.
#شهادت_امام_عسکری
گناهت چه بود ای عزیز پیمبر
که از کودکی بود جایت به تبعید
به همراهِ بابا، غریبانه تنها
به یک پادگان شد سَرایت به تبعید
پس از هادیِ دین، چه بد با تو کردند
به حصری که دور از وطن بودی آقا
به تهمت دلت را شکستند صد بار
ز غربت شبیهِ حسن بودی آقا
توجه به شَانِ شریفت نکردند
ترا بارها خواست دشمن شبانه
اهانت، پس از آنکه شد روز مرّه
گرفتند جان و دلت را نشانه
در اوج غریبی به صد بغض و کینه
گهی شعله بر عصمتت می کشیدند
ز بد سیرتی کار را از جسارت
به فحاشیِ عترتت می کشیدند
دلت را چو قرآن به آتش کشیدند
که گفتند بد ناسزا مادرت را
همه عمر با شک و تردید و نِخوَت
چو تیری شدند آن دل مضطرت را
ز نَمّامیِ مشرکانِ زمانه
چو خانه بدوشانِ آواره بودی
نه تحتِ نظر، بلکه تحتِ شکنجه
دمادم ز غم، در پیِ چاره بودی
در آن برکه ی شیرهای درنده
ترا خواست دشمن خفیت نماید
به تفتیشِ بیتت، عدو خواست هردم
اِهانت به شَانِ شریفت نماید
تو اما بیادِ خیامِ حسینی...
از این هجمه ها بارها گریه کردی
بیادِ شبی که حرم گشته غارت
از این غصهها بارها گریه کردی
تنت ای عزیز دلِ آلِ زهرا
نشد طعمه ی شیرهای درنده
سرت، حنجرت، دست و پایت، گلویت
نشد طعمه ی تیغ های برنده
سرت از قفا کِی جدا از تنت شد
تنت گیر نعلِ ستوران نیفتاد
خدا را همینقدر شکر ای امامم
که پیراهنَت دستِ گرگان نیفتاد
نشد اهلبیتت اسیرِ خوارج
که با قصدِ قربت زنَد تازیانه
نه زندان، نه ویران، نه بزمِ شرابی
شده قسمتِ دختری نازدانه
کجا تهمتی از کنیزی شنیدند
به مهمانیِ شامیان دخترانت
کجا خیزران خورده روی لب تو
خدا رحم کرده به لعلِ لبانت
#حاج_محمود_ژولیده - ۱۴۰۲✍
#مرثیه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
.