#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 اهلبیت علیهمالسلام، «شبانه» و در زیر «بارش باران»، برای کسانی که حتّی «شیعه» هم نبودند، ترحّم نموده و کمکرسانی میکردند...
مُعلّی بن خُنَیس گوید:
شبی بارانی، امام صادق علیهالسّلام از منزل به قصد سایهبان بنی ساعده بیرون رفتند. من نیز به دنبال ایشان راه افتادم؛ دیدم که آن حضرت، چیزی در راه گم کرده و با خود میگوید:
«بسم اللَّه؛ خدایا! گمشده ما را برگردان.»
🔸من جلو رفتم و سلام کردم؛ حضرت پس از جواب سلام فرمودند: ای معلّی! با دستت جستجو کن؛ هر چه پیدا کردی بهمن بده؛ وقتی دست کشیدم، دیدم نان روی زمین افتاده، هر چه یافتم بهایشان تقدیم کردم؛ آن گاه دیدم آن حضرت، کیسهای پُر از نان، به همراه خود برداشته است.
🔹عرض کردم: فدایتان شوم! اجازه بدهید من بردارم؟ إمام علیهالسلام فرمود: نه؛ من سزاوارترم که آن را بردارم؛ ولی بیا با هم برویم. معلّی گوید: آمدیم تا رسیدیم به زیر سایبان بنی ساعده؛ دیدم عدّهای در خواب هستند؛
فَجَعَلَ یَدُسُّ الرَّغِیفَ وَ الرَّغِیفَیْنِ تَحْتَ ثَوْبِ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ حَتَّی أَتَی عَلَی آخِرِهِمْ
🔻آن حضرت با دستان مبارکشان برای هر نفر، یک یا دو قرص نان، زیر جامهاش پنهان میکردند تا برای همه آنها نان گذاشتند و بعد برگشتیم.
در راه برگشت عرض کردم:
فدایتان شوم آیا اینها «امامِ بر حقّ» را میشناسند!؟ ( آیا شیعه و معتقد به ولایت شما هستند؟! ) إمام صادق علیهالسلام فرمود:
لَوْ عَرَفُوا لَوَاسَیْنَاهُمْ بِالدُّقَّةِ
🔻اگر امامْشناس بودند که حتی نمک غذایمان را هم، با آنها تقسیم میکردیم.(کنایه از اینکه تمام اموالمان - حتی نمک غذایمان - را هم با آنها تقسیم میکردیم)
📚ثواب الأعمال ص ۱۲۹
📚تفسیر العیاشی ج۲ ص۱۰۷
📚بحارالانوار ج۴۷ ص۲۱
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
#امام_باقر_علیه_السلام
#معارف_مهدوی
🔰 چشمِ قلبی اینچنینم آرزوست...
جناب ابوبصير گوید:
🔹 در خدمت امام باقر علیهالسلام وارد مسجد شدم؛ مردم در رفت و آمد بودند. امام علیهالسلام به من فرمودند: از مردم بپرس مرا مىبينند!
🔸 ابوبصیر گوید: به هر كس برخورد كردم، پرسيدم: حضرت باقر «صلواتاللهعلیه» را نديدهاى؟ تمام افراد میگفتند: «خیر؛ او را ندیدهایم!» با اينكه امام باقر عليهالسلام همان جا ايستاده بودند.
🔹 تا اينكه ابوهارون مكفوف (نابينا) وارد مسجد شد. امام علیهالسلام فرمودند: از او بپرس! رفتم و به ابوهارون گفتم: حضرت باقر «صلواتاللهعلیه» را نديدهاى؟ ابوهارون گفت: مگر نمىبينى که آن حضرت همینجا ايستاده است؟! گفتم:(تو که نابینایی!) از كجا دانستى؟! ابوهارون گفت:
📋 وَ كَيْفَ لاَ أَعْلَمُ وَ هُوَ نُورٌ سَاطِعٌ!
🔻 چگونه مکان امامم را ندانم در حالی که وجود مبارکش، نورى درخشان است!
📚الخرائج و الجرائح، ص۲۲۹.
📚إثبات الهداة، ج۴ ص۱۱۱.
✍ بارها روی تو را دیدم ولی نشناختم
لاله از رخسار تو چیدم ولی نشناختم
همچو گل کز دیدن خورشید میخندد به صبح
بر گل روی تو خندیدم ولی نشناختم
کعبه را کردم بهانه تا بگردم دور تو
آمدم دور تو گردیدم ولی نشناختم
در کنار مرقد شش گوشه جدت حسین
خم شدم دست تو بوسیدم ولی نشناختم
ای دل غافل که همچون سایه نزد آفتاب
پای دیوار تو خوابیدم ولی نشناختم
در مسیر جمکران عطر دل انگیز بهشت
از نفس های تو بوییدم ولی نشناختم
سجده بر پای تو آوردم نگفتی کیستم
چهره از خاک تو پوشیدم ولی نشناختمhttps://eitaa.com/asgaridehabadi
#معارف_مهدوی
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 اگر عنایت ما اهلبیت نبود، دشمنان به گونهای شما را از بین میبُردند که دیگر هیچ چیز از شما شیعیان باقی نمیماند...
در ذیل آن توقیع معروفی که امام زمان «عجل الله تعالی فرجه الشریف» برای جناب شیخ مفید مرقوم نمودند، فرمودند:
📋 إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُمْ
🔻ما در رعایت حال شما شیعیان کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم!
📋 وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ
👈 و اگر جز این بود، هر آن از هر سو گرفتاریها و سختیها به شدت به شما رو میآورد و دشمنان شما را به گونهای از بین میبُردند که دیگر هیچ چیز از شما باقی نمیماند!
📚الاحتجاج، ج۲ ص۵۹۷
https://eitaa.com/asgaridehabadi