فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه رسیدن به سنگِ قبرِ حضرت رقیه
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت118
ز_سعدی
به در تکیه زدم و گفتم:
یکم دیگه غذا آماده میشه.
منتظرت می مونم برگردی با هم شام بخوریم.
احمد روی پله ایستاد و پرسید:
تنهایی نمی ترسی؟
به رویش لبخند زدم و گفتم:
گفتی زود میای.
سرمو بند می کنم نترسم.
احمد پیشانی ام را بوسید.
خداحافظی کرد و رفت.
با رفتنش دلم گرفت.
چرا باید می رفت؟ چه اجباری در کار بود؟
اصلا چه کسی یا چه چیزی مجبورش می کرد؟
گفت پیش آقاجان می رود.
یعنی آقاجان خبر داشت او فردا مسافر است و به من چیزی نگفت؟
احمد چه کاری می کرد که از من خواست بالش شوم؟
گوشه اتاق نشستم و قبل از این که در افکار بی نتیجه ام غرق شوم قرآن را برداشتم تا با قرائتش کمی دلم آرام بگیرد.
چند صفحه ای خواندم و به مطبخ رفتم.
زیر غذا را خاموش کردم.
قابلمه و وسایل سفره را به اتاق آوردم و منتظر احمد ماندم.
زمان زیادی نگذشت که احمد برگشت.
او فردا مسافر بود و قرار بود چند روز از هم دور بمانیم.
پس نباید شب مان را با بدخلقی و ناراحتی خراب می کردم.
با لبخند به استقبالش رفتم و گفتم:
چه قدر خوبه که خوش قولی.
احمد به رویم لبخند زد و سلام کرد.
کفش هایش را در آورد و وارد اتاق شد و گفت:
چه قدر خوبه که بدی هامو به روم نمیاری.
کتش را از تنش در آوردم و گفتم:
مگه شما بدی هم داری؟
کتش را در بغل گرفتم و گفتم:
شما فقط خوبی داری.
احمد با عشق نگاهم کرد و گفت:
من اگه تو رو نداشتم چه می کردم؟
هر کی دیگه جای تو بود حتما امشب باهام تلخی می کرد.
کتش را آویزان کردم و گفتم:
هر کی دیگه هم جای من بود به آقای خوب و مهربونش که فردا هم مسافره رو ترش نمی کرد.
سعی می کرد حسابی کنارت خوش بگذرونه.
سفره را پهن کردم و گفتم:
بیا بشین شام بخوریم.
احمد دکمه های پیراهنش را باز کرد و گفت:
دستامو بشورم میام.
غذا را کشیدم که احمد به اتاق برگشت.
زانو به زانویم نشست و تشکر کرد و گفت:
عجب رنگ و بویی داره این غذا
دستت درد نکنه.
رنگش که در آن نور کم پیدا نبود ولی احمد عادت داشت تا سر سفره می نشست تعریف می کرد. فرقی هم نداشت غذا چه باشد.
اصلا تعریفی باشد یا نباشد.
از او تشکر کردم و نوش جان گفتم.
احمد در حالی که نان ریز می کرد گفت:
به حاجی گفتم مسافرم ازش عذرخواهی کردم گفتم مهمونی پاگشا رو نگیرن.
حاجی هم گفت عیب نداره وقتی برگشتی می گیریم.
بهم گفت تو رو فردا ببرم اونجا منم قبول کردم.
شما دوست داری بری اونجا؟
اگه دوست نداری مجبور نیستی.
فقط من چون روم نشد روی حرف آقات حرف بزنم قبول کردم ولی هر جا راحتی همون جا بمون.
هر چند بری اونجا من خیالم جمع تره و دلم قرص تره.
غذایم را هم زدم و گفتم:
میرم خونه آقاجانم که خیالت از بابت من راحت باشه.
بی دغدغه بری سفر و ان شاء الله سالم سلامت برگردی.
راستی معلوم شد فردا کی باید بری؟
احمد غذایش را فرو داد و گفت:
باید برم خونه بابام یه چیزایی رو بردارم بعدش میرم.
احتمالا ظهر راه بیفتم
118/7
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت119
ز_سعدی
صبح با نوازش های احمد از خواب بیدار شدم.
بعد از نماز به مطبخ رفتم.
احمد صبحانه را آماده کرده بود.
سر سفره مدام شوخی می کرد و مرا می خنداند.
وسایلش را جمع کرد و من هم کمی لباس و وسایل شخصی ام را برداشتم.
احمد زیپ ساکش را کشید و پرسید:
آماده ای؟ بریم؟
گره روسری ام را محکم کردم و چادرم را از سر جالباسی برداشتم.
احمد جلو آمد گوشه های روسری ام را روی هم مرتب کرد و گفت:
همه وسایل لازمت رو برداشتی؟
سر تکان دادم و گفتم:
آره برداشتم.
_بی زحمت آلبوم عکسامونم بردار.
سوالی سر تکان دادم و پرسیدم:
چرا؟
چادرم را روی سرم انداخت و مرتب کرد و گفت:
می ترسم وقتی نیستیم دزدی چیزی بیاد
_دزد بیاد طلا و پول می بره نه آلبوم
احمد صورتم را نوازش کرد و گفت:
درست
ولی می ترسم وقتی داره همه جا رو دنبال پول و طلا می گرده و به هم می ریزه آلبومم پیدا کنه
دلم نمیخواد جز خودم حتی ناخواسته چشم یه غریبه به خوشگلیات بیفته
چه خودت
چه عکست.
بازوانش را دورم حلقه کرد و گفت:
تو تمام و کمال مال خودمی.
من سر تو خسیس ترین و خودخواه ترین آدم عالمم.
سرم را به سینه اش چسباندم و با لبخندی که روی لبم بود گفتم:
این خساست و خودخواهیت خیلی شیرینه.
خوش به حال خودم که این قدر دوسم داری
احمد روی سرم را بوسید و گفت:
من تو رو بیشتر از دوست داشتن دوست دارم.
برات جون میدم.
با لبخند خیره اش شدم.
احمد صورتم را نوازش کرد و گفت:
کم با نگات دلبری کن.
بریم که دیر شد.
با لبخند از او جدا شدم و آلبوم را از بالای کمد برداشتم و از اتاق بیرون رفتم.
احمد در اتاق را قفل کرد و بعد از آن که از زیر قرآن او را رد کردم با هم به کوچه رفتیم.
احمد وسایلش را در صندوق ماشین گذاشت و به سمت خانه پدری اش راند.
آقا حیدر در را برای مان باز کرد و به داخل حیاط شان رفتیم.
حاج علی از دیدن مان تعجب کرد و نگران به استقبال مان آمد. به او سلام کردیم و او جواب مان را داد و پرسید:
خدا به خیر کنه چیزی شده سر صبحی؟
چرا این موقع صبح بی خبر اومدین؟
به احمد چشم دوخت و پرسید:
چیزی شده باباجان؟ اتفاقی افتاده؟
احمد به روی پدرش لبخند زد و گفت:
نه حاج بابا چیزی نشده نگران نشین.
حاج علی نگاهش را در صورت ما چرخاند و گفت:
نگو که سر صبحی یه دفعه دلت تنگ شده اومدی این جا
نگاه به من دوخت و گفت:
تو بگو باباجان چی شده؟
قبل از این که من حرفی بزنم احمد گفت:
آقاجان، قربونتون برم
نگران نباشید.
چیزی نشده.
من امروز باید برم سفر.
اومدم از اتاقم چند تا وسیله بردارم.
حاج علی گفت:
یا بسم الله.
پسرجان تو که تازه اومده بودی
باز سفر چی؟!
کس دیگه نیست بره؟
تو تازه دامادی، تازه رفتین سر خونه زندگی تون
باباجان نکن دیگه
تو زن داری، زندگی داری
خطرناکه دست بردار
تو دیگه فقط مال خودت نیستی
به فکر این دختر بیچاره باش که همه چیزش تویی
احمد لبخندی زد و گفت:
نگران نباشید آقاجان، اتفاقی نمی افته ان شاء الله
حاج علی به ایوان تکیه زد و گفت:
مگه دست خودمونه تو بگی نگران نباشید و من نگران نشم.
مادر احمد که صدای مان را شنیده بود چادر پوشیده از اتاق بیرون آمد.
به او سلام کردیم و درحالی که از پله ها پایین می آمد پرسید:
چی شده حاج علی؟
حاج علی احمد را نشان داد و گفت:
باز داره میره تبریز
مادرش نگران پرسید:
آره پسرم؟ میخوای بری تبریز؟
احمد سر تکان داد و گفت:
آره قربونت برم.
اومدم چند تا وسیله بردارم برم.
_با رقیه میری؟
احمد نگاه به من دوخت و گفت:
نه مادر جان. رقیه رو میخوام خونه حاجی معصومی بذارم.
اونجا باشه خیالم راحت تره.
حاج علی گفت:
باز خوبه به سرت نزده با خودت ببریش
احمد گفت:
چند روزه میرم زود بر می گردم.
رفتنم ضروری هست ولی نگران نباشید قرار نیست چیزی بشه.
حاج علی گفت:
هر دفعه تو میری تا برگردی من قبض روح میشم.
اگه یه اتفافی برات بیفته من دیگه نمی تونم کمر راست کنم.
احمد زیر لب خدا نکندی گفت.
از حرف های شان هم تعجب کردم هم ترسیدم.
نمی دانستم منظورشان چیست و این نگرانی های شان برای چیست.
مادرش گفت:
احمد جان بابات راست میگه.
خطر ناکه مادر
به فکر خودت و ما نیستی به فکر خانمت باش
خدایی نکرده بلایی سرت بیاد این دختر چه کنه؟ت7
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت120
ز_سعدی
احمد چشم به من دوخت و بعد رو به مادرش گفت:
خدا بزرگه مادرِ من.
من هم نباشم خدا هست.
خودش حواسش به رقیه هست.
آدم باید تو زندگیش خطر کنه تا خدا اونو به اهدافش برسونه.
روزی که وارد این کار شدم خودم و زندگیم رو سپردم بهش.
تا حالا که چیزی نشده، ان شاء الله بعد این هم مشکلی پیش نمیاد.
شما نگران نباشید.
واقعا گیج شده بودم.
از چه صحبت می کردند؟
احمد دستم را گرفت و گفت:
رقیه جان با من بیا.
از این که احمد جلوی پدر و مادرش دستم را گرفت خجالت کشیدم اما چیزی نگفتم.
احمد مرا به دنبال خودش کشید و به سمت اتاقش رفتیم.
در اتاقش مثل همیشه قفل بود.
کلید انداخت و در را باز کرد.
مرا به داخل اتاق هدایت کرد و خودش هم بعد از من وارد شد.
در را بست و همان جا مرا محکم بغل گرفت.
مرا محکم به خود می فشرد و نفس های بلند و عمیق می کشید.
مرا در بغلش قفل کرده بود و هیچ حرکتی نمی توانستم بکنم.
کاملا گیج بودم و نمی توانستم حرف بزنم.
چیزی وجود داشت که بسیار مهم بود اما احمد نمی خواست من خبر داشته باشم.
به شدت کنجکاو بودم بدانم چیست اما دلم می خواست قبل از آن که خودم چیزی بپرسم احمد خودش برایم بگوید.
چند دقیقه ای شاید گذاشت تا بالاخره احمد مرا از خودش جدا کرد.
دست هایم را گرفت و با تمام احساسی که در چشم هایش موج می زد به من خیره شد و گفت:
خدا خودش می دونه تو زندگیم کسی رو بیشتر از تو دوست ندارم و هرگز نمیخوام خم به ابروت بیاد.
ولی همون خدا می دونه وقتی دین و ایمانم در خطر باشه هیچ چیزی نمی تونه پابندم کنن و جلوم رو بگیره.
الان نپرس چی شده و چرا باید برم
به وقتش برات توضیح میدم.
فقط نمیخوام ازم دلگیر باشی
به چشم هایش و احساس پاک درونش نگاه دوختم.
مگر می شد از او با این نگاه و احساس دلگیر باشم؟
لبخندی زدم و گفتم:
دلگیر نیستم.
نگران من نباش.
احمد دوباره مرا در آغوش کشید و سر و صورتم را بوسید.
مرا از خود جدا کرد و به سمت کمدش رفت.
با کلیدی که از جیبش در آورد در کمد را باز کرد.
چند پاکت از کمدش برداشت و درون لباسش گذاشت.
دکمه های لباسش را بست و دکمه کتش را هم بست.
دوباره در کمدش را قفل کرد.
به سمت من آمد دستم را گرفت و گفت:
بریم.
0m/7
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت121
ز_سعدی
پدر و مادر احمد در بهار خواب نزدیک اتاق احمد ایستاده بودند.
احمد در اتاق را قفل کرد و کلیدش را در جیبش گذاشت و رو به پدرش گفت:
ان شاء الله این دفعه که برگشتم میام وسایلامو می برم خونه خودمون.
حاج علی گفت:
بذار همین جا باشه. کاری که به ما نداره.
احمد با لبخند جلو رفت و دست پدرش را بوسید و بعد هم دیگر را در آغوش کشیدند.
مادرش گفت:
بیایین بریم بشینیم یه چایی شربتی چیزی بخورین.
احمد مادرش را در بغل گرفت و بوسید و گفت:
دستت درد نکنه قربونت برم ولی دیر شده باید زود برم.
مادرش چادرش را مرتب کرد و گفت:
رقیه رو اگه دوست داره بذار این جا بمونه
احمد تشکر کرد و گفت:
ممنون قربونت برم
ولی به حاجی معصومی قول دادم می برمش اون جا.
مادرش سر تکان داد و گفت:
باشه مادر. هر طور صلاحه.
جلو رفتم و با مادر و پدر احمد خداحافظی کردم و بعد از خانه شان بیرون زدیم.
سوار ماشیم احمد شدیم و مرا به خانه پدرم رساند.
داخل کوچه توقف کرد.
دستم را گرفت و با لبخند زیبایش و نگاه پر از احساسش به رویم خیره ماند.
با شستش پشت دستم را نوازش کرد و گفت:
برام خیلی سخته ازت جدا بشم و چند روز نبینمت
ولی چاره ای نیست.
باور کن هر لحظه به یادتم.
به قلبش اشاره کرد و گفت:
جات این جاست رقیه خانم.
به رویش لبخند زدم و گفتم:
دعا می کنم کارت زود تموم بشه و زود برگردی.
نبودنت خیلی سخت و عذاب آوره
دلتنگیت منو می کشه
_خدا نکنه عروسکم.
چند روزه میرم و بر می گردم.
بهت قول میدم قبل ماه رمضون خونه باشم.
_قول میدی؟ ... قول میدی کارت بیشتر طول نکشه.
احمد دستم را بالا آورد. بوسید و گفت:
آره قول میدم.
بهت قول میدم روز پیشواز برگردم.
اصلا شما صبح روز پیشواز برگرد خونه مون.
منم رسیدم مستقیم میام خونه. خوبه؟
لبخند زدم و گفتم:
از خوب هم خوب تره. عالیه
احمد در ماشین را باز کرد و گفت:
پیاده شو قربونت برم.
از ماشین پیاده شدم و احمد وسایلم را برایم آورد.
در که زدم خانباجی در را باز کرد و با احمد حال و احوال کرد.
خانباجی تعارف کرد احمد داخل بیاید اما احمد تشکر کرد و گفت مسافر است.
خانباجی اصرار کرد احمد بماند تا او را از زیر قرآن رد کند.
گویا مادر را هم خبر کرد چون او هم برای بدرقه احمد آمد.
احمد را از زیر قرآن رد کردند و او هم بعد از خداحافظی سوار ماشینش شد و رفت.
مادر پشت سرش آب ریخت و برایش آیه الکرسی و دعا خواند و بعد با هم به داخل خانه رفتیم.
در این چند روز که خانه مادرم بودم هر چند هر روز با اعضای خانواده سرم گرم بود، خواهرانم می آمدند و به صحبت وقت می گذراندیم ولی از شدت دلتنگی حس خفگی می کردم.
اتاقم حالا اتاق محمد علی شده بود که به بهانه درس خواندن به آن جا می رفت ولی هر وقت به او سر زدم او را در حال مطالعه کتاب های غیر درسی می یافتم.
روز پیشواز رسید.
همه مان سحری خوردیم و نیت روزه کردیم.
بعد از طلوع آفتاب از آقاجان خواستم مرا به خانه مان ببرد
آقاجان مرا جلوی در خانه پیاده کرد و بعد از خداحافظی رفت.
کلید انداختم و وارد خانه شدم.
m/07
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت122
ز_سعدی
لباس عوض کردم و سریع مشغول تمیز کردن خانه شدم.
سماور را روشن کردم و با احتمال این که احمد روزه نباشد برایش نهار پختم.
مادر خیلی اصرار کرد من امروز روزه نگیرم.
می گفت احمد بعد از چند روز از سفر بر می گردد و زشت است من روزه باشم شاید از من توقعی داشته باشد اما من نیت روزه کردم و گفتم مستحبی است. اگر او راضی نبود روزه ام را باز می کنم.
نزدیک ظهر بود که در خانه را کوبیدند.
چادر رنگی ام را سرم کردم و پشت در رفتم.
قلبم به شدت می تپید.
دلم می خواست با روی باز از احمد استقبال کنم.
پرسیدم کیست که لبخند روی لبم ماسید.
خانم همسایه بود. یکی دو باری او را در مسجد دیده بودم.
برای قرض گرفتن سیب زمینی آمده بود.
چند سیب زمینی برایش آوردم و بعد از تعارفات معمول در را بستم.
صدای اذان مغرب هم پیچید ولی هنوز احمد نیامده بود.
با وجود اسن که از این تاریکی و تنهایی می ترسیدم قامت نماز بستم.
به ظاهر در نماز بودم ولی همه فکر و ذهنم پیش احمد بود.
او قول داده بود روز پیشواز برگردد.
اگر نیاید چه؟
اگر در خانه تنها بمانم؟ نه ...
به خودم دلداری می دادم می آید.
او قول داده بود روز پیشواز برگردد و تا آخر شب وقت داشت بیاید.
نمی دانم رکعت چندم بودم که صدای باز شدن در آمد.
همه ذهنم و وجودم به سمت در پرواز کرد.
این نمازِ من نماز نبود.
واقعا یادم نبود چه می خواندم.
هر چه سعی کردم ذهنم را متمرکز کنم تا یادم بیاید کجای نماز بودم نشد.
نمازم باطل بود.
برای همین با همان چادر رنگی به حیاط رفتم.
احمد بود.
با دیدنم گل از روی خسته اش شکفت و با لبخند سلام کرد.
دلم می خواست از پله ها پایین بپرم و خودم را هم چون دختربچه ای در آغوشش بیاندازم اما خجالت کشیدم و همان جا دم در اتاق ایستادم.
احمد وسایلش را زمین گذاشت. از پله ها بالا آمد و مرا در آغوش کشید.
بعد از رفع دلتنگی تعارف کردم وارد اتاق شود و رفتم برایش چای بیاورم.
از صبح چهار پنج باری چای دم کرده بودم که هر وقت او رسید چای تازه دم باشد
وسایل احمد را جلوی در اتاق گذاشتم و به مطبخ رفتم.
برایش که چای بردم دیدم احمد کمی سوغاتی هم آورده است.
کنارش نشستم و از او تشکر کردم.
احمد یک بسته خیلی بزرگ روزنامه پیچ آورده بود.
بسته را به سمتم گرفت و گفت:
ناقابله.
بسته به نظرم بسیار سنگین آمد.
تشکر کردم و کاغذ دورش را آهسته باز کردم.
کارتنش کارتن رادیو بود.
کارتن را باز کردم.
اشتباه نمی دیدم واقعا رادیو ضبط بود.
با تعجب به احمد نگاه کردم. رادیو ضبط به چه کار من می آمد؟
احمد رادیو ضبط را جلوی خودش کشید. قوّه (باطری) هایش را جا زد و برایم توضیح داد چه طور از آن استفاده کنم.
منظورش را نمی فهمیدم.
احمد تمام مدت با توضیحاتی که می داد به رویم لبخند می زد.
گیج شده بودم.
آقاجان همیشه می گفت رادیو تلوزیون جز ابتذال چیزی نیست.
احمد هم به نظرم آدمی نبود که دوست داشته باشد من با این چیزها سرگرم شوم.
اصلا به نظرم استفاده از رادیو با اخلاق و عقاید او جور در نمی آمد.
گیج پرسیدم:
برای چی من باید یاد بگیرم از رادیو استفاده کنم؟
m/07
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت123
ز_سعدی
احمد با لبخند گفت:
برای این که معلوماتت زیاد بشه.
دست برد و ساکش را جلو کشید. از داخل ساک چند نوار کاست در آورد به من داد و گفت:
روزها که داری کارات رو می کنی اینا رو بذار تو ضبط گوش کن.
نوار ها سخنرانی های آقای کافی، آقای خمینی، آقای مطهری و چند نفر دیگر بود.
رنگ از رخم پرید.
نوار ها تمام سخنرانی های کسانی بود که حکومت به خون شان تشنه بود.
احمد چه طور این ها را تهیه کرده و به خانه آورده بود؟
یعنی نترسیده بود؟
هر چه من از دیدن نوار ها خوف کردم و ترسیدم احمد آرام و مطمئن بود.
آرامش و اطمینان عجیبی داشت که مرا هم آرام کرد.
نوار ها را گرفتم و تشکر کردم.
ماه رمضان از راه رسید.
هر شب قبل از خواب سحری می پختم و بعد می خوابیدم.
برای نماز صبح و مغرب و عشا به مسجد می رفتیم و تقریبا بیشتر شب های ماه رمضان افطاری دعوت بودیم.
تمام فامیل ما را در ماه رمضان به خانه شان دعوت و پاگشا کردند.
گاهی در مهمانی ها از من سوال می کردند آیا حامله ام و من از خجالت سرخ می شدم.
یک شب که از مهمانی افطار برگشتیم وقت خواب با هزار خجالت به احمد گفتم:
هر جا دعوت میشیم میریم همه ازم سراغ می گیرن و می پرسن حامله نشدم؟
احمد در حالی که رختخواب را پهن می کرد گفت:
مردم چه عجولن هنوز یک ماه از ازدواج ما نگذشته
روسری ام را تا زدم و گفتم:
دیگه میگن آدم باید زود بچه بیاره نباید تاخیر انداخت.
احمد دکمه های پیراهنش را باز کرد و گفت:
هنوز دیرم نشده
موهایم را مرتب کردم و با خجالت پرسیدم:
یه سوال بپرسم ناراحت نمیشی؟
احمد کنارم نشست و گفت:
چرا باید ناراحت بشم عروسک خانم؟
با من و من گفتم:
واقعا میخوای به خاطر زن داداشت صبر کنی؟
احمد به رویم لبخند زد و گفت:
وقتی این جوری از من خواست به نظرت می تونم صبر نکنم؟
_اگه خدا نخواد اونا هیچ وقت بچه دار بشن چی؟
احمد به گل فرش خیره شد و گفت:
ان شاء الله که این طور نمیشه.
ان شاء الله خدا برای اونا هم بخواد و به زودی خبر خوشش رو بهمون بدن.
_ان شاء الله
ولی اگه نشد ...
تا کی میخوای به احترام شون صبر کنی؟
احمد به رویم لبخند زد و با شیطنت پرسید:
دلت بچه میخواد؟
از خجالت گر گرفتم و سر به زیر انداختم.
با همان خجالت گفتم:
راستش فرقی نمی کنه
فقط سوال پرسیدم.
احمد دستم را گرفت و گفت:
دروغه اگه بگم دلم بچه نمیخواد.
ولی نمی تونم دل داداشم و زن داداشم رو نادیده بگیرم.
زن داداش تو این هفت سال کم حرف و حدیث نشنیده.
تو این سالا به خاطر بچه دار نشدنش خیلی عذاب کشیده
درسته مادرم و حاج بابا مستقیم به روش نمیارن ولی اون اولا که خونه حاج بابام زندگی می کردن خیلی مادر ذوق و شوق نشون می داد که اینا زود بچه بیارن
وقتی یه سال گذشت و خبری نشد آواره این دکتر و اون دکتر شدن.
دعا نویس رمال جن گیر همه چی.
هر کی از راه می رسید می پرسید چرا بچه ندارین نکنه عیب و ایرادی دارین
یه مدت بود هر وقت زن داداشو می دیدم چشماش خیس اشک بود.
شب و روز کارش گریه بود.
مادر دلداریش می داد می گفت عیب نداره خدا به وقتش میده هنوز مصلحت نیست ولی خانواده خودش اذیتش می کردن.
بهش می گفتن نازایی با طلاق برگشت می خوری
بهش می گفتن قبول کن محمد زن بگیره بچه دار بشه هوو داشتن ننگش از طلاق گرفتن کمتره.
حتی یه بار خودشون برای داداش محمد رفتن خواستگاری
123h/7
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🖤یا ابا صالح المهدی ادرکنی
🥀سلام به چهارده معصوم
(علیه السلام )
🖤صلي اللهُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ
🥀صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يا اميرالمُومنِينَ
🖤صَلی اَللّهُ عَلَیکِ یا فاطِمهُ الزَّهرَاءُُ
🥀صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِی
🖤صلي اَللَّه عَلَيْكَ يا اباعبداللَّه
🖤🕊🖤🕊
🖤صلي الله عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ
🥀صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا محمدبن عَلِيٍ
🖤صَلي اَللَّه عَلَيْكَ ياجعفربنَ مُحَمّد
🖤🕊🖤🕊
🥀صَلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياموسيُّ بْنُ جَعْفَرٍ
🖤صَلِّي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياعلي بن موسي
🥀صَلِي اَللَّه عَلَيْكَ يَا
محمدبن عَلِيٍ اَلْجَوَاد
🖤🕊🖤🕊
🖤صَلي اَللَّهُ عَلَيْك ياعلي بْنَ مُحَمَّد
🥀صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍ العسکري
🖤صلي اَللَّهُ عَلَيْكَ ياحجه بْنَ اَلْحَسَنِ. اَلْمَهْدِيُّ
عَجَّلَ اَللَّهُ تعالی فَرَجَهُ الشريف
🖤🕊🖤🕊
🥀رفقای بهشتی تا جایی که میتوانید
نشر دهید تا اجر عظیم نصیب دل قشنگتان شود حاجت روا شوید ودل دریایی و دل آسمانی تان لبریز از شادی فقط شود وشادیت مهمه
حاجتت روا شود آمین بحق آمین مولا
اللهم عجل لولیک الفرج🖤
🕊🖤یا اباصالح المهدی ادرکنی
🥀بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿٢٥٥﴾ لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّـهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّـهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿٢٥٦﴾ اللَّـهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَـٰئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٢٥٧﴾🥀
🖤اللهم عجل لولیک الفرج
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ 🖤🕊
🕊✨#عھد_ثابت
🥀↶ عــهــد ثـــابـت ↷🥀
✨ ☜ روز #شـنـبــه☟✨
🥀 اذکــ📿ــار روز
▪️⇦ #یـارَبَّالْعـالَمیـٖن 100مرتبه
🔘⇦ یـا غـنی 1060 مرتبه
🥀 سـوره روز
▪️⇦ سوره مبارکه معارج
🔘 خداوند در روز قیامت از گناه او
سؤال نمیکند و در بهشت او را با
حضرت رسول ﷺ سکونت میدهند
🥀 ادعیـه و زیـارت روز
🔘دعـای روز شنبـه
▪️حـدیـث کسـاء
🔘دعـای نـادعـلی
🥀 نمـاز روز شنبـه
🔘چهار رکعت نماز بجا آورد
▪️در هر رکعت بعد از سوره حمد
🔘یک مرتبه سوره توحید و آیةالکرسی
▪️ بنویسد خداوند او را در درجه
پیغمبران و شهداء و صالحین
🥀 دعـای دستـه جمعی روز
▪️⇦ سوره مبارکه حمـد
🔘 هدیه به امام سجاد علیهالسلام
به نیت شفای همه بیماران
☆🥀〰️🍃〰️🥀〰️🍃☆
🕊✨#امام_زمان
𑁍•𑁍•𑁍•𑁍•𑁍•𑁍
╲\ ╭``┓
╭``🥀╯
┗`╯ \╲
╔═ೋ✿࿐ 🖤🕊
بسته تحلیلی خبری روزانه《《یمن الاسلام و حاشیه خلیج فارس 》》
🟥 ادامه تجاوزات در الحدیده یمن
🔸 اتاق عملیات افسران رابط الحدیده از رصد 74 مورد تخلف متجاوزان در جبهه های ساحل غربی طی 24 ساعت گذشته خبر داده است. از جمله این تخلفات شامل پرواز هواپیماهای جاسوسی بر فراز حریم هوایی منطقه الجبلية بوده است.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
♨️ ذخایر ارزی قطر به بالاترین میزان در تاریخ رسید
⭕️ ذخایر خارجی قطر در شش ماهه نخست سال جاری به 66.2 میلیارد دلار افزایش یافت.
⭕️ این میزان حدود 35 درصد از مجموع تولید ناخالص داخلی قطر و بالاترین میزان در تاریخ این کشور است.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🟥 جلوگیری از بازرسی کشتی اماراتی در جزیره سقطری توسط شورای انتقالی در جنوب یمن
🔸 رهبران شبهنظامیان شورای انتقالی تحت حمایت امارات از بازرسی کشتی اماراتی که به بندر مجمعالجزایر سقطری رسید، جلوگیری کردند.
🔸 لازم به ذکر است که امارات متحده عربی تحت پوشش فعالیت های بشردوستانه توسط بنیاد خلیفه اقدام به حمل سلاح، تجهیزات نظامی و تجهیزات اطلاعاتی از طریق بنادر سقطری کرده است، زیرا این محموله ها مشمول هیچ گونه بازرسی و تشریفات رسمی نیستند.
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
♨️ کویت 100 هزار نسخه قرآن به زبان سوئدی چاپ و توزیع میکند
⭕️ دولت کویت، سازمان چاپ و نشر قرآن کریم در این کشور را مامور چاپ صدهزار نسخه از قرآن کریم به زبان سوئدی و توزیع آن در سوئد کرد.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
♨️ هدفگذاری امارات و ترکیه برای رساندن مبادلات تجاری غیر نفتی به 40 میلیارد دلار
⭕️ مشارکت با ترکیه شاهد شکوفایی زیادی برای امارات است . این موضوع در اظهارات مقامات اماراتی در حاشیه سفر «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهور ترکیه به ابوظبی بیان شد.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
♨️ قطر سفیر فوق العاده و تام الاختیاری در لبنان تعیین کرد
⭕️ امیر قطر «سعود بن عبدالرحمن آل ثانی» را به عنوان سفیر فوق العاده و تام الاختیار قطر در بیروت تعیین کرد.
⭕️ «سعود بن عبدالرحمن آل ثانی»، از 27 اکتبر 2020 رئیس دیوان امیری قطر بود و پیش از آن نیز به مدت یک سال نائب رئیس دیوان امیری بود.
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
🟥 واکنش سخنگوی دولت نجات ملی در خصوص اخراج سفیر سوئد در عراق
🔸 ضیف الله الشامی سخنگوی دولت نجات ملی یمن : اقدام صحیح دولت عراق با اخراج سفیر سوئد و احضار نماینده عراق در سوئد را تبریک می گوییم.
🔸 ما همچنین خشم مردم مؤمن عراق را تبریک میگوییم و آرزو میکنیم که همه ملتها و دولتهای اسلامی از عراق الگو بگیرند و موضع محکمی داشته باشند.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🟥 واکنش حزب الحق یمن در پی هتک حرمت به قرآن کریم در سوئد
🔸 حزب الحق یمن موضع دولت عراق در قبال هتک حرمت به قرآن کریم را ستوده و از دولت های اسلامی و عربی می خواهد که واکنشی نسبت به این هتک حرمت انجام دهند.
🔸 حزب الحق: صهیونیسم و نیروهای استکبار جهانی پشت آتش زدن قرآن کریم هستند و ملت ما باید هوشیار، آگاه و شجاع با این نقشه های شوم مقابله کنند.
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
🟥 اعتراضات خشمگین خیابان های زنگبار، استان ابین را فرا گرفته است
🔸 استان ابین شاهد اعتراضات گسترده مردمی علیه ائتلاف متجاوز و مقامات محلی وفادار به آن بود.
🔸 صدها تن از شهروندان در تظاهراتی خشمگین در مرکز زنگبار، مرکز این استان، به خیابان ها آمدند تا وضعیت وخامت معیشتی و نبود خدمات دولتی را محکوم کنند.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🔰 سنگاندازی حکومت آل خلیفه در برگزاری مراسمات محرم
🔹وزیر کشور رژیم آل خلیفه در بیانیه خطاب به مواکب و حسینیه ها اعلام کرد : بحرین نیازی به خطیب یا مداحی خارجی ندارد و مکانی برای گردشگری دینی در روز عاشورا نیست.
این اقدام رژیم آل خلیفه موجب خشم مردم بحرین شده است چرا که سالانه در ایام محرم بسیاری از مداحان و مبلغین شیعه از کشور هایی همچون کویت، عربستان و ایران برای سوگواری عزای حسینی به این کشور سفر کرد
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
86.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«مردی با آرزوهای بزرگ» چکیدهایست از تلاشهای شهید حسن طهرانیمقدم و یاران ایشان در تولید نسلهای مختلف موشکهای خانواده فاتح که در عملیات مبارزه با تروریستهای داعش، نیروهای ویژه موساد در اربیل، سربازان آمریکایی در عینالاسد و... اهداف خود را با دقت بالا مورد اصابت قرار دادند.
این مستند از دریچه جدیدی به بررسی تاریخچه توسعه موشکهای خانواده فاتح پرداخته و نقش شهید طهرانیمقدم را از دید دیگری روایت میکند.
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها جنگی که دشمن در آن شکست نخورده است!
💢 تلاش گسترده دشمن، ناامید کردن مردم است!
💢 دیده بانی دشمن برای پیروزی!
♨️ قدرت تبلیغاتی دشمن شوخی نیست!
💢 تلاش جریان تبلیغاتی دشمن برای القای ناامیدی!
♨️ دشمن با جنگ تبلیغاتی به جان مردم افتاده!
💢 راهکاری برای خنثی کردن جنگ تبلیغاتی!
♨️ جنگ تبلیغاتی و تحریف حقایق!
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🅰پارت اول💎بسته تحلیلی خبری روزانه 《《قفقاز و آناتولی》》
توافق آذربایجان و ارمنستان برای برگزاری جلسات عملیاتی تعیین حدود مرزی
🔹خبرگزاری ریپورت جمهوری آذربایجان اعلام کرد که مقامات باکو و ایروان برای برگزاری جلسات عملیاتی تعیین حدود سرحدات دو کشور در مناطق مرزی مشترک توافق کردهاند.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞واکنش کانال دولتی ترکیه به حمله طرفداران جریان صدر به سفارت سوئد.بزبان ترکی
🔻درگیری سخت بین نیروهای امنیت و مردم طرفدار جریان صدر باهم درجلوی سفارت سوئد در بغداد
🔻گروه طرفدار صدر با اجازه از وزارت کشور عراق گردهمائی درجلوی سفارت سوئد برگزار کردند ولی بعداز مدتی این گردهمائی از کنترل خارج شد وبا تخریب جدول های بتون کنارجاده به بنای سفارت سوئد حمله کردن و قسمتی از بنای سفارت را آتش زدن
🔻دولت عراق حمله و آتش زدن سفارت سوئد رامحکوم کرد و نخست وزیرعراق با نیروهای امنیتی نشست برگزارکرد
20 نفر از حمله کنندگان به سفارت سوئد دستگیر شده اند ..
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞وزارت خارجه ترکیه بی احترامی به قرآن کریم در عراق را محکوم کرد.بزبان ترکی
🔻وزارت خارجه ترکیه بی احترامی به قرآن کریم در عراق جلوی سفارت سوئد را به شدت محکوم کرد
به سوئد به خاطر حرکات غیرانسانی به این کشورهشدارداد
🔻این بیانیه از وزارت خارجه ترکیه منتشر شد و اعلام کرد درعراق جلوی سفارت سوئد به قرآن کریم بی حرمتی را به شدت محکوم می کنیم
📌درسازمان ملل بی احترامی به قرآن کریم به عنوان نفرت دینی مطرح شد و ترکیه اعلام آمادگی کرد که با کشورهای داوطلب درمبارزه با دشمنی با دین اسلام و نژاد پرستی حاضر به همکاری است .
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞آخرین نشان دولت مجارستان به وزیرخارجه سابق ترکیه داده شد .بزبان ترکی
💢برای ارتباط پایدار ترکیه و مجارستان وزیرخارجه سابق ترکیه نقش اساسی داشت وبرای صلح درمنطقه تلاش داشت
💢از طرف دولت مجارستان نشان لیاقت به مولود چاوش اوغلی در شهر بوداپست از طرف رئیس جمهور مجارستان وزیرخارجه واقتصاد مجارستان به چاوش اوغلی تقدیم شد
📌چاوش اوغلی وزیرخارجه اسبق ترکیه و نماینده مجلس ترکیه از طرف حزب عدالت و توسعه است
با کمک چاوش اوغلی ارتباط سیاسی واقتصادی ترکیه ومجارستان پیشرفت شگرفی داشته است
🔹چاوش اوغلی : ترکیه ومجارستان هرروز دوستی خود را تقویت می کنند و به عنوان الگوی برادری درجهان است نشان لیاقت دولت مجارستان به این جانب برای من خیلی ارزشمند است وبه ارتباط دو دولت با اطمینان نگاه میکنم مردم مجارستان دوست واقعی ترکیه است
مولد چاوش اوغلی نشان لیاقت های از دولت های ژاپن , آذربایجان , اوکراین , بی سائو , پاکستان نیز دریافت کرده است .
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🔹نیکول پاشینیان؛ نخست وزیر ارمنستان، مساحت کشورش را 8/29 هزار کیلومتر مربع و قلمرو آذربایجان را 6/86 هزار کیلومتر مربع اعلام کرد.
🔸 پاشينيان در خصوص تعیین مرزهای دولتی متعارف بین آذربایجان و ارمنستان بارها گفته است که «بيانيه آلما آتا» امضا شده در سال 1991 مبناي تعيین مرزها بين ارمنستان و آذربايجان است.
🔸چارلز میشل گفته است که ساخت خط راه آهن باید فورا آغاز شود: اتحادیه اروپا آماده کمک مالی است. برخی جزئیات هنوز نیاز بطور گسترده انتشار نيافته، اين گزینه در حال بررسی است. بدون شک منظور پروژه دهليز #زنگه_زور است.
🔸 در مورد ادغام مجدد ارامنه قره باغ به آذربایجان، برنامه از قبل آماده است. پیش بینی می شود حداکثر در یک سال آينده در 4 مرحله اجرا خواهد شد.
🔻1- صدور شناسنامه آذربایجاني برای ارامنه قره باغ تغییر کلیه مدارک شهروندان ارمني قره باغ.
🔻2- استفاد از منات پول آذربایجان براي خريد و فروش در اراضي ارمني نشين.
🔻 3- خلع سلاح کامل و انحلال گروه های مسلح ارمنی در اراضي قره باغ.
🔻 4- لغو رژیم تجزیه طلب خانکندی، آغاز فعالیت نهادهای دولتی آذربایجان.
به ارمنستان اعلام می شود صلح یا جنگ جدید را انتخاب كنيد. با این حال، تنها یک راه وجود دارد.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞اردوغان دوباره به قبرس ترک نشین رفت
◀️تحریم برای مردم قبرس ترک نشین چه حق باشد یا ناحق که از طرف دبیرکل سازمان ملل آن زمان کوفی عنان نیز محکوم شده بود باید برداشته شود و من خواستار برداشته شدن این تحریم ها هستم
👈اردوغان در قبرس ترک نشین خواستار برداشن تحریم های ناجوانمردانه علیه مردم قبرس ترک نشین شد
◀️درجزیره قبرس فرهنگ دشمنی و جنگ و درگیری را قبول نداریم ما زندگی کنار هم دو ملت قبرس را تائید و آن را خواستاریم و آن را اعلام می کنم
📌فرودگاه قبرس ترک نشین شهر لف گوشا باند و ترمینال آن بازسازی و گشایش یافت و اولین هواپیمای بعداز بازسازی هواپیمای اردوغان بود که همراه هیئتی در این فرودگاه فرود آمد
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🅱پارت دوم
🔹اردوغان: فرودگاه لف گشا به روز رسانی شده و آماده فرود هرنوع هواپیمای مسافربری در این باند است و ترمینال این فردگاه ده برابر بزرگ شده است و می تواند ده میلیون مسافر از آن استفاده کند .
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
فاکسنیوز: روسیه با کمک ایران تحریمها را دور میزند
🔹 وبگاه شبکه خبری فاکسنیوز در تحلیلی نوشته روسیه با درسهایی که از ایران آموخته تحریمهای اعمالشده از سوی کشورهای جهان را دور میزند.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞مسکو پرسنل خود را ازدفتر هماهنگی صادرات غلات در ترکیه خارج کرد
◀️بعداز خروج روسیه از صادرات غلات اوکراین به جهان با خارج کردن پرسنل خود از دفتر استانبول تلاش کرد این دفتر را تعطیل کند
◀️سخنگوی وزارت دفاع ترکیه اعلام کرد براساس توافق بین دولتها درسال 2022 ما توانستیم صادرات غلات را در یک سال ادامه داده و هزاران کشتی غلات در حدود 33میلیون تن غلات را به 45 کشور صادرکنیم
◀️ترکیه اعلام کرد دفتر هماهنگی صادرات غلات را با پرسنل ترک کامل کرده وجلوی تعطیل شده آن را می گیرد و برای باز شدن دوباره کریدور صاردات غلات اقدام های عملی را انجام خواهد داد.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
شیخ ایمن رشدی سویدا به دعوت مفتی جمهوری چچن ( صلاح مزیف) استاد در زمینه قرآن و علوم وارد جمهوری چچن شد.
او یک دوره آموزشی پیشرفته برای معلمان قرآن در جمهوری چچن بر اساس برنامه ی تجوید و روان خوانی برگزار خواهد کرد.
این دوره از 24 جولای در اداره معنوی مسلمانان جمهوری چچن برگزار می شود و به مدت سه هفته ادامه خواهد داشت.
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
🎞از سال 2015 سی و هشت هزار تروریست توسط ارتش ترکیه کشته شده است
💢با اعلام سخنگوی وزارت دفاع ترکیه 35تروریست در شمال عراق وسوریه دریک هفته توسط ارتش ترکیه و نیروهای امنیت کشته شده است درکل درسال 2023 تعداد کشته های تروریست ها 848نفر است که از سال 2015 به بعد نیز آمار کشته های تروریست ها 38191نفر می باشد
📌سخنگوی وزارت دفاع ترکیه اعلام کرد مبلغ پرداختی مردم برای سربازی در این سال با هماهنگی وزارت اقتصاد ترکیه مبلغ 122350لیر ترکیه درنظرگرفته شده است با پرداخت این مبلغ نیاز به سرباز رفتن ندارند
🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲🔲
❇️ بیانیه سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان
🔷 اقدام موهن قرآن سوزی توهین به عقاید دو میلیارد مسلمان، ترویج نفرت و خشونت مذهبی، به خطر انداختن صلح و همزیستی مسالمت آمیز بین المللی و سوء استفاده عیان از آزادی بیان است
🔷 از سفارتخانه های کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در باکو برای انجام یک پویش هماهنگ محکومیت دعوت به عمل می آوریم
بسم الله الرحمن الرحیم
همگام با تمامی مسلمانان و پیروان متمدن، آزاده و صلح جوی سایر ادیان الهی در سراسر جهان، هتک حرمت کتاب آسمانی حدود ۲ میلیارد مسلمان جهان در سوئد و دانمارک را به شدت محکوم و ایناقدامات شنیع را ترویج نفرت و خشونت مذهبی، به خطر انداختن صلح و همزیستی مسالمت آمیز بین المللی و سوء استفاده عیان از آزادی بیان می دانیم. این سفارت، ضمن تقدیر از بیانیه وزارت امور خارجه جمهوری آذربایجان در محکومیت شدید این عمل نفرت انگیز از سفارتخانه های کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در باکو می خواهد در پویشی هماهنگ و متحد نسبت به محکومیت فوری اینگونه اقدامات موهن و خطرناک که با زمینه سازی و حمایت دولت و پلیس این کشورها تکرار شد، اقدام نمایند.
باکو- ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعیت دادگاه نمایشی آبان ماه از زبان یکی از فریب خوردگان...!
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨خروج یازده هزار و 42 نیروی ذخیره نیروی هوایی رژیم صهیونیستی از خدمت
🔷با ادامه اختلافات داخلی در سرزمین های اشغالی، ارتش این رژیم نیز دچار اختلاف شده و تعداد کسانی که از خدمت نظامی سر باز می زنند، رو به افزایش است.
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🚨آتشسوزی ۴۰ ساعته در ۵ نقطه مریوان
🔷مدیرکل منابعطبیعی کردستان:
🔹حجم آتشسوزی بالا در ۵ نقطه از جنگلهای مریوان صورت گرفته است. امیدواریم بتوانیم تا عصر امروز این آتشسوزی را مهار کنیم.
🔹اکنون بالگرد آبپاش اعزامی از تهران به صورت هوایی و همکارانمان در نقاط مختلف زمینی مشغول اطفا حریق هستند.
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 برای تماشای تلویزیون در انگلیس باید میلیونی خرج کنی!
🔹 برای دیدن تلویزیون تو انگلیس، باید پول بدید ولی این کشور، سالیانه میلیون ها دلار، هزینه می کنه که بیبیسی فارسی برای ما مجانی برنامه پخش کنه.
🔹 چقدر ما رو دوست دارن این انگلیسی ها
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای جنجالی مدیرکل ارشاد گیلان چیه؟!
سعیدیسم به سکوت جریان انقلابی پایان داد و باز هم براندازا رو با خاک یکسان کرد!
چقدر دو رو هستین شماها 😡
✍ #سعیدیسم
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞▪️ابن زیاد چگونه مردم کوفه را به جنگ امام حسین علیه السلام برد؟
⁉️ما بودیم چه می کردیم؟
استاد رحیم پور
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞بی اعتنایی مسیحی ها به فرد هتاک به قرآن
🔹 یه عراقی در سوئد این شخص رو که قرآن رو سوزونده از مغازه اش بیرون می کنه و می گه من مسیحی هستم ولی چون تو به قرآن توهین کردی بیرونت می کنم
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 واکنش دختران تهرانی به «ون حجاب» در میدان ولیعصر (عجل الله)
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞عصبانیت اینترنشنال از عزاداریهای پر شور ایرانیان در محرم و توهین آشکار این شبکه ضد ایرانی به مردم:
🔹عزاداریها در ایران اجباری است!
🔹بردن بچهها در هیئتها شامل نقض حقوق کودکان است!
🔹مردم به خاطر پول برای امام حسین عزاداری بر پا میکنند!
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞خب عزیزان نظرتون در این مورد چیه؟🙄
کمکم واعظ و مداح و روضه خون با این شکل و شمایل هم روی منبرها داشته باشیم چطوره؟🥰
بالاخره باید جذب حداکثری کنیم!😎
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥 احترام بهعقاید بهسبک دموکراسیخواهان!
🔹مأموران اطلاعات پلیس دو زن و یک مرد را به دلیل برهنهنمایی مقابل هیئتی در تهران و انتشار گسترده تصاویرشان بازداشت کردند.
🔹بررسی فضای مجازی نشان میدهد این افراد طرفداران آشوبهای چند ماه پیش هستند
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
چله بوچیر، هرمزگان
#ایران_زیبا😍
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این دیگه چه اسیدی بود سلطنتطلبا رو کردن😐😁
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️مهدی رسولی شیلنگو گرفت رو تجزیه طلبا و پانترکها👌
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨🎥یکی از ورزشکاران هنجارشکن که کلیپهایش را در اینستاگرام منتشر میکرد بازداشت شد
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸