eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
851 ویدیو
42 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
قصه‌ی خدمت می‌شناسد برتر از هر نام ،نامِ خویش را آن‌که دید ارجح ز هر چیزی مقامِ خویش را صرف خواهد کرد در راهِ بقایِ نام و نان پست و میز خدمت و کار و کلام خویش را خویشتن را کی کُند وقف امام مکتبش؟ می‌کند خرج خودش حتی امامِ خویش را می‌کند پنهان نفاق خویشتن را در وفاق آنکه داده دست گمراهان زمام خویش را تلخ خواهد کرد کامِ مردم درمانده را تا کند شیرین به هر تزویر، کام خویش را می‌کُند قرآن حق یک روز رسوا، عاقبت آن‌که را گسترده با آیات، دامِ خویش را هرکه باشد مرد خدمت شیوه‌اش این‌گونه نیست کی پسندد بر دوام حق، دوام خویش را؟ صرف خواهد کرد چون شمعی بدون‌ چشم‌داشت در مسیرِ نور بخشیدن تمام خویش را غصه خواهد خورد از بهرِ نهارِ کارگر می‌برد از یاد از اندوه ، شام خویش را جز برای یاریِ افتادگان و بی‌کسان بر نخواهد داشت در ایام ،گام خویش را با عمل بر سیره‌ی مولایِ مظلومان علی(ع) می‌فرستد بر همه عالم پیامِ خویش را در دل ده کوره‌های دور پیدا می‌کند در دوای درد مردم ،التیام خویش را در میان موج تهمت‌های سخت و ناروا وا نسازد جز به ذکر خیر ،کامِ خویش را باهنر، آن‌که شهادت را نصیب خویش ساخت دید لبخندِ امام تشنه‌کامِ خویش را چون رجایی یا رییسی تا ابد در قلب‌هاست هر که نشناسد به خدمت صبح و شامِ خویش را نیست هرگز خاکِ در خور بهر اهلِ آسمان می‌برد حق، دوستانِ بامرام خویش را خُرَّم آن مردان که نزد دوست، دولت یافتند می‌فرستم سوی‌شان از جان سلامِ خویش را @asharahmadrafiei
دریغ... نبود رسم وفا آخر این طریق رفیق به جان خسته‌ی یاران زدی حریق رفیق گذشته است زمانی ولی مرورِ زمان نمی‌کند کم از این غصه‌یِ عمیق رفیق چقدر ریب و دورویی؟ چقدر ننگ و دروغ؟ کجاست آن سخن ساده و رحیق رفیق چقدر درد کشیدن از این کلامِ پریش؟ چقدر حسرتِ آن گویشِ بلیغ رفیق شهیدِ مکتبِ خدمت هنوز هم هستی عجیب در دل آماجِ تیر و تیغ رفیق کسی به جایِ تو آمد، که در مقام قیاس نیامده به لب ما به جز دریغ رفیق @asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
😭😭😭😭😭😭
طلبه‌ی خدمتگزار... باز تا پا نهاد مَرد به راه رو به حق کرد و گفت بسم الله بود واقف که می‌شود مدیون هر که یک لحظه آمده کوتاه جمعه بود و به شوق خدمت ،باز شد به راه خدایِ خود، راهی وه چه روز عجیب و دلگیری وه چه اردیبشهت جانکاهی جمعه‌هایش نبود مانندِ میزخواهان و در پی نان‌ها جمعه‌هایش همیشه شب می‌شد در جهادِ سفر به استان‌ها بودنش عین واقعیت بود بودنش در وطن ،سراب نبود همه‌ی هفته جایِ خود، حتی جمعه‌ها هم به فکرِ خواب نبود روشن از برکت قدومش شد قلبِ ده‌ کوره‌هایِ مهجوری از چه باید به چِپت و لِبدِ غریب! رود آخر رییس جمهوری؟ از چه باید میانِ ده کوره سر زده در دلِ کپر باشد از چه او آمده‌است تا اینجا؟ باید او از چه باخبر باشد؟ نیست مرسوم این‌که یک مسئول در دلِ خانه‌ای گِلی باشد از چه باید رییس جمهوری در پی رفع مشکلی باشد؟ شوقِ خدمت به جان عاشق داشت دور شد از هوایِ مسند و میز بس که در کارِ خویش صادق بود شد برای خدا و خلق عزیز فارغ از های و هوی تبلیغات بود تنها پیِ رضایِ خدا در مسیر رضایتش کوشید خادمِ حضرت امام رضا(ع) تا به عزت به سازمانِ ملل گشت با عشق خادمُ‌القرآن داد قرآن به هستی‌اش برکت داد او را شکوهی از ایمان تا که تصویر حاج قاسم را برد در جمع حاضران بالا کردگارش به او عنایت کرد رتبه‌ی نابِ خادم‌الشهدا پیرمرد دهاتیِ رنجور شده در داغ رفتنش شاعر؟! چه کتابی سروده ، با زدنِ عکس او رویِ دسته‌ی واکِر دیگری غمگنانه در داغش داشت انگار آتشی در جان داد می‌زد مُدام ،وای ،گرفت چه گلی روزگار از ایران! رفت و دل‌های مستمندان سوخت رفت و رویایِ بی‌پناهان مُرد پیرمردی غریب گریان شد کارگر در غمش، ناهار نخورد مانده در عکس‌ها به جا ،باقی خاطراتِ عبای خاکی او هر چه دیدیم از او سراسر بود سندی بر خلوص و پاکی او گر چه از طعنه‌ها دلش خون بود در پی فرصت جواب نبود بود سرباز انقلاب اما هیچ سربارِ انقلاب نبود بود سربازِ رهبرش از جان دعوت او را به جام زهر نکرد در لجاجت شبیه بعضی‌ها با ولی زمانه قهر نکرد موقع گفتنِ گزارش‌ها بی‌خود و بی‌جهت گلایه نکرد در کلام و عمل صداقت داشت صحبت سست و پُر کنایه نکرد صبر کرد و جوابِ نادان را با خروش و هوار و داد، نداد مدرکِ عالیِ جهاد گرفت مردِ دارایِ شش کلاس سواد‌!!! به بزرگی و عزت و شرفش مامِ ایران زمین نماید فخر کشته شد در مسیر خدمت خویش رَست از بندِ مرگ در استخر آه گفتم: چه سرنوشت بر او حق نوشته است روی پیشانی جز شهادت چه می‌شود باشد؟ جایِ گل‌بوسه‌ی سلیمانی! مثل مولایِ خود به مکتب عشق عاقبت کشته‌ی صداقت شد خادم سخت‌کوش محرومین با شرافت شهید خدمت شد می‌شود در زمین بهشتی شد اگر از راه باخبر باشیم وقتِ خدمت برای خلق‌الله یک رجاییِ باهنر باشیم مبتلا شد به بیقراریِ پست!!! کرد از پست قبلی‌اش دوری عاقبت از رییس جمهوری رفت سوی شهید جمهوری😭 آن‌که چاه از برای او می‌کَند عاقبت توی چاهِ خود افتاد آن‌که کوشید تا عوض بشود جایگاه شهید با جلاد اُمتی را چراغِ راه شود سرِ بالایِ دارِ منصوری بیشتر از رییس جمهوری‌ست برکتِ این شهید جمهوری باز هنگام انتخابات است این وطن مردِ کار می‌خواهد یک نفر چون رییسی مظلوم پاک و خدمت‌گزار می‌خواهد می‌شود بعدِ انتخاب شما شود آباد کل این کشور باز هم یک رجاییِ خادم باز هم یک رییسیِ دیگر @asharahmadrafiei
az tabare rajayi master2.mp3
زمان: حجم: 9.9M
( باکلام ) نام اثر: از تبار رجایی بمناسبت شهادت آیت الله ریسی شاعر: احمد رفیعی وردنجانی آهنگساز:مهدی نظری تنظیم: محمود آقامحمدی نی : محمدحسین بهرامی تکخوان : محمدجواد سعیدی اثر تولیدی : گروه سرود نسیم صبا شهرستان لردگان میکس و مسترینگ: مهدی عباسی مربی فنی : مهدی نظری سرپرست :روح الله شهبازی تهیه شده در ستاد هماهنگی کانونهای فرهنگی هنری مساجد کشور @asharahmadrafiei
مجموعه پوستر مزین به ابیاتی از شاعر انقلابی هم استانی، احمد رفیعی وردنجانی 💥انتشار به مناسبت نخستین سالگرد شهادت https://eitaa.com/resanestan_cb
18.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ طرح نوشته با اشعار احمد رفیعی وردنجانی
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
کلیپ طرح نوشته #شهید_جمهور با اشعار احمد رفیعی وردنجانی
عطر حرم یک سال شد رفتی ولی داغت به جان باقیست اندوه تو آه ای عزیزِ مهربان باقیست چشمان‌مان هر دم شود از گریه خونین‌تر داغ تو دارد می‌شود هر لحظه سنگین‌تر آتش به جان‌ها می‌زند این حسرت جانکاه رفتی و شد افسوس با دل‌های ما همراه رفتی و دنیا شد به کامِ مصلحت‌بین‌ها نسبت به داد مستمندان، گوش‌سنگین‌ها راحت شدی از تیر تهمت‌های زهرآگین از طعنه‌یِ جمع کج‌اندیشان دنیابین رفتی و پیدا شد ز فقدانت تفاوت‌ها شد آشکارا ناتوانی‌های این بُت‌ها خیلی تفاوت هست بین مرد میهن‌دوست با مدعی‌های خیالاتیِ دشمن‌دوست خیلی تفاوت هست بین اهل حق بودن یا در مسیر مکتب حق، تق و لق بودن خیلی تفاوت هست بین مردمی بودن یا در رفاه قوم و حزب خویش آسودن خیلی تفاوت هست بینِ جمعه تا شنبه این‌که بفهمی دردها را جمعه یاااااااااا شنبه اینکه بفهمی جمعه‌ها هر چند تعطیلی‌ست اما نه وقتی کشورت در جنگ تحمیلی‌ست اما نه وقتی کارگر یک کوه غم دارد وقتی برای نانِ شب هم پول کم دارد اما نه وقتی بی‌کسی را سر پناهی نیست اما نه وقتی تا دِهی گمگشته راهی نیست اما نه وقتی غصه‌ها دارند محرومان اما نه وقتی دردها دارند مظلومان آری تو بودی و پناه بی‌کسان بودی این سو و آن سو فکرِ آه بی‌کسان بودی ممنون زحمت‌ها و کار کارگر بودی وقتِ سفر فکرِ ناهار کارگر بودی بی‌تو دوباره روزگار کارگر تلخ است کامش کنار تپه‌های نیشکر تلخ است بی‌تو دوباره دردمندان رفته از یادند محروم‌ها تنها میانِ حسرت آبادند رفتی و آمد در جواب ناسپاسی‌ها دوران تاریک حقیقت ناشناسی‌ها دوران آنان که گدایِ دولت غربند چون گربه‌ای درمانده فکر لقمه‌ای چربند رفتی و ایران شد دچار ناترازی‌ها با نیت وادادگی درمانده سازی‌ها خورشید بودی و نفهمیدند برقت! را تاریکی است و دیر می‌فهمند فرقت را رفتی و وا دادند ایران مقاوم را وجه‌الامان کردند خون حاج قاسم را در شیشه‌ی دنیایِ ما هرچند کم بودی عطرت به جا مانده‌است چون عطر حرم بودی از شیشه بیرون رفتی و عطرت به جا مانده‌است قاب تبسم‌های پاکت پیش ما مانده‌است حق می‌برد یک‌یک شهیدان خدایی را روزی رییسی را همان‌سان که رجایی را آخر دعاهای قنوت تو اجابت شد سهم تو هم‌ مثل رفیقانت شهادت شد رفتی و سهم دوستان بغضی گلوگیر است ما تازه می‌فهمیم قدرت را ولی دیر است تا جان به تن داریم می‌گرییم داغت را مرهم گذارد اشک‌مان زخمِ فراقت را هر سنگِ بی‌ارزش یقینا دُر نخواهد شد جای تو خالی ماند و هرگز پُر نخواهد شد @asharahmadrafiei
45.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 از تبار رجایی/ویژه بزرگداشت شهدای خدمت 🔸گروه: نسیم صبا 🔸شاعر: احمد رفیعی وردنجانی 🔸آهنگساز: مهدی نظری 🔸تولید واحد شعر و موسیقی شبکه جهانبین 🔸به سفارش معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان چهارمحال و بختیاری @asharahmadrafiei
هر سنگ بی‌ارزش یقیناً دُر نخواهد شد جایِ تو خالی ماند و هرگز پُر نخواهد شد @asharahmadrafiei
به دنبال رییسی غمخوار غم‌های دلِ ملت رییسی خُلق و مرامش جلوه‌یِ عزت رییسی دل کنده از حال و هوایِ میز و منصب با جان و دل در سنگرِ خدمت رییسی بی‌خستگی جویایِ کار بی‌کسان بود هر روز هفته نه، که هر ساعت رییسی با آن عبای خاکی و آن جسم خسته مثل بهاری بود در حرکت رییسی همراه و یار مردمِ جمهور خود بود در طول این دورانِ پربرکت رییسی ای کاش ما را درکی از این بیشتر بود یا داشت قدری بیشتر فرصت، رییسی در راه قرآن بود هر گامش که آخر شد جان‌فدایش از سرِ غیرت رییسی در دوره‌ی فقدان او گوییم با اشک: هر لحظه می‌گردیم دنبالت رییسی با سیصد و اندی نفر می‌آید او هم صبح ظهورِ یار با حضرت، رییسی @asharahmadrafiei
رفتی و.... رفتی و ما ماندیم با این محنِت آباد ای مهربان! از داغ هجران تو فریاد قدر تو را نیکو ندانستیم، افسوس ارزانی ما حسرتِ جان‌سوزمان باد قدر تو را آری ندانستیم و دوران این‌سان جواب ناسپاسی را فرستاد یادت به خیر ای کوه غیرتمندِ عزت یادت به خیر ای مردِ محکم پیش بیداد رفتی و شد اندوه سهمِ کارگرها رفتی و از لب‌هایِ مردم خنده، افتاد رفتی و خیلی چیزهای ساده حالا شد بهرِ دولت‌مردهامان! مشکلی حاد رفتی و بعد از رفتنِ تو حقِ مردم مانده‌ست در بازیچه‌یِ آمار و اعداد رفتی و مثلِ مایِ حیران مانده از غم مانده‌ست سرگردان صداقت بین اضداد ذکر لب غم‌دیدگانِ رفتن توست: روح عزیزت در جوارِ لطفِ حق، شاد با هرچه می‌کوشند تا نامت نباشد اما نخواهد رفت نامت یک‌دم از یاد @asharahmadrafiei