هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
🔴 کشف حجاب و حمایت یک وکیل پایه یک گیلانی دادگستری از قاتلان شهید عجمیان!
🔹 سپیده رافخایی، وکیل پایه یک دادگستری که ضمن انتشار تصاویر کشف حجاب کرده خود در اینستاگرام، عملا به قوانین کشور دهن کجی میکند در استوری دیگری از قاتلان شهید روح الله عجمیان حمایت کرده است !
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
🔺جناب کرباسچی!
کار آن فرد ماست پرت کن، خطا و محکوم اما تعمیم آن به انرژی هسته ای عجیب است...
اگر قرار بر این تعمیمهای ناروا باشد، بدلیل کار آقای نجفی در قتل فجیع همسرش با اسلحه، به شما اصلاح طلبان نیز باید بعنوان عناصر خطرناک، نه تنها اجازه ازدواج، که اجازه تردد در خیابان هم ندهند!
💬 سیدنظام الدین موسوی
➕ شیرزاد بزدلشان در مجلس ششم، گرای پروندهسازی علیه فعالیت اتمی ایران را به خارجیها داد، حالا ماستباز مختلسشان، دلواپس صلحآمیز بودن انرژی هستهای کشور میشود!
وقتی نتانیاهو میگوید اصلاحطلبان سرمایه اسرائیل در ایران هستند، منظورش همین بیشرفهای بیوطن است!
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
🔴اینا همونان که آرزوشون گاو و گوسفند بودن توی سوئد
🔹برای اینا تا آرنج دست کردن توی لباسشون برا تفتیش بدنی توی فرودگاههای کشورهای غربی خیلی هم عادی و خوبه اما از یه تذکر محترمانه و مؤدبانه توی وطن خودشون دچار افسردگی مزمن میشن!
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
دلایل راهبردی اهمیت فتح باخموت برای روسها
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
احتمال برکناری وزیر آموزش و پرورش قوّت گرفت
🔹خبرها از برخی منابع حاکیست که احتمال کنارگذاشتن یوسف نوری از وزارت آموزش و پرورش قوّت گرفته است.
🔹 دولت آیتالله رئیسی پس از ۱۱ سال و در حالی که موضوع رتبهبندی معلّمان در دولتهای پیشین معلّق و بدون پیگیری جدی تقریباً مسکوت گذاشته شده بود، این مهم را در سال ۱۴۰۱ تحقق بخشید و موضوع را عملیاتی کرد.
🔹این مسئله اتفاق مهم و شیرینی برای معلّمان بود که با رفع برخی نواقص و کاستیهای آن میتوانست بهتر و تکمیلتر شود، امّا بیتدبیری وزارت آموزش و پرورش در انتهای سال ۱۴۰۱ در واریز حقوق معلّمان، باعث نارضایتی و گلایه بسیاری از مدرّسان مدارس شد.
🔹پیرو این اتفاق تلخ، رئیسجمهور به مسئله ورود و به معاون اوّل دستور داد که موضوع را بدون اغماض بررسی و مقصّر ماجرا را شناسایی و معرفی کنند. معاون اول پس از بررسی به رئیسجمهور گزارش داد که مقصر اصلی در این زمینه وزارت آموزش و پرورش بوده است.
🔹همزمان، رئیسجمهور بر ضرورت جبران اتفاق رویداده و پرداخت حقوق معلمان تاکید کرد که این مسئله طی روزهای گذشته به جریان افتاده و در حال انجام است.
🔹امّا اخبار رسیده حاکیست که رئیسجمهور بر ضرورت برخورد جدّی با مقصّران این امر تاکید دارد و احتمال برکناری وزیر آموزش و پرورش طی روزهای آینده نیز وجود دارد.
🔹آیتالله رئیسی در پیام نوروزی خود نیز تاکید کرده بود که "هیچ کدام از مدیران دولتی چک سفید دریافت نکردند که به صورت مستمر در دولت و در دستگاهها حضور داشته باشند، بلکه به صورت مستمر در معرض ارزیابی هستند
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
🔴مقام سابق وزارت خزانهداری #آمریکا:
اگر کشورهای بریکس و عربستان همانطور که اعلام کردهاند بجای دلار از یوان چین استفاده کنند:
۱-اقتصاد آمریکا از درون فرومیپاشد.
۲-آمریکا تورم سرسامآور در سطح تورم جمهوری وایمار را تجربه میکند.
۳-آمریکا جایگاه ابرقدرتی خود را از دست میدهد.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
هدایت شده از کانال عاشقان ولایت
🔴 رویترز: عربستان سعودی از بشار اسد رئیس جمهور سوریه برای شرکت در نشست سران کشورهای عربی در شانزدهم ماه آینده دعوت می کند
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔻رسانههای باکو میگویند چهار نفر ایرانی در ارتباط با سوءقصد علیه نماینده پارلمان دستگیر شدهاند. همچنین گزارش منابع محلی از عملیات گسترده نیروهای پلیس باکو و ایجاد ایست بازرسی در گذرگاهها و خیابانهای اصلی در این شهر حکایت دارد. هنوز هیچ تصویری از فضل مصطفی در بیمارستان یا پس از وقوع حمله منتشر نشده است. او مخالف تحریفهای تاریخی در سیستم آموزشی و منتقد سیاستهای خانواده علیاف بوده است.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ چهارباغ اصفهان سیزده به در چه خبر بوده
#خیزش_مردم
#نمایش_اقتدارزنان
بی حیا های داخلی و کوردلان من و تو خودفروختگان شبکه اینتراشرار ببینید و کور شوید و چرا خفه خون گرفتید و پخش نمیکنید چرا خواست مردم مسلمان اصفهان را بنمایش نمیگذارید
🔹کی میگه مردم از دین زده شده اند 😊
لینک گروه ختم قران عاشقان ولایت در بله
🆔 ble.ir/join/MTZiOGQ1MW
.
لینک کانال عاشقان ولایت در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
لینک کانال عاشقان ولایت در ایتا
🆔https://eitaa.com/ashaganvalayat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | راهکار شهادت از زبان شهید چیتسازیان به روایت حاج حسین یکتا
🌹https://eitaa.com/joinchat/2274230632C8382139615🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ بسیار زیبای👌 همچو باران...
در وصف امام رضا 😊❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چرا با مسئولانی که چهار دهه زیر پوستی بستر های فساد را ایجاد کردند برخورد نمیکنید؟
آیت الله میرباقری:
⏪اکتفا به برخورد با فلان رستوراندار و راننده در موضوع مبارزه با بدحجابی، اقدام ناموفقی است، چرا که فقط با کسانی که مرتکب جرم شدهاند برخورد کردهاید، اما با شبکه اشاعه و اقامۀ آن درگیر نشدهاید.
▪️نمیشود که به اقامهکنندهٔ بیعفتی لقبِ کارشناس و دانشمند بدهید و بعد بتوانید با بیحجابی مبارزه کنید!
▪️در موضوع حجاب، مسئولینی که ۴۰ سال است زیر پوست دنبال اشاعه فرهنگ غربی هستند، باید پاسخگو باشند.
لینک گروه ختم قران عاشقان ولایت در بله
🆔 ble.ir/join/MTZiOGQ1MW
.
لینک کانال عاشقان ولایت در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
لینک کانال عاشقان ولایت در ایتا
🆔https://eitaa.com/ashaganvalayat
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 چرا جمهوری اسلامی خود را به #رفراندوم نمیگذارد؟
🔹 کدام حکومت در طول تاریخ، مدل حکومت خود را رفراندوم گذاشت؟!
🔹 حکومت فعلی آمریکا از چه طریقی انتخاب شد؟
🔹 ماجرای ناامیدی روح الله زم
#ایران_قوی
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 سخنان آقا در مورد حضرت خدیجه شنیدنی است...
⭕️ حضرت خدیجه سلام الله علیها از همهی اموال خودش خارج شد برای ترویج اسلام و تقویت پیامبر(ص)؛ اینکه حالا شما میفرمایید «ثروت»، این گفتنش به زبان ساده است؛ اما گذشتن از تمام ثروت و نه بخشی از آن، کار یک ذرّه و دو ذرّه نیست...
🔻 مرحوم آقای خسروشاهی هم یک بیانی دارند که امشب گفتم نقل کنم، بیان زیبایی است.
🔻 بعد از مراسم جشن عروسی حضرت زهرا سلام الله علیها، دو نفر از بانوان خاندان پیامبر به نام ام سلمه و ام ایمن به خدمت حضرت آمدند و گفتند: یا رسول الله! اگر #خدیجه زنده بود با تشکیل مراسم جشن عروسی زهرا، چشمش روشن میشد. اینطور نیست؟!
🔻تا آنها نام آن بانوی فداکار را بردند، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و یاد آن مهربانیها و آن ایثارگری ها و از خود گذشتگیهای خدیجه افتاد.
✅ فرمود: کجا مانند خدیجه زنی پیدا میشود؟! آن روز که همه مردم مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق نمود. تمام ثروت و زندگی خود را برای نشر آیین خداوند در اختیار من گذاشت.
🔹 امروز هم اگر یک زن از این دانشمندان پیدا شود، یک خانم دکتر، پیدا شود، بگوید: من داراییام این است؛ مثلاً کاخ فلانجا در شمال مال من است، این دستگاه در تجریش مال من است، در فلان کارخانه سهم دارم. داراییهای من اینهاست، همهی اینها را به دفتر #آقا میدهم که در راه آنچه که لازم میدانند، صرف کنند. برای خودم دو اتاق گذشتهام که در یکی بخوابم و در یکی دیگر هم مثلاً مهمانی بگیرم.
این شخص میشود #شیعه حضرت خدیجه. خدیجه چنین کاری کرد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یک کار فرهنگی قشنگ
🔻زنجیره انسانی در ساحل چالوس در دفاع از عفاف و حجاب در روز طبیعت
#حجاب
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فرمانده واگنر: پرچم روسیه را برفراز ساختمان اداره شهر باخموت برافراشتیم.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
♦️گذرنامه گلنار علییوا همسر فرد مهاجم به سفارت آذربایجان در تهران نزد شوهرش بوده و وی با کمک سفارت آذربایجان و برگ عبور، بدون رضایت شوهر در فروردین١۴٠١ از ایران خارج شده. بلحاظ حقوقی این اقدام مصداق قاچاق انسان توسط یک نهاد دیپلماتیک بوده و قابل پیگرد در محاکم داخلی و خارجی است.
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
:
آقای دکتر_عباسی
"از انگلیس تا انگلیس"
سرنوشت امپراطوری سرزميني که خورشید در آن غروب نمی کرد...
🇮🇷
ارسالی از مخاطبین
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔴دریاچه زیبای ارومیه که با سوء مدیریت مدیران گذشته به شوره زار تبدیل شده بود،
✅با مدیریت صحیح دولت و اجرای طرح های احیاء، دوباره همچون نگینی در قلب شهر ارومیه درخشید الحمدلله
ارسالی از مخاطبین
لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.*
را به دوستان خود معرفی کنید
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇
http://eitaa.com/ashaganvalayat
کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇
http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🏝 توصیه آقا امیرالمؤمنین علیه السلام به روزهداران🏝
❇️ «أیّها الصائم تدبر امرک فانک فی شهرک هذا ضیف ربّک انظر کیف تکون فی لیلک و نهارک و کیف تحفظ جوارحک عن معاصی ربّک، انظر أن لا تکون باللیل نائما و بالنهار غافلا.»
❓ «ای روزه دار! تدبیر و اندیشه ای در کار خود بکن که تو در این ماه میهمان پروردگار خود هستی. پس بنگر که در شب و روز آن چگونه خواهی بود و چگونه خود را از نافرمانی خداوند حفظ میکنی؟
💢پس خوب بیندیش که شب را به خواب و روز را به غفلت تمام نکنی و بترس که این ماه بگذرد و هنوز گناهان تو بر دوش تو مانده باشد و هنگامی که روزه دارها در پایان این ماه مزد خود را میگیرند تو از زیانکاران باشی و چون خداوند به آنان انعام میدهد تو محروم باشی و چون آنان در اثر عبادت و بندگی او سعادتمند میشوند تو از رانده شدهها باشی.»
📙فضائل الاشهر الثلاثه، خطبه امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ماه مبارک رمضان
#ماه_رمضان
#اَللهُمَعجِلالوَلیِکاَلفرج
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بگرد نگاه کن
پارت96
–آره، من بگم قبول میکنه، تازه پول تابلو نقاشیهاشم که چندتاش فروش رفته همه رو داده به من. منم میدم به شما.
مادر با خوشحالی گفت:
–باشه، بده براش جمع کنم، یه چند وقت دیگه که پولاش زیاد شد.میرم یه پلاک زنجیر طلای سبک براش میخرم که هم بندازه کردنش، هم یه پساندازی براش بشه. تو خودتم این کار رو بکن. من راضیام.
–ولی من خودم دلم میخواد واسه خونه خرید کنم.
نگاهم کرد.
–میدونم مادر، ولی بزار خریدهای خونه رو پدر و برادرت انجام بدن. بالاخره اونا مردای خونه هستن. یه وقت غرورشون میشکنه. الانم این گوشتا رو زودتر بشور و بسته بندی کن از جلوی چشم بردار. حرفی هم از خریدت نزن. بعد سرش را پایین انداخت و تند تند دوختنش را ادامه داد.
عمیق نگاهش کردم.
مادر است دیگر، تا رو پودش را با محبت بافتهاند. حواسش به همه جا هست. به اقتدار پدر و برادرم، به پسانداز من و نادیا، به ازدواج و آیندهمان.
نگاهم به انگشتهایش افتاد. رد سوزن بر روی انگشت سبابهاش مانده بود. دیگر دستش تند شده بود روزی یک تابلو میدوخت. در کنار تمام کارهای خانه بیشتر از همهی ما کار میکرد ولی اعتراضی نمیکرد.
غصهی همه را میخورد جز خودش.
ران دیگر مرغ را داخل تابه انداختم.
–مامان.
بدون این که نگاهم کند جواب داد.
–هوم.
–میگم شما خیلی بابا رو دوست دارید؟
سرش را بلند کرد و لبخند پهنی زد.
–چی شده از این سوالا میپرسی؟
با کفگیر تکههای مرغها را در تابه جابهجا کردم.
–آخه ندیدم هیچ وقت سر بابا غر بزنید یا با هم دعوا کنید. خیلی جاها بابا یه حرفهایی زده که من با خودم گفتم امکان نداره مامان قبول کنه، ولی شما رو حرفش حرف نزدید.
من گاهی جای شما حرص خوردم ولی شما یه جوری رفتار کردید که انگار با میل و رغبت دارید اون کار رو انجام میدید. البته بابا هم همیشه هوای شما رو داره ها.
اصلا انگار عاشق هم هستید. البته چه حرفی میزنم اگه همدیگه رو دوست نداشتید که ازدواج نمیکردید.
مادر سوزش را بر بدن سپید پارچه فرو کرد.
–پدرت اصلا انتخاب من نبود. پدر و مادرم بهم گفتن که پسر خوبیه باهاش ازدواج کن. منم حرفی نزدم. یعنی اونقدر واسه حرف پدر و مادرم احترام قائل بودم که قبول کردم.
–یعنی دوسش نداشتید؟
–نه.
چشمهایم گرد شد.
–ولی الان که خیلی...
دوباره لبخند زد.
–اون موقع دوسش نداشتم. ولی بعد از ازدواجمون کمکم بهش علاقمند شدم.
تکههای مرغ را پشت و رو کردم.
–پس یعنی خیلی باهاتون مهربون بود که دلتونو برده؟
نخ را از سوزن جدا کرد.
–نه والا، اصلا فکر کنم اون موقع بابات نمیدونست مهربونی یعنی چی. اتفاقا خیلی هم بد اخلاق بود. با کوچکترین مشکلی به هم میریخت.
نخ گلبهی رنگ را از جعبهی نخها که روی کانتر بود برداشت.
وقتی مرا سراپا گوش دید ادامه داد.
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت97
–کمکم فهمیدم مردها برعکس هیکلشون خیلی ضعیف هستن. پدرت اصلا طاقت سختی و مشکلات خونه رو نداشت. وقتی کمکم یاد گرفتم که مشکلات رو کمتر بروز بدم و کمتر شکایت کنم و غر بزنم. روز به روز اخلاقش بهتر شد.
خب طبیعیه که وقتی مرد آرامش داشته باشه مهربونی رو هم از خانوادش دریغ نمیکنه، کمکم این مهربونیش اونقدر زیاد شد که دلم میخواست همهی سختیها و مشکلات خونه و بچه ها مال من باشه ولی اون دیگه هیچ وقت مثل قدیما عصبی و بداخلاق نباشه.
ولی از حق هم نگذریم از همون اول حسابی کار میکرد. اونم مشکلات شغلی خودش رو داشت. دیگه نمیکشید بیاد خونه منم مشکلات خونه رو، بچهها رو، خودم رو بهش بگم.
همیشه از این که مرد کار بود خوشحال بودم. چند سال پیش که شماها خیلی کوچیک بودید یه سال بیکار شد و کار گیرش نیومد اگه بدونی چه مصیبتی کشیدم.
از اون به بعد بود که فهمیدم چه نعمت بزرگیه مرد اهل کار باشه.
همین که کار باشه خوبه، حالا کم و زیادش دست خداست که برکت بده.
کفگیر را داخل بشقاب کنار تابه گذاشتم.
–مامان باورم نمیشه بابا یه زمانی عصبی و بد اخلاق بوده.
الان که خیلی آرومه و گوش به فرمان شماست.
سرش را به علامت تایید تکان داد.
–خودمم باورم نمیشه.
ولی وقتی برمیگردم و به زندگیم نگاه میکنم میبینم زحمت زیادی برای این زندگی کشیدم، حالا هم دارم یه جورایی دست پخت خودم رو میخورم.
از حرفش خندهام گرفت.
–چرا میخندی دختر؟
–آخه میگید دست پخت.
به مرغهای در حال سرخ شدن اشاره کرد.
–الان چند وقته همگی دارید کار میکنید تا این که امروز تونستید مرغ و گوشت بخورید؟ تازه مهمونم دعوت کردی.
اگه سختی نمیکشیدی میتونستی؟
دوباره خندیدم و به مرغها نگاه کردم.
–اوه،اوه، واسه دستپخت امشب کلی آشپز زحمت کشیدنا، خدا رحم کنه، چه شود این غذا.
مادر ریز خندید و من با خودم فکر کردم
خندهی مادر چه عطری دارد. تمام خانه را پر میکند از بوی عشق، بوی محبت، تمام اهل خانه چشمشان به مادر است. به نگاهش، به لبخندش و به دستهایش.
لیلافتحیپو
ر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت98
صبح که از پیاده رو میگذشتم. درست همان جای دیروزی ایستادم.
دستم را داخل کیفم بردم و دوربین را لمس کردم. به روبرو نگاه کردم. انگار خیابان برایم زیباتر شده بود.
یک خیابان دو طرفه که یک بلوار پهن و بزرگ وسطش بود، با درختهای کاج و سروی که فاصلهی کمی از هم داشتند. شاخ و برگهای درختها بیشتر جلوی دید را میگرفت. باید جوری میایستادم که روبرویم درختی نباشد. نمیخواستم دوباره امیرزاده متوجه من شود. پس دیروز این درختها کجا بودند چرا من آنقدر کوچکشان میدیدم.
قسمت بالای بلوار درختان زیادتری داشت و همین باعث میشد دید از این طرف خیابان تا آن طرف کمتر باشد. در آن طرف خیابان یعنی پیاده رویی که مغازهی امیرزاده قرار داشت هم درختان زیادی بود. ولی چون چنار بودند و درخت چنار هم خزان داشت فقط شاخههای لختش مانع دیدن بود.
جایی که ایستاده بودم مثل دیروز نبود. باید جایم را پیدا میکردم.
برای دیدنش بیتاب بودم.
نگاهی به اطراف انداختم. کمی شلوغ بود. احساس کردم عابران بد نگاهم میکنند.
با خودم فکر کردم شاید با دوربین نگاه کردن صبح زود کمی غیر عادی باشد و توجه دیگران را بیشتر جلب کند.
از کارم منصرف شدم. ولی به دلم قول دادم که موقع برگشتن دلتنگیاش را برطرف کنم.
پشت پیشخوان ایستاده بودم و دوباره چشمم به در کافیشاپ بود. میترسیدم بیاید و مرا ببیند.
نمیخواستم دیگر هیچ وقت با او روبرو شوم.
برای کارم هم باید فکری میکردم.
اگر کار تابلو دوختن رونق بگیرد دیگر برای کار به اینجا نمیآیم. تا کم کم بتوانم فراموشش کنم.
خانم نقره سرش را نزدیگ گوشم آورد.
–امروز نمیاد.
برگشتم و شگفت زده نگاهش کردم.
نگاهش را بالا داد.
–امیرزاده خان رو میگم، اینقدر زل نزن به در تشریف فرما نمیشه.
دیگر پنهان کردن فایده ایی نداشت.
–از کجا میدونی نمیاد.
چون چند دقیقه پیش که داشتم میومدم اینجا دیدمش داشت میرفت.
–کجا میرفت؟
صاف ایستاد.
–ببخشید دیگه، جلوی راهش رو نمیتونستم بگیرم بپرسم بی اذن خدمهی کافی شاپ کجا تشریف میبرید، اول باید با ما هماهنگ کنید.
نوچی کردم.
–حالا کدوم طرفی میرفت؟
–یعنی الان من جهت رفتن اونو بهت بگم تو میفهمی کجا میخواسته بره.
نفسم را بیرون دادم.
–با ماشین بود؟
–چه سوالایی میپرسی، آخه اگه با ماشین باشه من که دارم پیاده از بالا میام چطوری دیدمش.
–پس پیاده بوده، داشته به طرف بالای خیابون میرفته. پس احتمالا همین اطراف کار داره.
خانم نقره به طرف خیابان اشاره کرد.
–شایدم از همین مغازه های اطراف میخواد چیزی بخره.
–آخه صبح زود چه خریدی، مغازه ها باز بودن؟
–آره بابا، اینجاها چون خیابون اصلیه و شلوغه مغازه ها زود باز میکنن، البته امروز من دیرترم امدما.
بعدشم حالا نه واسه خاطر این که رفته جایی و نیست، اون کلا نمیاد چون اون دیروز واسه خاطر تو اینجا امده و توام اونجوری واسش کلاس گذاشتی، خب هر کس باشه بهش بر میخوره و دیگه نمیاد.
بعد پچ پچ کنان ادامه داد:
–اگه غلامی بفهمه مشتریش رو پروندی ها...
اخم کردم و به طرف سالن رفتم.
پیش خودم فکر کردم که اگر امیرزاده دوباره به کافی شاپ بیاید و من خودم را پنهان کنم جواب غلامی را چه بدهم. غلامی که کلا به همه چیز مشکوک است.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برگرد نگاه کن
پارت99
شالم را روی سرم محکم کردم و دوباره در آینه خودم را چک کردم.
کیفم را برداشتم و از اتاق بیرون زدم.
از خانم نقره خداحافظی کردم.
–خوشبه حالت تلما میری خونه، ما تا شب اینجاییم.
–خوش به حال شما که سربرج بیشتر از ما حقوق میگیرید.
دست به کمر شد.
–مگه انتظار دیگه ایی داشتی؟
–نه دیگه، به قول مامانم هر چی زحمت بیشتری بکشی راحت تر زندگی میکنی.
الان احتمالا شما از ما راحت تر زندگی میکنید. هر دو لبخند زدیم.
سر قرار خیالی خودم با امیرزاده رسیدم. قراری که او نبود باید میگشتم و پیدایش میکردم. باید با لنزهای دوربین شکارش میکردم. قدمهایم را تند کردم. طوری عجله میکردم که انگار او سر قرار منتظر من است.
مضطرب بودم.
برای دیدنش لحظه شماری واژهی کمی بود. تک تک سلولهای بدنم دیدن او را میخواستند و به این دیدار یک طرفه و از راه دور هم قانع بودند. به اطراف نگاهی انداختم از صبح خلوتر بود. آرام وارد باغچه شدم. سعی کردم همان جای دیروزی باشد که شاخ و برگ درختها کمتر باشد.
دوربین را روی چشمهایم تنظیم کردم.
لنزها را از شاخ و برگهای درختهای وسط بلوار عبور دادم. درخت چنار را با گنجشکهایش پشت سر گذاشتم.
به جایی رسیدم که قلبم برایش میتپید، به خاطرش خودم را به دردسر انداخته بودم و برای دیدنش به دلم قول داده بودم.
دوربین را زوم کردم.
نایلون مغازه را رد کردم. نایلون دیگر آویزان نبود، به کناری جمع شده بود. تعجب کردم. امروز هوا سردتر از دیروز بود چرا نایلون جلوی در جمع شده بود.
میز پیشخوان را دیدم و بعد به دنبالش گشتم. چیز عجیبی دیدم
دو آرنج مردانه که روی میز ستون شده بودند.
با تعجب دوربین را بالاتر کشیدم و زوم دوربین را بیشتر کردم.
انگار چیزی در دستهایش بود. امیرزاده چه کار میکردم. کنجکاوانه دوربین را کمی بالاتر کشیدم.
خدای من، چیزی را که میدیدم باورم نمیشد. یک آن قلبم از جا کنده شد. خودش بود. خود خودش...
لیلافتحیپور
🌸🌸🌸🌸🌸🌸