شب هفتم محرم 🏴
#حضـرتعَــلــیِاَصغــَر(عليــه الســـلام)
بـا چـه رو خـیــمـه بَـرَم ایـن سـرِ آویـزان را
چه کنم مشکلِ این حنـجر خونْریـزان را
دســت و پـایـی زدی و بـاز تـبــسّــم کـردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
من دَهَـم با چه زبانی خبـرت را بـه رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشـان را
سنـد مـسـتنـد کرب و بـلا حـنـجـر توسـت
ای عجـب داغ تـو کردَست بـپـا طوفان را
عیدقربانمناست و تو همانذبحِعظیم
و خــدا مُــهــر قـبـولـی زنــد ایـن قـربـان را
«کربلاییعلیاصغرپیراحمدی»
[ @asgharpirahmadi_ir ]
شب هشتم محرم 🏴
#حـضــرتعَــلــیِاَکـبَــــر(عليــه الســـلام)
باز دلشـورهای افتاده به جانم چه کنم
تـنــدتـر مـیزنـد آخــر ضـربـانـم چه کنم
پسـرم رفته و چنـدیست از او بیخبرم
باز هم بی خبـری بـرده امـانم چه کنم
هـمـۀ ترسـم از ایـن اسـت صـدایم بزند
دیر خود را به کنـارش برسانم چه کنم
گرگها دور و بر یوسـف من ریختهاند
پـدری پـیـرم و افـتـاده جوانم؛ چه کنم
بهزمینخورده انارِ من و صد دانهشده
جـمـع بایـد کنم او را؛ و نـدانم چه کنم
جـگــرِ سـوخـتـهام را زِ حـرم پـوشـانـدم
ماندهام زار؛ که بـا قـدِ کمانم چه کنم
«کربلاییعلیاصغرپیراحمدی»
[ @asgharpirahmadi_ir ]