هدایت شده از اشعار عاصی
يک بار نه! صد بار نه! هر بار نفهميد
انگار نه انگار! نه، انگار نفهميد
فریاد زدم داد زدم: "دوستتان دا....."
يک عمر به در گفتم و ديوار نفهميد!
#جليل_صفربيگی
مانند همیشه چشمهایم به در است
بر سفرهی ما جگر نه، خون جگر است
ته ماندهی سفرهی شما را آورد
آری، پدرم مورچهی کارگر است!
#جلیل_صفربیگی
🐜🐜🐜