eitaa logo
اصحاب‌آخرالزمانی‌سیدالشهداء🇮🇷
154 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
48 فایل
کانون فرهنگی هنری شهید سید مرتضی آوینی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادرم بعد خدا نام تو را یادم داد❤️ عادت کودکی ماست "علی" گفتن ما👌😍❤️ هر که آمد" نجف" از هیبت تو زانو زد✅ بی سبب نیست سراسیمه زمین خوردن ما👌 بحق امیرالمومنین علی علیه السلام اللهم عجل لولیک الفرج🤲 📌@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5987538461958080965.mp3
2.11M
♨️زنگ در بهشت ذکر یاعلی است. 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📌@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✌ فاتح خیبر علی حیدر🎉💐❤ ❣ فاطمنین قراری حیدر💞✨🌹 ☘ ئورهلرین بهاری حیدر❤🎊🍃 🍃☘🍃☘❤☘🍃☘❤☘🍃 میلاد یعسوب الدین امام المتقین فاتح خیبر ,اسد الله الغالب حضرت ابوتراب امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام و همچنین روز پدر رو بر شما تبریک عرض میکنیم. 🍃☘🍃☘❤☘🍃☘❤☘🍃 📌@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصحاب‌آخرالزمانی‌سیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۲۰۳❤️ نمي دانستيم چه كار كنيم. دست و پايمان را گم كرديم
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۲۰۴❤️ فراق عباس هادي يك ماه از مفقود شدن ابراهيم مي گذشت. هيچكدام از رفقاي ابراهيم حال و روز خوبي نداشتند.هــر جــا جمــع مي شــديم از ابراهيــم مي گفتيــم و اشــك مي ريختيــم. براي ديدن يكي از بچه ها به بيمارســتان رفتيم. رضا گوديني هم آنجا بود.وقتي رضا را ديدم انگار كه داغ دلش تازه شده، بلندبلند گريه مي كرد. بعد گفت: بچه ها، دنيا بدون ابراهيم براي من جاي زندگي نيســت! مطمئن باشيد من در اولين عمليات شهيدميشم! يكي ديگر از بچه ها گفت: ما نفهميديم ابراهيم كه بود؟. او بنده خالص خدا بــود. بين ما آمد و مدتي با او زندگــي كرديم تا بفهميم معني بنده خدا بودن چيست.ديگري گفت: ابراهيم به تمام معنا يك پهلوان بود، يك عارف پهلوان. ٭٭٭ پنج ماه از شهادت ابراهيم گذشت. هر چه مادر از ما مي پرسيد: چراابراهيم مرخصي نمي آيد، با بهانه هاي مختلف بحث را عوض مي كرديم! مــا مي گفتيــم: الان عملياته، فعلا نمي تونه بيــاد و... خلاصه هر روز چيزي مي گفتيم. تا اينكه يكبار مادر آمده بود داخل اتاق. ادامه دارد...❤️