💎بسته طب سنتی و گیاهان دارویی
جنین از خوردن هویج خوشحال میشود!
🔸نتایج یه بررسی روی ۱۰۰ تا خانم باردار نشون داده هروقت مادر کلم بخوره، جنین در شکم مادر اخم میکنه و هروقت هویج بخوره، جنین میخنده!
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
🍇 انگور قرمز و پرتقال دشمن ديابت🍊
👌ادغام ترکیبات موجود در انگور قرمز و پرتقال، قادر به بهبود سلامت افراد مبتلا به دیابت و کاهش چاقی در بیماران قلبی ميشود
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
❽غذای #مردانه
تخمه کدو←تقویت پروستات
بروکلی←مقابله با سرطان پروستات
شکلات تلخ←نشاط جنسی
شیر←تقویت استخوان
چغندر←نعوظ
گردو←قدرت باروری
انار←بهبود اسپرم
غذاهای دریایی←نعوظ
↳•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••
☕️آویشن و سلامت دستگاه تنفسی
آویشن در درمان بیماریهای ریوی، برونشیت، آسم، آنفلوانزا، گلودرد، نشانههای سرماخوردگی و احتقان بینی مفید است.
آویشن به صورت دم کرده و حتی بوییدنش میتواند برای سیستم مغزی مفید باشد و اصطلاحاً اعضای مهم بدن را از رطوبتها و مواد زائد تنقیه (تخلیه و پاکسازی) میکند.
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
#خواص_سبوس_برنج🍚
🔰درمان یبوست، جلوگیری و درمان بواسیر
سبوس غنیترین منبع غذایی فیبر و الیاف گیاهی محسوب میشود.
این فیبر و الیاف را که بیشتر مواد سلولزی میباشد، موجب افزایش حجم مدفوع میگردد.
افزایش حجم مدفوع عامل اساسی مبارزه با یبوست و بیماری کولون و پیدایش سرطان کولون میباشد.
تحقیقات نشان داده که سبوس مهمترین راه درمان طبیعی یبوست به شمار میرود.
جلوگیری از یبوست نیز از بروز بواسیر، شقاق، فیستول، شکاف بافت معده و عفونتهای دستگاه گوارش
(که غالباً در میان افراد مسن مشاهده میگردد)
پیشگیری میکند
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
درمان سرفه👇
یک قاشق غذا خوری سرکه سیب را به یک فنجان آب گرم اضافه کنید و سپس یک قاشق چای خوری عسل نیز به آن اضافه کنید. خوب بهم بزنید و سپس بنوشید.
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
درمان عفونت گوش👇
پوست یک حبه سیر را بکنید و جلوی سوراخ گوش قراردهید تا درد و عفونت در عرض چند دقیقه از بین برود.
این روش برای بهبود سردرد و کاهش دمای بدن عالی است
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
👈درمان طولانی مدت تنبلی تخمدان با متفورمین باعث کمبود ویتامین B12 دربعضی از بیماران میشود
قبل از استفاده آن، با پزشک خود در مورد هدف بلند مدت و مدت زمان درمان صحبت کنید.
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
🔰مصرف ته دیگ مفید است یا مضر؟!
🍱 ته دیگ اگر خیلی چرب یا سوخته باشد مضر است اما مصرف ته دیگ خشک در انتهای صرف غذا بسیار سودمند است و باعث تقویت دهانه معده و جلوگیری از برگشت غذا به مری می شود.
🍱 ته دیگ نان از سیب زمینی مناسب تر است. همچنین استفاده از روغن گاو یا روغن ارده کنجد در مقدار کم در ته دیگ توصیه میشود.
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
📌خواص سیر ترشی هفت ساله
✅سیر ترشی طبق نظرات متخصصان طب سنتی برای همه مزاج ها توصیه می شود و سیر ترشی 7 ساله به دلیل خاصیت فراوانی که دارد در درمان بسیاری از بیماری ها موثر است.
✳️سیرترشی یک چاشنی مدبره است، چون سیر دارای طبعی گرم و خشک در درجه سوم و سرکه دارای طبع سرد وتر در درجه سوم است؛ این دو بعد از ۷ سال به معتدلترین وضعیت طبعی میرسند.
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
تخمه کدو تنبل غنی از"روی" است.
👈خوردن این مغز برای پیشگیری از #پوکی_استخوان بسیار سودمند است
♥ღ꧁ ❤️
خوردن 1سیب درساعات اولیه صبح برای سرحال نگهداشتن شمابسیارمؤثرتر ازقهوه عمل میکند
سیب حاوی 13گرم فروکتوز است؛ قند طبیعی که با افزایش جریان خون، موجب افزایش فعالیت مغز و انرژی بدن میشود
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
💥8توصیه صبحانه ای برای لاغری
🔹صبحانه بزرگتر(پر کالری)
🔹صبحانه پروتئینه
🔹غلات کامل
🔹بهترین انتخاب:تخم مرغ
🔹حداقل 5گرم فیبر
🔹ماست ساده
🔹حذف مطلق سوسیس
🔹حذف قند و شکر
♥ღ꧁ ꧂ღ♥
🔸ترکیب عرق بیدمشک و کاسنی به عنوان داروی مؤثر در تقویت قلب، آرامبخش و برطرف کننده درد و خستگی شهرت یافته است، به این منظور، نصف استکان عرق بیدمشک را با یک لیوان آب سرد مخلوط کنید و با کمی شکر یا عسل شیرین کرده و میل کنید.
مصرف بیدمشک و کاسنی در جوانی مانع فشار خون در دوران پیری میشود
🔇🔊🔉 کانالهای خبری تحلیلی عاشقان ولایت
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
یوسف با ناراحتی،...
نگاهی به همه کرد. کاش میتوانست کاری کند. تپش قلبش بیشتر از حد بود.اما این ضربان با بقیه مواقع فرق داشت. چنان زیاد، طوری که خودش صدایش را میشنید.
باغصه #نیم_نگاهی به ریحانه اش کرد، که به جایی نامعلوم خیره شده بود.غم را در چهره اش می دید. باخجلت و شرمندگی، نگاهش را گرفت.
آقابزرگ باز عصایش را به زمین زد.
_من هنوز حرفم تموم نشده.
بعد رو کرد به پسرش کوروش.
_با محمد مشکل داری؟! اونم بخاطر اتفاقی که بیشتر از ٢٠ سال پیش افتاده.!؟ خودت میدونی اون فقط یه اتفاق بوده.!!.. پس دلیلی نداره اون رو با این موضوع یکی کنی.! یا مشکل جریان شراکت تو و سهراب و آقای سخایی هست.. ؟!
همه در سکوتی محض بودند. کسی حرفی نمیزد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖حرمت عشق💖
قسمت ۲۹
همه در سکوتی محض بودند....
کسی حرفی نمیزد.کوروش خان با خشم به یوسف زل زده بود. و بانگاهش به او می فهماند.
که اشتباه کرده این مهمانی را ترتیب داده... که حسابش را خواهد رسید..که اجازه نمیدهد به مراد دلش برسد...که تلافی میکند...
گرچه خود کوروش خان..
حرفی نداشت برای این مهمانی. #مخالف_نبود. اما حالا که در شرایطش قرار گرفته بود، پشیمان شده بود.
آقابزرگ باید تیرخلاص را میزد.! رو به پسرش محمد کرد.
_ خب بابا نظرت چیه!؟ اگه راضی هستی بی پرده بگو. همه همدیگه رو میشناسیم. کسی غریبه بین ما نیس..!قراره یک عمر این دوتا جوون باهم زندگی کنن. نظر یوسف و ریحانه شرط اصلی ماجراست. اونو بعدا.. گرچه الانم مشخص شده. و همه تقریبا میدونیم. اما اول از همه باید تکلیف شما دوتا روشن بشه. هم کوروش و هم تو. خب چی میگی!
محمد_والا نمیدونم چی بگم آقاجون.حقیقت امر اینه من هیچ مشکلی با این ازدواج ندارم.
عمو محمد نگاهی به یوسف کرد.
_یوسف رو #میشناسم مث کف دستم ولی...
نگاه محمد به برادرش گره خورد.
محمد_ ولی نگران ارتباطم با #خان_داداش هس. اگه خان داداش مخالفه. تا راضی نشه منم راضی نیستم.
کوروش خان گره ابروهایش باز شد..نگاهی به برادرش کرد.اما چیزی نگفت.
آقابزرگ..
پسرش کوروش را فراخواند. درگوشه ای #خلوت. آرام و #مردانه سخن گفت. تا راه چاره ای پیدا کند.
خانم بزرگ..
نزد فخری خانم رفت. بااشاره طاهره خانم را فراخواند. که صحبت کند. شاید نرم میشد دل مادرشوهری که به این وصلت راضی نبود..!
مرضیه آرام درگوش ریحانه میخواند..
#بزرگی خدا را، #عظمت و #حکمت کارهای خدا را برایش میگفت. تا کمتر کند استرس و غم دل خواهر کوچکش را.
علی بلند شد و کنار یوسف نشست...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖حرمت عشق💖
قسمت ۳۰
علی بلند شد و کنار یوسف نشست..
_میشناسمت. حرف بزنی رو حرفت هستی.. حالا چرا ناراحتی، تو که خودت میدونستی اینجوری میشه.!!
یوسف_😔
_حالا که چیزی نشده. هنوز چیزی معلوم نیست. خدا بزرگه...
یوسف_😔
_میخای سکوت کنی بکن.... ولی بدون راهی که اومدی سخته، سختی راه برا هردوتون هس.
_میدونم
_ارزشش رو داره که هردوتون بجنگید
یوسف_ اونم میدونم
علی لیوان آبی به یوسف داد...
تا کم کند غم درونش را. حرف میزد. دلیل می آورد. توضیح میداد. تا بشوید غصه های دل رفیقش را.
آن شب گذشت...
بدون هیچ اتفاقی، کوروش خان و فخری خانم راضی نشدند.
اول اردیبهشت ماه رسید..
قبولی کنکورش، را چندان خوشحال نبود. نگران بود، نگران آینده ای که مشخص نیست.
در این مدت...
هرچه تلاش کرد پدر و مادرش راضی نمیشدند که اقدامی کنند. همه را به جلو کشیده بود،برای پادرمیانی...
از بزرگ فامیل، خانم بزرگ و آقابزرگ تا معتمد و ریش سفید بازار حاج اصغر..
همه برایش قدم برداشتند.
تا مگر نرم شود دل پدر و مادری که فقط به «آینده مالی» خود فکر میکردند.
از روزی که دلش را باخت،..
دو ماه میگذشت. اما هنوز خاستگاری نرفته بود.از دست #بنده_های_خدا کاری برنمی آمد.باید بسمت #معبودش میرفت. از او میخواست که خودش همه چیز را جلو ببرد..
نذر و نیاز کرد...
چله گرفت.چله هایی عاشقانه و عارفانه با معبود.
چهل روز روزه...چهل روز زیارت جامعه کبیره...چهل روز ختم بسم الله..(بسم الله الرحمن الرحیم بحق بسم الله الرحمن الرحیم. روز اول ١٠٠بار میگفت، و هرروز ١٠٠بار اضافه میکرد.) هر سه چله را باهم گرفت.ختم بسم الله را تماما در سجده میخواند.
مطمئن بود...از #انتخابش، از #تصمیمش، تمام فامیل را که هیچ، دنیا را برای وصلش باید بهم میریخت.!
به روز چهلمش نزدیک میشد...
طاقتش به نهایت رسیده بود.در این مدت تمام تلاشش را کرده بود. که به خواسته اش برسد. اما نشده بود.
#فقط_یک_راه به ذهنش میرسید.باید کاری میکرد کارستان..!