌السلام را روز اول ماه صفر همراه سرهای شهدا، همچون اسیران کفار و ترک و دیلم، با دستانی بسته و صورت‌های باز سوار بر مرکب‌های بدون جهاز از دروازه «توما» يا دروازه «ساعات» وارد شام (دمشق) كردند و از بازار عبورشان دادند؛ به نحوی که اهل ذمه نیز بر ایشان اهانت می‌کردند و بر پله‌های مسجد جامع که جایگاه اسرا بود، نگاهشان داشتند. ✳️ذكر اين نكته ضروري است كه در كوفه، اهل بيت علیهم‌السلام را می‌شناختند و به فضايلشان آگاه بودند. بنابراین مردم، گريان و پشيمان بودند، اما در شام كه اسلامشان اموی بود، به دليل عدم شناخت اسلام راستين و اهل بيت و تبليغات بنی‌اميه، برخورد مردم به گونه‌ای توهين‌آميز و زشت بود كه بسيار به اهل بيت سخت گذشت. 🔸امام صادق از امام باقر و ایشان از امام سجاد علیهم‌السلام نقل می‌فرمایند که فرمود: ▪️«مرا بر شتری لَنگ و بی‌جهاز سوار کردند و سر پدرم بر عَلَمی بود و زنان ما پشت سر من بر استران بدون پالان سوار بودند. نگهبانان پشت سر و اطراف ما با نیزه ما را احاطه کرده بودند و هرگاه کسی از ما گريه می‌کرد با نیزه بر سرش می‌زدند. تا اینکه وارد شام شدیم و منادی ندا می‌داد: 😭«ای مردم شام! اینان اسیران اهل بیت ملعون هستند.» حضرت سلام‌الله عليها از شمر ملعون خواست که آنان را از دروازه‌ای ببرد که جمعیت کم‌تری دارد و سرها را از آنان دور کند؛ چرا که خاندان آل‌الله از فرط نگاه نامحرمان خوار شده بودند. اما آن نانجیب، دقیقا برعکس خواسته ایشان عمل کرد و اهل‌بیت را از شلوغ‌ترين دروازه، در حالی كه سرهای مقدس شهدا در ميان ايشان بود، وارد شهر كرد. 🔸سهل بن سعد ساعدی نقل می‌کند که در سفر زیارت بیت‌المقدس به شام رسیدم. دیدم همه جا آذین بسته و مردم شادند و زنان با دف و طبل پایکوبی می‌کنند. پرسیدم مگر شاميان عيدی دارند كه ما از آن اطلاع نداريم؟ گفتند: گويا تو غريبه‌ای. خود را معرفی كردم. گفتند: آيا تعجب نمی‌كنی چرا آسمان خون نمی‌بارد و زمين اهلش را فرو نمی‌برد؟ گفتم مگر چه شده؟ گفتند که سر حسین را به همراه اهل بیت اسیرش از دروازه ساعات وارد می‌کنند. به آنجا رفته و دیدم سر امام حسین بر نیزه شکسته‌ای به دست اسب‌سواری است و در پی آن، زنانی بر شتران بی‌جهاز وارد شدند. به یکی از بانوان نزدیک شدم و گفتم: که هستی؟ گفت: من سکینه بنت‌الحسینم. گفتم: من صحابی رسول خدا هستم و از ايشان حديث شنيده‌ام. آیا خواسته‌ای داری؟ 😭فرمود: به حامل سر بگو سر را از ما جلوتر ببرد تا مردم به دیدن سر مشغول شوند و به ما نگاه نکنند که ما حرم رسول خداییم. من 400 دينار به نيزه‌دار دادم و او جلوتر رفت. پیرمردی از اهل شام آمد و زبان به ناسزا گشود و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و بلاد اسلامی را از شرتان ایمن ساخت و امیرالمومنین را بر شما مسلط کرد.» امام سجاد فرمود: «ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده‌ای؟» عرض کرد: بلی. فرمود: «آیا این آیه را می‌شناسی که می‌فرماید: ▪️ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی؟» عرض کرد: بلی. ▪️فرمود: «و آیا خوانده‌ای که و آتی ذی القربی حقه». عرض کرد: بلی. حضرت فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» باز فرمود: «این آیه را خوانده‌ای که ▪️می‌فرماید: «واعلمو انما غنمتم من شیئ فان لله خمسه و لرسول و لذی القربی؟» گفت: آری. فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» و باز ▪️فرمود: «آیا خوانده‌ای که انما یریدالله لیذهب عنکم‌الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیرا؟» عرض کرد: بله. فرمود: «ما اهل بیت هستیم که خداوند آیه طهارت را مخصوص ما نازل کرد.» پیرمرد ساکت و پشیمان شد و تاملی کرد و گفت: تو را به خدا شما آنان هستید؟ فرمود: «بلی به خدا سوگند و بدون شک، ما همان‌ها هستیم و به‌حق جدمان رسول خدا ما همان‌ها هستیم.» پیرمرد گریست و عمامه‌اش را بر زمین کوبید و گفت: «خدایا! ما از دشمن آل محمد چه از جن باشد و چه انسان بيزاريم.» سپس گفت: «آیا می‌توانم توبه کنم؟» 🔺امام سجاد فرمود: «آری اگر توبه کنی خدا قبول می‌کند و تو با ما خواهی بود.» برخی گفته‌اند خبر به یزید رسید و او را کشت. 🔹منهال بن عمرو نقل می‌كند: در شهر شام به امام سجاد علیه‌السلام عرض كردم: 🔸يابن رسول‌الله! احوال شما چگونه است؟ فرمود: «اوضاع ما مانند بنی‌اسراييل است در ميان فرعونيان كه پسرانشان را سر می‌بريدند و زنان آن‌ها را زنده نگاه می‌داشتند. روزی عرب بر ديگران فخر می‌كرد كه محمد صلی‌الله علیه و آله عرب است و قريش بر عرب فخر می‌كرد كه محمد از قريش است و ما خاندان او هستيم كه حق ما غصب شده و گرفتار و كشته و آواره‌ايم. 📚 منابع: بحارالانوار ج 45/ علامه مجلسی ج 2/ خوارزمی / سید بن طاوس / شيخ عباس قمی
✅ بخشی از مقتل دروازه شام 🔻اهل بیت سيدالشهداء عليهم‌السلام را روز اول ماه صفر همراه سرهای شهدا، همچون اسیران کفار و ترک و دیلم، با دستانی بسته و صورت‌های باز سوار بر مرکب‌های بدون جهاز از دروازه «توما» يا دروازه «ساعات» وارد شام (دمشق) كردند و از بازار عبورشان دادند؛ به نحوی که اهل ذمه نیز بر ایشان اهانت می‌کردند و بر پله‌های مسجد جامع که جایگاه اسرا بود، نگاهشان داشتند. ✳️ذكر اين نكته ضروري است كه در كوفه، اهل بيت علیهم‌السلام را می‌شناختند و به فضايلشان آگاه بودند. بنابراین مردم، گريان و پشيمان بودند، اما در شام كه اسلامشان اموی بود، به دليل عدم شناخت اسلام راستين و اهل بيت و تبليغات بنی‌اميه، برخورد مردم به گونه‌ای توهين‌آميز و زشت بود كه بسيار به اهل بيت سخت گذشت. 🔸امام صادق از امام باقر و ایشان از امام سجاد علیهم‌السلام نقل می‌فرمایند که فرمود: ▪️«مرا بر شتری لَنگ و بی‌جهاز سوار کردند و سر پدرم بر عَلَمی بود و زنان ما پشت سر من بر استران بدون پالان سوار بودند. نگهبانان پشت سر و اطراف ما با نیزه ما را احاطه کرده بودند و هرگاه کسی از ما گريه می‌کرد با نیزه بر سرش می‌زدند. تا اینکه وارد شام شدیم و منادی ندا می‌داد: 😭«ای مردم شام! اینان اسیران اهل بیت ملعون هستند.» حضرت سلام‌الله عليها از شمر ملعون خواست که آنان را از دروازه‌ای ببرد که جمعیت کم‌تری دارد و سرها را از آنان دور کند؛ چرا که خاندان آل‌الله از فرط نگاه نامحرمان خوار شده بودند. اما آن نانجیب، دقیقا برعکس خواسته ایشان عمل کرد و اهل‌بیت را از شلوغ‌ترين دروازه، در حالی كه سرهای مقدس شهدا در ميان ايشان بود، وارد شهر كرد. 🔸سهل بن سعد ساعدی نقل می‌کند که در سفر زیارت بیت‌المقدس به شام رسیدم. دیدم همه جا آذین بسته و مردم شادند و زنان با دف و طبل پایکوبی می‌کنند. پرسیدم مگر شاميان عيدی دارند كه ما از آن اطلاع نداريم؟ گفتند: گويا تو غريبه‌ای. خود را معرفی كردم. گفتند: آيا تعجب نمی‌كنی چرا آسمان خون نمی‌بارد و زمين اهلش را فرو نمی‌برد؟ گفتم مگر چه شده؟ گفتند که سر حسین را به همراه اهل بیت اسیرش از دروازه ساعات وارد می‌کنند. به آنجا رفته و دیدم سر امام حسین بر نیزه شکسته‌ای به دست اسب‌سواری است و در پی آن، زنانی بر شتران بی‌جهاز وارد شدند. به یکی از بانوان نزدیک شدم و گفتم: که هستی؟ گفت: من سکینه بنت‌الحسینم. گفتم: من صحابی رسول خدا هستم و از ايشان حديث شنيده‌ام. آیا خواسته‌ای داری؟ 😭فرمود: به حامل سر بگو سر را از ما جلوتر ببرد تا مردم به دیدن سر مشغول شوند و به ما نگاه نکنند که ما حرم رسول خداییم. من 400 دينار به نيزه‌دار دادم و او جلوتر رفت. پیرمردی از اهل شام آمد و زبان به ناسزا گشود و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و بلاد اسلامی را از شرتان ایمن ساخت و امیرالمومنین را بر شما مسلط کرد.» امام سجاد فرمود: «ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده‌ای؟» عرض کرد: بلی. فرمود: «آیا این آیه را می‌شناسی که می‌فرماید: ▪️ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی؟» عرض کرد: بلی. ▪️فرمود: «و آیا خوانده‌ای که و آتی ذی القربی حقه». عرض کرد: بلی. حضرت فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» باز فرمود: «این آیه را خوانده‌ای که ▪️می‌فرماید: «واعلمو انما غنمتم من شیئ فان لله خمسه و لرسول و لذی القربی؟» گفت: آری. فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» و باز ▪️فرمود: «آیا خوانده‌ای که انما یریدالله لیذهب عنکم‌الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیرا؟» عرض کرد: بله. فرمود: «ما اهل بیت هستیم که خداوند آیه طهارت را مخصوص ما نازل کرد.» پیرمرد ساکت و پشیمان شد و تاملی کرد و گفت: تو را به خدا شما آنان هستید؟ فرمود: «بلی به خدا سوگند و بدون شک، ما همان‌ها هستیم و به‌حق جدمان رسول خدا ما همان‌ها هستیم.» پیرمرد گریست و عمامه‌اش را بر زمین کوبید و گفت: «خدایا! ما از دشمن آل محمد چه از جن باشد و چه انسان بيزاريم.» سپس گفت: «آیا می‌توانم توبه کنم؟» 🔺امام سجاد فرمود: «آری اگر توبه کنی خدا قبول می‌کند و تو با ما خواهی بود.» برخی گفته‌اند خبر به یزید رسید و او را کشت. 🔹منهال بن عمرو نقل می‌كند: در شهر شام به امام سجاد علیه‌السلام عرض كردم: 🔸يابن رسول‌الله! احوال شما چگونه است؟ فرمود: «اوضاع ما مانند بنی‌اسراييل است در ميان فرعونيان كه پسرانشان را سر می‌بريدند و زنان آن‌ها را زنده نگاه می‌داشتند. روزی عرب بر ديگران فخر می‌كرد كه محمد صلی‌الله علیه و آله عرب است و قريش بر عرب فخر می‌كرد كه محمد از قريش است و ما خاندان او هستيم كه حق ما غصب شده و گرفتار و كشته و آواره‌ايم. 📚 منابع: بحارالانوار ج 45/ علامه مجلسی ج 2/ خوارزمی / سید بن طاوس / شيخ عباس قمی https://eitaa.com/asgaridehabadi
✅ بخشی از مقتل دروازه شام 🔻اهل بیت سيدالشهداء عليهم‌السلام را روز اول ماه صفر همراه سرهای شهدا، همچون اسیران کفار و ترک و دیلم، با دستانی بسته و صورت‌های باز سوار بر مرکب‌های بدون جهاز از دروازه «توما» يا دروازه «ساعات» وارد شام (دمشق) كردند و از بازار عبورشان دادند؛ به نحوی که اهل ذمه نیز بر ایشان اهانت می‌کردند و بر پله‌های مسجد جامع که جایگاه اسرا بود، نگاهشان داشتند. ✳️ذكر اين نكته ضروري است كه در كوفه، اهل بيت علیهم‌السلام را می‌شناختند و به فضايلشان آگاه بودند. بنابراین مردم، گريان و پشيمان بودند، اما در شام كه اسلامشان اموی بود، به دليل عدم شناخت اسلام راستين و اهل بيت و تبليغات بنی‌اميه، برخورد مردم به گونه‌ای توهين‌آميز و زشت بود كه بسيار به اهل بيت سخت گذشت. 🔸امام صادق از امام باقر و ایشان از امام سجاد علیهم‌السلام نقل می‌فرمایند که فرمود: ▪️«مرا بر شتری لَنگ و بی‌جهاز سوار کردند و سر پدرم بر عَلَمی بود و زنان ما پشت سر من بر استران بدون پالان سوار بودند. نگهبانان پشت سر و اطراف ما با نیزه ما را احاطه کرده بودند و هرگاه کسی از ما گريه می‌کرد با نیزه بر سرش می‌زدند. تا اینکه وارد شام شدیم و منادی ندا می‌داد: 😭«ای مردم شام! اینان اسیران اهل بیت ملعون هستند.» حضرت سلام‌الله عليها از شمر ملعون خواست که آنان را از دروازه‌ای ببرد که جمعیت کم‌تری دارد و سرها را از آنان دور کند؛ چرا که خاندان آل‌الله از فرط نگاه نامحرمان خوار شده بودند. اما آن نانجیب، دقیقا برعکس خواسته ایشان عمل کرد و اهل‌بیت را از شلوغ‌ترين دروازه، در حالی كه سرهای مقدس شهدا در ميان ايشان بود، وارد شهر كرد. 🔸سهل بن سعد ساعدی نقل می‌کند که در سفر زیارت بیت‌المقدس به شام رسیدم. دیدم همه جا آذین بسته و مردم شادند و زنان با دف و طبل پایکوبی می‌کنند. پرسیدم مگر شاميان عيدی دارند كه ما از آن اطلاع نداريم؟ گفتند: گويا تو غريبه‌ای. خود را معرفی كردم. گفتند: آيا تعجب نمی‌كنی چرا آسمان خون نمی‌بارد و زمين اهلش را فرو نمی‌برد؟ گفتم مگر چه شده؟ گفتند که سر حسین را به همراه اهل بیت اسیرش از دروازه ساعات وارد می‌کنند. به آنجا رفته و دیدم سر امام حسین بر نیزه شکسته‌ای به دست اسب‌سواری است و در پی آن، زنانی بر شتران بی‌جهاز وارد شدند. به یکی از بانوان نزدیک شدم و گفتم: که هستی؟ گفت: من سکینه بنت‌الحسینم. گفتم: من صحابی رسول خدا هستم و از ايشان حديث شنيده‌ام. آیا خواسته‌ای داری؟ 😭فرمود: به حامل سر بگو سر را از ما جلوتر ببرد تا مردم به دیدن سر مشغول شوند و به ما نگاه نکنند که ما حرم رسول خداییم. من 400 دينار به نيزه‌دار دادم و او جلوتر رفت. پیرمردی از اهل شام آمد و زبان به ناسزا گشود و گفت: «خدا را شکر که شما را کشت و بلاد اسلامی را از شرتان ایمن ساخت و امیرالمومنین را بر شما مسلط کرد.» امام سجاد فرمود: «ای پیرمرد! آیا قرآن خوانده‌ای؟» عرض کرد: بلی. فرمود: «آیا این آیه را می‌شناسی که می‌فرماید: ▪️ «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی؟» عرض کرد: بلی. ▪️فرمود: «و آیا خوانده‌ای که و آتی ذی القربی حقه». عرض کرد: بلی. حضرت فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» باز فرمود: «این آیه را خوانده‌ای که ▪️می‌فرماید: «واعلمو انما غنمتم من شیئ فان لله خمسه و لرسول و لذی القربی؟» گفت: آری. فرمود: «آن نزدیکان ما هستیم.» و باز ▪️فرمود: «آیا خوانده‌ای که انما یریدالله لیذهب عنکم‌الرجس اهل‌البیت و یطهرکم تطهیرا؟» عرض کرد: بله. فرمود: «ما اهل بیت هستیم که خداوند آیه طهارت را مخصوص ما نازل کرد.» پیرمرد ساکت و پشیمان شد و تاملی کرد و گفت: تو را به خدا شما آنان هستید؟ فرمود: «بلی به خدا سوگند و بدون شک، ما همان‌ها هستیم و به‌حق جدمان رسول خدا ما همان‌ها هستیم.» پیرمرد گریست و عمامه‌اش را بر زمین کوبید و گفت: «خدایا! ما از دشمن آل محمد چه از جن باشد و چه انسان بيزاريم.» سپس گفت: «آیا می‌توانم توبه کنم؟» 🔺امام سجاد فرمود: «آری اگر توبه کنی خدا قبول می‌کند و تو با ما خواهی بود.» برخی گفته‌اند خبر به یزید رسید و او را کشت. 🔹منهال بن عمرو نقل می‌كند: در شهر شام به امام سجاد علیه‌السلام عرض كردم: 🔸يابن رسول‌الله! احوال شما چگونه است؟ فرمود: «اوضاع ما مانند بنی‌اسراييل است در ميان فرعونيان كه پسرانشان را سر می‌بريدند و زنان آن‌ها را زنده نگاه می‌داشتند. روزی عرب بر ديگران فخر می‌كرد كه محمد صلی‌الله علیه و آله عرب است و قريش بر عرب فخر می‌كرد كه محمد از قريش است و ما خاندان او هستيم كه حق ما غصب شده و گرفتار و كشته و آواره‌ايم. 📚 منابع: بحارالانوار ج 45/ علامه مجلسی ج 2/ خوارزمی / سید بن طاوس / شيخ عباس قمی https://eitaa.com/asgaridehabadi