مینویسند جهان چهرۀ شادابی داشت
هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت
سجده میکرد به پیشانی او مهر نماز
نزد او سجده برای خودش آدابی داشت
موج ها پشت سر او همه صف میبستند
سر سجاده که دریا دل بیتابی داشت
اشک بر گونه او بود و دعا روی لبش
آری او نیز برای خودش اصحابی داشت
بعد از آن واقعه با شعلۀ باران میسوخت
تا چهل سال فقط گریه و بیخوابی داشت
اشک در محضر او ذکر مصیبت میکرد
تا که میدید کسی ظرف پر از آبی داشت
✍️: #علی_گلی_حسین_آبادی
#امام_سجاد
🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
من به غمهای تو محتاجتر از لبخندم
من به این ناله به این اشک، ارادتمندم
کوچه پس کوچه خیابان به خیابان همه تو
قطرهام باز به دریای تو میپیوندم
دائماً ذکر تو را زیر لبش میگوید
همصدا با همۀ سینهزنان سربندم
عشق دنیای عجیبیست؛ که با بودن آن
از غم و سوختن و آه شدن خرسندم
پای داغت همۀ هستی من میسوزد
و چه خوشبختم اگر دانهای از اسپندم
«یَومَ تَبیَضُّ وُجوهٌ» اثر روضۀ توست
با همین آیه چه خوب است که بشناسندم
✍: #علی_گلی_حسین_آبادی
#امام_حسین #محرم #مناجات_با_امام_حسین #اباعبدالله
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592