🌹سلام امام زمانم🌹
بیا موعود هنگام قیام است
✨جهان مجروح یک جو التیام است
زمان لبریز شوقوانتظار است
✨زمین بر رجعتت امّیدوار است
بیا امروز روز عشق است ما را
✨علمدارتو در صدر است ما را
🌹السلام علیڪ یابقیةالله
🌹سلام وقت بخیر🌹
#سلام_امام_زمانم
#سلام_مولای_من
#سلام_منجی_دلها
#ماه_صفر
🖤@ashabakharazamani
#خاطرات_شهید
💠محبت به خاطر خدا
●چند روز قبل اعزام آقانوید به سوریه بود که رفتیم قم زیارت. با اصرارهای ما، مادرشوهرم و خواهرعزیز آقانوید هم با ما همراه شدند که قبل رفتن، بیشتر کنار هم باشیم. شکرخدا سفر خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت. در طول یک روز و نیم سفرمان مسئله ای ذهنم رو درگیر کرد و گفتم بهتره از آقانوید مشورت بگیرم و نظرش رو بدونم.
●بهش گفتم من خیلی اوقات شنیدم که میگن مراقب باشید خیلی با خانواده همسر زیاد صمیمی نشید، عروس، مادرشوهر یا خواهرشوهر اینطورن، اونطورن و.. همین حرفهایی که خیلی هامون تو زندگی مشترک باهاش درگیر میشیم.
●گفتم آقانوید دوست دارم همیشه رابطه م با مامان جان و خواهرت مثل این سفرمون پر از محبت و مهربانی باشه. اما نمیدونم این مقدار محبت کردن و صمیمیت باید چقدر باشه تا مشکل ساز نشه یا به ناراحتی نرسه و یا توقعی برام ایجاد نکنه.
●یه لبخند زد و گفت چقدر خوبه به این چیزا فکر میکنی و بعد از کمی فکر گفت: می دونی باید چکار کنی?
همیشه به اطرافیانت به اندازه ای محبت کن که میدونی اون محبتت به خاطر خداست. حالا میخواد خانواده خودت باشه یا خانواده من یا دوستان و آشنایان. وقتی دیدی داری محبت میکنی که توقع جبران داشته باشی، محبت نکنی بهتره.
بعدم گفت نه اینکه خانواده خودم باشه بگم کلا تو زندگی مون با این نیت کار کنیم، خیلی ناراحتی ها به وجود نمیاد.
●اینکه چقدر این راهکارش به دلم نشست و به کارم اومده خدا میدونه. جزﺀ نکات و خاطره ثابتیه که هرجا برم از آقانوید میگم. چون میدونم خیلی هامون بخشی از ناراحتی های روزمره مون بخاطر همین مسیله است که بازخورد مورد انتظارمون رو از دیگران نمی گیریم. حالا اینکه صدرصد مشکلی پیش نیاد نه، اما مسلما اگر تمرین کنیم واقعااا فقط به خاطر خدا محبت کنیم. گذشت کنیم و کار کنیم، حجم ناراحتی ها کمتر میشه و آرامش مون بیشتر.
●هرکسی باید با توجه به شرایط زندگی و روحیات و توان خودش، مصداق این راهکار رو تو زندگیش پیدا کنه و به کار بگیره.
الحمدلله بلطف خدا، خانواده آقانوید از بزرگترین نعمات زندگی ام هستند. حضورشون باعث دلگرمی ام بوده و هست.
✍راوی: همسرشهید
#شهید_نوید_صفری 🌷
#شهید_اربعین
🖤@ashabakharazamani
●إنَّالله وَ انَّا إلَیْه راجِعُون●
باغبانی دیگر از باغبانان لالهها ...
«حاج غلامحسین موحد دانش»
پدر شهیدان علیرضا موحد دانش
فرمانده تیپ ۱۰ سیدالشهدا (ع)
و شهید محمدرضا موحد دانش
جانشین گردان سلمان فارسی
تیپ ۲۷ محمد رسول الله ﷺ
به فرزندان شهیدش پیوست.
#روحشان_شاد_باصلوات
📌حتما بخونید👇
سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک☺ قرار گذاشتیم همخونه بشیم.
خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا .
می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمت شم به بودجه مون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند . نزدیک دانشگاه ،تمیزو از هر لحاظ عالی. فقط مونده بود اجاره بها!!!😅
گفتند این پیرزن اول می خواد با شما صحبت کنه، رفتیم خونه ش و شرایط مون رو گفتیم
پیرزن قبول کرد اجاره را طبق بودجه مون بدیم
که خیلی عالی بود .😉
فقط یه شرط داشت که همه مونو شوکه کرد
اون گفت که هرشب باید یکی از شماها برای نماز منو به مسجد ببره در ضمن تا وقتی که اینجایید باید نمازاتون رو بخونید.
واقعا عجب شرطی !!!!!
همه مون مونده بودیم چه کنیم ؟ من پسری بودم که همیشه دوستامو که نماز می خوندن مسخره می کردم . دوتا دوست دیگه م ندیده بودم نماز بخونن .اما شرایط خونه هم خیلی عالی بود.
پس از کمی مشورت قبول کردیم.
پیرزن گفت یه ترم اینجا باشین اگه شرطو اجرا کردین می تونین تا فارغ التحصیلی همینجا بمونین .
خلاصه وسایل خونه مونو بردیم خونه ی پیرزن.
شب اول قرار شد یکی از دوستام پیرزنه رو ببره تا مسجد که جنب خونه بود.
پاشد رفت و همراهیش کرد.نیم ساعت بعد اومد و گفت مجبور شدم برم مسجد نماز جماعت شرکت کنم.
همه مون خندیدیم.
شب بعد من رفتم .
با اینکه برام سخت بود رفتم صف آخر ایستادم و تا جایی که بلد بودم نماز جماعتو خوندم.
برگشتنی پیرزن گفت شرط که یادتون نرفته ؟
من صبحها ندیدم برای نماز بیدار شید !
به دوستام گفتم از فردا ساعت مونو کوک کردیم ، صبح زود بیدار شدیم چراغو روشن کردیم و خوابیدیم.
شب ، بعد از مسجد ، پیرزن یک قابلمه غذای خوشمزه که درست کرده بود برامون آورد.
واقعا عالی بود بعد چند روز غذای عالی.
کم کم هر سه شب یکیمون میرفتیم نماز جماعت ،
برامون جالب بود.
بعد یک ماه که صبح پامیشدیم و چراغو روشن می کردیم ، کم کم وسوسه شدم نماز صبح بخونم .
من که بیدار می شدم شروع کردم به نماز صبح خوندن. بعد چند روز دوتا دوست دیگه هم نماز صبح خودشونو می خوندند.
واقعا لذت بخش بود .لذتی که تا حالا تجربه نکرده بودم.
تا آخر ترم هر سه تا با پیرزن به مسجد میرفتیم نماز جماعت .خودمم باورم نمی شد.
نماز خون شده بودم😅
اصلا اون خونه حال و هوای خاصی داشت.هرسه تامون تغییر کرده بودیم.بعضی وقتا هم پیرزن از یکی مون خواهش می کرد یه سوره کوچک قرآن را بامعنی براش بخونیم.
تازه با قرآن و معانی اون آشنا می شدم.
چقدر عالی بود.
بعد از چهار سال تازه فهمیدیم پیرزن تموم اون سوره ها را حفظ بوده ، پیرزن ساده ای در یک شهر کوچک فقط با عملش و رفتارش همه مونو تغییر داده بود.
خدای بزرگ چقدر سپاسگزارم که چنین فردی را سر راهم گذاشتی
🍃
*خداجو با خداگو فرق دارد*
*حقیقت با هیاهو فرق دارد*
*خداجو را هوای سیم و زر نیست*
*بجز فکر خدا،فکر دگر نیست*
راستی چقدرشیوه امربه معروف مهمه❗️
#تلنگر_و_تفکر...
#ماه_صفر
🖤@ashabakharazamani
#تربیت_کودک
🔹 خیلی وقت ها ما در مدارس از ترس اینکه این بچه #بازی نکند که یک وقت پایش زخمی شود و فردا پدر و مادر بیایند مدرسه و اعتراض ، بچه ها را محدود می کنیم.
👈در احوالات #حضرت_امام داریم که در کودکی هفت جای سر ایشون در اثر بازی شکسته ، بصورت طبیعی هم این اتفاقات افتاده است.
👈حالا اگر یک زخم کوچک پای بچه ای بردارد فردا پدر و مادر مدرسه ان.❌
خب بچه است دیگر و بازی می کند و زمین میخورد.
👈 به بچه ها می گوییم بدو بدو نکنید الان می افتید زمین، یک طوری تان میشود، خب این قدر بچه ها را پاستوریزه بار می آوریم، این بچه بعدا که بزرگ شد باید برود در جامعه زندگی کند.
خب این بچه که این قدر پاستوریزه جسمی بار آمده، فردا چه می خواهد بکند در جامعه؟!
⚠️ الان بچه های ما #ترسو شده اند، چه کسی آنها را ترسو بار آورده؟! ترس که یک عامل محیطی است و به ژن ربطی ندارد.
#استاد_تراشيون
🖤@ashabakharazamani