#مدح_و_ولادت_امام_صادق
غم و غصه دوباره تحریم است
روز میلاد و روز تکریم است
شب شب و روز عرض تبریک و
لحظات قشنگ تعظیم است
بدهم مژده ای به خسته دلان
عشق آمد زمان ترمیم است
صبح صادق ظهور خواهد کرد
حال و روز زمانه بدخیم است
میرسد آن امام خوبی که
کار و بارش همیشه تعلیم است
سر دبیر مراجع دنیا
و خدایی خدای تحکیم است
موسم عشق و شور و شادی شد
جبرئیل باز هم منادی شد
آیت الله اعظمی در راه
پادشاه معظمی در راه
حجت الله عالم هستی
و امام مکرمی در راه
فاطمی طینتی بدون بدل
و علی مجسمی در راه
بندگان خدا هراسی نیست
که ولی مسلمی در راه...
باشد و نورش آشکار و جلی ست
جعفر بن محمد بن علی ست
مژده بوی بهار می آید
بوی دیدار یار می آید
بوی مولود شهر پیغمبر
بوی زلف نگار می آید
به گمانم که روشنی بخش
همه شب های تار می آید
پسری از سلاله ی زهرا
مایه ی افتخار می آید
صاحب حلم و صبرو فضل علی
وارث ذوالفقار می آید
ششمین پادشاه ملک زمین
ششمین شهسوار می آید
پیر و استاد مکتب شیعه
صاحب اقتدار می آید
سوی ما خاکیان مسافر عرش
چقدر با وقار می آید
سومین نسل پاک صلب حسین
عشق پروردگار می آید
ششمین شاه عالمین آمد
نوه ی حضرت حسین آمد
#مدح_و_ولادت_امام_صادق
رسانده ام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلايق را
دلي که پر زده تا آستان احسانت
که غرق نور اجابت کني دقايق را
بر اين کوير ترک خوردهي دل خسته
ببار جرعه اي از کوثر حقايق را
مريد صبح نگاه تو مي برد از ياد
مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟
نگاه لطف تو آقا به دل بها داده
و با رضای تو دارم رضای خالق را
تویی که ضامن صبح سعادتم هستی
تویی که روشنی هر عبادتم هستی
پر از شميم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر مليح محمدي دارد
گُلِ دميده ز لبهاي أطهرت آقا
شبيه حضرت خاتم مدينة العلمي
شنيدني ست کرامات محضرت آقا
و ديده ايم به وقت جهاد انديشه
هزار مرتبه ما فتح خيبرت آقا
چهار هزار حکيم و فقيه و دانشمند
رهين مکتب انديشه گسترت آقا
نگاه روشنت آقا ستاره پرور بود
شکوه بي بدل تو زُراره پرور بود
تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می شد
دلیل ها همه با عشق مستند می شد
تو آمدی پر و بالی دهی به دلهامان
به پای درس تو هفت آسمان رصد می شد
خوشا به حال دلی که عروج را فهمید
مسیر روشن تو از بهشت رد می شد
میان آن همه شاگرد شد سعادتمند
کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می شد
نفس زدي و جهان را حيات بخشيدي
تجليات الهي الي الابد مي شد
جهان نشسته سر سفرهي رواياتت
شهود مي چکد از جلوه زار ميقاتت
سر ارادت ما و غبار صحن بقيع
همان حريم بهشتي همان بهشت بديع
همان ديار الهي که از نسيم خوشش
شده ست شهر مدينه پر از شميم ربيع
«و يطعمون علي حبّه ...» نمايان است
کرانه هاي کرامت چه بي کران و وسيع
گدائي حرمت اعتبار هر عاشق
اميد ماست توسل در اين سراي رفيع
چه غم ز غربت دنيا و حسرت عقبا
نگاه روشنتان تا براي ماست شفيع
کليد معرفت اينجا ارادت و عشق است
سر ارادت ما و غبار صحن بقيع
مگير از دل من يارب اين سعادت را
گدائي حرم اهل بيت عصمت را
غبار مقدم تو عطر آشنا دارد
برای دیده ام اعجاز کیمیا دارد
گدای خانه به دوش توام قبولم کن
گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟
دگر چه جای گلایه ز فقر می ماند
کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد
دل شکستهي من حرفهاي ناگفته
دل شکستهي من شوق التجا دارد
کسی که بوده تمام وجودش از جودت
در آستانه ات امشب دو خط دعا دارد
همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع
همیشه حسرت دیدار کربلا دارد
چه می شود همهي عمر با شما باشم
غبار صحن تو و صحن کربلا باشم