#ببینید | افتخارِ نسل ما... دهه هفتادی
حسین همیشه می گفت:از افتخارات نسل ما اینه که ...👆
#شهید_حسین_ولایتی_ ♥️
#محرم
#ملت_امام_حسینیم
🖤@ashabakharazamani
*اگر فردای روز عاشورا روزنامه ای منتشر می شد ، چه تیترهایی داشت* ؟
*این پوستر اثر محمدصادق پورمیر است که به عنوان پوستر برتر در هشتمین سوگواره هنر عاشورایی انتخاب شد* .
#محرم
#ملت_امام_حسینیم
🖤@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️کلاسهای درسِ اسرائیل و آموزشِ خواندنِ روضه امام حسین به زبان فارسی! هشیار : دشمنان همواره بیدارند . مبادا آب به آسیاب انها ریخته شود .
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 شهادت امام زین العابدین(ع) تسلیت باد
صحبتهای شنیدنی مقام معظم رهبری به مناسبت شهادت امام سجاد(ع)
#محرم
#ملت_امام_حسینیم
🖤@ashabakharazamani
#داد_زدن
داد زدن، فرزندتان را منظم، خوش خوراک، حرف گوش كن يا درس خوان نميكند، اما قابل تضمين است كه فرزندتان را لجباز، مضطرب و خشمگين يا دچار احساس بيچارگی خواهد كرد.
👈 در نتيجه هر بار مجبوريد بلندتر داد بزنيد، هر بار از شدت خشم و عصبانيت به خود و فرزندتان آسيب ميزنيد، هر شب عذاب وجدان ميگيريد، و روز بعد مجبوريد بلندتر فرياد بزنيد.
▪مراقب باشيد در اين چرخه بی انتها نيافتيد. اعتياد به داد زدن مانند زلزله، فقط ويران كننده خوبی هاست.
✍ #رؤیا_نوری ، کارشناس تربیتی
#تربیت_دینی
🖤@ashabakharazamani
اصحابآخرالزمانیسیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۳۹❤️ پيوند الهي رضا هادي عصر يکي از روزها بود. ابر
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸
❤️سلام بر ابراهیم۴۰❤️
جوان که ســرش را پائين انداخته بود خيلي خجالــت زده گفت: بابام اگه
بفهمه خيلي عصباني ميشه😔
ابراهيــم جــواب داد: پدرت با من، حاجي رو من ميشناســم، آدم منطقي
وخوبيــه. جوان هم گفــت: نميدونم چي بگم ، هر چي شــمابگي. بعد هم
خداحافظي کرد و رفت🚶.
شــب بعد از نماز، ابراهيم در مسجد با پدرآن جوان شروع به صحبت کرد.
اول از ازدواج گفت و اينکه اگر کسي شرايط ازدواج را داشته باشد وهمسر
مناســبي پيدا کند، بايد ازدواج کند. در غير اينصورت اگر به حرام بيفتد بايد
پيش خدا جوابگو باشد😔.
و حالا اين بزرگترها هســتند که بايد جوانها را در اين زمينه کمک کنند😊.
حاجي حرفهاي ابراهيم را تأييد کرد.
اما وقتي حرف از پســرش زده شــد
اخمهايش رفت تو هم😠!
ابراهيم پرســيد: حاجي اگه پســرتبخواد خودش رو حفظ کنه و تو گناه
نيفته، اون هم تو اين شرايط جامعه، کار بدي کرده؟
حاجي بعد از چند لحظه سکوت گفت: نه😊!
فرداي آن روز مادر ابراهيم با مادر آن جوان صحبت کرد و بعد هم با مادر
دختر و بعد...
يک ماه از آن قضيه گذشــت، ابراهيم وقتي از بازار برمي گشــت شب بود.
آخرکوچه چراغاني شده بود. لبخند رضايت بر لبان ابراهيم نقش بست😌.
👈رضايت، بخاطر اينکه يک دوســتي شــيطاني را به يک پيوند الهي تبديل
کــرده💞.
ايــن ازدواج هنوز هم پا برجاســت و اين زوج زندگيشــان را مديون
برخورد خوب ابراهيم با اين ماجرا ميدانند.
ادامه دارد...❤️
🖤@ashabakharazamani