آه ای مسلمان...
بسته ست شب چشمِ دلِ بیدارها را؟
نخوت گرفته غیرتِ عیارها را؟
سر در گریبان کردهاند انگار شیران؟
کورند وحشیبازیِ کفتارها را
در غزه معمولی شده گویا جنایت
دیگر نمیبیند کسی آمارها را !
هر روز با قصد جنایت میزند شخم
گاوآهن بیکسکُشی آوارها را
بر نیزه میگیرند عُمّالِ جنایت
حتی سرِ بر شانهی دیوارها را
حتی غزل تاب بیان کردن ندارد
این قصهی طولانی تکرارها را
دردا که حتی واژهها هم شرم دارند
وقت سرودن، گفتنِ آزارها را
آه ای مسلمان، از چه در بندِ سکوتی؟
وقتی که میبینی چنین رفتارها را
آه ای مسلمان تا به کی کتمان این ظلم؟
انکار تا کی؟! نعرهیِ اقرارها را
دِینت ادا گردد به دین ،آه ای مسلمان
آن لحظه که یاری کنی بییارها را
#بیمارستان_شفا
#غزه_جنایت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
آه از سکوت!
تا به کی با شنیدن اخبار
سهم مان اشک و آه و غم باشد
کارمان صرفِ چند وعده سکوت
موقعِ دیدنِ ستم باشد
نکند آنچه زندگی گفتیم
اینهمه بهر آن بر آشفتیم
اینهمه سال را در آن خفتیم
خواب در کوچه ی عدم باشد
این چه رسم است این چه قانون است؟
از چه این روزگار وارونه ست
اصلا از هر حساب بیرون است
اینکه مظلوم ،متهم باشد
از چه با رنگ و ننگ درگیریم
چه شد از فرط غم نمی میریم
از چه باید تمامِ مشکلِ ما
حرفِ یک لقمه بیش و کم باشد
آه شاعر چگونه خاموشی؟
چیست تفسیر این فراموشی؟
می شود تیرِ بر گلوی ستم
حاصلِ چرخشِ قلم باشد
از چه برجا نشسته ای برخیز!
چیست مفهوم اینهمه پرهیز؟
شاید اصلا برایِ پیروزی
سهمِ ما قدرِ یک قدم باشد
آه پس کو اراده ات هان کو!
غیرتت کو،غرورت ای جان کو؟!
می شود گاه یک دهان فریاد
سهمت از حفظ این حرم باشد
عده ای که به بزم خود شادند
بهر غزه کفن فرستادند
لایقِ نام آدمیت نیست!!!
هر کسی که از این رقَم باشد
آه یک ثانیه تفکر کن
غزه را شهرِ خود تصور کن
فرض کن اینکه اینچنین ظلمی
قسمتِ خانه ی تو هم باشد
فرض کن مادر غریبی را
که شده بی پناه و بی ماوا
از تمامِ قشنگیِ دنیا
سهمِ او داغِ دم به دم باشد
می زند آتشی به جان آهی
روضه جانسوز می شود گاهی
خاصه وقت که مادری مظلوم
همرهش بارِشیشه هم باشد....
#بیمارستان_شفا
#غزه_جنایت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
زمستان...
در زمستان، بهار یخ زده است
غیرتِ روزگار یخ زده است
قطرهای از عمل، اگر هم بود
در هجومِ شعار یخ زده است
حرف از انسانیت نزن، آنهم
در شبی مرگبار یخ زده است
پنجره غصهدارِ دردی نیست
پیش چشمش بخار یخ زده است
در غریبی و غربتِ غزه
کودکی بیقرار یخ زده است
.....
در کنار بخاریِ گرمش..
شاعری شرمسار یخ زده است
#غزه_جنایت
#زمستان_غزه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei