eitaa logo
اصحاب‌آخرالزمانی‌سیدالشهداء🇮🇷
156 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
48 فایل
کانون فرهنگی هنری شهید سید مرتضی آوینی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥علت گریه امام سجاد بر مصائب اباعبدالله(ع) 🎙حجت الاسلام مسعود عالی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• @ashabakharazamani
📚معرفی کتاب رمان «پشت درهای بهشت» نوشته رضا کاشانی اسدی،درباره رخدادهای پیش و پس از واقعه عاشورا و جامعه کوفه در آن‌ زمان، توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است. نویسنده این ‌کتاب، مخاطبش را به شهر کوفه و زمانی می ‌برد که 10 هزار نامه برای امام حسین (ع) فرستاده شده و از او دعوت کرده ‌اند برای امامت به کوفه بیاید. اما با ورود عبیدالله بن زیاد، ورق برمی ‌گردد و کوفه روی دیگرش را نشان می‌ دهد. در نتیجه کوفه در اختیار ابن ‌زیاد قرار گرفته و مردم شهر و قبایل برای بیعت با او، از هم سبقت می‌ گیرند. داستان این ‌رمان درباره جوانی به ‌نام موقع است که مقابل پدر خود می‌ ایستد و خواستار رسیدن به لشگر امام حسین (ع) است. موقع، شاگرد ویژه حبیب‌ بن ‌مظاهر (ع) است. وقتی حبیب به قصد پیوستن به امام حسین (ع) از کوفه خارج می ‌شود، موقع با واقعیتی روبرو می‌ شود که … رضا کاشانی اسدی در رمان «پشت درهای بهشت»، فضای خدعه و خفقان زمان شهادت امام حسین (ع) را تصویر کرده و برخی از عبرت ‌های ماجرای عاشورا را در قالب داستان بیان کرده است. او با استفاده از روایات تاریخی، ماجرای زندگی فردی را به تصویر کشیده که بخشی از زوایای پنهان آن ‌برهه تاریخی را برای مخاطب روشن می‌ کند. # پشت_درهای_بهشت @ashabakharazamani❤️
📚معرفی کتاب در یهودیان یک جمله ای هست که می گوید: «اگر کسی آمد تا تو را بکشد، بلند شو و تو زودتر او را بکش!»!🙄 اگر این جمله را بگذارید کنار اسم قطعا به نتایج جالبی خواهید رسید؛ همان نتایجی که یکی از محققین و خبرنگاران تحقیقی اسرائیل از سال ها مطالعه و پژوهش در اسناد محرمانه و غیرمحرمانه سازمان های اطلاعاتی و عملیاتی جمع آوری کرده است!😬 . روایتی دست اول از داخل موساد و نیرو های عملیاتی آن است، نیرو هایی که بیش از هر چیز هدفشان متمرکز بر کشتن دشمنان‌شان بوده است!😑 @ashabakharazamani🖤
📚 معرفی کتاب ‌ ‌ ‌ «رمان عاشقانه از حال و هوای ازدواج دانشجویی داستان عاشقانه ای از دانشجویی که مخاطب را از دل دانشگاه و تحصیل با خود همراه می کند. در این راه از ساختمان های بلند بالا شهر تهران تا بادگیر شکوهمند شهر یزد و از ویرانه های زلزله سر پل ذهاب به تماشا می نشیند. این کتاب با نثری روان و انتخاب حال و هوای عاشقانه می تواند در دل مخاطب بنشیند و اولین اثر از نویسنده می باشد که به خوبی مورد اقبال مخاطبین قرار گرفته است. @ashabakharazamani❤️
🍃برگی از کتاب علی عکس را نزد آقا برد و به آقا عرض کرد: "عکس بابایم را امضا می‌کنید؟" آقا با لبخند دلنشینی فرمودند: "بله پسرم!" و عکس را برداشتند و چند بار آن را نگاه کردند. عکسی بود که محمود با لبخند به دوربین نگاه می‌کرد. آقا بار اول نگاهی به عکس انداختند و لبخندی زدند. بعد عکس را مقداری دورتر بردند و مجدداً لبخند زدند. بار سوم عکس را به چشمان مبارکشان نزدیک کردند و باز هم لبخند دیگری زدند. بعد با دست مبارکشان پشت عکس نوشتند: " " 👈✒درباره کتاب: در روزگاری که افراد نالایق برای گرفتن پست‌هایی که ذره‌ای لیاقتش را نداشتند، هزاران راه را می‌پیمودند و به عالم و آدم متوسل می‌شدند، جوانی و پیدا شده بود که از ریاست فرار می‌کرد ... می‌گفت مگر شما از من کار نمی‌خواهید؟ من قول می‌دهم و تعهد می‌کنم که هر کاری که بگویید انجام دهم. من ده برابر هم که شده کار می‌کنم؛ ولی مسئولیت را به من ندهید! می‌گفت گرفتن مسئولیت حس و حال را از من می‌گیرد ... برایش فرقی نمی کرد وظیفه‌اش بود یا نه. فرقی نمی‌کرد دیده می‌شد یا نه. کارش را می‌کرد و به بهترین شکل هم می‌کرد. کارش را برای می‌کرد با و . او یک فرمانده تمام عیار بود، یک رزمنده تمام عیارِ متواضع ... او شهیدی عزیز بود. @ashabakharazamani❤️
📚 معرفی کتاب مجموعه چهار جلدی «خانه عنکبوت» یک مجموعه رمان عربی می باشد. نویسنده این اثر، از نیروهای دستگاه اطلاعات مصر در زمان جمال عبدالناصر است که در این کتاب ها به داستان نفوذ در دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی می پردازد. این رمان ها یکی از پرفروش ترین کتاب ها در جهان عرب در طول این سال ها بوده است. عناوین سایر مجلدات این مجموعه عبارتند از: 📘 📙 📗 📕 (در دو مجلد) @ashabakharazamani❤️
✂️برشی از کتاب وقتی فرمان برگشت دادند حس می‌کردم تمام دنیا با من در افتاده است. یک راه طولانی را یک نفس دویده بودم، حالا می‌گفتند درها بسته است، راهی را که آمده‌ای برگرد. دلم می‌خواست یک تنه به خط عراق بزنم. دنبال کسی می‌گشتم که التماسش کنم نجاتم دهد؛ اما حال و روز همه مثل من بود. بهت‌زده به یکدیگر چشم دوخته بودیم. باز روزهای مرخصی، مقابلم شروع به رژه رفتن کردند. نکند گلوله ای که می‌خواست مرا راهی آسمان کند در عملیات‌هایی که شرکت نکرده بودم شلیک شده بود. گلوله‌ای که حاضر بودم دنیا را به پایش بریزم تا بیاید و کار را تمام کند. فکر و خیال مغزم را می‌جوید. حس می‌کردم یک نفر وسط سرم ایستاده و فریاد می‌زند: - دیگر تمام شد. جا ماندی.... @ashabakharazamani❤️
📚 معرفی کتاب شهید حسین یوسف الهی ،شهیدی که وصیت کرده بود تا در کنار او در گلزار شهدای کرمان آرام بگیرد... اما او که بود ؟!!! او در اوج جوانی کراماتی داشت که به قول خودش فقط بخاطر "آدم بودنش " نصیبش شده بود ..کراماتی که شاید عرفا در سالهای میانسالی به آن دست پیدا میکنند .. و سرانجام همچون نخل ها ایستاده سوخت و دَم بر نیاورد ... کتاب حاضر گوشه ای است از خاطرات این شهید والا مقام .. @ashabakharazamani❤️
📚 معرفی کتاب ‌ ‌ ‌ 🔹نویسنده:سعیده سادات اکبری 🔸ناشر: شهید کاظمی 📖تعداد صفحات:۲۸۶ عاشقانه ای برای 16 ساله ها؛ داستان زندگی دختری نوجوان که تمام تلاشش را به کار می‏بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه­ای رخ می­دهد و او را در رسیدن به خواسته­اش کمک می­کند. انفجاری که در سال 1387 در حسینیه سیدالشهدای شیراز رخ داد، نقطه اوج زندگی او را رقم زد. شهیده راضیه کشاورز 11 شهریور 1371 در ظهر گرم تابستانی هم‌زمان با نوای ملکوتی اذان ظهر در مرودشت شیراز به دنیا آمد. والدینش به خاطر ارادتی که به خانم فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند نام راضیه را برایش برگزیدند. روزها یکی پس از دیگری سپری می‌شدند. راضیه بزرگتر می‌شد و با وجودش شور و نشاط مضاعفی به خانه می‌بخشید.  راضیه تا قبل از بهار 16 سالگیش موقعیت های چشمگیری را در زمینه ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد. @ashabakharazamani❤️