eitaa logo
دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
210 دنبال‌کننده
179 عکس
46 ویدیو
3 فایل
ارتباط با مدیر کانال علی گلی حسین آبادی @aligoli1365
مشاهده در ایتا
دانلود
بخش دوم این روزها، ابتذال دامن‌گیرِ ادب و هنر آیینی شده است - چه واقع‌گرایانه نگاه کنیم و بپذیریم، و چه متعصبانه بنگریم و آن را رد کنیم- و کم‌کم، این فکر دارد جا می‌افتد که به عشق اهل بیت(علیهم‌السّلام) هر کاری می‌توان کرد و به زعم گروهی از افراد، حتی دانش، حکمت، فرهنگ و اندیشه را در مسلخ محبت و عشق باید فدا کرد... * آن‌کسانی که با وجود فرهنگ‌سازی‌ها و فتاوای علما، قمه می‌زنند، * آن‌کسانی که با وجود ارشادها و تبیین‌ها در عزای حسینی با زنجیر تیغ‌دار بر بدن خود می‌کشند، * و... می‌توان رفتارشان را به حساب جنون عشق گذاشت. بی‌گمان آنان به میزان ادراکشان از فرهنگ عزاداری، در عزاداری‌های خاص‌شان مأجورند؛ مگر آن‌که نیت دیگری جز عزاداری، (مثلاً لجبازی با دیدگاهی سیاسی یا فقهی) داشته باشند! اما آن‌گاه که، * شاعر آیینی نکته‌سنجی، تصویر تیغ‌زنی را استوری کند، * یا دیگری، از قمه‌زنی دفاع کند، * این یکی از علم‌کشی‌ها در برابر نظر علما دفاع کند، * آن دیگری به صراحت در برابر نظرصائب و مبنایی کارشناسان بگوید: «من قبول ندارم!»... * و... اینجاست که باید باور کرد به یک دوگانگی دچار شده‌ایم. وقتی استاد دانشگاه، عمامه‌ به سرِ حوزوی، کارشناس و نخبه اجتماعی و فرهنگی در برابر این نوع رفتارها سکوت و یا حتی از آن دفاع و تمجید می‌کند، باید بپذیریم سطحی‌نگری، دامن‌گیر برخی هیئت‌ها شده است. نشانه‌های این ابتذال را امروزه براحتی می‌توان رصد کرد، که حاصل همان غفلت، یا سهل‌گیری‌ها و التفات‌های نابجای برخی نخبگان در برابر خطای برخی اهالی ادب و هنر آیینی است. ادامه دارد... @smahdihoseinir
بخش سوم مصادیق ابتذال از مصادیق ابتذال، یکی تکرار ناشیانه یا ملال‌آور مضامین سخن و یا رفتارهای دیگران به شکل کورکورانه است، و دیگری، نادیده گرفتن حکمت‌ها و باورها، طبق خواستهٔ عام و به بهانه خلاقیت و نوآوری، با هدف «جذب حداکثری»... شکی نیست که باید به اقتضای حال و مقامِ مخاطب سخن گفت، اما نه به این مفهوم که: «محتوای سخن را به میزان فهم عام و خواسته‌های آنان، در سطحی فُرودین، عوامانه و خارج از مبانی فرهنگ شیعی مطرح کنیم!» از بارزترین مصادیق مردم‌گرایی با هدف جذب حداکثری، نمونه اشعار و نوحه‌های زیر است که مهم‌ترین ویژگی آن، در کنار خلاقیت و نوآوری در مضمون یا فرم، سطحی‌نگری و طرح نکات و مضامین دمِ دست و عوامانه است؛ که گاه زمینه‌ساز القای مفاهیم ناشایست نیز می‌شود: برای دلخوشی نوکران این درگاه دروغ روضه بخوانم، دروغ بسم الله! دروغ روضه بخوانیم، شمر آبش داد سنان رسید ولی با ادب جوابش داد.. و: من ایرانم تو عراقی... چه فراقی! واین نوحه که خطاب به امام معصوم، امامِ عالم الغیب و الشهاده، به شکل‌های مختلف خوانده شده: امشب تکلیفمو معلوم کن یا از خونه بیرون کن(!) یا قلبم و آروم کن امشب این خیال و راحت کن یا بزن منو(!) یا که باهام یه خورده صحبت کن اصلا میشنوی این صدامو اصلا میبینی گریه هامو بیا دونه به دونه بشمرم غمامو بیا یه کم بشین کنارم پناه دل بیقرارم تو زندگیم بجز تو هیچ کی رو ندارم و: بغل وا کن که پناه خودمی بغل وا کن تکیه گاه خودمی اصلا میشنوی این صدامو اصلا میبینی گریه هامو بیا دونه به دونه بشمارم غمامو بیا یه کم بشین کنارم پناه دل بی قرارم تو زندگیم به جز تو هیچکی رو ندارم و: دست رو دلم نذار دیگه اشکمو درنیار دیگه قلب من آزاری نداره من خودتو می‌خوام ازت نگام کنی یه بار فقط واسه تو که کاری نداره اصلاً می‌شنوی این صدامو؟ اصلاً می‌بینی گریه هامو؟ و این نوحه/ترانه(؟) که بتازگی متناسب با اربعین ارائه شده است: انا لله و انا الیه راجعون چهل روز گذشت، چهل روز با سوز گذشت، مجلس ختمی به مناسبت درگذشت خون خدا تو کربلا برگزار می‌شه چه بپذیریم چه نخواهیم بپذیریم واقعیت امر این است که این ترانه به ظاهر نوحه پیاده‌روی اربعین در آن سطح جهانی را تا سطح حضور در یک مجلس ختم و درگذشت امام، پایین می‌آورد! ادامه دارد... @smahdihoseinir
بخش چهارم و پایانی موریانهٔ غفلت و عوام‌گرایی دارد ستون‌های این خیمه را از بیخ و بن می‌جَود و ما دلخوشیم که نوحه‌های خلاقانه ما را مردم استقبال کرده‌اند! اما به عوارض و نتایج آن کاری نداریم... برخی نخبگان ما به مداح طیب‌الله می‌گویند و خوشحالند که مداحی ما بسیار پویا و خلاقانه است و همه چیز به خوبی و خوشی می‌گذرد بله ظاهراً درست است‌؛ از نظر سبک! اما از نظر محتوا چه؟ آیا همه اشعار و نوحه‌هایی که خلق‌الساعه، بی هیچ وسواس و سنجشی، و صرفاً خالصانه ارائه می‌شود، قابل دفاع است؟ اگر واقع‌گرایانه با این موضوع مواجهه داشته باشیم، براحتی می‌توانیم به جمع‌بندی برسیم. نوحه‌هایی هم‌چون نمونهٔ مذکور، حاصل غفلت و عوام‌گرایی ما و در حقیقت به کام دشمن ماست؛ دشمنی که سال‌هاست پیاده‌روی اربعین و اهداف مقدس آن را می‌بیند، اما براحتی آن را انکار می‌کند. رسانه‌های جهانی بر این حرکت جهانی و تمدن‌ساز شیعی، چشم بسته‌اند و نمی‌خواهند دیگران هم ببینند اما سؤال مهم این است که چرا ما بر آن چشم بسته‌ایم و چرا حقایق را نمی‌بینیم؟ چرا نوحه‌سرایان و مداحان ما ناخواسته اما همسو با دشمن، راهپیمایی اربعین را از منظری می‌بینند که مفهوم حرکت به سمت امام و برائت از دشمن امام در آن وجود ندارد؟ پاسخ آن روشن است... به دنبال جاسوس و کیف انگلیسی و نقشه‌های پنهان دشمن برای انحراف در هیئت نباشید! این خطای بزرگ از خودِ ماست و ریشه در همان سکوت نخبگان دارد و تشویق به عوام‌گرایی، که حاصل آن جذب حداکثری است؛ به هر قیمت ممکن! تا زمانی که اوضاع چنین است و برخی نخبگان، در قبال این خطایا سکوت می‌کنند و یا تمجید و تایید؛ و آنگاه که هشدار «فأین تذهبون؟» نیز در آن جماعت، درنگی ایجاد نکرد، به نظر می‌رسد مثل شبهای کرونایی، فقط باید «الهی عظم البلاء» خواند و «وانقطع الرّجا» را باشدّت و حدّت تکرار کرد... @smahdihoseinir
شوق و حسرت را میان کوله‌ای از غم گذاشت اشک‌هایش را صدا زد پلک را بر هم گذاشت در خیالش کهکشان را چون عصا در دست داشت در خیالش روی چشم آسمان پا می‌گذاشت تکه ابری سایه می‌انداخت بر روی سرش از ملک سرشار می‌شد عالم دور و برش چشمه می‌نوشید از دریا که موکب دار بود دور تا دورش زمان از حس خوش سرشار بود پای خود را داشت جای پای زینب می‌گذاشت در دلش یک ذره از غم‌های زینب می‌گذاشت جانماز خستگی را در خیالش می‌گشود بوسه می‌زد مهر بر پیشانیش وقت سجود روح و جانش بخشی از زیبایی مشایه بود با ملائک در جهانی تازه‌تر همسایه بود هر زمان تسبیح می‌کرد اشک‌های خویش را در جهان می‌دید پژواک دعای خویش را در خیالش زندگی تنها همین احساس بود اشک او بسیار با ارزش تر از الماس بود در جهان تازه‌ی او کربلا نزدیک بود کربلا او را صدا می‌زد صدا نزدیک بود چشم او از دور گنبد را در آغوشش کشید از نسیم آوای «طبتم فدخلوها» را شنید در حرم یک تکه از قلب خودش را جا گذاشت با شمیم سیب از نو پا به این دنیا گذاشت با نوای روضه‌خوان چشم خودش را باز کرد اشک آمد با تبسم گونه‌اش را ناز کرد با زبان اشک می‌گفت ای همه دنیای من نیست غیر از بوسه بر خاک تو در رؤیای من کاش من هم عاشقی از جنس جابر میشدم کاش من هم لااقل یک بار زائر می‌شدم با دل صافش شد از زوار خاص اربعین شاید اصلا نیست معنای زیارت جز همین کانال اشعار در ایتا 👇 https://eitaa.com/ashare_ali_goli/518
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی ترا کنار خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است محمدعلی بهمنی
یکی از اشعار بهمنی که خیلی دوستش داشتم. روحش شاد و به جامعه شعر و ادبیات تسلیت عرض میکنم.
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹یا امان الخائفین🔹 سیر من سیر الی‌الله است تا مقصد تویی کیستم؟ دست نیازم، لطف بیش از حد تویی کیستم؟ عرض سلامم، بال در بالِ نسیم می‌کشد آن‌که مرا هر صبح تا مشهد تویی صبح مشهد زندگی تازه‌ای در من دمید حس شیرینی که در خود زندگی دارد تویی ای نگاه لطف تو بی‌ابتدا بی‌انتها من چه می‌فهمم، گمانم معنی سرمد تویی یا امان الخائفین! آیا امانم می‌دهی؟ آن‌که نگذارد تفاوت بین خوب و بد تویی آمدم از خویش تا تو ای نگاه بی‌کران سیر من سیر الی‌الله است تا مقصد تویی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5254@ShereHeyat
این شهر مثل پنجره‌ای رو به ماتم است آوای مادرانه‌ی گرّین پر از غم است اشکی غریب حلقه زده در نگاه شهر اشکی که قطره قطره‌ی آن آب زمزم است وقتی که رودخانه‌ی بادآور اشک ریخت دیدم چقدر در غم تو اشک ما کم است پیراهن ستاره به تن کن در آسمان بی بازتاب نور تو این قصه مبهم است ای لاله‌ی شهید به شهرت خوش آمدی در قلب ما برای تو جایی فراهم است پ ن ۱: گرّین کوهی در نورآباد دلفان پ ن ۲: رودخانه‌ی بادآور نام رودی در نورآباد دلفان لینک اشعار در ایتا 👇 https://eitaa.com/ashare_ali_goli/530