eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4.1هزار دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
37.1هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷رهبرا حلال کنید ما را.... سخنان زیبا و دلنشین فرزند شهید زینعلی ،در محضر رهبر انقلاب 🔹ارضیت یابن رسول الله ص ارسا لی لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 رهبر معظم انقلاب، امروز: شهید ایرلو در قضیه یمن، تک بود؛ 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، امروز در حاشیه دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی در دیدار خانواده شهید ایرلو: خدا ان‌شاءالله مرحوم آقای ایرلو را درجاتش را عالی کند. ایشان تک بود. در قضیه‌ی یمن ایشان واقعا تک بود. همه‌ی خدمات، همه‌ی کارهای خوب ایشان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌺🍃 🔺 ۴ مدل حق الناس داریم چگونه اینها را جبران کنیم⁉️ استاد محمدی 🌼⃟⃟⃟⃟✍჻ᭂ࿐✰🎤
رئیسی به آفریقا می‌رود مدیرکل آفریقای وزارت خارجه: رئیس‌جمهور در نیمه اول سال جاری به چند کشور آفریقایی سفر خواهد کرد. پیش بینی می‌کنیم سطح روابط تجاری ایران با آفریقا در سال جاری به بیش از دو میلیارد دلار افزایش یابد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حضور یک اعجوبه در برنامه محفل 🔹سرعت بالای پاسخگویی مرتضی خدامی که نه تنها قرآن، نهج البلاغه و نهج الفصاحه بلکه اشعار زیادی را نیز حفظ است. ┏━✨🌼🌹✨🌸✨━┓. ┗━✨🌸✨🌹🌼✨━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علم بهتر است یا ثروت؟ من پاسخم این است که به جنگ نگاه کنید ثروتمند ترین بهترین تسلیحات را خرید الان وقتی به جنگ نگاه میکنیم و میپرسیم: عظیم ترین ضربه را چه کسی زد؟! همه میگوییم یمنی ها زدند یمنی ها که ضعیف تر بودند در ظاهر؟ نه علم داشتند یارانی داشتند اون یاران دعا میکردند این علم میرفت تو مخ یمنی ها میشد موشک و پهپاد اثر خود را در میدان میگذاشت لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهرم این آزادی که می بینی در ایران است و هر جور میخوای میگردی و میگی به کسی مربوط  نیست...❌‼️ به اینهامربوط میشه...👆 این سرزمین امنیت و آزادیش که تو میبینی  و  باز هم  انکار  می کنی  رو مدیون رشادتها  و از خود گذشتگی این عزیزان است.👆 لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی از بزرگترها، مصاحبه فرزاد حسنی با خانم "سهیلا آرین" را دیده اند. در این برهه زمانی که بحث پوشش مناسب مطرح است، دیدن این قطعه برای جوان‌ترهایی که ممکن است این مصاحبه را آن موقع ندیده باشند، می‌تواند بسیار جذاب و راهگشا باشد ... لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
48.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 ایران چگونه به قدرت پهپادی جهانی تبدیل شد ؟ لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 امام جمعه قشم شخصاً به مغازه‌ پاساژها سر می‌زند و امر به معروف می کند. ❌ایستادگی پای قانون خدا هم اجر دارد هم تاوان. زمان اغتشاشات با پرتاب مواد آتش زا دفتر ایشان را آتش زدند و فرار کردند. ✅ وظیفه ما مردم فقط تذکر لسانی است. درگیر نشویم. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸 برگرد نگاه کن پارت۱۹۹ داخل ماشین که شدم دوباره رستا زنگ زد. عصبی بود. سعی کردم با قربان صدقه رفتنش و آرام حرف زدن کمی آرامش کنم و مطمئنش کردم که تا نیم ساعت دیگر به خانه میرسم. امیرزاده با لبخند از آینه نگاهم می‌کرد، بعد از تمام شدن تلفنم گفت: –پس از این حرفها هم بلدید بزنید. خوش به حال خواهرتون. لبخند به لبم آمد. –آخه چون بارداره نمیخوام استرس بگیره. ابروهایش بالا رفت. –عه؟ پس به زودی شیرینی خاله شدنتونم می‌خوریم. –قبلا دوبار خاله شدم این سومیه. خندید. –وای من عاشق خونه‌های پر بچه‌ام. شما چی؟ بچه دوست دارید؟ نگاهی به بیرون انداختم. –مامانم همیشه میگن بچه برکت خونس و سرمایه‌ی زندگی هر کسی بچشه، میگن اگه بچه‌ها درست تربیت بشن حتی تا هفتاد جد آینده و گذشته‌ی آدم از این سرمایه سود می‌برن. گاهی که خواهر کوچیکم غر میزنه و میگه اگه دوتا بچه بودیم زندگیمون راحت تر بود مادرم ناراحت میشه و میگه من حتی اگر یدونه بچه هم داشتم و پولدارترین آدم بودم بازم نمیزاشتم بچم تو راحتی زندگی کنه چون تربیتش خراب میشه و سرمایه‌ی اصلی زندگیم از بین میره. حالا خودم هیچی جواب اجدادم رو چی بدم. امیرزاده با چشم‌های گرد نگاهم کرد. – ایوالله به مادرتون. با این طرز فکر عجیبه که فقط چهارتا بچه دارن. از آینه نگاهش کردم. –مادرم یه بیماری داشت که دکتر بهش گفته بود هر بار که باردار بشه بدنش ضعیف‌تر میشه، بعد از به دنیا امدن خواهر کوچیگم یه مدت حالش خیلی بد بوده ولی خرا رو شکر کم‌کم بهتر شد. نفسش را بیرون داد. –خداروشکر. پس یعنی شما موافق تربیت و افکار مادرتون هستید؟ نگاهم را به دستهایم دادم.. –کدوم آدم عاقل از سرمایه‌ی زیاد بدش میاد؟ امیرزاده با خنده گفت: –همینطور سود رسوندن به این همه آدمهایی که یه روزگاری تو این دنیا زندگی می‌کردن و آودمهایی که بعد از این میخوان تو این دنیا زندگی کنن کلید را انداختم و وارد حیاط شدم. رستا پنجره‌ی اتاق من و نادیا را که رو به حیاط بود را باز کرد و پچ پچ کنان گفت: –تلما از اینجا بیا تو. به سختی از پنجره وارد اتاق شدم. رستا یک دست لباس برایم آماده کرده بود. –سریع اینارو بپوش. بعد از پوشیدن لباسهایم همانطور که صورتم را آرایش می‌کردم، رستا در عرض چند دقیقه موهایم را برایم بافت یک طرفه زد. استاد این کار بود. موهایم کوتاه و به هم ریخته بود ولی با بافتی که رستا برایم زد خیلی عوض شدم و حسابی مرتب شدم. کارش که تمام شد با عجله گفت: –زودباش بیا بیرون، معطل نکن که خیلی دیر شده. مادر امیرزاده با دیدنم لبخند زد و اصلا به رویم نیاورد که مرا قبلا دیده. بعد از خوش و بش و خوش‌آمد گویی کنار رستا نشستم و نگاهم را به دستهایم دادم. مادر رو به مادر امیرزاده گفت: –اگه اجازه بدید حالا من در مورد پسر شما بپرسم. بعد هم شروع به سوال پرسیدن کرد. تمام سوالات مادر حول محور اخلاقیات امیرزاده و ایمانش بود. حتی یک مورد هم در مورد وضع مالی‌اش یا کار و دارای‌اش نپرسید. رو به رستا پرسیدم: –اونم در مورد من همین سوالات رو کرد؟ رستا سرش را زیر گوشم آورد. –آره منتها سوالاتش خیلی ریزبینانه‌تر بود. –مثلا چی پرسید؟ –این که اگه نماز صبح خواب بمونه چیکار میکنه؟ با چشمهای گشاد شده به رستا نگاه کردم. بعد از این که سوالات مادر تمام شد، مادر امیرزاده با من هم کمی صحبت کرد و در آخر هم گفت: –دخترم اگه اشکالی نداره شماره تلفن یکی دوتا از دوستانت رو بده که من در مورد شما ازشون سوالاتی بپرسم. با تعجب به رستا نگاه کردم، ولی او خیلی عادی گفت: لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸 بگرد نگاه کن پارت 200 اجازه بدید از اتاق قلم و کاغذ بیارم. من به دنبال رستا به اتاق رفتم و گفتم: –رستا حالا چی‌کار کنم؟ چرا آخه شماره دوستام رو می‌خواد؟ رستا با لبخند خودکار را به دستم داد: –معلومه مادر خیلی به فکر و زرنگی داره، شایدم به خاطر عروس قبلیشه که اینقدر محتاط شده، هر چی هست خیلی خوبه. توام باید روزی که امدن برای خواستگاری همین کار رو بکنی، البته من خودم یه تحقیقاتی کردم ولی خیلی کمه، یه سوالاتی رو هم در نظر گرفتم که میدم حفظ کنی و ازش بپرسی. با چشم‌های گرد شده نگاهش کردم. –انگار فقط من این وسط از هیچی خبر ندارم. به خودکار اشاره کرد. –بدو بنویس. شماره‌ی دوستت زهرا رو بنویس. اسم زهرا که آمد یاد ماجرای کافی شاپ افتادم و ترسیدم حرفی بزند و آبرویم برود. –نه، اون نمیشه. شماره ساره رو می‌نویسم. با یکی از همکلاسی‌هام. از سال اول دانشگاه تا حالا با هم دوستیم. –کاش به جای ساره شماره یکی دیگه رو می‌نوشتی. با ساره کمی شکرآب بودیم ولی چاره ایی نداشتم. شماره را نوشتم. برگه را به دست رستا دادم. برگه را گرفت. –خودت بهش بدی بهتره‌ها. –راستش یه کم بهم برخورده، تو بهش بده. –اگه به تو بربخوره ما هم فردا پس فردا می‌خواهیم رُس امیرزاده رو بکشیم به اونم برمی‌خوره‌ها. برگه را از دستش گرفتم.
نزنیدا، ناراحت میشن. نادیا که حرفهای ما رو می‌شنید گفت: –هنوز هیچی نشده چه هوای اونا رو داری! بیا هوای این خواهر بدبختت رو داشته باش که کلی کار رو سرش ریخته. با خودکار سوالی که مادر گفته بود را خط زدم. –ببین نادی، این چند روزه کاری به من نداشته باش بزار حواسم جمع باشه، سوالهارو خوب حفظ کنم. نادیا پشت چشمی نازک کرد. –مگه کنکوره؟ لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
–باشه خودم بهش میدم. بعد از رفتن مادر امیرزاده مادر گفت: –واسه سه شنبه قرار خواستگاری گذاشت. نگاهی به رستا انداختم. –این که هنوز تحقیق نکرده چه زود قرار گذاشت. رستا لبخند زد. –حالا هم زمان میخواد هر دو کار رو انجام بده، احتمالا میخواد خانوادشم بیان ببینن نظر بدن، نمیخواد فقط نظر خودش باشه. رستا گفت که تا روز خواستگاری به سرکار نروم که در مورد سوالهایی که می‌خواهم از امیرزاده بپرسم با هم صحبت کنیم و بیشتر فکر کنم. با کنجکاوی پرسیدم. –حالا مگه چه سوالهایی باید بپرسم؟ رستا از نادیا دفتری گرفت و شروع به نوشتن کرد. –ببین یه سری سوال می‌نویسم همه رو حفظ می‌کنی، روز خواستگاری هم وقتی داره به این سوالها جواب میده ازش اجازه می‌گیری و صداش رو ضبط میکنی. نادیا خندید. –وای زشته بابا، بی‌خیال مگه جلسه باز جوییه؟ رستا اخم کرد. –اتفاقا توام باید اینا رو یاد بگیری که نوبت تو شد من دوباره تکرار نکنم. همه خندیدیم. رستا تقریبا دو صفحه سوال نوشت. نادیا یکی یکی سوالات را زمزمه‌می‌کرد. در آخر هم گفت: –حداقل یه سوالم در مورد چه غذا یا چه رنگی رو دوست داره، یا حقوقش چقدره و این چیزا هم می‌نوشتی. من هم سوالات را یکی یکی خواندم و گفتم: –من می‌دونم اون به این سوالا چه جوابی میده، یعنی جواب اکثرشون رو می‌دونم. رستا دستش را روی یکی از سوالات گذاشت. –بگو ببینم به این سوال چه جوابی میده. –این که آرزوش چیه؟ –اهوم. فکری کردم و گفتم: –با شناختی که من ازش دارم احتمالا میگه یه کاری کنه که خیرش به همه برسه، نگاهی به بالای صفحه انداختم. –حالا این معیارهای درجه یک و دو چیه این بالا نوشتی؟ لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت201 –معیارهای درجه اول اونایی هستن که خیلی مهم هستن و اگر اونا نباشن کلا بهشون جواب منفی میدیم، مثل: اعتقادات، اخلاق، معیارهای درجه دوم اونایی هستن که نبودشون رو میشه چشم پوشی کرد. مثل، اختلاف سن، تحصیلات، مادیات و این چیزا... نادیا گفت: –ولی پولم بنویس تو معیار درجه یک، اگه نباشه که زندگی به درد نمی‌خوره. رستا نگاه چپی به نادیا انداخت. –الان بابا و مامان پولدار نیستن زندگیشون به درد نمی‌خوره؟ نادیا نگاهی به مادر انداخت. –بابا و مامان که بی‌پول نیستن. فقط کم پولن. خندیدم و گفتم: –منظور رستا هم این نیست که طرف گدا باشه، یعنی در حدی که بتونه یه زندگی رو با حداقل امکانات بچرخونه. نادیا گفت: –خب آخه شاید اولویت تلما با مال تو فرق داشته باشه، شاید اون شوهر پولدار دلش بخواد. رستا نگاهی به من انداخت. –تو طبقه‌بندی اولویتها رو می‌دونی مگه نه؟ لبهایم را بیرون دادم. –یه بار بهم گفتی ولی دقیق یادم نیست. رو به نادیا کرد. –ببین اولویت بندی هر کاری چندتا شاخص اساسی داره که اگه اونارو بلد باشی هیچ وقت سر دوراهی نمیمونی که کدوم کار رو اول انجام بدی بهتره. نادیا هیجان زده گفت: –من کلا یکی از مشکلاتم همینه، رستا خودکارش را روی زمین گذاشت. ببین ما همیشه در شرایط انتخاب هستیم. اولین اولویت بندی اینه که کار رو در زمان خاص خودش انجامش بدیم چون بعضی کارها اگه وقتش بگذره ضایع میشه. مثلا اگر ما بین ازدواج و کار یا درس خوندن گیر کردیم اولویت اول ازدواجه، میشه زمان درس خوندن رو به وقت دیگه‌ایی موکول کرد ولی ازدواج زمان خاصی داره، چون بچه دار شدن و سلامتی بدن و اعصاب سالم داشتن تا یه سنی هستش. شاخص دوم اینه که کاری اولویت داره که خیر بیشتری توش هست مثل یه کاری که منفعت شخصی داره ولی کار دیگری منفعت اجتماعی داره یا خانوادگی داره خلاصه منفعتش بیشتره پس ما اون کاری که خیر وسیعی داره رو انتخاب میکنیم نه اونی که فقط سود شخصی داره. شاخص بعد اینه که مخاطبت ضعیف تر رو انتخاب می‌کنیم، یعنی وقتی بین قوی و ضعیف گیر میکنی. اون ضعیف‌‌تر رو حمایت می‌کنی. نادیا گنگ نگاه کرد. رستا کمی جابه‌جا شد. –الان با مثال میگم برات جا بیفته. مثلا تلما یه کاری ازت میخواد که سر ساعت معین انجام بدی همون موقع مریم و مهدی هم یه کاری ازت میخوان، مثلا گرسنه هستن و از تو غذا میخوان یا یه مشکلی براشون پیش امده کمک میخوان تو اول باید کدوم کار رو انجام بدی؟ نادیا فوری جواب داد. –خب کار بچه‌ها... خندیدم و به نادیا اشاره کردم. –این همینجوری هم از زیر کار در میره چه برسه اولویت هم تو کار باشه. رستا جدی ادامه داد. درسته، چون بچه‌ها ضعیف‌تر هستن و احتیاج به کمک دارن، ولی رستا خودش هم میتونه بره آب بیاره یا صبر کنه تا تو کارت تموم بشه. شاخص بعدی اینه که وقتی بین دو کار آسون و سخت گیر کردیم کار سخت رو باید انتخاب کنیم. چون گزینه‌ایی مهمه که ما با انتخابش روحمون تقویت بشه. نادیا نگاهی به مادر انداخت. –این آخریه همون حرفهای مامانه که...یعنی باید بدبختی بکشیم؟ رستا لبخند زد. –البته نه به این غلیظی که تو گفتی، به قول تو بدبختی کشیدن لازمه‌ی روحه، در حقیقت غذاشه، یا میشه گفت ورزشه
روحه، مثل یه آدمی که هیچ تحرکی نکنه فقط بخوره چه بلایی سرش میاد؟ نادیا زانوهایش را درآغوش گرفت و متفکر گفت: –یعنی روح در رفاه باشه چاق و تنبل میشه؟ لبخند زدم. –البته رستا جان این چیزا تو خانواده ما نیست. نگران نباش. نادیا خندید. –آره بابا، روح من یکی که المپیکیه، مربیمم مامان جونمه. رستا با تحسین به مادر نگاه کرد. –واقعا هم مامان کارش درسته، یه وقتایی یه کارایی میکنه که من فکر میکنم چیزایی که ما تو کتابها فقط میخونیم اون بهش عمل میکنه. همه‌ی کارهاش تجربیه، برای هممون استاده. نادیا به طرف مادر رفت و به عادت همیشه سرش را به سینه‌ی مادر چسباند. –البته استاد دانشگاه نرفته. مادر سر دختر ته تغاری‌اش را بوسید و نوازش کرد. لیلافتحی‌پور 🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 برگردنگاه‌کن پارت202 نگاهی به سوالات انداختم. –فقط رستا من روم نمیشه بهش بگم میخوام صداش رو ضبط کنم. نمیشه اینو بی خیال بشی؟ رستا نوچی کرد. –آخه چرا؟ گفتم: –به چند دلیل، اول این که جواب سوالاتش میشه منبع تحقیق ما، دوم، برای انتقال حرفهاش به ما ممکنه یادت بره دقیقا چی گفته، سوم این که به خاطر احساسی شدن ممکنه بعضی از حرفهاش رو جور دیگه به ما بگی. نادیا با لحن شوخی گفت: –یعنی راستش رو نگه که شما رو گول بزنه؟ رستا خندید. –تلما که اونجوری نیست، ولی خب احتیاط شرط عقله. نادیا گفت: –رستا تو زیادی سخت میگیری، این دوتا که همدیگه رو دوست دارن، دیگه چه سوال و جوابی؟ حالا امدیم و جوابهایی که داد باب میل شما نبود اونوقت ازدواج این دوتا کنسله؟ رستا نگاه متعجبی به نادیا انداخت. –با شناخت اولیه‌ایی که ما ازش داریم اینطور نمیشه، ولی مطرح کردن این حرفها لازمه، بعدشم آره که کنسله، پس چی؟ طرف دین و ایمون نداره دختر مثل دسته گلمون رو بدیم دستش؟ نادیا لبهایش را به یه طرف جمع کرد. –من که عمرا اگه یه روزی خواستم ازدواج کنم این کارارو بکنم. رستا چپ چپ نگاهش کرد. –اتفاقا به خاطر اخلاق عجیبی که تو داری ما در مورد تو باید خیلی بیشتر حواسمون باشه، فکر کنم اون موقع یه دفترچه سوال باید طراحی کنم. نادیا پشت چشمی نازک کرد. –چه ربطی داره؟ رستا خندید. –ربطش اینه که واقعا طرف باید اعتقادات خیلی قوی داشته باشه و به خاطر خدا تو رو طلاق نده، وگرنه تو رو به این پسرای تیپ امروزی شوهر بدیم که نرفته برمی‌گردی. هر روز به تعداد سوالات اضافه میشد و من باید حفظشان می‌کردم. کارمان به جایی رسیده بود که رستا هر روز زنگ می‌زد و سوالات را از من می‌پرسید تا ببیند کاملا حفظ کرده‌ام یا نه. این وسط نادیا مدام به کارهای ما میخندید و سربه سرم می‌گذاشت. یک جورهایی برای همه‌ی ما سرگرمی جدید ایجاد شده بود. مادر از این همه پشتکار رستا متعجب بود برای همین گفت: –قدر رستا رو بدون، هیچ کسی واسه خواهرش اینقدر وقت نمیزاره. نادیا با خنده گفت: –مامان شما چقدر ساده‌اید، اون این کارا رو می‌کنه که یه ضعف از اون خواستگار بخت برگشته پیدا کنه بزن زیر همه چی و تلما رو جاری خودش کنه. مادر اخم ریزی کرد. –عه، این چه حرفیه؟ حتی اگرم این طور باشه مطمئن باش خوشبختی تلما رو میخواد. همانطور که چشمم به برگه‌ی سوالها بود گفتم: –آخه این چه سوالیه؟ بدترین جر و بحثی که با مادرش کرده چی بوده؟ مادر گفت: –من گفتم این سوال رو بنویسه، میخوام ببینم از اون پسرایی که موقع عصبانیت با مادرش بدرفتاری می‌کنه یا نه. با تعجب به مادر گفتم: –که اگه بد رفتاری کرده، پس در آینده با منم ممکنه همون رفتار رو کنه؟ مادر سرش را تکان داد. نوچی کردم. –نه، بد رفتاری نمیکنه، اصلا یکی از مشکلات هلما همین بوده که امیرزاده زیادی هوای مادرش رو داشته. مادر فکری کرد و گفت: –پس اون سوال رو خط بزن به جاش بنویس، اگه اختلافی بین همسر آیندتون و مادرتون بیفته شما چیکار می‌کنید؟ نگاه ریزبینانه‌ایی به مادر انداختم. –خب کاری نمیکنه، میزاره خودشون حل کنن. مادر با تعجب نگاهم کرد. –مگه تو خواستگاری؟ بعدشم بنویس اگر از تو بخوان که بینشون قضاوت کنی طرف کدومشون رو می‌گیری. نگاهی به برگه‌ی سوالها انداختم. –لابد باید جواب بده طرف مادرم رو می‌گیرم؟ چون به مادرش احترام میذاره؟ مادر ابروهایش را بالا داد. –اتفاقا نه، شاید اصلا حق با مادرش نباشه، نگاهم را چرخاندم. –خب پس چیکار کنه بدبخت؟ طرف زنشم بگیره که دل مادرش می‌شکنه و بی‌احترامی میشه که... مادر لبخند زد. –حالا تو نمیخواد تقلب برسونی، خندیدم. –باور کنید جواب رو بهش نمیگم، شما بگید باید چی‌کار کنه؟ مادر خندید. کشدار گفتم: –مامان! من که می‌دونم اینا رو رستا بهتون گفته، چرا واسه رستا اینقدر سختگیری نکردید. مادر خنده‌اش را جمع کرد. –چون دورادور خانواده آقا رضا رو می‌شناختیم. با این حال بازم تحقیق کردیم. از اون گذشته چون این پسره زنش رو طلاق داده خب باید حساسیت بیشتری به خرج بدیم. لبهایم را بیرون دادم. –ولی این بی‌انصافیه، یه وقت جلوی خانوادش این حرف رو
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ حقیقت‌طلبی، محورِ تربیتِ انسان 📹 حفظ حقیقت‌طلبی، محور دستورات تربیتی در همهٔ سنین است. ▪️حقیقت‌طلبی، راه فاصله گرفتن از کفر و ایمان به خدا ▪️واقع‌بینی و احساسات معنوی در قرآن؛ با نگاهی به تفسیر سورۀ محمد(صلی‌الله‌علیه وآله وسلم) 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🔰 دردانه ی کرمان | یادواره ▫️مراسم سالگرد شهادت سردار شهیدحاج حسین بادپا 🔹سخنران: حجت الاسلام دکتر رفیعی 🔹مداح: حاج جواد حسینخانی 🕰 زمان: پنجشنبه۷ اردیبهشت ساعت۱۶ 🔹مکان: گلزار شهدای کرمان 🇮🇷مکتب حاج قاسم "استان کرمان"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 | ۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ 💫 : سطح فکر در زمینه‌های مسائل بالا رفته؛ کار باید به همین نسبت رشد پیدا کند. 🗓 ۱۳۹۵/۰۷/۲۸ 🆔 @ashaganvalayat
💠اصلاح طلبا دم از تقوا بزنن دیگه خیلی خنده داره.عجب رویی دارن اینا؟ 🔹‌جهانگیری و زنگنه خیلی تقوا داشتن که بعد از 8 سال وزارت تو دولت خاتمی و گند زدن دوباره تو دولت روحانی هم پست گرفتن تا تپه های جدید رو فتح کنن؟ اون موقع چرا اصلاح طلبا از تقوا حرف نمی زدن؟ لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠والا ما اعتکاف داشتیم این دهه هشتادیا هم اعتکاف دارن😂😂 لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی از تقابل اخیر نیروی دریایی ایران و آمریکا زیر‌دریایی‌ها هنگام عبور از دریای سرزمینی کشور ساحلی ‌باید در سطح آب حرکت کرده و پرچم خود را برافراشته نگه دارند. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نشست تجزیه طلبانه دیگر در باکو و سکوت سفارت ایران در حالیکه سفارت ایران در باکو مشغول رد و بدل کردن پیام تبریک و تسلیت است، سرویس امنیتی این منطقه گروهی دیگر از عناصر تجزیه طلب را گردهم آورده و با نصب نقشه ای که ادعا ارضی بر نیمی از ایران دارد، عملا به تهدید کشور پرداخت. این گونه اقدامات که قبلا با یادداشت اعتراضی «سفارت ایران» روبرو میشد، اکنون با سکوتی که مشخص نیست علامت چیست، مواجه میشود. جالب اینجاست که برخی از این عناصر در حالی که پاسپورت جمهوری اسلامی ایران را در جیب داشتند وارد باکو شده اند! لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این بار مریم رجوی سرکرده گروهک فرقه منافقین خواستار برخورد با طرح پلیس شد. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نتیجه خیانت غیر این باشه جای تعجب داره پشیمانی احسان کرمی از ترک ایران ! + فیلمی که ندامت را فریاد می زند ! احسان کرمی با انتشار یک استوری توجه کاربران را به خود جلب کرد. لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مشکل هواداران افغان برای ورود به ورزشگاه لطفا کانال های خبری تحلیلی عاشقان ولایت.* را به دوستان خود معرفی کنید 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 کانال عاشقان ولایت در ایتا 👇👇 http://eitaa.com/ashaganvalayat کانال عاشقان ولایت در بله 👇👇 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸