السلام علیک یا مولانا ابوتراب
ـــــــــــــــــــــــــ
بی مهر او جهان که به دردی نمیخورد
بی مدح او زبان که به دردی نمیخورد
وقتی ردیف و قافیه وقف علی نبود
دیوان شاعران که به دردی نمیخورد
وقتی که صحبت از علی و دلبری اوست
تصویر دلبران که به دردی نمیخورد
وقتی که حرف گنبد و ایوان مرتضیست
این سقف آسمان که به دردی نمیخورد
در پیشگاه جلوهی ایوان طلای او
زیبائی جهــان که به دردی نمیخورد
ما ریزهخوار سفرهی احسان حیدریم
نانهای این و آن که به دردی نمیخورد
هر جا نبود نام علی بعد مصطفی
آن مسجد و اذان که به دردی نمیخورد
"خیرالعمل" محبت زهرا و حیدر است
دین بی ولایشان که به دردی نمیخورد
تا سائلان در به در جود حیدریم
الطاف دیگران که به دردی نمیخورد
ما را خریده فاطمه تا حیدری شویم
جز این در این زمان که به دردی نمیخورد
عمرم گذشت با علی و فکر میکنم
بی مرتضی جنان که به دردی نمیخورد
ــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت ✍
#غدیریه
#امیرالمؤمنین
.
.
#امیرالمؤمنین
السلام علیک یا مولانا ابوتراب
ـــــــــــــــــــــــــ
شاه بیت غزلم نام علی بوده و بس
روح خیرالعملم نام علی بوده و بس
هر کجا صحبت مردی و مروّت آید
اصل ضربالمثلم نام علی بوده و بس
مایهی راحت و آرامش من وقتی که ...
خسته یا مشتعلم نام علی بوده و بس
خواب و بیدار فقط مدح علی میگویم
ذکر صبح ازلم نام علی بوده و بس
هر زمان گفتم علی جان دهنم شیرین شد
شهد ناب عسلم نام علی بوده و بس
مست انگور نجف حال مرا میفهمد
حال مستی دلم نام علی بوده و بس
بوتراب است و منم خاک ته نعلینش
برکت آب و گلم نام علی بوده و بس
همه عمر به دیدار رخش میارزد
شوق وقت اجلم نام علی بوده و بس
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت ✍
#غزل_علوی
.
.
#امیرالمؤمنین
السلام علیک یا مولانا ابوتراب
ـــــــــــــــــــــــــ
در هوای میکده عشق است بال و پر زدن
پر به شوق ساقی و میخانه و ساغر زدن
باید امشب تا سحر میخانهها را در زدن
در زدن تنها به شوق حضرت حیدر زدن
ساقی میخانه ما نیست غیر از این امیر
من خمار آلودهام دست مرا ساقی بگیر
ساقیا مهر تو قلبم را هدایت میکند
لطف تو دائم به این سائل عنایت میکند
چشمهایت مستی ما را کفایت میکند
نام زیبای تو هستی را سقایت میکند
من پر از شوق توام ای وجه ربالعالمین
اشهدُ اَنَّ علی، حیدر امیرالمؤمنین
لوح و کرسی و قلم در تحت فرمان علیست
اختیار آسمان یکجا به دستان علیست
شور این عشق خدایی در نمکدان علیست
نان ما بیچارگان از گوشه خوان علیست
ما همه نان و نمک از خوان حیدر میخوریم
جام مستی و جنون را هم ز کوثر میخوریم
پر تو نورش دو عالم را منور کرده است
نام او ارکان هستی را مسخر کرده است
عطر و بویش کل عالم را معطر کرده است
بنده اویم که خلق روی حیدر کرده است
آن خدایی که پدید آورد رخسار علی
کرده جان عاشق ما را گرفتار علی
گردش هستی تماماً بر مدار مرتضیست
خط بین حق و باطل ذوالفقار مرتضیست
جنتالاعلی خودش در سایهسار مرتضیست
کعبه هم سنگنشانی در جوار مرتضیست
اصل توحید است حیدر بی علی بیچارهای
مقصد عشق است حیدر بی علی آوارهای
تو همان عشقی که بر دلها شرف دادی علی
هر کسی دلدادهات شد را هدف دادی علی
در میان صحن قلب ما شعف دادی علی
مستم از آن روز که بر من نجف دادی علی
کاسهی ما را از انگور نجف پُرکردهاند
در میان دستمان یک حلقهی دُر کردهاند
در هوای صحن تو گاهی خیالی میکنیم
باز سمت گنبدت تو باز بالی میکنیم
در خیال خویش آقا جان چه حالی میکنیم
مستی از نام تو ای مولیالموالی میکنیم
ای رخت رؤیای شیرین تمام شیعهها
ای امام حضرت زهرا امام شیعهها
دست بوس مهر بابایم که بالم باز کرد
نام تو آموخت بر من ساز من را ساز کرد
مادر با مهر تو آقا سرم را ناز کرد
اصلاً او عشقش به من را با شما ابراز کرد
ما غلام ابن غلام ابن غلامت یا علی
شغل من هر لحظه هر جا احترامت یا علی
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت✍
#مربع_ترکیببند
#غزل_علوی
.
.
#امیرالمؤمنین
السلام علیک یا مولانا ابوتراب
ـــــــــــــــــــــــــ
هوای روی تو دارد دل هوایی و مستم
ز بسکه مست و خرابم زدم پیاله شکستم
ز بوی میکده تو پریده از سرم عقلم
به شوق دیدن ساقی به کنج میکده هستم
علی علی شده ذکرم علی علی شده وردم
به غیر شاه ولایت دل از همه بگسستم
قیام من علی مولا قعود من علی مولا
توسلم به علی بوده هر کجا که نشستم
رسیده دست گدایی من به عرش معلی
از آن شبی که ضریحت رسیده بود به دستم
تمام ایل و تبارم همه گدای تو بودند
وَ من غلام تو آقا ز صبح روز الستم
همیشه هر گرهای را به نام تو بگشودم
همیشه با مدد از تو کتاب غصه ببستم
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت✍
#غدیریه
#مربع_ترکیببند
#غزل_علوی
.
.
السلام علیک یا مولانا ابوتراب
غزل در هوای حرم و عرض خضوع محضر مولا #امیرالمؤمنین
---------------------
مُدامم مست میدارد علی جان عطر گیسویت
خرابم میکند هر لحظه ذکر ناب و دلجویت
از آن شب که نجف بودم من و ایوان تو دیدم
نمیخواهد دل من اعتکافی جز سر کویت
نشستم تا سحر در کنج ایوان، بین زائرها
ندیدم هیچ کس را که نداده دل به ابرویت
شهنشاه قدر قدرت از آن بالا نگاهم کن
تفضل کن غلام خسته را با هوی جادویت
تمام آسمان بر خاک نعلینت نمیارزد
تمام آبها لب تشنهی یک جرعه از جویت
الا یا ایها الساقی! گره افتاده در عالم
بیا با ذوالفقارت ای بنازم زور بازویت
پر از دردیم و داریم التجا بر سفره فضلت
نگاه ماست بر دست تو و درمان و دارویت
به حق دستهای بسته در کوچه صدایم کن
به زهرایت دو عالم را نخواهم بی گل رویت
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت✍
#غدیریه
#مربع_ترکیببند
#غزل_علوی
.
.
#امیرالمؤمنین
السلام علیک یا قاهر العدو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابتدای سخن به نام علی
انتهای سخن به نام علی
جای جای سخن به نام علی
هر هجای سخن به نام علی
من که مداح فارس العربم
خادمی علیست در نسبم
جد و اجداد من محبانش
همه محتاج لطف و احسانش
دستهاشان به سوی دامانش
همه دیوانگان ایوانش
نسل ما نسل عاشقان علیست
غرق الطاف بیکران علیست
مرتضی دُرّ و کعبه هم صدفش
عرش و فرش خداست در کنفش
عزت و فخر ماست از شرفش
از همین جا سلام بر نجفش
نجفش قبلهگاه جان و دل است
مهر او در میان آب و گل است
او که گلدستهها غزلخوانش
او که محراب غرق عرفانش
انبیا مؤمنان ایمانش
او شهنشاه و ما غلامانش
ما غلامان کوی سلطانیم
سائلان حریم جانانیم
آشنا با معابر لاهوت
مات حسنش اهالی جبروت
میچکد از جمال او جبروت
گَرد نعلین اوست تا ملکوت
عرش حق در میان خانه اوست
تا که کوثر میان خانه اوست
در دل خود ولای او دارم
در سر خود هوای او دارم
هر چهام از عطای او دارم
شوق ایوان طلای او دارم
گر چه در بندگی خرابم من
خاک پاهای بوترابم من
بوده لالایی شبم نامش
وقت سختی روی لبم نامش
داروی دردم و تبم نامش
آبروبخش مکتبم نامش
رگ و خونم همه به نام علیست
این جنونم همه به نام علیست
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت✍
#غدیریه
.
.
#امیرالمؤمنین
السلام علیک یا قاهر العدو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تا نام تو بردم دلم غرق طرب شد
ابیات من شیرینتر از شهد رطب شد
اول تمام تار و پودم با ادب شد
بعدش وجودم محو قتال العرب شد
نام تو تا بردم وجودم صیقلی شد
هر رگ رگم ذاکر به ذکر یاعلی شد
خونی که درگهاست میجوشد به شوقت
عاشق به قدر وُسع میکوشد به شوقت
تا خرقه خدمت که میپوشد به شوقت
هر لذتی را نیز بفروشد به شوقت
شوقت قرار از سینه اهل ولا برد
عشقت دل دیوانگان را تا خدا برد
توحید را ما در تماشای تو دیدیم
احساس را در نام زیبای تو دیدیم
مردانگی را در سجایای تو دیدیم
ما هر چه خوبی بود را پای تو دیدیم
ای کل خوبیهای عالم بین دستت
ناثوتیان، لاهوتیان مدهوش و مستت
جامهدرانیم و به دلها شور داریم
از نور زهرایت در عالم نور داریم
ما کی به سر فکر بهشت و حور داریم
نعلین را کنده هوای طور داریم
نام تو تا آمد دل ما پر شعف شد
وادی طور ما همان صحن نجف شد
ما را گرفتاران چشمانت نوشتند
محتاج جود و لطف و احسانت نوشتند
آوارگانی در بیابانت نوشتند
مبهوت زیبایی ایوانت نوشتند
ما بنده عشق تو از قالوا بلائیم
دیوانگان مست ایوان طلائیم
ما را به یک طعم و نصیحت میهمان کن
بر آن عبارات فصیحت میهمان کن
یا که به لبخند ملیحت میهمان کن
بر طعم انگور ضریحت میهمان کن
یادم نرفته نیمه شب شور نجف را
یادم نرفته طعم انگور نجف را
کشکول من خالیست مولا التفاتی
ساقی تویی آقا بده آب حیاتی
از باب ساعت آمدم با مشکلاتی
ای که قبولی صیامی و صلاتی
با دست خالی آمدم دستم بگیری
دست مرا هر آنچه که هستم بگیری
ــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت✍
#غدیریه
.
.
#حضرت_زینب
السلام علیکِ یا عالمهغیرمعلمه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حالا که قلبم در هوای یک نظارهست
گفت و شنودم با تو در حد اشارهست
حالا که ماه من سرت خیلی شلوغ است
روی سنان دور و برت پُر از ستاره است
از روی نیزه گوشه چشمی خواهرت را ...
بی تو نفسهایم تماماً در شمارهست
قرآن بخوان با لحن زهرا ای عزیزم!
قرآن تو حال دلم را راه چارهست
این محمل عریان در آماج نظرها
خیلی برای زینب تو بیقوارهست
در این هیاهو از سر نیزه نیفتی...
دلشوره دارم بر تو قلبم پر شرارهست
بیمعجری دخترانت را نظر کن
یا گوشهایی که بدون گوشوارهست
بعد از غروب و ازدحام دور گودال
قلبم شبیه چادر من پاره پارهست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیر_حسنی خوشبخت ✍
#غزل
#کوفه
.
.
#مربع_ترکیب_بند
#امام_سجاد
السلام علیک یا سیدالساجدین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گریه دارد صدایت آقا جان
حُزن دارد نوایت آقا جان
دل ما مبتلایت آقا جان
جان عالم فدایت آقا جان
تا چهل سال گریه میباری
ای فدای چنین عزاداری
خاطرت از بلا چه محزون است
دلت از درد کربلا خون است
وصف داغت ز حرف بیرون است
چه بگویم که حال تو چون است
یادگار غیــــــــــور عاشورا
ای علمدار شور عاشورا
چشمهایت چه دیده آقا جان
به دلت غم رسیده آقا جان
شانهات غم کشیده آقا جان
عمه جانت خمیده آقا جان
بین غُل در اسارت و زنجیر
دشمنان را تو کردهای تحقیر
از غروب و بلا و دشنه بگو
از عطش از قتیل فتنه بگو
از شهید غریب تشنه بگو
از شهی که شده برهنه بگو
چه شد آقا که آشمان لرزید
خنجر شمر از کجا بُرّید
قاتل آمد به روی سینه نشست
خنجر کند و لبپری در دست
حرمتش را به زیر چکمه شکست
از قفا رگ به رگ کشید و گسست
ضربهها یک به یک که شد تکرار
سر جدا شدبه زحمت بسیار
غم بی حد و سینه طوفانی
تن روی خاک و دشمن جانی
با غضب مست در رجزخوانی
سر به دستش ز موی پیشانی
آمد از بین قتلگه بیرون
قتلگه نه، که لجّهای از خون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شهادت_امام_سجاد
#زخم_دل 📚
#نصیر_حسنی خوشبخت✍
.
.
#غزل روضه شهر #شام
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خودم دیدم که شهر شام با رأست تجارت کرد
تجارت با سر پاک تو کرد آقا خسارت کرد
قلوب بانوان و کودکان آل عصمت را
پر از درد و بلا و غصه و رنج و مرارت کرد
که میداند چهها با جان ما این شامیان کردند
چه غمهایی که آوردند و دل را پرحرارت کرد
من از این شهر و این دروازه ساعات دلگیرم
چرا که بر دل و قلب صبور من جسارت کرد
خدا لعنت کند آن پیرزن را که سر بامی
به قلوه سنگ بیرحمی به سوی تو اشارت کرد
برادر جان! تو بر نی بودی و دیدی در آن محشر
چگونه بوته خــــار شعلهور ما را زیارت کرد
میان ازدحــــام چشمهای خیرهی مردم
عزیزم! خواهرت بدجور احساس حقارت کرد
به جان مادرم من نگذرم از خیزرانی که ...
به پیش چشمهایم لعل و دندان تو غارت کرد
نمیدانم چرا نشکست سقف آسمان آن لحظهی شومی
که آن بی شرم با مِی بر سرت قصد شرارت کرد
میان آن کشاکش من فقط محو رخت بودم
نگاه زخمیات آنجا دل من را عمارت کرد
#نصیر_حسنی ✍
#الشام_الشام_الشام
#حضرت_زینب
#دروازه_ساعات
.
.
#شام_بلا
مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی
#عمه_جان_قد_کمانم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دم دروازه ساعات قیامت شده بود
حضرت عمه سادات اذیت شده بود
نه فقط عمه که در تابش داغ خورشید
سوخته عارض ذریه عصمت شده بود
بین آن هلهله و ولوله و رقص و طرب
به بنات علوی سخت جسارت شده بود
پیش ناموس خدا آن همه سر بر سر نی
پای سرها چقدر مضحکه راحت شده بود
آن همه سنگ پران بر سر بام و سر راه
قحطی معرفت و قحطی غیرت شده بود
قافله بود معطل در دروازه شهر
و چه خونی به دل آل رسالت شده بود
بین این شور و بلا چشم و دل بانوی صبر
محو دیدار لب و حنجر و صورت شده بود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_زینب
#دروازه_ساعات #شام
#نصیر_حسنی ✍
.
.
غزلی در اقتفای بیت مشهور مناجاتی پیرمناجاتیان، حضرت استاد حاج آقا منصورارضی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای کاش ز شوق رخ جانانه بمیرم
پروا نکنم تا که چو پروانه بمیرم
ای کاش از این عقل دگر دست بشویم
دیوانه دیوانه دیوانه بمیرم
این شرط جنون نیست که آباد بمانم
باید به خرابات و به ویرانه بمیرم
ای کاش که مرغ دل من بال گشاید
فارغ شوم از دغدغه دانه بمیرم
صد حیف نشد خادم دربار بمانم
این عقده به دل ماند که مردانه بمیرم
حیف است که خونم به ره یار نریزد
بگذار به خون خفته شهیدانه بمیرم
صد حیف به میخانه مرا راه ندادند
تا مست از این باده و پیمانه بمیرم
« میخانه دگر جای من بی سر و پا نیست
بگذار که پشت در میخانه بمیرم»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیـر_حسنی خوشبخت✍
#غزل
#مناجات
التماس دعــای شهادت
,