eitaa logo
اصغر نقدی
251 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سر آن ها علم ها و گروه موزیك بعد زنجیرزن ها سپس علم وسط و پشت سر آن سینه زن ها و در آخرعلم انتهایي به تكیه وارد مي شوند. ،ذكر و ورد هیأت در حین حركت در مسیرها كه معمولا از دو مصرع تشكیل شده و به نوبت زنجیر زن ها و سینه زن ها تکرار می كنند. زماني كه هیأت وارد تكیه شد و استقرار یافت مداح اشعار سینه زني را شروع مي كند و ورد و ذكر عوض مي گردد. بعد از اجرای مراسم سینه زني و مرثیه خواني و نعزیه توسط شبیه خوان ها، برای جمعیت حاضر و عزادار در تكیه ، هیأت از درب خروج تکیه را ترك مي كند و برای اجرای مراسم به تكیه دیگر مي رود و هیأت منتظر در درب ورود وارد تكیه مي شود. نا گفته نماند هیـأت هر روز به یكي از شهدا ی كربلا متوسل مي شود و اعضای هیأت لباس متناسب با آن شهید را مي پوشند. مطالبي كه گفته شد نمونه هایي از سنت ها و آداب دسته های عزاداری در مراغه بود كه به وسیله مرحوم حاج غفار و دوستانش مانند مرحو م حاج میری بود كه هیأت حاج میری را همزمان با هیأت حاج غفار تأسیس كرد. الان این هیأت ها توسط نواده های ایشان مدیریت مي شود. سنت ها وآداب و رسوم به ارث مانده از گذشتگان را باید با معیارها و محک های زیر ارزیابی کرد و با آن معیارها به توسعه و کنار گذاشتن آن ها برنامه ریزی کرد: الف)سازگاری و مخالفت با معارف و احکام اسلامي با تشخيص مراجع دیني، به طور مثال اگر در هیأتی گرو موزیک از آهنگی استفاده می کند یا مداح محترمی مرثیه را با لحن وآهنگی می خواندکه در غنایی بودن آن ها شکی نباشد، باید از آن ها اجتناب شود؛ اما اگر آن آهنگ ها مطابق سلیقه کسی نیست یا کسی به آن عادت ندارد این از نظر فقه مشکلی ندارد.یا اگر از آهنگی استفاده می شود که عرف به آن عادت دارد ولی غنایی است، نواختن و گوش دادن به آن حرام است. بعضی می پندارند در حلال و حرام بودن موسیقی محلی و غیر محلی بودن، داخلی یا خارجی بودن تأثیر دارد. نه این ها در حلیت و حرمت آهنگ تأثیر ندارند. دروغگویی گناه کبیره وحرام است. چه در نوحه و مداحی چه در غیر آن، دروغ بستن به خدا ، پیغمبر(ص) و امامان(ع) حرام است و روزه را باطل می کند.چه در مداحی و منبر ، چه در غیر آن ها، افترا ، تهمت و غیبت هم این حکم را دارند. در مورد رعایت حجاب اسلامی برای سینه زنان و زنجیر زنان مرد ، باید به کتب فقهی مراجعه کرد که حکم فقه شیعه برای حدود حجاب مردان چیست؟ همان را باید عمل کرد و عادات، سلایق و دیدگاه ها شخصی را کنار گذاشت. برخی انتقاد می کنند چرا شیعیان در مراسم عزاداری و زیارت عاشورا این همه ظالمان و قاتلان امام حسین(ع) را لعنت می کنند؟ در پاسخ این سؤال باید گفته شود این عمل نه تنها مشکل شرعی ندارد بلکه واجب شرعی هم هست. شیعیان لعن ظالمان و دشمنان دین خدا را از پیامبراسلام و قران آموخته اند. خداوند متعال در قرآن کریم برخی از گروه ها را لعنت کرده است : ٰ ا نََّ الََّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيَِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيََّنََّاهُ لِلنََّاسِ فِي الْکِتَابِ اول ذاک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون(بقره/۵۹) آن گروه که آیات واضح و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن کنندگان (از جن و انس و ملک) نیز لعن می کنند.
مطابق این آیه شریف هر گاه کسی حقیقتی را پنهان نماید مورد لعن خدا و فرشتگان قرار می گیرد و اگر مسلمانی این گروه از افراد را لعنت کنند باخدا و ملائکه همراه و هم صدا شده و با این عمل به خدا و فرشتگان نزدیک شده است. در سوره مبارك هود خداوند متعال ستمکاران و ظالمان را لعنت کرده است. أَلَا لَعْنَةُ اللََّهِ عَلَى الََّظالِمِينَ(هود/ ۱۸) نظیر این آیه در مورد بیش از بیست گروه مانند: کافرین، منافقین ، فاسقین و دروغگویان هم در قرآن آمده است. آن الََّذینَ کفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجمعين(بقره/۱۵۹)کسانی که کافر شدند ودر حال کفر مردند لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آنها خواهد بود. بنابراین شیعه با الهام از قرآن و سنت در زیارت عاشورا وموارد دیگر بر حسب وظیفه دینی ظالمان قاتل شهدای کربلا و کتمان کنندگان حقیقت غدیر و امثال آنان را لعنت می کنند. بهتر است؛ مسلمانان ناآگاه و بی خبر از قرآن و سنت که بر شیعه انتقاد می کنند که شیعه چرا بعضی ها را لعنت می کنند؛ به خدا و پیامبر(ص) اعتراض کنند چرا به ظالمان و کافران و منافقان لعنت می کنید؟ ب)موجب وهن و خدشه دار شدن چهره اسلام شود. هر برنامه یا رفتاری در عزاداری ها باعث شود چهره دین خدشه دار شود ، باید از آن اجتناب گردد. همان گونه که حضرت امام خمینی ره و مقام معظم رهبری در مورد قمه زنی فتوا دادند. بنگاه خبر پراکنی بی بی سی انگلیس چند ده سال پیش فیلم دوساعت ای تحت عنوان "شمشیر اسلام"ساخت ؛ بحث ما در آن فیلم بسیار ملموس است. گاهی شنیده می شود برخی با سلایق شخصی خویش بعضی از جلوه های هنری در عزاداری ها را بر نمی تابند.غافل از آنکه پیامی که با ابزار هنر ارسال شود اثر بیشتر و ماندگاری بیشتری خواهد داشت. انسان در طول قرون متمادی براى بهتر رساندن پیام ها و براى ایجاد تاثیر بیشتر در مخاطبین از هنر و شگرد هاى هنرى به عنوان یک وسیله ى موثر و کارساز استفاده کرده است. و در طى این مسیر به ایجاد هنر هاى زیباى کلامى و غیر کلامى مثل شعر و شاعرى و پرداختن به نثر هاى مسجع و متین, تئاتر, فیلم, سرود, نمایش نامه نویسى و فنون سخنرانى و حتى خطاطى و نقاشى و کاریکاتور موفق گردیده است. اسلام نیز از عنایت به هنر سالم غافل نبوده و همواره مسلمین در رساندن پیام الهى خود از هنر در ابعاد مختلفش استفاده کرده است. در قرائت قرآن توصیه شده که آن را با لحن خوب و ترتیل بخوانیم چنان که خود ائمه معصومین (ع) این کار را انجام مى دادند به طورى که امام سجاد (ع) وقتى در مدینه بودند بعد از نماز صبح طورى قرآن تلاوت مى فرمودند, عرب هایى که جهت آوردن آب از آن کوچه رد مى شدند مجذوب آهنگ لطیف و زیباى قرآن حضرت مى گشتند به گونه اى که جمعیت زیاد می شد تا راه بندان ایجاد می گشت و مى ایستادند تا قرآن آن حضرت تمام می شد و بعضى از این ها از تاثیر آواى دلنشین قران بى خود و بى حال مى شدند. حمایت و تقدیر فراوان ائمه هدى (سلام ا... علیهم) از شعرا و هنرمندانی مانند: کمیت و دعبل خزاعى و سید حمیرى شعراى متعهد و مسلمان که با اشعار خود پیام حضرت سیدالشهدا(ع) را در مراسم عزاداری با بهره گیری از زبان هنر بیان می کردند، و پرده از جنایت طواغیت زمان بر می داشتند و پیام اسلام را به گوش مردم مى رساندند نشانه توجه اسلام به هنر سالم سازنده است. در رساله هاى عملیه فقهاى عظام در باب صلاه قسمت مربوط به اذان مساله اى درج شده که مستحب است کسى که اذان مى گوید و موذن است خوش صدا و رفیع الصوت باشد اذان به عنوان پیام همیشگى اسلام که اصول دین و زیر بنا هاى مکتب در آن نهفته است. اسلام مى خواهد در رساندن این پیام از وسیله ى نیکو استفاده کند تا تاثیرش در قلوب انسان ها بیشتر باشد. سعدى شیرازى داستانى ذکر مى کند و مى گوید در یکى از شهر هاى مسلمان نشین موذن بد صدایى بود و با صداى کریه خود اذان مى گفت یک روزى نشسته بود دید یک نفر یهودى برایش هدیه اى آورد, این موذن از علت آوردن آن هدیه جویا شد یهودى گفت تو به من خدمت شایانى نموده اى و این هدیه در مقابل خدمت بزرگ شماست موذن گفت چه خدمتى من به شما کرده ام؟ یهودى گفت من دخترى دارم که مدتى بود تمایل به اسلام داشت از وقتى شما اذان مى گویید او صداى اذان شما را شنیده، از اسلام بیزار شده است. یکی می گفت: بعضی از آقایان چنان مرثیه می خوانند، آدم فکر می کند العیاذ بالله در جریان کربلا امام مقصر بوده است. السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک التماس دعا اصغر نقدی
تجلسه دوازدهم موضوع: نهضت حضرت اباعبدالله(ع) و امام خميني (ره) بسم الله الرحمن الرحيم السلام علی الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجهم دون الحسین (ع) با عرض تسليت ایام سوگواری و شهادت حضرت سيدالشهداء (ع) و یاران با وفای آن حضرت امام خميني( ره) وقتي از حضرت سيدالشهدا(ع) و نهضت حضرت اباعبدالله(ع) سخن مي گفتند حال و هوای خاصي پيدا مي كردند و آثار عشق ایشان به جد بزرگوارشان آشكار مي گردید. ایشان انقلاب اسلامي را وامدار عاشورا مي دانستند و معتقد بودند: نهضت كربلا همچنانكه در حدوث و پيروزی انقلاب اسلامي اساس و ریشه بود در تداوم وادامه حيات آن هم پایه و بنياد خواهد بود. الف)انگیزه قیام امام حسین(ع) : ۱-" برای سيدالشهدا (ع) تكليف بود قيام كند و خونش را بدهد تا اینكه این ملت را اصلاح كند و همين طور هم كرد." ۲-"رژیم منحط بني اميه مي رفت تا اسلام را رژیم طاغوتي، و بنيانگذار اسلام را بر خلاف آنچه كه بوده معرفي كند، معاویه و فرزند ستمكارش به اسم خليفه رسول الله با اسلام آن كرد كه چنگيز با ایران، و اساس مكتب وحي را تبدیل به رژیم شيطاني نمود." ۳- الشهدا(ع) چون دید اینها دارند مكتب اسلام را آلوده مي كنند.با اسم خلافت اسلام، خلافكاری و ظلم مي كنند و در دنيا منعكس مي شود كه خليفه رسول الله این كارها را مي كند. تكليف خود دانست كه بروند و كشته شوند و آثارمعاویه و پسرش رامحو كنند." "۴-سيدالشهدا(ع) وقتي مي بيند كه یك حاكم ظالمي در بين مردم دارد؛ حكومت مي كند، تصریح مي كند كه اگر حاكم جائری به مردم ظلم مي كند؛ باید مقابلشان بایستد و جلوگيری كند و پيغمبر(ص) فرموده است هر كه ساكت بنشيند و تغيير ندهد این را، جایش همان جای حاكم ستمگر است." "۵-انگيزه این بوده است كه معروف را اقامه و منكر را از بين ببرد، انحرافات همه از منكرات است. جز خط مستقيم توحيد هر چه هست منكرات است این باید از بين برود. و ما كه تابع حضرت سيدالشهدا هستيم باید ببينيم كه ایشان چه وضعي در زندگي داشت، قيامش انگيزه اش نهي از منكربود، كه هر منكری باید از بين برود من جمله قضيه حكومت جور." "۶-امام حسين(ع) خود و تمام فرزندانش و اقربای خودش را فدا كرد و پس از شهادت او اسلام قویتر شد." ۷- "آن حضرت در فكر آینده اسلام و مسلمين بود، به خاطر اینكه اسلام در آینده و در نتيجه جهادمقدس و فداكاری او در ميان انسان ها نشر پيدا كند و نظام سياسي و اجتماعي آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نمود و فداكاری كرد." " ۸-شهادت حضرت سيدالشهدا(ع) مكتب را زنده كرد، خودش شهيد شد ولي مكتب اسلام زنده شد."
ب)دستاوردهاي قیام عاشورا ۱- "شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا سر آغاز زندگي جاوید اسلام و حيات ابدی فرآن كریم بود، آن شهادت مظلومانه و اسارت آل الله تخت و تاج یزیدیان را كه به اسم اسلام، اساس وحي رابه خيال خام خودمي خواستند محو كنند برای هميشه به باد فنا سپرد وآن جریان سفيانيان را از صحنه تاریخ كنار زد." ۲-"اگر سيدالشهدا(ع) نبود این رژیم طاغوتي را این ها تقویت مي كردند به جاهليت بر مي گرداندند. اگر حالا من و تو مسلم بودیم مسلم طاغوتي بودیم نه مسلم امام حسين، امام حسين نجات داد اسلام را." ۳-"اگر نبود این نهضت، نهضت حسين (ع)، یزید و اتباع یزید اسلام را وارونه به مردم نشان مي دادند. واز اول این ها اعتقاد به اسلام نداشتند. و نسبت به اوليا اسلام حقد و حسد داشتند. سيدالشهدا(ع) با این فداكاری كه كرد علاوه بر اینكه آن ها را به شكست رساند اندكي كه گذشت مردم متوجه شدند كه چه غائله ای و چه مصيبتي وارد شده و همين مصيبت موجب به هم خوردن اوضاع بني اميه شد." ۴- "نهضت دوازده محرم و پانزده خرداد در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب به پيروی ازنهضت مقدس حسيني چنان سازنده و كوبنده بود كه مرداني مجاهد و فداكار تحویل جامعه داد كه با تحرك و فداكاری، روزگار را بر ستمكاران و خائنان سياه نمودند و ملت بزرگ را چنان هشيار و متحرك و پيوسته كرد كه خواب را از چشم بيگانه و بيگانه پرستان ربود." ج) اهمیت و ضرورت عزاداري بر امام حسین(ع) ۱- "روضه سيدالشهد(ع) برای حفظ مكتب سيدالشهدا(ع) است. آن كساني كه مي گویند روضه سيدالشهدا را نخوانيد. اصلا نمي فهمند مكتب سيدالشهد(ع) چه بوده و نمي دانند یعني چه. نمي دانند كه این گریه ها و این روضه هاحفظ كرده این مكتب را" ۲- "مجالس عزا از آن وقت كه به امر حضرت صادق(ع) و به سفارش ائمه هدی(ع), ما به پا مي كنيم این مجالس عزا را ما همان مسأله را داریم مي گویيم ؛ مقابل ظلم است. مقابل ظلم ستمكاران، بي خود نبود كه رضاخان، مأموران ساواك رضاخان تمام مجالس عزا را قدغن کردند دشمن های ما مطالعه کرده بودند در حال شیعه، كه تا این مجالس هست و تا این نوحه سرایي ها بر مظلوم هست و تا افشاگری ظالم هست نمي توانند برسند به مقاصدشان" ۳- "سفارش اكيد ائمه مسلمين (ع) بر اقامه عزای سيد مظلومان تا آخر و فریاد مظلوميت آل بيت رسول الله(ص) و ظالميت بني اميه(عليم لعنه الله) با آنكه بني اميه منقرض شده اند. فریاد مظلوم بر سر ظالم است. و این پرخاش وفریاد باید زنده بماند و بركاتش امروزدر ایران و در جنگ با یزیدیان واضح و ملموس است." ۴- "سيدالشهدا(ع) را این گریه ها حفظ كرده است. مكتبش را این مصيبت ها و داد و قال ها حفظ كرده، اگر فقط مقدسي بود و توی اتاق و توی خانه مي نشست برای خودش زیارت عاشورا مي خواند و تسبيح مي گرداند. نمانده بود چيزی. هياهو مي خواهد، هر مكتبي هياهو مي خواهد، باید پایش سينه بزنند هر مكتبي تا پایش سينه زن نباشد تا پایش گریه كن نباشد تا پایش توی سرو سينه زدن نباشد، حفظ نمي شود." ۵-"تكيف آقایان است روضه بخوانند. تكليف مردم است دسته های شكوهمند بيرون بياورند دسته های سينه زني شكوهمند. البته از چیزهایی که بر خلاف مثلا چه هست، از آن ها پرهيز كنند. اما دسته ها بيرون بيایند اجتماعاتشان را حفظ كنند. ۵- "ما را سيدالشهدا(ع) این طور هماهنگ كرده، ما برای سيدالشهدایي كه این طور هماهنگ كرده اظهار تأسف نكنيم؟ همين گریه ها نگه داشته ما را، گول این شياطيني كه مي خواهند این حربه را از دست شما بگيرند، گول این ها را نخورند. جوان های ما، همين ها هست كه ماها را حفظ كرده، همين ها هست كه مملكت ما را حفظ كرده." ۶-"این هماهنگي كه در تمام ملت ما در قضيه كربلا هست، این بزرگترین امر سياسي است در دنيا، و بزرگترین امر رواني است در دنيا، ، تمام قلوب با هم متحد مي شوند. اگر خوب راهش ببریم ما برای این هماهنگي ، پیروز هستیم و قدر این را باید بدانیم و جوان های ما توجه به این مسایل داشته باشند." + -همه مطالب فوق از كتاب قيام عاشورا در كلام وپيام امام خميني(ره) از انتشارات مؤسسه تنظيم و نشر آثار نقل شده است. السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح اللتی حلت بفنائک التماس دعا اصغر نقدی
اصغر نقدی باسمه تعالی با عرض سلام و ارادت خدمت همه دوستان ارجمند، مباحثه و گفتگوی دوستان در حوزه اجتهاد ، نص، زندگی اشرافی و نظایر آن ها مقتضی تبیین برخی مفاهیم است که جهت مزید اطلاع تقدیم دوستان عزیز می شود: الف)اگر از عبارت، آیه و حدیث چند معنای احتمالی فهمیده شود که بر همدیگر رجحان نداشته باشند؛ آن عبارت آن معنای راجح را ظاهر بقیه معانی را خلاف ظاهر ، یا آیه را متشابه گویند اگر یک معنا بر معانی دیگر رجحان داشته باشد ظاهر می نامند. اگر ازیک عبارت فقط یک معنا فهمیده شود آن را نص می خوانند. نص بعلاوه ظاهر را محکم و محکمات می گویند . اجتهاد به عبارات متشابه و معانی ظاهر وخلاف ظاهر از محکمات تعلق می یابد به عبارت های منصوص و نص مربوط نمی شود و گفته می شود اجتهاد درمقابل نص صحیح نیست. ب) اجتهاد در اصطلاح حوزه های علمی به مفهوم اسم مصدریش داشتن ملکه و توان استنباط حکم خدا از منابع چهار گانه فقهی است و صاحب آن ملکه را مجتهد می گویند. مجتهد وظیفه اش استنباط و بیان حکم است نه تشخیص موضوع، آن وظیفه علم و عرف است. از این رو، رؤیت هلال و اعلام آن از شؤون مجتهد نیست .اجتهاد به همین معنای محدودش از شرایط اولیه مرجعیت تقلید و ولایت فقیه است. ج)تقلید در لغت انداختن گردن بند و قلاده به گردن دیگری است و در اصطلاح عمل کردن مطابق قول و حکم مرجع با مسؤولیت اوست یعنی مسؤولیت را گردن مرجع می اندازد و به عبارت دیگر تقلید مراجعه به عالم و متخصص و عمل کردن مطابق علم و تخصص اوست و این یک امر عقلایی ومعمول در عرف در ابعاد مختلف زندگی انسان است. بدین خاطر مقبولیت و پذیرش علم و تقوای مرجع برای مقلد در فرایند تقلید یک شرط ضروری است. د)ولایت فقیه یکت مقوله اجتماعی ، سیاسی و مدل حکومت اسلامی است . اجتهاد، عدالت، مقبولیت انتخاب مردم جامعه و شرایط دیگری که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قید شده ، شرایط ولی فقیه است. می تواند مرجع تقلید مردم در مسایل فقهی باشد یا نباشد. https://eitaa.com/asghar_naghdi
اگر با شرایط ذکر شده برای اداره جامعه ولی فقیه معین شد او حاکم شرع است. همه مردم از جمله مراجع تقلید و مجتهدان باید از او در مسایل اجتماعی، سیاسی و حکومتی تبعیت کنند. در حوزه اختیارات ولی فقیه نظرهایی وجود دارد که یکی از آن ها ولایت مطلقه فقیه است و تنها با اجرایی کردن این نظر می توان حکومت تشکیل داد، جامعه اداره کرد و پاسخگوی مسایل و مشکلات کشور شد. برای تبیین موارد مذکور مطالعه تحلیل زیربه اهل اندیشه و نظر سفارش می گردد: یکی از ظلم های بزرگ بنی امیه و بعدها بنی عباس فراهم ساختن زمینه جدایی سیاست از دیانت و به دنبال آن فردی شدن اسلام به ویژه در حوزه فقه واحکام بود، به رغم آنکه احکام اسلام، با اذعان به اصالت جامعه و اصالت فرد در جامعه ، اولاً بالذات اجتماعی است و ثانیاً بالعرض فردی می باشد، این ظلم بزرگ سبب شد فقه و اجتهاد در عالم اسلام صبغه فردی پیدا کند و فقه حکومتی و اجتماعی مورد غفلت واقع شود. چنان که امام خمینی(ره) در مقدمه وصیت نامه سیاسی الهی خویش برآن تأکید می کند:"اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این و دیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام(ص)، مسایل اسف انگیزی است که باید برای آن خون گریه کرد. پس از شهادت حضرت علی (ع) شروع شد...قرآن راکه برای بشریت تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادی ومعنوی بود و است از صحنه خارج کردند و بر حکومت عدل الهی که یکی از آرمانهای این کتاب مقدس بوده و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را پایه گذاری کردند....و کار به جایی رسید...اگر کسی دم از حکومت اسلامی بر می آورد و از سیاست که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار(ص) و قرآن و سنت که مشحون آن است سخن می گفت، گویی بزرگترین معصیت را مرتکب شده و کلمه آخوند سیاسی موازن با آخوند بی دین شده بود و اکنون نیز هست."(همان) در دوران معاصر نیز چپاول گران جبهه استعمار که حوزه و روحانیت را مانع حرکت خود می دیدند، به فکر نابودی روحانیت افتادند."استکبار وقتی از نابودی مطلق روحانیت و حوزه ها مأیوس شد دو راه برای ضربه زدن انتخاب نمود: یکی راه ارعاب و زور و دیگری راه خدعه و نفوذ در قرن معاصر، وقتی حربه ارعاب و تهدید چندان کارگر نشد، راههای نفوذ تقویت گردید. اولین و مهمترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است که متاسفانه این حربه در حوزه و روحانیت تا اندازه ای کارگر شده است...وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد، قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید."(همو، ۱۳۶۷) و این انحراف و بدعت در قرون متمادی نهادینه گردید و فرهنگ فقهی ما شد. تحقیق و پژوهش در هر جامعه و زمانی مسیر و روندی را در پیش می گیرد که نیازها و پرسش ها آن را تعیین می کنند. https://eitaa.com/asghar_naghdi
زمانی که دین صبغه فردی یافت،گستره شریعت به مسایل فردی محدود گردید و مسائل اجتماعی و حکومتی از علمای دین سؤال نشد، مطالعه و تحقیق علما برای پاسخ به مسایل عبادی و فردی محدود گردید. به حق باید اعتراف شود، علمای شیعه و سنی تحقیقات دقیق و گسترده ای در فقه فردی انجام داده اند. به گونه ای که امروز مکلفین برای انجام وظایف شرعی فردی در هیچ موقعیتی مشکلی ندارند در هر شرایطی وظیفه مکلفین مشخص است. علمای حوزه های علمی به دلیلی که گفته شد در مسایل اجتماعی، سیاسی و حکومتی وارد نشدند و تحقیقات درخور توجهی را انجام ندادند و احکام شرعی و دستورالعمل های دینی برای اداره کشور مورد غفلت واقع شد وآن مشکل بزرگ یعنی روشن نبودن احکام اسلام به صورت مدون و نظام مند در خیلی از ابعاد اجتماعی، فرهنگی، هنری، آموزشی، اقتصادی، اداری، امنیتی و ورزشی مهمترین مسأله نظام جمهوری اسلامی ازآغاز پیروزی انقلاب تا امروز گردید و دشواری های زیادی را در کشور ایجاد کرد. نتیجه طبیعی آن جریان، فردی شدن فقه و اجتهاد شد و بر آن اساس ذهنیت و نگرش های دینی و فقهی علما شکل گرفت . چنان که امام خمینی در ضمن پیامی در۶۷/۱۲/۳ " که به منشور روحانیت معروف شد، فرمود: اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست. مجتهد باید به مسایل زمان خود احاطه داشته باشد. آشنایی به روش برخورد با حیله ها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی، اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان، شناخت سیاستها و حتی سیاسیون و فرمول های دیکته شده آنان و درک موقعیت و نقاط قوت و ضعف دو قطب سرمایه داری و کمونیزم از ویژگی های یک مجتهد جامع است. یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی حتی غیراسلامی را داشته باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است. حکومت نشان دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است. فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است." لزوم شرط اجتهاد برای اعضای مجلس خبرگان در قانون اساسی جمهوری اسلامی در پرتو تعریف حضرت امام از اجتهاد، تفسیر و معنی می شود. انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان و حتی انتخاب مرجع تقلید از سوی مردم باید با توجه به تفسیر حضرت امام از اجتهاد و با در نظر گرفتن شرایط دهگانه مورد تأکید ایشان انجام پذیرد. نظریات حضرت امام(ره) مبین فقه اسلام ناب محمدی(ص) و هنر و ابتکار ایشان طرح آن رویکرد از فقه و اجرای آن با تأسیس حکومت اسلامی در حد توان و اقتضای شرایط بود. فقه فردی با فقه حکومتی در ابعاد بسیاری متفاوت است. مفاهیم، گزاره های دینی، موضوع ها و احکام در فقه فردی و فقه حکومتی متفاوت خواهند بود. برای بیان مقصود به مواردی اشاره می گردد: https://eitaa.com/asghar_naghdi
الف) ولایت مطلقه فقیه در فقه حکومتی معنا دارد و مطابق آن ولی فقیه با لحاظ کردن مصلحت نظام می تواند حتی احکام اولیه را تا حصول شرایط متعارف و گذر از شرایط نامتعادل تعطیل کند و به جای آن حکم جدید مقتضی صادر نماید. آن گونه که حضرت امام(ره) در مورد قانون کار عمل نمود و مشکل شرعی سربازی، عقب کشی ساختمان ها برای تعریض معابر را به رغم آیات و روایات مخالف حل کرد. (امام خمینی،۱۳۶۶) ب) تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام از سوی ولی فقیه با فقه حکومتی برای عملی کردن ولایت مطلقه به عنوان بازوی مشورتی ایشان انجام پذیرفت. ج) با ولایت مطلقه فقیه حداقل دستمزد به رغم وجود دلیل مخالف قرآنی تعیین شد و با همان حکم ولایی تعیین حداکثر درآمد و ثروت برای توسعه منبع مالی قدرتمند جهت ایجاد اشتغال و رفع بیکاری فاقد اشکال شرعی خواهد بود. تأکید می کنم با اجرا و عملی کردن ولایت مطلقه فقیه همه بن بست ها گشوده می شود. چنان که حضرت امام در پاسخ شکوه های دولت موقت از بن بست ها و مشکلات، فرمودند: "مملکت اسلام که به بن بست نمی رسد. اسلام هرگز به بن بست نمی رسد". (سایت جامع امام خمینی و خبر گزاری تسنیم،۱۳۹۲/۱۱/۱۲) د) در فقه حکومتی حفظ نظام اسلامی از نماز واجبتر و اوجب واجبات است و مساجد سنگر جبهه اسلامند و مراکز بحثهای سیاسی هستند؛ اما در فقه فردی سخن گفتن از سیاست در مساجد مشکل شرعی دارد. ه) در فقه فردی خیلی از درآمدها ممکن است حلال باشد؛ اما در فقه حکومتی همان درآمدها اگر منجر به اختلال اقتصاد نظام شود، حرام خواهد بود. و) در فقه فردی آباد کردن یک منطقه و یک عضو از جامعه اسلامی و رها کردن بقیه مناطق شاید مجاز باشد؛ اما در فقه حکومتی باید به همه اعضای پیکره اسلامی به صورت عادلانه پرداخته شود تا جامعه اسلامی شکل نامتعادل و ناهنجار پیدا نکند. ز) در فقه فردی ساختن مناره ها و احداث بناهای تزیینی هر چند شاید خالی از اشکال باشد- که حسب روایت مضبوط "در کتاب من لا یحضره الفقیه ج۲, ص۲۳۶ به دست توانمند حضرت ولیعصر(عج) در زمان حکومتش همانند سیره حضرت علی(ع)تخریب خواهد شد.- اما در فقه حکومتی آن سرمایه ها در تولید و رونق اقتصادی جامعه اسلامی به کار گرفته می شوند. ح)در فقه فردی شرایط مرجع تقلید تنها شرایطی است که در رسایل عملیه مراجع-عظیم الشأن-نوشته شده؛ اما در فقه حکومتی اجتهاد مصطلح حوزه ها کافی نیست بلکه شرایطی که حضرت امام(ره) در منشور روحانیت ( ۶۷/۱۲/۳)تأکید فرموده اند، نیز ضرورت دارد. ط) در فقه حکومتی خمس مطابق فتوای حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری باید به ولی فقیه داده شود؛ چون مسؤولیت اقتصادی جامعه اسلامی متوجه ایشان است. اما در فقه فردی خمس به مراجع تقلید داده می شود و یا حسب برخی فتواها باید به عنوان امانت نگهداری شود که انشاءالله حضرت پس از ظهور، آنها را دریافت می کنند. (شهید ثانی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ۱۳۸۳) ی)در فقه حکومتی حسب روایت، زندگی مسؤولان نظام اسلامی باید در سطح پایینترین اقشارجامعه باشد. "ان الله فرض علی ائمه العدل (الحق) ان یقدروا انفسهم بضعفه الناس کیلا یتبیغ بالفقیر فقره "(نهج البلاغه/خطبه۲۰۹) و نباید زندگی اشرافی آنان ویرانگر کرامت انسان ها و ایجاد فاصله طبقاتی فاحش و مروج بزهکاری ها و بی بند و باری ها در جامعه باشد؛ اما در فقه فردی آن زندگی اشرافی زینت هایی است که خداوند متعال برای آنان آفریده است. ک) در فقه حکومتی غنایم، انفال و امکانات، مطابق سنت پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) به گونه‌ای که شیخ صدوق(ره) در کتاب "خصال" نقل فرموده، میان مردم تقسیم می شود؛ اما در فقه فردی قضیه شکل دیگری دارد. ل) در فقه فردی حجاب تنها پوشاندن زیبایی ها و زیورهای زنان است اما در فقه حکومتی همه زیبایی های جذاب دنیوی و همه جاذبه های دنیایی اعم از جسم، مال، ریاست، شهرت، مدرک و قدرت باید پوشانده شود تا زیبایی های معنوی و فضایل انسانی در جامعه فرصت بروز و ظهور یابد و ملاک داوری ها گردد. آن وقت بی حجابان و بدحجابان اقتصادی، اجتماعی و جسمانی ریشه حرث و نسل را نمی سوزانند. م) بر اساس رویکرد فقه حکومتی، حضرت امام خمینی(ره) بر شهدای حوزه و روحانیت که در هنگامه نبرد رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبکبالان به میهمانی ) عرشیان رفتند، آفرین می گوید و بر عمل صالحشان افتخار می کند. (امام خمینی، ۱۳۶۷)و سید قطب از آیه نفر(توبه/۱۲۲) چنین استنباط می کند که درس دین را در جبهه و جنگ می توان آموخت. (سید قطب،۱۴۱۲) در رویکرد فقه فردی طلبه با استناد برهمان آیه مبارک باید در حوزه درس بخواند و جبهه و جهاد بر او واجب نیست. https://eitaa.com/asghar_naghdi
ق) مثال عینی تر این که در فقه فردی تعطیلی کلاس برای حضور در نمایش بین‌المللی شیعه در راهپیمایی اربعین و تقویت جبهه مقاومت در برابر جبهه شرک، نفاق و تکفیر حرام است و طلبه زائر مسافر باید نمازش را تمام بخواند ولی در فقه حکومتی قضیه عکس آن است. شواهد و نمونه‌ها بسیار است. به فرمایش آن عزیز سفر کرده: "بگذارم و بگذرم و ذایقه ها را بیش از این تلخ نکنم." بسیاری از شبهات نظری و عملی در حوزه اندیشه سیاسی اسلام و اتهام عدم توانایی اسلام در اداره کشور و حکومت در شرایط پیچیده عصر کنونی با پیشفرض فقه فردی مطرح می شود. در پیش فرض رویکرد فقه اجتماعی این شبهات و اتهام‌ها مجال بروز نمی‌یابند. التماس دعا اصغر نقدی https://eitaa.com/asghar_naghdi
باسمه تعالی وحدت حوزه ودانشگاه در علوم بویژه انسانی چهار گروه نقش آفرینی می کنند. ۱) فلاسفه و ایدئولوک ها که مبانی ( هستی شناسی ، انسان شناسی، معرفت شناسی ،ارزش شناسی و ...) و اهداف علم را در قالب گزاره های توصیفی تبیین می کنند. ۲)دانشمندان که اصول علم را از مبانی استراج کرده ودر قالب گزاره های تجویزی توضیح می دهند. ۳) فناوران که روش های آموزش و پژوهش را تشریح می نمایند. ۴) کاروران که یافته های آن علم را در زندگی و حرفه خود به کار می گیرند . وحدت حوزه و دانشگاه را باید در وحدت در مبانی جستجو کرد نه در روش ها و مولفه های دیگر چنان که مشکل ما در سند ۲۰۳۰ درمبانی بود و نپذیرفتیم . دانشگاهی که خودش و خیلی از رشته های تحصیلی اش بر اساس سکولاریسم و ماتریالیسم تاسیس شده است چگونه می تواند با حوزه ای که بر اساس دین و آموزه های وحیانی بنا شده است به وحدت برسد باید راهکارها را پیدا کرد. روانشناسی دانشگاه هنوز وجود روح را نپذیرفته است و فرآیندهای روانی را فعل و انفعالات مغز می‌داند.با کارناوال ها ، سفره های اطعام و شعار نمی شود وحدت درست کرد.البته در این میان ، برخی از عوامل حوزه در عمل به مبانی سکولاریسم نزدیک می شود و گام هایی در جهت وحدت با دانشگاه برمی‌دارد. خداوند متعال انشاالله عاقبت امر را ختم به خیر فرماید.