eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
4هزار دنبال‌کننده
33هزار عکس
37.5هزار ویدیو
34 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
32.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹دستور سردار قاآنی به سید حسن نصرالله برای تشدید حملات به اسرائیل 🔹 اتمام حجت رهبری با مردم ایران در ساعات اولیه انتخابات 🔹 وحشت و فشار شدید آمریکا از ارسال موشک های نقطه زن ایران به روسیه http://eitaa.com/ashaganvalayat
♦️ طنز تلخی است، اما نه، واقعیتِ طنزی است. 🔻 با آهنگ «برای» به تهییج مردم پرداخت و بار هیجانی اغتشاشاتی را به دوش کشید که هم قاتل امنیت مردم شد و هم جوانان دسته‌گلی را از این مملکت گرفت، و الان با یک پست قهرمانانه در فضای غیرواقعی، مجازاتی که دادگاه در قبال جرم عظیمش داده را علنی می‌کند. http://eitaa.com/ashaganvalayat
💤 خب ظاهراً آقای فرخ‌نژاد هنوز از خواب بیدار نشدن؛ بالاخره صبح و شبشون با ما فرق میکنه😂 http://eitaa.com/ashaganvalayat
⁉️نشد نه؟! 🗓 حالا خیلی غمگین نباش، مناسبت‌های فراوونی در پیش داریم، فقط اینبار یکم خلاق‌تر باش توی هشتگ‌سازی نه اینکه تکرار کنی: سیرک چهارشنبه‌سوری سیرک عیدنوروز سیرک سیزده‌بدر سیرک... از سیرک بیا بیرون😂 http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپ 🔻" اهداف سلبریتی‌سازی‌ها "سلبریتی های قبل از انقلاب دنبال این بودند که برهنگی و کشف حجاب و مشروب خوری و زنا و روابط نامشروع را نهادینه کنند... .       ┄┅═✧☫ سیاسی معنوی ☫✧═┅┄ http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کلیپ حجت الاسلام راجی 🔻بریتانیا با چه انگیزه‌ای زنان را وارد بازار کار کرد؟ 🔻برشی از سخنرانی در برنامه تلویزیونی "خیابان آزادی" .       ┄┅═✧☫ سیاسی معنوی ☫✧═┅┄ http://eitaa.com/ashaganvalayat
««من رایم رو تقدیم حاج قاسم کردم»»» ❤️خبرنگار آزاد از ایلام ، به عشق حاج قاسم در انتخابات حضور یافت. 👌ایلام یکی از مناطقی که در ۸سال جنگ تحمیلی بیشترین زحمت و مقاومت را برای حفظ تمامیت ارضی وطن متحمل شدند و شهدای نازنینی را تقدیم وطن نمودند. حالا هم پای آرمانهای رهبر و مقتدی خود ایستاده و با تمام کمبودها و ناملایمات باز هم کمر خم ننموده اند. http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وای چه دنیای زیبایی وچه صحنه قشنگی الهی همتون از این نعمت بهره مند باشید یا بشید ان شاالله http://eitaa.com/ashaganvalayat
♥️ این خبرنگار خارجیا هم امروز عشق کردن برید برا بچه محلاتون تعریف کنید 😉 http://eitaa.com/ashaganvalayat
یهودی های ایرانی هم رأی دادند🇮🇷 ناله کن صهیون😁😁 http://eitaa.com/ashaganvalayat
⬅️قیافه برانداز ها صبح امروز 🔹براندازا تا دیروز میگفتن نهایت طرفداران جمهوری اسلامی ۵ درصدن 🔹هر راهپیمایی هم شد گفتن اینا فیلمای آرشیوه حالا بالای ۴۰ درصد تو انتخابات مجلس شرکت کردن 🔹من دیگه حرفی ندارم😄 http://eitaa.com/ashaganvalayat
⬅️ بعضی از ‏بلندگوهایی که سال گذشته سقوط جمهوری اسلامی ایران را فریاد می‌زدند امروز مجبور شدند میکروفون‌های خود را جلوی رهبر قدرتمند جمهوری اسلامی ایران بگذارند!😉🇮🇷💪 http://eitaa.com/ashaganvalayat
💢 درباره الجزایر، بزرگترین کشور عربی و آفریقایی، چه می‌دانیم؟ 🔅به مناسبت سفر رئیس جمهور ایران به این کشور... http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 امیر قطر: به آمریکایی‌ها گفتیم به غزه کمک ارسال کنند رئیسی خطاب به امیر قطر: 🔻آمریکا مانع ورود کمک‌ها به غزه نشود، نیازی به کمکش نداریم. http://eitaa.com/ashaganvalayat
کشتی انگلیسی کاملا غرق شد 🔻کشتی روبی‌مار انگلیس که هدف حمله موشکی ارتش دولت نجات ملی یمن (انصارالله) قرار گرفته بود، بعد از ۱۳ روز کاملا غرق شد. http://eitaa.com/ashaganvalayat
🔴درصد مشارکت استانی 🇮🇷 1 فارس ۴۵/۱۱ 2 مازندران ۴۵/۶۵ 3 همدان ۴۴/۸۱ 4 قم ۴۳/۲ 5 خوزستان ۴۲/۹۶ 6 کرمانشاه۴۲/۸۵ 7 آذر شرقی ۴۲/۸۳ 8 قزوین ۴۲/۱۹ 9 گیلان ۴۱/۹۶ 10 مرکزی ۳۹/۷۱ 11 اصفهان ۳۶/۳۸ 12 کردستان ۳۲/۶۵ 13 البرز ۲۸/۴۱ 14 تهران ۲۶/۳۴ 15 کهگیلویه و بویراحمد ۷۰/۶۶ 16 خراسان جنوبی ۶۶/۱۲ 17 ایلام ۶۰/۸۹ 18 سیستان و بلوچستان ۶۰/۸۹ 19 خراسان شمالی ۶۰/۶۸ 20 گلستان ۵۷/۲ 21 هرمزگان ۵۷/۱۵ 22 چهارمحال وبختیاری ۵۲/۵۱ 23 کرمان ۵۲/۳۳ 24 اردبیل ۵۰/۵۶ 25 زنجان ۴۸/۶۳ 26 آذر غ ۴۸/۲۳ 27 خراسان رضوی ۴۸/۱۷ 28 یزد ۴۷/۹۰ 29 لرستان ۴۷/۵۸ 30 سمنان ۴۷/۴۵ 31 بوشهر ۴۶/۸۱ 🔹 کمترین مشارکت: تهران و البرز ♦️بیشترین مشارکت: کهگیلویه و بویراحمد و خراسان جنوبی http://eitaa.com/ashaganvalayat
۹۲ درصد آرای صحیح سمنانی‌ها متعلق به آیت‌الله میرباقری است http://eitaa.com/ashaganvalayat
ادعای منابع غربی: به نظر می رسد دو قایق موشکی کلاس ذوالفقار (پیکاپ III) ونزوئلا در امتداد یکی از رودخانه های نزدیک خلیج پریا در حال عملیات هستند. 🔹ذوالفقار که با نام پیکاپ 3 نیز شناخته می شود، کلاسی از شناورهای گشتی سریع است که توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران اداره می شود. این نسخه اصلاح شده IPS-16 کره شمالی است که در ایران ساخته شده است http://eitaa.com/ashaganvalayat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚘نتا U کراس اوور برقی جدید گروه بهمن موتور 🚙 تاکسی رانی تهران و البرز پیش رو در ارایه تاکسی های برقی جهت استفاده در کلان شهرهای تهران و کرج برای هوای پاک و آسمانی آبی http://eitaa.com/ashaganvalayat
🟥 نماز صبح به وقت الاقصی تصویری از نماز جماعت صبح در مسجد الاقصی http://eitaa.com/ashaganvalayat
💠 هلال احمر امارات ۳۰۰ واحد از طرح ۱۰۰۰ واحدی ساخت مسکن در لاذقیه سوریه را تکمیل کرد. 🔹این اقدام گام مثبتی در پیشبرد روابط ابوظبی و دمشق به شمار می‌رود. 🔹امارات از نخستین کشورهای عربی بود که پس از جنگ داخلی سوریه دست به بهبود روابط با این کشور زد. http://eitaa.com/ashaganvalayat
صعود ۷۲ میلیون تومانی قیمت خودرو ایرانی 🔹بررسی تغییرات قیمتی هفته جاری، نشان می‌دهد که برخی از محصولات ایرانی تا ۷۲ میلیون تومان گران شده‌اند. ِ http://eitaa.com/ashaganvalayat
رمان های مذهبی...🍃: 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نرگسی_دیگر قسمت 40 (دو سال بعد) مسعود با گام های بلند و چهره ی عصبانی به سمت میز صدرایی میرفت! داد زد: خانوم شما که نمیتونین یه بچه رو ساکت کنین پس به چه دردی میخورین؟! صدرایی با صدای پر بغضی گفت: اما استاد... نگذاشت حرفش تمام شود! با تندی حسن را از دست او گرفت و به پشت میز خود برگشت! حسن را محکم در آغوش گرفته بود و زیر لب مدام زمزمه میکرد: جونم بابایی! پسر خوشکله من چرا گریه میکنه؟! پسرک کم کم در آغوش پدرش آرام گرفت. مسعود چشم از حسنش برداشت و به همه خسته نباشید داد و خودش زودتر از همه از کلاس بیرون رفت. این روز ها زیاد حوصله ی تدریس نداشت! اصلاً حوصله ی هیچ چیز و هیچ کس را نداشت؛ حتی مرضیه! فقط حسنش را به خلوت خودش با خودش راه میداد! پسر کوچولوی دو ماهه اش! از آموزشگاه یکراست به خانه برگشت. تا یک ماه پیش مسیرش این قدر مستقیم نبود! هر روز به گلفروشی میرفت و شاخه ی نرگسی برای نرگسش میخرید؛ اما اکنون یک ماه بود که نه به گلفروشی میرفت و نه حتی خرید برای خانه! حسن را آرام درون سیسمونی کوچک خواباند و بدون اینکه لباسش را عوض کند، خود را روی تخت انداخت. به پشت خوابید و ساق دستش را روی چشمانش گذاشت. مرضیه خانه نبود؛ امروز هم تا عصر کلاس داشت. خانه سوت و کور بود و مسعود سوت و کورتر! حق داشت! برای مرد سخت است که بیدار شود و ببیند همسرش دیگر نیست! سخت است نبودن نرگس! رفتن نرگس! برای مرد سخت است که با پسر کوچولویش تنها بماند! پسری که از درد های پدر هیچ نمیفهمد! از نبود مادرش هیچ نمیفهمد! مادری که تا یک ماه پیش بود ولی دیگر نیست! از آن شب که رفت و دیگر برنگشت! و از آن شب کار مسعود شد فکر کردن به خاطرات گذشته! به روز هایش با نرگس! تارک دنیا شده بود! بعد از رفتن نرگس، حسن را به هیچکس نمیداد! حتی به مرضیه! از کار امروزش پشیمان بود! نه از اینکه بر سر صدرایی داد کشید، نه! از این پشیمان بود که برای چند لحظه حسن را به دست صدرایی سپرد تا بتواند به تدریسش برسد! دیگر شاگردانش به بودن حسن کوچولو و نق نق ها و گریه های گاه و بی گاهش در کلاس عادت کرده بودند! چشمانش سنگین شد و به خواب رفت. "عفت خانوم-خب مهمونا هم که رفتن! حالا شما دو تا برین یه خرده حرف بزنین با هم نرگس و مسعود به یکدیگر نگاهی کردند. دیگر به هم مَحرم شده بودند. نرگس در حالی که به سمت اتاقش میرفت گفت: مسعود نیا تا بهت بگم! یک ربع بعد صدای زنگ پیام گوشی اش آمد: مسعود بیا وارد اتاق که شد نرگس را دید که روی تخت نشسته است. صورتش را نمیتوانست ببیند. سرش پائین بود و کلاه سویی شرت فسفری اش روی سرش! نزدیکتر رفت و درست در مقابل او ایستاد. ناگهان نرگس بلند شد و کلاه را از روی سرش عقب زد و مو های پریشانش روی صورتش ریختند. ماه شده بود! با آن آرایش ملیح زیباتر از آنچه مسعود تصور میکرد شده بود. خندید و گفت: چه طورم؟! مسعود سکوت کرد و خیره به او نگاه کرد. روی تخت نشست و از نرگس هم خواست تا بنشیند. دست روی شانه ی نرگس گذاشت و او را به عقب هل داد. از این حرکت ناگهانی نرگس هیجان زده شده بود. صورتش به سرعت سرخ و تپش قلبش زیاد شد و بدنش گر گرفت! مسعود به سمت او برگشت و خندان گفت: آخ! دختر تو چه قدر پاکی! من فقط به شونه ت دست زدما! چقدر سرخ و سفید میشی؟! نرگس اما از خجالت چیزی نگفت. -اوووف! بابا من دیگه شوهرتما! از من خجالت میکشی؟! چند لحظه ساکت ماندند. نرگس هم به آرامی به سمت مسعود برگشت و با لبخندی که به لب داشت گفت: دیگه خجالت نمیکشم! و زمزمه کرد: او (خدا) کسی است که شما را از یک نفس واحد آفرید و از آن نفس برای شما همسر و جفتی قرار داد تا در کنار آن آرامش بگیرید.* هر دو به هم لبخند زدند..." صدای گریه ی حسن می آمد. مسعود چند بار چشمانش را باز و بسته کرد و وقتی فهمید برای شاید صدمین بار در یک ماه گذشته خواب شب اول عقدشان را دیده، کلافه شد: نرگس بی معرفت! 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نرگسی_دیگر قسمت 41 به حسن کوچولو که با ولع مشغول خوردن شیر بود نگاه میکرد. حتی نگاه کردن به حسن هم او را یاد نرگسش می انداخت. پسر کوچولویش شبیه مادرش بود. درست شبیه نرگس کچل بود! شیر را که خورد بلافاصله خوابش برد. او را دوباره درون سیسمونی گذاشت و برای وضو گرفتن به دستشوئی رفت. به اتاق برگشت تا نماز بخواند. یادش به خیر! تا همین یک ماه پیش هر وقت نرگس خانه بود سجاده ی مسعود را روی زمین و سجاده ی خودش را روی پای مُهرش پهن میکرد و منتظر آمدن مسعود میماند! حتی سجاده های نماز هم خاطره های نرگسش بودند. آخ که چه قدر خاطرات زجرآور بودند بدون نرگس! زندگی عذاب بود بدون نرگس!