💌 یه‌جام هست که شاعر دیگه خسته میشه و می‌بُره از محبوبش. اونجا دعا میکنه براش و میگه: شب همه‌شب دعا کنم تا که به روز من شوی دل به ستمگری دهی کو بدهد ســزای تو .... اما یکم میگذره و داغش سرد میشه، دلش دوباره به رحم میاد و این‌بار با حالت زار میگه: ای که دل بردی ز دلدارِ من آزارش مکن آن‌چه او در کار من کرده‌ست در کارش مکن ❤️❤️❤️ #وحشی_بافقی @ashareasi

‌ ‌‌ پیشِ ما برگ و بری نیست که سرما ببرد ...🍃 #وحشی_بافقی ‌

هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق! کاین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را #وحشی_بافقی

ما چون ز دری پای کشیدیم،کشیدیم از هر چه که دل بریدیم،بریدیم دل نیست کبوتر که چو برخواست نشیند از گوشه باگی که پریدیم، پریدیم رم دادن صید خود از آغاز غلط بود حالا که رماندی و رمیدیم،رمیدیم #وحشی_بافقی 💔❤️

گفتم مـرنج و گوش کن از من حـکایتی رنجش نمود و گوش به گفتار مـن نکرد خندان نشست و شمع شبستان غیر شد رحـمی به گـریه‌های شـب تـار مـن نکرد #وحشی_بافقی

ای بی‌سبب اسیرکُش بی‌گناه‌سوز پرسند اگر به حشر سبب را چه می‌کنی؟ #وحشی_بافقی

آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ #وحشی_بافقی #غزل 🍃🌹🍃🌹

‌ ‌‌ پیشِ ما برگ و بری نیست که سرما ببرد ...🍃 #وحشی_بافقی ‌ عشق برده است هر آنچه برگ و بر بود مرا... "عاصی" 🍂🍁🍂

‌ ‌‌ پیشِ ما برگ و بری نیست که سرما ببرد ... #وحشی_بافقی ‌🌴🕯🌴 عشق برده است هر آنچه برگ و بر بود مرا... "#عاصی" 🌴🕯🌴