هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
هیاهو
تا شانه به گیسوی غزل میکشم امشب
دستی به سر و روی غزل میکشم امشب
با روشـنـی چــشم تـو بیـتالغـزلم را
در سـایهٔ ابـروی غـزل میکشم امشب
چشم دل خود را به سوی چشم سیاهت
چشمان تو را سوی غزل میکشم امشب
وقـت مِی گُلگـون شــده و جـای پیاله
یک لاله لب جوی غزل میکشم امشب
در حلقهٔ گیسوی تو تا صبح هیاهوست
های غزل و هوی غزل میکشم امشب
یـک سـلسـله دلهـای پـریشـانِ غمآلود
آویـخـته از مـوی غزل میکشم امشب
پیچیده سـر مـوی تو کسره شده ضمه
خود را به تکاپوی غزل میکشم امشب!
#سعید_حدادیان
گفتم که از نامحـرمان پـرهـیـز! گفتی:
اینجا بهغیر از ما دو تا، نامحرمی نیست
رسوایی ما کمترین تاوان عشق است
اینروزها عاشقشدن جرم کمی نیست
#سعید_حدادیان
هدایت شده از کشکول شعر و ادبیات
ای برادر شهیدم، راهتو ادامه میدم.mp3
6.66M