eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.2هزار دنبال‌کننده
295 عکس
180 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است جهان در انتظار رویت مهدی موعود است در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونیست همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند همه مانند هم ، پای پیاده ، روزها شب ها توانی تازه میبخشد به زایر چای موکب ها تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند در اینجا میشود تنهایی و احساس غربت ، گم میان داد و فریادِ هله بیکم ... هله بیکم چه زیبا لحظه لحظه جان تشنه میشود سیراب به لطف سادگیِ بی ریایِ ظرفهای آب در اینجا بیت الاحزان جماعت کنج تنهاییست هزاران گریه دنبال علمداری و سقاییست هزاران گریه بی تاب لب خندان دخترهاست هزاران گریه مخفی در نگاه پشت معجرهاست برای خوردن نانی هزاران عجز خواهش هست در این جاده برای پیکر خسته نوازش هست در اینجا از کسی جز حضرت ارباب نامی نیست در اینجا خارجی می آید و بی احترامی نیست به آن اندازه که فرق میان اوست با زینب نجف تا کربلا میگوید عاشق آه یا زینب حسین محسنات
اربعین آمد دلم را غم گرفت بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت سوز اهل آسمان آید به گوش ناله ی صاحب زمان آید به گوش جان اهل بیت عصمت بر لب است کاروان سالار آنها زینب است سینه ها آماج رگبار بلا جای زخم ریسمان بر دستها قلبها پر شِکوِه از بیداد بود آشنای قبر ها سجاد(ع) بود با کلامش عمه را مغموم کرد تا که قبر یار را معلوم کرد آمده همراه دخت بوتراب بر سر آن قبر کلثوم و رباب زخمهای این سفر سر باز کرد هر کسی درد دلی آغاز کرد گفت ای سالار زینب السلام ماه شام تار زینب السلام بر تو پیغام سفر آورد ام از فتوحاتم خبر آورده ام کرد با من این مسیر عشق طی راس تو منزل به منزل روی نی معجرم نیلی شد و مویم سپید از غم دوری تو قدم خمید گر که دست رحمت و صبرت نبود زینبت در راه کوفه مرده بود ظلم دشمن تا که بی اندازه شد ماجراهای سقیفه تازه شد ریسمان بر گردن سجاد بود غربت بابا مرا در یاد بود دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟ گوییا دستان حیدر بسته بود یاسها را جوهر نیلی زدند مادرم را گوییا سیلی زدند ازشماتت کردن دشمن مپرس از سه ساله دخترت از من مپرس شد سرت یک نیمه شب مهمان او با وصالت بر لب آمد جان او مرد در ویرانه و من زنده ام بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام بارها از دوریت جان باختم بین مقتل من تو را در یافتم گر تو ای لب تشنه برداری سرت حال نشناسی دگر این خواهرت....
چهل روز ،یادِ تنت سوختم به یادِ زمین خوردنت سوختم ز داغِ به نی رفتنت سوختم وَ با کهنه پیراهنت سوختم همین که دلم سمتِ گودال رفت دوباره ز غم زینب از حال رفت خبر داری اصلاً که حیران شدم؟ چو مویِ تو بر نی پریشان شدم؟ پدر مادر این یتیمان شدم به من شِمر خندید گریان شدم قَدَم از فراقِ تو خم شد حسین لباسِ اسارت تنم شد حسین چه آمد سرِ خواهرت بین راه نشستم به پایِ سرت بین راه شدم یک تنه لشگرت بین راه دویدم پی دخترت بین راه زمین خورد و از قافله باز ماند زِ سنگینیِ سلسله باز ماند نبودی و اشکم سرازیر شد پر و بال من گیر زنجیر شد حرم ،کوچه در کوچه تحقیر شد ازین غصه ها خواهرت پیر شد غریبانه ماه شبت سنگ خورد به پیشانی زینبت سنگ خورد من از شهرِ کوفه چه ها دیده ام غمی بدتر از کربلا دیده ام عجب لطفی از آشنا دیده ام بگوشت رسیده که را دیده ام کنیز قدیمیِّ من ایستاد به من نان و خرمایِ خیرات داد گذشتیم از شهر، در ازدحام.. میان حرامی، خطر، ازدحام.. نه یکجا که در هر گذر ازدحام مرا نیمه جان کرد اگر ازدحام نگاه همه سوی ما خیره بود به ذریۀ مصطفی خیره بود نمی گویم از شام ،نامش بد است شلوغی هر پشت و بامش بد است سلامش بد است ،احترامش بد است محل یهود ،انتقامش بد است نمی پرسی از حال و احوال من تو را جان عباس ،حرفی بزن بگو حقِّ زینب که آزار نیست پریشان شدن ،پیشِ انظار نیست عبور از هیاهویِ بازار نیست سزاوارِ گل خندۀ خار نیست در این شهر غوغایِ پوشیه بود ولی دست من جایِ پوشیه بود خبر داری از ضَعفِ دُردانه ها؟ بوی نان که می آمد از خانه ها؟ کبودیِّ شلاق بر شانه ها؟ پذیرایِ ما بود، ویرانه ها همه دست بسته به پیشِ عوام بدون تو رفتیم بزم حرام شراب و شراب و شراب و شراب نگاه حزین رباب و شراب دل سنگِ چوب و عذاب و شراب سرت بود در پیچ و تاب و...شراب فرود آمد و ناگهان خون چکید خودم دیدم از خیزران خون چکید زداغِ سرت مادرت گریه گرد به اشکِ دو چشمِ ترت گریه کرد به بی تابیِ خواهرت گریه کرد چقدر از غمت دخترت گریه کرد به او حق بده غم مریضش کند کسی خواست آنجا کنیزش کند
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را یک قافله با سوز و اشک و آه آمد برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را با ظرفی از آب آمده تا که ربابه سیراب گرداند علی اصغرت را برخیز ای نور دو چشمم ای برادر تا که کمی آرام سازی همسرت را بگذار تا شرح سفر با تو بگویم بشنو کمی از غصّه های یاورت را از کوفه و شام بلا ای داد بیداد رنج اسارت پیر کرده دلبرت را وقتی گذر دادند ما را بین مردم دیدم سر نی گریۀ آب آورت را دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با سنگی نشانه رفته چشمان ترت را رقّاصه های شهر را آورده بودند تا در بیارند اشک چشم خواهرت را تهمت زدند و خارجی خواندند ما را آتش زدند آن جا دل غم پرورت را آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم وقتی که نان می داد شامی دخترت را با هر صدای خیزرانی که می آمد من می شنیدم ناله های مادرت را چشم علمدار حرم را دور دیدند ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را ... ! جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه با خود نیاوردم گل نیلوفرت را این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود تازه نگفتم روضۀ انگشترت را الا لعنت الله علی القوم الظالمین
بسم الله الرحمن الرحیم 🥀🥀🥀 هان غروب روز عاشوراستی کربلا پر شور و پر غوغاستی قتلگاه از خون هفتاد و دو تن موج زن چون لجه ی دریاستی کشتی بشکسته آل رسول غرقه در دریای بی پهناستی وه چه دریایی که موج خون او در گذر از گنبد میناستی ناخدا افتاده در گرداب خون بحر هستی سخت طوفان زاستی رفته از چرخ برین تاب و سکون در تزلزل توده غبراستی هر کجا پیداست آشوبی بزرگ هر طرف هنگامه ای برپاستی خیمه ها با حالتی افروخته کربلا را انجمن آراستی هر یکی زان خیمه های سوخته غم فزای عترت طاهاستی بانویی با قامتی هم چون کمان از دو چشم خویش خون پالاستی پیکر صد پاره خون خدا در میان کشته ها پیداستی پا نهاده در میان بحر خون گرم سیر کشته اعداستی دست بالا برده سوی آسمان در سخن با ایزد یکتاستی کاروان بار سفر بسته ست و او فارغ از دنیا و مافیهاستی زینب آماده است از بهر وداع صحنه ای جانکاه و جانفرساستی گوید ای جان عزیز از جای خیز کاین وداع آخرین ماستی دیده چون باز کرد آن اخت الولی دید پیدا آن چه ناپیداستی اجتماعی دید گرد قتلگاه کز فغان شان محشری برپاستی اشک ریزان انبیا و اولیا در تحیر سید بطحاستی در یمینش مظهر کل جلال تیغ بر کف حضرت مولاستی در یسار حضرت ختمی مآب حضرت صدیقه زهراستی در کنار فاطمه زاری کنان مریم و آسیه و ساراستی نوح پیغمبر که شیخ الانبیاست گرم آمنا و صدقناستی زین تجلی خرّ موسی صعقا کربلا در جلوه چون سیناستی آمده عیسی ز چرخ چارمین در کفش انجیل یوحناستی خون فشان گردیده چشم عرشیان اشک ریزان دیده حوراستی زینب از این پرده آمد در شگفت گفت گویا محشر کبراستی در بغل بگرفت زینب شاه را در تماشا عالم بالاستی قدسیان زین صحنه در جوش و خروش پر فضا از بانگ واویلاستی لیله الاسری بود یا رب! و یا قاب قوسین است و اوادنی ستی شد جدا یک قوس از قوس دگر این سخن کوتاه و پر معناستی کاروان سالار دشت کربلا عازم شام مصیبت زاستی شد بلند از قتلگه بانگ اذان وه چه خوش آوای روح افزاستی این صدای آشنا یا رب زکیست کاین چنین نغز و خوش و زیباستی دید می گوید اذان شاه شهید کاین سفر بس سخت و جان فرساستی هر کجا روی آوری تو کربلاست روز تو هم رنگ عاشوراستی یادگار خیمه های سوخته کربلایت شام محنت زاستی ای زبانت ذوالفقار مرتضی غم مخور پیروز بر اعداستی تو ببر کالای ما بهر فروش حق خریدار چنین کالاستی خون سرخم تا قیام منتقم گرم جوشش اندرین صحراستی 🥀🥀🥀 استاد محمد علی مجاهدی (پروانه)
با سلام خدمت دوستان عزیز لطفا جهت دسترسی به کتب اشعار در کانال کتابخانه ضامن اشک هشتک های زیر را بزنید: #اشعار #اشعار_امام_حسین_علیه_السلام #کتاب_شعر #کتب_شعر_مداحی_مرثیه_روضه #کتب_اشعار_مداحی #کتب_شعر کتابخانه ضامن اشک تلگرام @zameneashkbook کتابخانه ضامن اشک ایتا @zamenashkbook1
4_5881935012969844399
1.5M
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم #امام_حسن_علیه_السلام_شهادت #امام_رضا_علیه_السلام_شهادت #زمینه #شور سبک زمینه یا شور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امام حسن و امام رضا علیهم السلام بند اول سراج المنیر رسول الله۲ دستمو بگیر رسول الله۲ دل به تو اسیر رسول الله۲ شاهی من فقیر رسول الله۲ ختم رسولانی/شمع فروزانی رهبر انس و جن/حامل قرآنی تو لیلی من مجنونم عشق تو شد قانونم من به شما مدیونم 《یا رسول الله،مولا》 بند دوم معدن کرم حسن آقام۲ شاه بی حرم حسن آقام۲ سایه ی سرم حسن آقام۲ هستی دلبرم حسن آقام۲ کریم آل الله/یا سیدی مولا قمر مدینه،ای/حسن گل زهرا ما قطره تو دریایی عشق دل شیدایی زیباتر از زیبایی 《جانم حسن جان،آقام》 بند سوم یا شمس الشموس رضا مولا۲ انیس النفوس رضا مولا۲ آقای رئوف رضا مولا۲ شاه ارض طوس رضا مولا۲ قبله ی ایرانی/تویی که سلطانی حج فقیران و/یار ضعیفانی تویی گل و من خارم از عشق تو بیمارم میدونی دوست دارم 《جانم رضا جان،آقام》
❤️پیوند آسمانی ، دهم ربیع الاول ازدواج ملکه حجاز با رسول خدا آسمان می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کل می کشد این پیوند آسمانی را. چه طرب انگیز است آفتاب امروز مکه! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب! چشم های ملایک، با لهجه ای بارانی شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را. امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛ اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛ با کسی که پادشاه بی تاج و تخت زمین و آسمان است. با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب، به طمع دیدار او هر روز طلوع می کند، با کسی که خداوند او را «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» نامید. خدیجه، به خانه ای می آید که زینتی جز حضور همیشگی ملایک ندارد؛ خانه ای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی دل نشینی را نمی شناسد، خانه ای که افق های روشن آسمان، چشم به آستان بی آلایش آن دوخته اند. خدیجه، جان پیامبر می شود. تمام ثروت خود را در محمد خلاصه می کند. و خدیجه به خانه محمد صلی الله علیه و آله می آید تا مرهم زخم های فردای محمد صلی الله علیه و آله شود.
❤️در وصف خدیجه کبری (س)  ای خریدار جان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر احترام تورا نداشت دگر در میان زنان پیغمبر در حیات و ممات تو نفتاد نام تو از زبان پیغمبر ای چراغ همیشه تاریخ در صف دودمان پیغمبر بوجود تو افتخار کنند همه جا خاندان پیغمبر هستی خویش را فدا کردی در ره آرمان پیغمبر سر زد از مشرق گریبانت کوثر جاودان پیغمبر به علی و محمد و زهرا اشفعی یا خدیجة الغری
❤️در وصف خدیجه کبری (س) اى داده بعصمت شرف و نام خدیجه  اى بسته بطوفت فلك احرام خدیجه  اى همسر پیغمبر اسلام خدیجه  اى عصمت حق فاطمه را مام خدیجه  اى ختم رسل را ز شرف نور دو دیده  پیش از شب بعثت به مُحمّد گرویده  اى بر تو سلام آمده از داور هستى  بگذشته در آئین نبى از سر هستى  دل داده و دل برده ز پیغمبر هستى  زیبد كه بخوانند ترا مادر هستى  الحق كه خدا دولت حق را به تو داده  اُمّ النجباء فاطمه زهرا به تو داده  
‌‌ ‌‌ 🌸 سلام و صلوات بسیار زیبا ۱۴ معصوم 🍀🌸*ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ* ﺍﻭّﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﺩﻭّﻡ ﺑﻪ ﺷﻪ ﻧﺠﻒ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﮑﻨﯿﻢ* ﺭُﺧﺴﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﺯﻫﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺗﺮﺑﺖ ﺍﻭﺳﺖ* ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺴﺎء ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺳﻼﻡ* ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺩﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻔﺘﻪ* ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﮔﻔﺘﻢ ﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺳﺠﺎﺩ* ﺁﻥ ﭘﺎﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﭘﺲ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻢ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ* ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﺻﺎﺩﻕ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩ* ﺁﻥ ﺣﻨﺠﺮﮤ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺿﯿﺎء ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺎﻇﻢ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ* ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﺭﻭ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﮐﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ* ﺩﺭ ﻃﻮﺱ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻟﻐﺮﺑﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﻘﯽِ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺩ* ﻫﻢ ﻫﺎﺩﯼ ﻭ ﻋﺴﮑﺮﯼّ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺮﺳﯿﻢ* ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻫُﺪﯼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸*ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﻋﺮﺵ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ* ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ 🍀🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌸🍀
برروی زمین و آسمان ها و کرات در بین مناجات و تمام کلمات زیبا تر از این دعا ندیده است کسی بر خاتم انبیاء محمد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ای احمدیان به نام احمد صلوات هر دم به هزار ساعت از دم صلوات از نور محمدی دلم مسرور است پیوسته بگو تو بر محمد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 حق داده به ما وعده ی خیر و حسنات هم وعده ی جنات سراسر نعمات خواهی که شود نصیب تو این برکات بر خاتم انبیا محمد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 از ازل بر همه ذرات جهان تا عرصات رسد از آبروی آل محمد (ص) برکات وه چه بدبخت و سیه روی هر آن کس که ز جهل بشنود نام محمد (ص) نفرستد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بر خلق خوش و خوی محمد (ص) صلوات بر عطر گل روی محمد (ص) صلوات در گلشن سر سبز رسالت گویید بر چهره گل بوی محمد (ص) صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 گردیده شعار هر مسلمان صلوات تاریخچه عترت و قرآن صلوات بر شیعه بود نشانه حق طلبی از اول عمر تا به پایان صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 شد باز به روی خلق باب برکات خواهی تو اگر ز درگه دوست برات بفرست ز جان و دل به آوای جلی بر خاتم انبیاء محمد (ص) صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بیرون ز عدد بگو و بی حد صلوات بر آل محمد و محمد صلوات زانجا که دعا استجابت شده است بر جمله اذکار سرامد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 به آیه آیه قرآن احمدی صلوات به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات به اهل بیت رسول گرامی اسلام به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ای نام تو جان بخش تراز آب حیات محتاج تو خلقی به حیات و به ممات از بعثت انبیا وارسال رسل مقصود تو بودی به جمالت صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 جان راتو صفا ده به صفای صلوات همراز ملک شو به نوای صلوات هرکس صلوات می فرستد یک بار ده بار خدا بر او فرستد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 آن چشمه ی جوشنده اکسیر حیا ت انگیزه ی خلقت است و آیینه ی ذات بشنو که فرشتگان همه می گویند بر خاتم انبیا محمد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 لولاک اگرنبود ،افلاک نبود از خاک،امیدباده و تاک نبود بی نام محمد و طنین صلوات در عا لم لفظ واژه ی پاک نبود 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ای راز شکفته و نهانی ،صلوات ای عطر زمینی آسمانی ، صلوات پوشیده نماندهیچ رازی چون تو در عمق دل و وردزبانی صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ای عشق ،تو آمدی حیاتم دادی ازظلمت وتیرگی نجاتم دادی من تشنه ی یک سرود روشن بودم جامی ز می صلواتم دادی 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 سر سلسله جنبان تجلی صفات شد ختم رسل جمع جمیع ملکات از عرش ملایک زشعف بانگ زدند بر خاتم انبیا محمد(ص)صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 دل با صلوات محرم راز شود سیمرغ شود بلند پرواز شود فرمود پیامبر که با هر صلوات درها ی اجابت دعا باز شود 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بر روح بلند مهربانی صلوات بر خلق عظیم آسمانی صلوات بر اشرف کاینات هادی سبل خورسید سپهر جاودانی صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ای دلبر مه پیکر شیرین حرکات با ذکر تو پر شده است اجزای حیات هر کس شنید نام زیبای تو گفت بر خاتم انبیا محمد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 از جلوه گل نشان سرمد خیزد وز بوی گلاب نام احمد خیزد در هر نفسی که می رود بر صلوات آوای درود بر محمد(ص) خیزد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بر نور جمال پاک احمد صلوات برعطر وجود حی سر مد صلوات بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول بر خاتم انبیاء محمد و آل محمد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 آن دم که حق جمله عالم آفرید صدایی از حق برگوش عرشیان رسید گفت حق این ذکر را دائم بگوئید صلوات بر محمد و آل محمد شد پدید 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 از ازل بر ذرات جهان تا عرصات رسد از آبروی آل محمد (ص) برکات چه بدبخت باشد هر کس ز جهل بشنود نام محمد (ص) نفرستد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 گردیده شعار هر مسلمان صلوات تاریخچه عترت و قرآن صلوات بر شیعه بود نشانه مهر علی ازازل تا به ابد بر محمد و علی صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 بیرون ز عدد بگو و بی حد صلوات بر آل محمد و محمد صلوات ز انجا که دعا استجابت شده است بر جمله اذکار سرامد صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات گفتم دهنت، گفت زهى حب نبات گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا شادى همه لطیفه گویان صلوات 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 یارب از غیب به ما برگ و براتی بفرست تلخی ذائقه را شهد و نباتی بفرست تو هم ای بنده اگر شکر گذاری به خدای بر خود و آل محمد صلواتی بفرست 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 برخیز و بیا! شبِ نجات آمده است از عالم غیب برات امده است شادی روی محمد، یک باغ گل است گل خنده به لب، در صلوات امده است 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی در روز و شب خواهی ثمراتی باید به کوری دو چشمان حسودان بر احمد و آلش بفرستی صلواتی 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 در وقت اذان صلواتی بفرست در شروع هر کاری صلواتی بفرست در وقت نماز و هر کاری وقت و بی وقت صلواتی بفرست