eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.3هزار دنبال‌کننده
32.6هزار عکس
36.8هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 💠🔹آیت الکرسی 💠🔹بسم الله الرحمن الرحیم 🌸اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ 🌸من ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ 🌸منْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 🌸لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ 🌸فقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ 🌸اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ 🌸 أوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ 🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
💢↶ اعمـال‌عبـادی‌روزجمعـه ↷💢 🌸 در نمـاز صبـح جمعـه در رڪعت اول سـوره جمعـه و در رڪعت دوم سـوره توحیـد بخواند 🌸 بعد از نمـاز صبـح خواندن دعـای عهـد و دعـای نـدبـه 🌸 غسـل جمعـه از سنت‌های تأکید شده است، وقت آن بعد از طلوع فجر تا زوال آفتاب است و هر چه به زوال نزدیک شود بهتر است ↫◄ یکی از بهترین اعمال روز جمعه غسل روز جمعه است اگر بدانید در روز جمعه امکانش را ندارید می‌توانید بعد از ظهر پنج شنبه غسل جمعه را انجام دهید و اگر پنج شنبه یا جمعه نتوانستید شنبه قضایش را انجام بدهید 💠🔹پيامبر اکرم ﷺ فرمودند: هر جمعه غسل كن، حتّى اگر لازم شود براى تهيه آب آن، خوراک روزانه‌ات را بفروشى و گرسنه بمانی زيرا هيچ امر مستحبى بالاتر از غسل جمعه نيست. 📚بحارالأنوار جلد۸۱ صفحه۱۲۹ 🌸 صـدقـه دهیـد روايت داریم ثواب صـدقـه دادن در شـب و روز جمعـه هزار برابر اوقات ديگر است 🌸 صلـوات فرستادن بر پیامبـر ﷺ 💠🔹امام صادق علیه‌السلام فرمودند: هر چقدر می‌توانید بسیار صلوات بفرستید ◽️هر كس روز جمعـه صد مرتبہ صلـوات فرستد و صد مرتبہ 《اَستَغفِرُاللهَ رَبَّی وَ اَتُوبُ اِلَیه》گويد و صد مرتبہ سوره «توحيـد» را بخواند آمرزيده خواهد شد. و نيز روايت شده كه ثواب صلوات بر محمد و آل محمد بين نماز ظهر و عصر برابر با ثواب هفتاد حج است 🌸 تلاوت قرآن به ویژه برخی سوره‌هایی كه به خواندن آنها سفارش شده است سوره‌های «احقاف» و «مؤمنون» را بخواند 🌸 خواندن دعاهای اختصاصی روز جمعه 🌸 زیارت پیامبر گرامی و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین نماید خواندن زیارت‌های خاص این روز مانند زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت امام زمان عج 🌸 روز جمعه، نمازهای هدیه به پیامبر اكرم ﷺ و حضرت فاطمه سلام الله علیها نماز اعرابی و نماز جعفر طیار 🌸 رفتن به نمـاز پر فضیلت جمعـه 🌸 زیارت اهل قبور بالاخص زیارت قبر پدر و مادر فضیلت زیادی دارد از امام باقر روایت شده که زیارت کنید اموات را در روز جمعه که می‌دانند کیست که به زیارت ایشان رفته است و شاد می‌شوند 🌸 خواندن دعـای آل یاسیـن در عصـر روز جمعـه 🌸 خواندن دعـای سمـات در ساعت پایانی روز جمعـه 🌸 ساعتی از روز جمعه را به آموختن دین اختصاص دهد 🌸 انتظار فرج ولی عصر و دعا برای ظهور او ✧✾════✾✰✾════✾✧ 💢↶ آداب‌عمـومـی‌روزجمعـه ↷💢 حمام برود ناخن خود را کوتاه کند و صورت خود را پیرایش نماید بوی خوش به کار برد و جامه‌های پاکیزه بپوشد فراهم كردن نیازهای اهل خانه برای اهل و عیال چیزهای نیکوی تازه از میوه و گوشت بخرد تا شاد شوند به آمدن جمعه همچنین خوردن انار و کاسنی توصیه شده🌸🌸🌸🌸 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
19_se_daghighe_dar_ghiamat_aminikhaah.ir.mp3
37.56M
⭕️ شرح و بررسی کتاب « سه دقیقه در قیامت » ✅جلسه نوزدهم 🛑 مزاج انسان در خواب تاثیر دارد! 🛑انسان چگونه میمیرد و چه چیز هوایی می‌بیند ؟ 🛑دلیل علاقه داشتن به افراد چیست ؟! 🛑 اهمیت علایق انسان ❇️ @Resurection
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت36 محمد یه تی شرت سفید جذب و شلوار لی پوشیده بود و صبحونه میخورد. سکینه خانم بهش خیره بود و چاییش رو دستش گرفته بود - چیزی شده مامان؟ - اینجوری میخوای بری دانشگاه؟ محمد به اشاره دست مادرش نگاهی به لباسهاش کرد و گفت - چطور؟ - خیلی مناسب دانشگاه نیست. - عصری بار میاد. تو کتابفروشی هم کلی کار دارم. اینجوری راحت ترم. باید از دانشگاه مستقیم برم به کارهام برسم. معلوم بود که سکینه خانم راضی نشده - با این مدل موی جدید باید یکم متین تر بپوشی نه این طوری - میدونم مامان. حوصله ندارم از دانشگاه برگردم و لباس عوض کنم. یه امروز رو سخت نگیر چشم از فردا مناسب تر میپوشم. سکینه خانم زیر لب گفت - آخه شبیه لات ها شدی. ولی محمد نشنید. با مادرش خداحافظی کرد و به سمت دانشگاه حرکت کرد. ماشینش رو پارک کرد و داخل شد. کلاس رو پیدا کرد و وارد شد. کلاس خلوت بود. چهار پنج تا پسر رو از نظر گذروند و نگاهش روی پسری که به نظر از بقیه بزرگتر بود ثابت موند. به سمتش رفت و کنارش نشست. دستش رو سمتش دراز کرد - سلام ... محمد صولتی هستم. - سلام ... یاسین کمالی ام. محمد درست حدس زده بود. یاسین سه سال بزرگتر از بقیه بود. به خاطر لج و لبازی با پدرش رشته ای که قبول شده بود را انصراف داده بود به سربازی رفته بود تا از فشار پدرش فرار کند. کم کم کلاس پر شده بود و محمد مشغول صحبت با یاسین از اطرافش بی خبر بود. ورود استاد باعث شد تا محمد و یاسین سکوت کنند. استاد بعد از توضیحاتی شروع به خواندن اسامی کرد. اسم سوم رو خوند - فرشته پهلوان دختری چادری که یک ردیف جلوتر از محمد بود دست بلند کرد. محمد کوبش قلبش رو حس میکرد. خیره به دختر چادری منتظر نیم نگاهی بود تا شکش تبدیل به یقین شود. استاد نام محمد رو صدا کرد. محمد بدون اینکه نگاه از فرشته بردارد دست بلند کرد. انتظارش به پایان رسید و فرشته سرش رو به سمتش برگردوند و با نگاهی متعجب به او خیره شد. با اشاره دختر کناری اش به خودش آمد و چشم از محمد گرفت. - محمد اون دختر کی بود؟ محمد بدون اینکه نگاه از فرشته بگیرد پوفی کرد و جواب یاسین رو نداد. ولی یاسین کوتاه نیومد. - بگو دیگه. دیدم چطور به هم خیره شدید. یاسین متوجه نگاه عصبانی استاد شد و دست از سر محمد برداشت و تمام حواسش رو به درس داد. ولی محمد تمام توجه اش پیش فرشته بود. احساس میکرد چادری شدن فرشته کارش رو سخت تر میکنه. میترسید اون رو با عقاید نیم بندش قبول نکنه. این فکر نگرانش کرد و در دل با خدا نجوا می کرد که کمکش کنه. کمی که آروم تر شد با خودش گفت وقتی برای داشتن یک نشانی از فرشته خدا خدا میکردم خیلی بیشتر از انتظار خدا کمکم کرد و حالا منو تا یک قدمی فرشته رسونده باید باقی راه رو هم امیدم به خدا باشه. این تنها راهی بود که ازش مطمئن بود. توکل به خدا. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت37 به سختی تا پایان کلاس روی درس تمرکز کردم. با رفتن استاد سریع از جام بلند شدم و زهرا هم همراهم شد تا از کلاس بیرون بریم. مطمئن بودم به محض رسیدن به حیاط سوالات زهرا شروع میشه. درست تازه دوست شده بودیم ولی کاملا کنجکاویش مشخص بود. کمی که از کلاس فاصله گرفتیم اسمم رو شنیدم - خانم پهلوان ... ایستادم و به طرف صدا برگشتم. محمد بود. زهرا نا امید نگاهی به ما کرد و با لبخند اجباری دستم رو فشرد و ازم جدا شد نگاهی بهش کردم که به سمت حیاط میرفت. دوباره به محمد رو کردم که برای اولین بار صداش رو میشنیدم - سلام. زیر لب جواب سلامش رو دادم و سرم رو پایین گرفتم. ظاهرم آروم بود ولی قلبم به شدت میتپید. محمد هم مشخص بود که دستپاچه است. - میدونم منو یادتونه. همون پارسال که جلوی کتابفروشی دیدمتون واقعا از اینکه منو یادتون هست خوشحال شدم. چند لحظه ای سکوت کرد - معلومه دوستتون خیلی رو شما اثر گذاشته. پیشرفت کردید. با تعجب سرم رو بلند کردم و از نگاهش فهمیدم منظورش چادرمه. نگاهی گذرا به ظاهرش کردم و گفتم - خوبه که فکر میکنید چادر پیشرفته. کاش شما هم پیشرفت میکردید محمد کلافه نگاهم کرد و دستش رو روی موهاش کشید. من سرم رو دوباره پایین انداختم - فکر نمیکنید درست نیست که فقط از روی ظاهر قضاوت کنید. درست میگفت ولی باید میدونستم. - یادتونه اولین دیدارمون. دوستتون به من و امیر گفت که ما بیکاریم و مسئولیت پذیر نیستیم و نمیتونیم نسبت به کسی متعهد باشیم ... من الان کار و درآمد دارم و میتونم مسئولیت زندگیم رو به عهده بگیرم. عجیب بود همه حرفهای زینب رو بخاطر داشت. بعد مکثی ادامه داد - از همه مهمتر اینکه تو این چند سال نسبت به احساسی که به شما داشتم متعهد بودم.
با حرفی که از احساسش گفت شوکه سرم رو بلند کردم. محمد مستقیم به چشمهام چشم دوخت و من سرخ شدم و دوباره سرم رو پایین انداختم. فکر نمیکردم درباره احساسش اینقدر مطمئن حرفی بزنه. غافلگیر شدم و دنبال راه فرار میگشتم. نگاهم به اطراف چرخید بچه های کلاس در حالی که حواسشون به ما بود به کلاس برمیگشتند. رو به محمد کردم - ببخشید مثل اینکه باید برگردیم کلاس. لبخند ملایمی روی لبهاش نشست. حتما بخاطر صدای لرزون و رفتار هولم خنده اش گرفته. ولی من سریع ازش دور شدم و سمت کلاس رفتم. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت38 تو فکر بودم که زهرا اومد کنارم نشست - عجب دوستی پیدا کردم من تو حیاط منتظرتم. تو بعد از کلی صحبت با جناب صولتی اومدی اینجا تنها نشستی. - ببخشید زهراجان. هول شدم اومدم سمت کلاس دیگه روم نشد برگردم. زهرا خنده شیطونی کرد و گفت - آهان ... اونوقت چرا هول کردی؟ جواب ندادم ولی زهرا کوتاه نیومد - بگو دیگه. دیدم رنگ به رنگ میشدی. از قبل میشناختیش؟ درحالی که زیر چشمی متوجه محمد بودم که وارد کلاس شد و همراه دوستش از کنارمون رد شدند پوفی کردم و گفتم - غیر مستقیم ابراز علاقه کرد. - وای ... راست میگی؟ روز اول دانشگاه؟ ... تو چی گفتی؟ ... از کجا همدیگه رو میشناسید؟ - ااا ... زهرا ... چه خبرته یواش تر. دو ساعته با هم دوست شدیم میخوای جیک و پوکم رو بدونی. لحنم کمی عصبی بود. زهرا مات نگاهم کرد و معلوم بود بهش برخورده. با ورود استاد ساکت شد و چیزی نگفت. ولی من از برخوردم ناراحت شدم. زهرا دختر خوبیه باید از دلش در بیارم. بازم استاد تدریس میکرد و من تمرکز نداشتم. هنوز شوک دیدن محمد توی دانشگاه از سرم نیافتاده، محمد راحت از احساسش بهم گفت و افکارم رو بیشتر درگیر خودش کرد. ** یاسین که دورتر از فرشته و محمد ایستاده بود با رفتن فرشته کنار محمد اومد و گفت - چی گفتی بهش که رنگ به رنگ شد؟ - بی خیال یاسین - چرا پکری؟ اینهمه حرف زدید نتیجه نگرفتی؟ - نمیدونستم چادری شده. منو با این تیپ دیده احتمالا فکر میکنه به درد هم نمیخوریم. یاسین نگاهی به سرتا پای محمد کرد. تیشرت جذب سفید شلوار لی موهای خامه ای کوتاه صورت صاف. - خیلی هم بیراه فکر نکرده. اصلا تیپت برای یه دختر چادری پسند نیست .... حالا مگه ازش خواستگاری کردی؟ از کجا میشناسیش؟ - میشناسم دیگه. تو هم اینقدر منو سوال پیچ نکن بیا تا استاد نیومده بریم سر کلاس - ممنون که روشنم کردی. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت39 استاد که رفت زهرا هم سریع بلند شد تا بره. دستش رو گرفتم و دوباره نشوندمش. - ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم. لطفا دلخور نباش. زهرا با دلخوری نگاهم کرد و خواست دوباره از جاش بلند بشه - خواهش میکنم. منو ببخش. باور کن نمیخواستم ناراحتت کنم. کمی با شک نگاهم کردو کمی بعد لبخندی زد - یه شرطی داره - چه شرطی؟ - به منم بگی چه خبره خنده ام گرفت - مثل اینکه قهر باشی به صرفه تره. زهرا هم خنده اش گرفت. از فرصت استفاده کردم و کیفم رو برداشتم. از جام بلند شدم زهرا هم بلند شد و در گوشم گفت - فرشته ... آقای صولتی الکی کش میده تو اول از کلاس بری بیرون. خواستم به پشت سرم نگاه کنم ولی زهرا نذاشت بازوم رو گرفت و از کلاس بیرونم کرد - چرا تابلو میکنی؟ مثل اینکه تو هم هولی ها. با هم از دانشگاه بیرون اومدیم. باز زهرا مثل کارآگاه ها صداش رو پایین آورد و گفت - این صولتی با فاصله پشت سرمون میاد. همه حواسش پی توئه. - مگه تو پشت سرت چشم داری دختر؟ - نخیر شما بلد نیستی نامحسوس دید بزنی. سعی کردم صدای خنده ام بلند نشه. واقعا باید بخاطر زهرا خدا رو شکر کنم. همین که بیرون اومدیم با صدای سلام هردو متوجه زینب شدیم که جلوی در دانشگاه ایستاده بود. از دیدنش ذوق زده بغلش کردم. به زور منو از خودش جدا کرد - زشته دختر اینجا دانشگاهه. خوبه چند روز پیش با هم بودیم. ولی من از ذوق دستهاش رو تو دستم گرفتم و ول نکردم. نگاهی بهش کردم که روسری سیاهی رو لبنانی بسته بود و چادر عربی سر کرده بود. اولین بار بود این جور میدیدمش. همیشه با مانتو ومقنعه مدرسه دیده بودمش. - من یک روزم تو رو نبینم دلم برات تنگ میشه. زینب و زهرا رو بهم معرفی کردم. وقتی با هم دست دادن بی مقدمه گفتم - زینب باورت نمیشه با محمد صولتی همکلاسم ... عجیب نیست؟ .... محمد چند سال از من بزرگتره ولی تازه الان اومده دانشگاه. به قیافه ی مات زینب نگاهی کردم و ادامه دادم - وقتی منو دید خیلی تعجب کرد. زینب از ماتی در اومد و گفت - واقعا عجیبه. کار خدا رو میبینی. دارم کم کم به شما دوتا شک میکنم. حالا باهات صحبتی هم کرد؟ با چشمکی که زینب زد خنده ام گرفت. زهرا پرید وسط حرفهامون و گفت - فاصله دو تا کلاس رو با هم صحبت کردند. میگم چی گفتید فقط میگه غیر مستقیم بهم ابراز علاقه کرد. - پس معلومه خیلی باهات دوسته که جوابت رو داده
- به این میگی جواب دادن؟ - همین اندازه اش رو بعد سه سال به من گفت شانس داری که روز اول بهت جواب داده زهرا متعجب مونده بود و نمیدونست زینب شوخی میکنه یا جدی میگه - جدی نگیر زهرا. من اینقدرا هم وحشتناک نیستم که چشمات گرد بشه. زهرا حالت عادی به خودش گرفت و خواست چیزی بگه که یکی صداش کرد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 بزم_محبت پارت40 - زهرا ... هر سه به سمت صدا برگشتیم. پسری با ظاهر مذهبی با چند قدم فاصله از ما ایستاده بود نگاه گذرایی به ما کرد سرش رو پایین انداخت - وای ... ببخشید علی متوجه نشدم اومدی. - بله غرق صحبت بودید منم مجبور شدم مزاحم بشم. - ببخشید بچه ها من باید با برادرم برم. زهرا خداحافظی کرد و رفت. خدا رو شکر دیگه کشش اینهمه کنجکاوی رو نداشتم. مسیر رفتنش رو نگاه می کردم که متوجه محمد شدم. کنار ماشینی ایستاده بود و با دوستش صحبت میکرد ولی نگاهش سمت من بود. ازش نگاه گرفتم و خواستم به زینب نشونش بدم. ولی ترسیدم زینب دیدش درباره محمد تغییر کنه. دلم نمیخواست زینب نگاه بدی نسبت به محمد تو ذهنش شکل بگیره. میترسیدم زینب بگه احساسم به محمد اشتباهه. دلم میخواست زینب حمایتم کنه. مثل یه خواهر. - فرشته حواست کجاست بیا بریم دیگه. حرف رو عوض کردم و گفتم - راستی چرا اومدی اینجا؟ - با خودم گفتم حتما امروز تنهایی دلت گرفته بیام غافلگیرت کنم. خبر نداشتم تو قراره غافلگیرم کنی. روز اول هم دوست جدید پیدا کردی هم خواستگار. بعد شیطون نگاهم کرد و گفت - اونم چه خواستگاری ... باب میل فرشته خانم. *** - با تو ام ها ... جناب عاشق ... - چی؟ - میگم میشناسیش؟ - آره دوست صمیمی فرشته است. - پس کارت سخته. اینی که من میبینم عمرا طرف تو رو بگیره. محمد توجهی به نظر یاسین نکرد. متوجه پسری شد که به دخترها نزدیک شد. - این دیگه کیه؟ - لابد رقیبته دیگه. - چرت نگو یاسین ... نگاه کن مثل اینکه با اون دختره کار داره - زهرا اکبری... - آره زهرا اکبری... وقتی زهرا همراه پسر رفت محمد نفسش رو بیرون داد و لبخندی زد. - تا کی اینجا میمونی؟ مگه عجله نداشتی؟ - تا وقتی فرشته نرفته اینجام فرشته و زینب به سمت اتوبوس رفتند و سوار شدند. محمد هم سریع سوار ماشینش شد. یاسین هم در رو باز کرد و سوار شد - تو چرا سوار شدی؟ من مسیرم معلوم نیست. میخوام آدرسش رو پیدا کنم. - فعلا برو. منم همین سمت میرم. هرجا دیدم مسیرت عوض شد پیاده میشم. کمی بعد یاسین پیاده شد ولی محمد تا سر کوچه فرشته رو تعقیب کرد. وقتی فرشته کلید انداخت و داخل شد محمد هم دنده عقب گرفت و به سمت خونه روند. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸﷽🌸 ✍ با عرض سلام و صبح بخیر به امید پیروزی‌ رزمندگان در جبهه های حق علیه باطل .               🌺ذکر روز جمعه🌺 ☀️اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم☀️ ⬅️ تاریخ: سوم آذر ماه سال ۱۴۰۲، مصادف با دهمین روز از ماه جمادی الاولی سال ۱۴۴۵ ⬅️ مناسبت :  ☀️پنجمین روز از هفته بسیج☀️ ‌(بسیج ایمان، بصیرت، انتظار) 🌿سالروز جنگ جمل(۳۶ه‌-ق) ☀️حدیث روز☀️ 🌴امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) فرموده اند: ✍ بر شما واجب است و به سود شما خواهد بود که معتقد باشید بر این که ما اهل بیت رسالت، محور و اساس امور، پیشوایان هدایت و خلیفه خداوند متعال در زمین هستیم. همچنین ما امین خداوند بر بندگانش و حجّت او در جامعه می باشیم، حلال و حرام را می شناسیم، تاویل و تفسیر آیات قرآن را عارف و آشنا هستیم.💐 📚بحارالانوار: ج۸۹ ص۹۶ حدیث۵۸  ☀️اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الْفَرَجَ☀️ ✍ جهت شادی ارواح پاک و مطهر جمیع🌷شهداء صلوات💐 🤲اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐 🌹🇮🇷🌹
🌱 امام على عليه السلام ما أبعَدَ الاستِدراكَ مِن الفَوتِ! چه دور است جبران كردن چيزهاى از دست رفته! 🌹 📚 ميزان الحكمه، ج١٢، ص٣٣٣ لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍂 خدايا ! مرا به هيچ يك از بَدان خلقت نيازمند مگردان... اگر مرا محتاج كسى كردى، به خوش‌روترين و بخشنده‌ترين كس و آن كه نيازم را با زبان خوش برآورد و كمتر بر من منت نهد، محتاج گردان. 🍁 📘 ميزان الحكمه، ج٣، ص٢۵۶ لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
- گیاهان- دارویی- که در درمان سلامتی- ماثر هستند بهترین زمان برای خوردن نوشیدنی، قبل از خوردن صبحانه است👌 آب=افزایش سوخت ساز بدن آب لیمو=چربی سوزی ب سیب=درمان فوری جوش آب کرفـس=درمان فوری چاقی آب هویـج=درمان فوری کبد چرب 🍎🍎 ☘☘ ✍برای درمان و کاهش ریزش مو کافیست موی سررا با محلول رقیق اسانس آویشن شستشو دهید تا سبب افزایش جریان خون در پوست سر و قوی شود و از ریزش مو جلوگیری کند. 🍎🍎 برای پاکسازی رحم👇 هرروز به میزان ۱ قاشق چایخوری پودر رازیانه در ۱ لیوان آب جوش بریزید و بگذارید ۱۰دقیقه دم بکشد و میل کنید دمنوش را با ۱ قاشق عسل مخلوط کنید ومیل کنید.. 🍎🍎 لکه روی دندانتان را با پوست موز پاک کنید😍 قسمت داخلی پوست موز را به مدت ده دقیقه روی دندان‌های‌تان بمالید این کار را هفته‌ای دو بار انجام بدهید تا لکه‌ها از بین بروند 🍎🍎 🍑🍑 مالش دادن دست ها با مخلوط سیب زمینی، گلیسرین و آب لیمو ترش روشن کننده فوق العاده ای برای پوست دست هاست 🍎🍎 📔 هنگام درست کردن سیب‌زمینی آب‌پز، ☘ ابتدا اجازه دهید آب جوش بیاید، سپس سیب‌زمینی ها را اضافه کنید ؛ در اینصورت ویتامین‌های سیب زمینی حفظ خواهند شد و از بین نمیروند 🍎🍎 فلفل دلمه ماده: در زیرش ۴ برجستگی دارد، پر دانه و شیرین است و مناسب مصرف بصورت خام است چون بعد از پخته شدن کمی تلخ می شود. فلفل دلمه نر: دارای۳ برجستگی است و برای آشپزی مناسب تر است. 🍎🍎 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاستا گیاهی😋 مواد لازم برای چهار نفر: پاستا فرمی ۲۵۰ گرم (نصف یک بسته ۵۰۰ گرمی) گوجه چری (گیلاسی) ۱۵۰ گرم پنیر فتا (سفید) ۱۰۰ گرم اسفناج پاک و خرد شده ۱۵۰ گرم روغن زیتون نصف استکان نمک و فلفل به میزان دلخواه آویشن در صورت دلخواه اگه تازه بود چند پر اگه پودر بود یک قاشق مرباخوری عصاره مرغ یا گوشت نیم لیتر (معادل دو لیوان) اگه خواستین کولاک کنین پنیر پیتزا هم روش بریزین و تمام😋✋ طبقه وسط فر بمدت ۳۰ الی ۴۰ دقیقه با دمای ۱۸۰ درجه سانتیگراد. اگه پنیر ریختین گریل رو ۱۰ دقیقه روشن کنین. لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬⭕️فیلمی از شهید سراج عباس رعد از فرماندهان یگان رضوان حزب الله در پیاده روی اربعین حسینی لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🚨سرلشکر محمد فاضل ، فرمانده نیروی دریایی یمن به رهبری انصار الله گفت : 🔷هر کشتی که برای محافظت از کشتی‌های اسرائیلی تلاش کند، برای ما اهداف قانونی خواهد بود، ما در این مورد به همه کشورهای دنیا هشدار می‌دهیم.» 🔷انصار الله با تکیه بر موقعیت ژئوپلیتیکی خود و برد موشک های کروز ضد کشتی خود که بین 800 تا 1000 کیلومتر عنوان شده است (اینم مثل اون بُرد 2000 کیلومتر ایران است) که می‌تواند بر جنوب دریای سرخ و تنگه باب المندب مسلط شود، امروز برای دنیا کُری می خواند. یاد اون بنده خدایی افتادم که می‌گفت فردا دنیا گفتمان است نه دنیای موشک ها... لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
<<[شاهنامه باور ادوار ایرانیان ]>> هنگامی که سپاه ایران در شرق با ازبکان سرگرم نبرد بود، سلطان سلیم عثمانی به بهانه فرار پسرعمویش به ایران، شاه اسماعیل را تهدید به جنگ کرد و پس از کشتار ۴۰ هزار تن از شیعیان آناتولی وارد مرزهای ایران زمین شد. شاه اسماعیل در کوتاه مدت سپاهی گرد آورد و به سوی غرب روانه شد. سربازان ایرانی در مصاف با ترک‌ها یک تن در برابر ۱۰ تن مردانه رزمید و توپخانه عثمانی نیز ناکار شد. سپهداران ایران در میدان نبرد برای تهییج سربازان شاهنامه می‌خواندند و غریو این ندا در دشت چالدران شنیده شد: کنون من اگر جمله هامون کنم اگر آب جیحون پر از خون کنم نبیند دو چشمم به جز گرد رزم حرام است بر من جام بزم. اگرچه در این جنگ شاه اسماعیل نخستین بار طعم شکست را چشید ولی زان پس سلیم تا عمر داشت در هیچ نبردی علیه ایران شرکت نکرد. آن صدا نه صدای شاهنامه بلکه صدای ایمان و باور بود. لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رویش درختی تنها بر روی سنگ گلدان خداوند (ارسنجان فارس) لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
داستانک پادشاهی را وزیری عاقل بود كه از وزارت دست برداشت! پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدا مشغول شده است. پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز حکم به نشستن می‌کند. دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوارند. سوم آنکه تو خواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند چهارم آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسب نخواهد رسید. پنجم آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید . 🗞 ⏳ از نامه های ابراهیم گلستان به سیمین دانشور. دو شب هم پیش از مرگ فروغ با هم رفتیم قهوه‌خانه کاسپین در خیابان تخت جمشید در آن جا که پارک کردم دیدم حوصله ندارم. به ویژه که فروغ می‌خواست برود مادرش را ببیند، گفتم برویم قهوه بخوریم، رفتیم آن جا یک زن ارمنی بود که فال قهوه می‌گرفت، این هم راستی از آن حرف‌هاست. به هرحال برای تفریح صدایش زدیم که بیا فال قهوه ما را بگیر. آمد. تا قهوه فروغ را دید گفت من الان حال ندارم و تند بلند شد رفت. فکر کردیم مسخره‌اش کرده بودیم یا از این جور چیزها. دو روز بعد جلال مقدم رفته بود همان جا قهوه بخورد. زن از آشنایی ما با مقدم می‌دانست چون بی‌آن‌که اسم‌مان را بداند باهم دیده بود. زن می‌رود سراغ جلال می‌پرسد از آن زن و مرد دوستت چه خبر؟ جلال می‌گوید کدام. زن نشانه می‌دهد. جلال می‌گوید چرا می‌پرسی؟ زن می‌گوید در فال آن زن حادثه خطرناکی خواندم، دلواپسم. جلال می‌گوید دیروز مرد. 🗞 ⏳ لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
اولین مصاحبه نماینده پارلمان لبنان پس از شهادت محمدرعد «پسرش» : او از من جلو زد،،،، او از من زرنگ تر بود،،،، او از من سریعتر بود.،،،،🥀 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید خبری در ایتا http://eitaa.com/ashaganvalayat قرآنی در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat خبری در بله 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj ✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
دعااللَّهُمَّ‌ارزُقنَاتوفیق‌الطاعة۩امام‌زمان۩سماواتی.mp3
1.06M
دعاى امام زمان (عج) 🎙 سماواتی ☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️ ❇️ اللهم ارزقنا 🔶 توفیق الطاعه وَ بُعدَ المَعصِيَة ❇️ و صِدقَ النِّيَّةِ وَ عِرفَانَ الحُرمَة 🔶 و أَكرِمنَا بِالهُدَى وَ الاستِقَامَة ❇️ و سَدِّد أَلسِنَتَنَا بِالصَّوَابِ وَ الحِكمَة 🔶 و املَأ قُلُوبَنَا بِالعِلمِ وَ المَعرِفَة ❇️ و طَهِّر بُطُونَنَا مِنَ الحَرَامِ وَ الشُّبهَة 🔶 و اكفُف أَيدِيَنَا عَنِ الظُّلمِ وَ السِّرقَة ❇️واغضُض أَبصَارَنَاعَنِ‌الفُجُورِ وَالخِيَانَة 🔶 و اسدُد أَسمَاعَنَا عَنِ اللَّغوِ وَ الغِيبَة ❇️ و تَفَضَّل عَلَى عُلَمَائِنَابِالزُّهدِ وَالنَّصِيحَة 🔶 و عَلَى المُتَعَلِّمِينَ بِالجُهدِ وَ الرَّغبَة ❇️ وعَلَى المُستَمِعِينَ بِالاتِّبَاعِ وَالمَوعِظَة 🔶 وعَلَی‌مَرضَی‌المُسلِمِينَ‌بِالشِّفَاءِوَالرَّاحَة ❇️ و عَلَى مَوتَاهُم بِالرَّأفَةِ وَ الرَّحمَة 🔶 و عَلَى مَشَايِخِنَا بِالوَقَارِ وَ السَّكِينَة ❇️ و عَلَى الشَّبَابِ بِالإِنَابَةِ وَ التَّوبَة 🔶 و عَلَى النِّسَاءِ بِالحَيَاءِ وَالعِفَّة ❇️ و عَلَى الأَغنِيَاءِ بِالتَّوَاضُعِ وَ السَّعَة 🔶 و عَلَى الفُقَرَاءِ بِالصَّبرِ وَ القَنَاعَة ❇️ و عَلَى الغُزَاةِ بِالنَّصرِ وَ الغَلَبَة 🔶 و عَلَى الأُسَرَاءِ بِالخَلاصِ وَ الرَّاحَة ❇️ و عَلَى الأُمَرَاءِ بِالعَدلِ وَ الشَّفَقَة 🔶وعَلَى الرَّعِيَّةِ بِالإِنصَافِ وَحُسنِ السِّيرَة ❇️وبَارِك لِلحُجَّاجِ وَالزُّوَّارِ فِي‌الزَّادِ وَالنَّفَقَة 🔶‌و‌اقضِ‌مَا‌أَوجَبتَ‌عَلَيهِم‌مِنَ‌الحَجِّ‌وَ‌العُمرَة ❇️ بفَضلِكَ وَ رَحمَتِكَ يَا أَرحَمَ الرَّاحمین ┄
دعاهفتم‌صحیفه‌سجادیه۩فانی.mp3
1.98M
📖 دعای هفتم صحیفه سجّاديه 🤲 یا مَن‌ تُحَلُّ بِهِ‌ عُقَدُ الْمَکَارِهِ 🎙 با صدای علی فانی توصیه رهبر معظم انقلاب به خواندن اين دعا به عنوان یک عمل برای نجات از بلا و فتنه های آخرالزمان و نه فقط یک توصیه اخلاقی 🌧🌧 ظهور (عج) 64Bit📀2MB⏰Time
ali-fani-14.mp3
4.45M
دعای نور بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ، بِسْمِ اللّٰهِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورِ النُّورِ، بِسْمِ اللّٰهِ نُورٌ عَلىٰ نُورٍ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى هُوَ مُدَبِّرُ الْأُمُورِ، بِسْمِ اللّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ، وَأَنْزَلَ النُّورَ عَلَى الطُّورِ، فِى كِتابٍ مَسْطُورٍ، فِى رَقٍّ مَنْشُورٍ، بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ، عَلىٰ نَبِيٍّ مَحْبُورٍ . الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ، وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ، وَعَلَى السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ مَشْكُورٌ . وَصَلَّى اللّٰهُ عَلىٰ سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ ⬅️ ترجمه ⬇️ .به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است؛ به نام خدای نور، به نام خدای نور نور، به نام خدای نور بر نور، به نام خدایی که تدبیرگر امور است، به نام خدایی که نور را از نور آفرید و سپاس خدایی را که نور را از نور آفرید و نور را در کوه طور فرو فرستاد، در کتابی بر نوشته، در ورقه‌ای گشوده، با اندازه‌ای مناسب، بر پیامبری آراسته، خدای را سپاس که به عزّت یاد شود و به عظمت مشهور است و بر شادی و بدحالی سپاسگزاری شود، درود خدا بر آقای ما محمّد و خاندان پاکش. سلمان فرموده: چون آن را از حضرت فاطمه آموختم سوگند به خدا آن را به بیش از هزار نفر از مردم مکه و مدینه که دچار تب بودند تعلیم دادم، پس همه آنان به اذن خدای‌تعالی شفا یافتن
دعای‌عهدباخدا۩حاج‌اسماعیلی.mp3
1.42M
📖 دعای عهد با خدای متعال شيخ طبرسى و كفعمى و ديگران از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله روايت كرده ‏اند كه به ياران خود فرمود : آيا ناتوانيد از اين كه هر صبح‏ و شام نزد خداى جهانيان عهدى بگيريد؟ گفتند: چگونه عهد بگيريم؟ فرمود: اين دعا را بخوانيد،هركه اين دعا را بخواند بر آن‏ مهرى می زنند، و زير عرش الهى میگذارند چون روز قيامت شود، منادى ندا سر می دهد، كه كجايند آنان كه نزد خدا ى رحمان‏ عهدى دارند؟ پس آن عهد را به ايشان دهند، و با آن عهد وارد بهشت شوند.شيخ طوسى اين دعا را در تعقيب نماز صبح آورده است 🎙 با صدای استاد حاج اسماعیلی ☀️ بسمِ اللَّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم ☀️ ❇️ اللّٰهُمَّ فاطِرَ السَّمَواتِ وَالأَرضِ ❇️ عالِمَ الغَيبِ وَالشَّهادَةِ ❇️ الرَّحمانَ الرَّحِيمَ ❇️ أعهَدُ إِلَيكَ فِي هٰذِهِ الدُّنيَا ❇️ أنَّكَ أَنتَ اللّٰهُ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنتَ ❇️ وحدَكَ لَاشَرِيكَ لَكَ ❇️ وأَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى‌اللّٰهُ عَلَيهِ‌وَآلِهِ عَبدُكَ وَرَسُولُكَ ❇️ اللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ ❇️ ولَا تَكِلنِي إِلَىٰ نَفسِي طَرفَةَ عَينٍ أَبَداً ❇️ ولَا إِلىٰ أَحَدٍ مِن خَلقِكَ ❇️ فإِنَّكَ إِن وَكَلتَنِي إِلَيها ❇️ تباعِدنِي مِنَ الخَيرِ ❇️ وتُقَرِّبنِي مِنَ الشَّرِّ ❇️ أي رَبِّ لَاأَثِقُ إِلّا بِرَحمَتِكَ ❇️ فصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَيِّبينَ ❇️ واجعَل لِي عِندَكَ عَهداً ❇️ تؤَدِّيهِ إِلَيَّ يَومَ القِيامَةِ ❇️ إنَّكَ لَاتُخلِفُ المِيعاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا