#اربعین #حماسه_اربعین
جهان محو تماشای قیام اربعینی هاست
نجف تا کربلا عرش معلای زمینی هاست
نجف تا کربلا ، تعریف راه عاشقی این است
عبای سبز عاشق انتهای راه خونین است
نجف تا کربلا یعنی برای جنگ قبراقیم
ولی فرمان دهد بهر شهادت سخت مشتاقیم
نجف تا کربلا یعنی بشر دنبال مقصود است
جهان در انتظار رویت مهدی موعود است
در این جاده نشانی از شکوه برج و بارو نیست
و این یعنی زمین لبریز از شوق دگرگونیست
همه با هر نژادی خادم سلطان خوبانند
نجف تا کربلا مستضعف و اشراف یکسانند
همه مانند هم ، پای پیاده ، روزها شب ها
توانی تازه میبخشد به زایر چای موکب ها
تمام خلق در این جاده حسی مشترک دارند
به روی لب دم یا لیتنا کنا معک دارند
در اینجا میشود تنهایی و احساس غربت ، گم
میان داد و فریادِ هله بیکم ... هله بیکم
چه زیبا لحظه لحظه جان تشنه میشود سیراب
به لطف سادگیِ بی ریایِ ظرفهای آب
در اینجا بیت الاحزان جماعت کنج تنهاییست
هزاران گریه دنبال علمداری و سقاییست
هزاران گریه بی تاب لب خندان دخترهاست
هزاران گریه مخفی در نگاه پشت معجرهاست
برای خوردن نانی هزاران عجز خواهش هست
در این جاده برای پیکر خسته نوازش هست
در اینجا از کسی جز حضرت ارباب نامی نیست
در اینجا خارجی می آید و بی احترامی نیست
به آن اندازه که فرق میان اوست با زینب
نجف تا کربلا میگوید عاشق آه یا زینب
حسین محسنات
#اربعین
اربعین آمد دلم را غم گرفت
بهر زینب(س) عالمی ماتم گرفت
سوز اهل آسمان آید به گوش
ناله ی صاحب زمان آید به گوش
جان اهل بیت عصمت بر لب است
کاروان سالار آنها زینب است
سینه ها آماج رگبار بلا
جای زخم ریسمان بر دستها
قلبها پر شِکوِه از بیداد بود
آشنای قبر ها سجاد(ع) بود
با کلامش عمه را مغموم کرد
تا که قبر یار را معلوم کرد
آمده همراه دخت بوتراب
بر سر آن قبر کلثوم و رباب
زخمهای این سفر سر باز کرد
هر کسی درد دلی آغاز کرد
گفت ای سالار زینب السلام
ماه شام تار زینب السلام
بر تو پیغام سفر آورد ام
از فتوحاتم خبر آورده ام
کرد با من این مسیر عشق طی
راس تو منزل به منزل روی نی
معجرم نیلی شد و مویم سپید
از غم دوری تو قدم خمید
گر که دست رحمت و صبرت نبود
زینبت در راه کوفه مرده بود
ظلم دشمن تا که بی اندازه شد
ماجراهای سقیفه تازه شد
ریسمان بر گردن سجاد بود
غربت بابا مرا در یاد بود
دیدی از نی دست خواهر بسته بود؟
گوییا دستان حیدر بسته بود
یاسها را جوهر نیلی زدند
مادرم را گوییا سیلی زدند
ازشماتت کردن دشمن مپرس
از سه ساله دخترت از من مپرس
شد سرت یک نیمه شب مهمان او
با وصالت بر لب آمد جان او
مرد در ویرانه و من زنده ام
بی رقیه(س) آمدم شرمنده ام
بارها از دوریت جان باختم
بین مقتل من تو را در یافتم
گر تو ای لب تشنه برداری سرت
حال نشناسی دگر این خواهرت....
#روضه_مکشوف #اربعین
چهل روز ،یادِ تنت سوختم
به یادِ زمین خوردنت سوختم
ز داغِ به نی رفتنت سوختم
وَ با کهنه پیراهنت سوختم
همین که دلم سمتِ گودال رفت
دوباره ز غم زینب از حال رفت
خبر داری اصلاً که حیران شدم؟
چو مویِ تو بر نی پریشان شدم؟
پدر مادر این یتیمان شدم
به من شِمر خندید گریان شدم
قَدَم از فراقِ تو خم شد حسین
لباسِ اسارت تنم شد حسین
چه آمد سرِ خواهرت بین راه
نشستم به پایِ سرت بین راه
شدم یک تنه لشگرت بین راه
دویدم پی دخترت بین راه
زمین خورد و از قافله باز ماند
زِ سنگینیِ سلسله باز ماند
نبودی و اشکم سرازیر شد
پر و بال من گیر زنجیر شد
حرم ،کوچه در کوچه تحقیر شد
ازین غصه ها خواهرت پیر شد
غریبانه ماه شبت سنگ خورد
به پیشانی زینبت سنگ خورد
من از شهرِ کوفه چه ها دیده ام
غمی بدتر از کربلا دیده ام
عجب لطفی از آشنا دیده ام
بگوشت رسیده که را دیده ام
کنیز قدیمیِّ من ایستاد
به من نان و خرمایِ خیرات داد
گذشتیم از شهر، در ازدحام..
میان حرامی، خطر، ازدحام..
نه یکجا که در هر گذر ازدحام
مرا نیمه جان کرد اگر ازدحام
نگاه همه سوی ما خیره بود
به ذریۀ مصطفی خیره بود
نمی گویم از شام ،نامش بد است
شلوغی هر پشت و بامش بد است
سلامش بد است ،احترامش بد است
محل یهود ،انتقامش بد است
نمی پرسی از حال و احوال من
تو را جان عباس ،حرفی بزن
بگو حقِّ زینب که آزار نیست
پریشان شدن ،پیشِ انظار نیست
عبور از هیاهویِ بازار نیست
سزاوارِ گل خندۀ خار نیست
در این شهر غوغایِ پوشیه بود
ولی دست من جایِ پوشیه بود
خبر داری از ضَعفِ دُردانه ها؟
بوی نان که می آمد از خانه ها؟
کبودیِّ شلاق بر شانه ها؟
پذیرایِ ما بود، ویرانه ها
همه دست بسته به پیشِ عوام
بدون تو رفتیم بزم حرام
شراب و شراب و شراب و شراب
نگاه حزین رباب و شراب
دل سنگِ چوب و عذاب و شراب
سرت بود در پیچ و تاب و...شراب
فرود آمد و ناگهان خون چکید
خودم دیدم از خیزران خون چکید
زداغِ سرت مادرت گریه گرد
به اشکِ دو چشمِ ترت گریه کرد
به بی تابیِ خواهرت گریه کرد
چقدر از غمت دخترت گریه کرد
به او حق بده غم مریضش کند
کسی خواست آنجا کنیزش کند
#سید_پوریا_هاشمی
#اربعین #روضه_مکشوف
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را
دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را
یک قافله با سوز و اشک و آه آمد
برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را
با ظرفی از آب آمده تا که ربابه
سیراب گرداند علی اصغرت را
برخیز ای نور دو چشمم ای برادر
تا که کمی آرام سازی همسرت را
بگذار تا شرح سفر با تو بگویم
بشنو کمی از غصّه های یاورت را
از کوفه و شام بلا ای داد بیداد
رنج اسارت پیر کرده دلبرت را
وقتی گذر دادند ما را بین مردم
دیدم سر نی گریۀ آب آورت را
دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با
سنگی نشانه رفته چشمان ترت را
رقّاصه های شهر را آورده بودند
تا در بیارند اشک چشم خواهرت را
تهمت زدند و خارجی خواندند ما را
آتش زدند آن جا دل غم پرورت را
آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم
وقتی که نان می داد شامی دخترت را
با هر صدای خیزرانی که می آمد
من می شنیدم ناله های مادرت را
چشم علمدار حرم را دور دیدند
ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را ... !
جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه
با خود نیاوردم گل نیلوفرت را
این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود
تازه نگفتم روضۀ انگشترت را
الا لعنت الله علی القوم الظالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
🥀🥀🥀
هان غروب روز عاشوراستی
کربلا پر شور و پر غوغاستی
قتلگاه از خون هفتاد و دو تن
موج زن چون لجه ی دریاستی
کشتی بشکسته آل رسول
غرقه در دریای بی پهناستی
وه چه دریایی که موج خون او
در گذر از گنبد میناستی
ناخدا افتاده در گرداب خون
بحر هستی سخت طوفان زاستی
رفته از چرخ برین تاب و سکون
در تزلزل توده غبراستی
هر کجا پیداست آشوبی بزرگ
هر طرف هنگامه ای برپاستی
خیمه ها با حالتی افروخته
کربلا را انجمن آراستی
هر یکی زان خیمه های سوخته
غم فزای عترت طاهاستی
بانویی با قامتی هم چون کمان
از دو چشم خویش خون پالاستی
پیکر صد پاره خون خدا
در میان کشته ها پیداستی
پا نهاده در میان بحر خون
گرم سیر کشته اعداستی
دست بالا برده سوی آسمان
در سخن با ایزد یکتاستی
کاروان بار سفر بسته ست و او
فارغ از دنیا و مافیهاستی
زینب آماده است از بهر وداع
صحنه ای جانکاه و جانفرساستی
گوید ای جان عزیز از جای خیز
کاین وداع آخرین ماستی
دیده چون باز کرد آن اخت الولی
دید پیدا آن چه ناپیداستی
اجتماعی دید گرد قتلگاه
کز فغان شان محشری برپاستی
اشک ریزان انبیا و اولیا
در تحیر سید بطحاستی
در یمینش مظهر کل جلال
تیغ بر کف حضرت مولاستی
در یسار حضرت ختمی مآب
حضرت صدیقه زهراستی
در کنار فاطمه زاری کنان
مریم و آسیه و ساراستی
نوح پیغمبر که شیخ الانبیاست
گرم آمنا و صدقناستی
زین تجلی خرّ موسی صعقا
کربلا در جلوه چون سیناستی
آمده عیسی ز چرخ چارمین
در کفش انجیل یوحناستی
خون فشان گردیده چشم عرشیان
اشک ریزان دیده حوراستی
زینب از این پرده آمد در شگفت
گفت گویا محشر کبراستی
در بغل بگرفت زینب شاه را
در تماشا عالم بالاستی
قدسیان زین صحنه در جوش و خروش
پر فضا از بانگ واویلاستی
لیله الاسری بود یا رب! و یا
قاب قوسین است و اوادنی ستی
شد جدا یک قوس از قوس دگر
این سخن کوتاه و پر معناستی
کاروان سالار دشت کربلا
عازم شام مصیبت زاستی
شد بلند از قتلگه بانگ اذان
وه چه خوش آوای روح افزاستی
این صدای آشنا یا رب زکیست
کاین چنین نغز و خوش و زیباستی
دید می گوید اذان شاه شهید کاین سفر بس سخت و جان فرساستی
هر کجا روی آوری تو کربلاست
روز تو هم رنگ عاشوراستی
یادگار خیمه های سوخته
کربلایت شام محنت زاستی
ای زبانت ذوالفقار مرتضی
غم مخور پیروز بر اعداستی
تو ببر کالای ما بهر فروش
حق خریدار چنین کالاستی
خون سرخم تا قیام منتقم
گرم جوشش اندرین صحراستی
🥀🥀🥀
استاد محمد علی مجاهدی (پروانه)
4_5881935012969844399
1.5M
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله_و_سلم
#امام_حسن_علیه_السلام_شهادت
#امام_رضا_علیه_السلام_شهادت
#زمینه #شور
سبک زمینه یا شور پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم امام حسن و امام رضا علیهم السلام
بند اول
سراج المنیر رسول الله۲
دستمو بگیر رسول الله۲
دل به تو اسیر رسول الله۲
شاهی من فقیر رسول الله۲
ختم رسولانی/شمع فروزانی
رهبر انس و جن/حامل قرآنی
تو لیلی من مجنونم
عشق تو شد قانونم
من به شما مدیونم
《یا رسول الله،مولا》
بند دوم
معدن کرم حسن آقام۲
شاه بی حرم حسن آقام۲
سایه ی سرم حسن آقام۲
هستی دلبرم حسن آقام۲
کریم آل الله/یا سیدی مولا
قمر مدینه،ای/حسن گل زهرا
ما قطره تو دریایی
عشق دل شیدایی
زیباتر از زیبایی
《جانم حسن جان،آقام》
بند سوم
یا شمس الشموس رضا مولا۲
انیس النفوس رضا مولا۲
آقای رئوف رضا مولا۲
شاه ارض طوس رضا مولا۲
قبله ی ایرانی/تویی که سلطانی
حج فقیران و/یار ضعیفانی
تویی گل و من خارم
از عشق تو بیمارم
میدونی دوست دارم
《جانم رضا جان،آقام》
❤️پیوند آسمانی ،
دهم ربیع الاول ازدواج ملکه حجاز با رسول خدا
آسمان می خندد این اتفاق زیبا را
و زمین کل می کشد این پیوند آسمانی را.
چه طرب انگیز است آفتاب امروز مکه! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!
چشم های ملایک، با لهجه ای بارانی شادباش می گوید این وصلت خوش آیند را.
امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛
اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛ با کسی که پادشاه بی تاج و تخت زمین و آسمان است.
با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب، به طمع دیدار او هر روز طلوع می کند، با کسی که خداوند او را «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» نامید.
خدیجه، به خانه ای می آید که زینتی جز حضور همیشگی ملایک ندارد؛ خانه ای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی دل نشینی را نمی شناسد، خانه ای که افق های روشن آسمان، چشم به آستان بی آلایش آن دوخته اند.
خدیجه، جان پیامبر می شود.
تمام ثروت خود را در محمد خلاصه می کند.
و خدیجه به خانه محمد صلی الله علیه و آله می آید تا مرهم زخم های فردای محمد صلی الله علیه و آله شود.
❤️در وصف خدیجه کبری (س)
ای خریدار جان پیغمبر
همسر مهربان پیغمبر
احترام تورا نداشت دگر
در میان زنان پیغمبر
در حیات و ممات تو نفتاد
نام تو از زبان پیغمبر
ای چراغ همیشه تاریخ
در صف دودمان پیغمبر
بوجود تو افتخار کنند
همه جا خاندان پیغمبر
هستی خویش را فدا کردی
در ره آرمان پیغمبر
سر زد از مشرق گریبانت
کوثر جاودان پیغمبر
به علی و محمد و زهرا
اشفعی یا خدیجة الغری
❤️در وصف خدیجه کبری (س)
اى داده بعصمت شرف و نام خدیجه
اى بسته بطوفت فلك احرام خدیجه
اى همسر پیغمبر اسلام خدیجه
اى عصمت حق فاطمه را مام خدیجه
اى ختم رسل را ز شرف نور دو دیده
پیش از شب بعثت به مُحمّد گرویده
اى بر تو سلام آمده از داور هستى
بگذشته در آئین نبى از سر هستى
دل داده و دل برده ز پیغمبر هستى
زیبد كه بخوانند ترا مادر هستى
الحق كه خدا دولت حق را به تو داده
اُمّ النجباء فاطمه زهرا به تو داده
🌸 سلام و صلوات بسیار زیبا ۱۴ معصوم
🍀🌸*ﻓﺮﻣﻮﺩ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ*
ﺍﻭّﻝ ﺑﻪ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﺩﻭّﻡ ﺑﻪ ﺷﻪ ﻧﺠﻒ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﮑﻨﯿﻢ*
ﺭُﺧﺴﺎﺭ ﻋﻠﯽ ﺷﯿﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﺯﻫﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﻧﯿﻢ ﮐﺠﺎ ﺗﺮﺑﺖ ﺍﻭﺳﺖ*
ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﺴﺎء ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺴﻤﻮﻡ ﺳﻼﻡ*
ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺩﮔﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺩﺭ ﺧﻮﻥ ﺧﻔﺘﻪ*
ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﮔﻔﺘﻢ ﺯ ﺣﺴﯿﻦ ﭼﻮﻥ ﻧﮕﻮﯾﻢ ﺳﺠﺎﺩ*
ﺁﻥ ﭘﺎﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﭘﺎﺭﺳﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﭘﺲ ﺑﺎﻗﺮ ﻋﻠﻢ ﺁﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻌﺼﻮﻡ*
ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻓﻀﯿﻠﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﺻﺎﺩﻕ ﮐﻪ ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺬﻫﺐ ﺷﯿﻌﻪ ﺑﻮﺩ*
ﺁﻥ ﺣﻨﺠﺮﮤ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺿﯿﺎء ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﮐﺎﻇﻢ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ*
ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺑﻪ ﭘﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﺭﻭ ﺟﺎﻧﺐ ﻣﺸﻬﺪ ﺍﻟﺮﺿﺎ ﮐﻦ ﻭ ﺑﮕﻮ*
ﺩﺭ ﻃﻮﺱ ﻏﺮﯾﺐ ﺍﻟﻐﺮﺑﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﯾﺎﺩ ﺁﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺗﻘﯽِ ﺻﺎﺣﺐ ﺟﻮﺩ*
ﻫﻢ ﻫﺎﺩﯼ ﻭ ﻋﺴﮑﺮﯼّ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﺣﺎﻻ ﺗﻮ ﺑﯿﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺮﺳﯿﻢ*
ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻫُﺪﯼ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸*ﺍﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﻋﺮﺵ ﮐﺒﺮﯾﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ*
ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﺍ ﺻﻠﻮﺍﺕ
🍀🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🌸🍀
#صلوات
برروی زمین و آسمان ها و کرات
در بین مناجات و تمام کلمات
زیبا تر از این دعا ندیده است کسی
بر خاتم انبیاء محمد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ای احمدیان به نام احمد صلوات
هر دم به هزار ساعت از دم صلوات
از نور محمدی دلم مسرور است
پیوسته بگو تو بر محمد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
حق داده به ما وعده ی خیر و حسنات
هم وعده ی جنات سراسر نعمات
خواهی که شود نصیب تو این برکات
بر خاتم انبیا محمد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
از ازل بر همه ذرات جهان تا عرصات
رسد از آبروی آل محمد (ص) برکات
وه چه بدبخت و سیه روی هر آن کس که ز جهل
بشنود نام محمد (ص) نفرستد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بر خلق خوش و خوی محمد (ص) صلوات
بر عطر گل روی محمد (ص) صلوات
در گلشن سر سبز رسالت گویید
بر چهره گل بوی محمد (ص) صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
گردیده شعار هر مسلمان صلوات
تاریخچه عترت و قرآن صلوات
بر شیعه بود نشانه حق طلبی
از اول عمر تا به پایان صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
شد باز به روی خلق باب برکات
خواهی تو اگر ز درگه دوست برات
بفرست ز جان و دل به آوای جلی
بر خاتم انبیاء محمد (ص) صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بیرون ز عدد بگو و بی حد صلوات
بر آل محمد و محمد صلوات
زانجا که دعا استجابت شده است
بر جمله اذکار سرامد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
به آیه آیه قرآن احمدی صلوات
به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات
به اهل بیت رسول گرامی اسلام
به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ای نام تو جان بخش تراز آب حیات
محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
از بعثت انبیا وارسال رسل
مقصود تو بودی به جمالت صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
جان راتو صفا ده به صفای صلوات
همراز ملک شو به نوای صلوات
هرکس صلوات می فرستد یک بار
ده بار خدا بر او فرستد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
آن چشمه ی جوشنده اکسیر حیا ت
انگیزه ی خلقت است و آیینه ی ذات
بشنو که فرشتگان همه می گویند
بر خاتم انبیا محمد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
لولاک اگرنبود ،افلاک نبود
از خاک،امیدباده و تاک نبود
بی نام محمد و طنین صلوات
در عا لم لفظ واژه ی پاک نبود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ای راز شکفته و نهانی ،صلوات
ای عطر زمینی آسمانی ، صلوات
پوشیده نماندهیچ رازی چون تو
در عمق دل و وردزبانی صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ای عشق ،تو آمدی حیاتم دادی
ازظلمت وتیرگی نجاتم دادی
من تشنه ی یک سرود روشن بودم
جامی ز می صلواتم دادی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
سر سلسله جنبان تجلی صفات
شد ختم رسل جمع جمیع ملکات
از عرش ملایک زشعف بانگ زدند
بر خاتم انبیا محمد(ص)صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
دل با صلوات محرم راز شود
سیمرغ شود بلند پرواز شود
فرمود پیامبر که با هر صلوات
درها ی اجابت دعا باز شود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بر روح بلند مهربانی صلوات
بر خلق عظیم آسمانی صلوات
بر اشرف کاینات هادی سبل
خورسید سپهر جاودانی صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
ای دلبر مه پیکر شیرین حرکات
با ذکر تو پر شده است اجزای حیات
هر کس شنید نام زیبای تو گفت
بر خاتم انبیا محمد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
از جلوه گل نشان سرمد خیزد
وز بوی گلاب نام احمد خیزد
در هر نفسی که می رود بر صلوات
آوای درود بر محمد(ص) خیزد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بر نور جمال پاک احمد صلوات
برعطر وجود حی سر مد صلوات
بر وجه نکوی وخلق نکوی رسول
بر خاتم انبیاء محمد و آل محمد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
آن دم که حق جمله عالم آفرید
صدایی از حق برگوش عرشیان رسید
گفت حق این ذکر را دائم بگوئید
صلوات بر محمد و آل محمد شد پدید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
از ازل بر ذرات جهان تا عرصات
رسد از آبروی آل محمد (ص) برکات
چه بدبخت باشد هر کس ز جهل
بشنود نام محمد (ص) نفرستد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
گردیده شعار هر مسلمان صلوات
تاریخچه عترت و قرآن صلوات
بر شیعه بود نشانه مهر علی
ازازل تا به ابد بر محمد و علی صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
بیرون ز عدد بگو و بی حد صلوات
بر آل محمد و محمد صلوات
ز انجا که دعا استجابت شده است
بر جمله اذکار سرامد صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات
گفتم دهنت، گفت زهى حب نبات
گفتم سخن تو، گفت حافظ گفتا
شادى همه لطیفه گویان صلوات
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
یارب از غیب به ما برگ و براتی بفرست
تلخی ذائقه را شهد و نباتی بفرست
تو هم ای بنده اگر شکر گذاری به خدای
بر خود و آل محمد صلواتی بفرست
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
برخیز و بیا! شبِ نجات آمده است
از عالم غیب برات امده است
شادی روی محمد، یک باغ گل است
گل خنده به لب، در صلوات امده است
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
گر فکر رهایی ز غم و راه نجاتی
در روز و شب خواهی ثمراتی
باید به کوری دو چشمان حسودان
بر احمد و آلش بفرستی صلواتی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
در وقت اذان صلواتی بفرست
در شروع هر کاری صلواتی بفرست
در وقت نماز و هر کاری
وقت و بی وقت صلواتی بفرست
امشب شب مبارک احیـای انبیاست
زیــرا شـبِ ولادت آقــای انبیـاست
در یک وجـود، جلوه کند عالم وجود؛
در یک جمال، صورت زیبای انبیاست
عید بزرگ جان جهـان و جهانِ جان،
عید خـدا و سیّد و مـولای انبیاست
دوران غـربت بشـریت سرآمده
یعنی شب ولادت پیغمبر آمده
امشب خدا به اهل زمین، آسمان دهد
ملک وجـود را شــرف جـاودان دهد
امشب خدا جمال دلآرای خویش را،
بـا روی دلربـای محمّـد نشـان دهد
با پرتـو جمـال منیـر رسـول خویش،
تا صبح حشر، نور به چشم جهان دهد
جان در طبق نهید که میلاد احمد است
اعـلان کنیـد بـر همه: عیدِ محمّد است
امشب خـدات رشـکِ قمـر داد آمنه!
با حُسن خویش بر تو پسـر داد آمنه!
نُه مـاه انتظـار کشیـدی بـه شوق او
تـا نخــل آرزوی تـو بــر داد آمنـه
فرزند تو گرامی و نامش محمّد است
این مـژده را خـدات خبـر داد آمنه
اینک تو را ولادت احمد مبارک است
بـر احمـد تو نام محمّد مبارک است
ای آمنـه! محمّدِ تــو، مظهـر خداست
رخسـار کبریایــیِ او منظـرِ خـداست
همچون کتاب وحی بگیرش به روی دست،
سر تا قدم ببـوس که پیغمبر خداست
تـا روز حشر بـر همـه پیغمبـری کند،
گفتـار وحـی او، سخـن آخـرِ خداست
آیینــه تمـامنمــای خـداست ایـن
پس آمده است و پیشتر از انبیاست این
ای آمنـه! محمـدت از انبیـا، سـر است
این بـر همه پیامبـران هـم پیمبر است
قرآن او -که وحی الهی ست- شاهد است
این از پیمبـران اولـوالعظم، برتــر است
قدر و کمال و شأن و جـلال و مقـام او
حتی در انبیـای سلف، فـوق بـاور است
این طفل نه- که قافلهسالارِ انبیاست
آگاه باش هر نفسش، وحی کبریاست
ای کعبه! پیش پای محمد قیام کن
دورش طواف آور و کسب مقام کن
غار حرا بـه شوق وی آغوش برگشا
ماننـد کوههـا به محمّد سـلام کن
ای شهر مکه عیـد محمّـد مبارکت!
از سیّــد پیامبــران احتــرام کـن
دوران کفر و ظلم و ضلالت، سر آمده
نـامش بلنـد بـاد کـه پیغمبـر آمده
میلاد احمد عید خداونـدِ سرمد است
عالم ز مقدمش همه خلدِ مُخلد است
از ربِّ کعبه در حـرم کعبه حکم شد
بتها ادب کنید که میلاد احمد است
دوران بردگـی و اســارت تمــام شد
ای دختران زنده به گور، این محمّد است
بتهـا نـدا دهنـد به آوازه جلی
صلّ علی محمّد و صل علی علی
این یـاور تمــامِ ضعیفـان عـالم است
این منجــی همیشـه اولاد آدم است
این رهنمای گمشدگان تـا قیام حشر؛
این شمعِ جمع خلق، رسول مکرم است
این روی انبیـای الهـی به جسم پاک
این پای تا به سر همه روح مجسم است
این طفل نه که صاحب تنزیل بوده است
شاگـرد او معلـم جبرییــل بوده است
وقتی خدا به خلقت کونین داشت دست
ساقــی انبیــاست ز پیمــانه الــست
ایـن بـا خـدای عـزوجل بود همسخن
روزی که صبحی و شب و روزی نبوده است
پیش از رسل رسول خدا بود و بود و بود
بعد از رسل رسول خدا هست و هست و هست
آدم هنوز آب و گلش بود در عدم
او بـود او پیامبــر خالــقِ قِــدَم
تـو تـا قیـام حشـر چـراغ هدایتی
با هر کلام صـاحب اعجـاز و آیتی
تـو تـا ابــد پیامبــران را پیمبری
بر فرد فرد صاحب حکـم و ولایتی
در بین انبیا و امم این شعار ماست
مـا امـت توایــم محمـد عنــایتی
"میثم" مدیحهخوان تو بوده است و آل تو
هر چنـد نیست در خـور قـدر و جلال تو
#مدح_و_ولادت_امام_صادق
غم و غصه دوباره تحریم است
روز میلاد و روز تکریم است
شب شب و روز عرض تبریک و
لحظات قشنگ تعظیم است
بدهم مژده ای به خسته دلان
عشق آمد زمان ترمیم است
صبح صادق ظهور خواهد کرد
حال و روز زمانه بدخیم است
میرسد آن امام خوبی که
کار و بارش همیشه تعلیم است
سر دبیر مراجع دنیا
و خدایی خدای تحکیم است
موسم عشق و شور و شادی شد
جبرئیل باز هم منادی شد
آیت الله اعظمی در راه
پادشاه معظمی در راه
حجت الله عالم هستی
و امام مکرمی در راه
فاطمی طینتی بدون بدل
و علی مجسمی در راه
بندگان خدا هراسی نیست
که ولی مسلمی در راه...
باشد و نورش آشکار و جلی ست
جعفر بن محمد بن علی ست
مژده بوی بهار می آید
بوی دیدار یار می آید
بوی مولود شهر پیغمبر
بوی زلف نگار می آید
به گمانم که روشنی بخش
همه شب های تار می آید
پسری از سلاله ی زهرا
مایه ی افتخار می آید
صاحب حلم و صبرو فضل علی
وارث ذوالفقار می آید
ششمین پادشاه ملک زمین
ششمین شهسوار می آید
پیر و استاد مکتب شیعه
صاحب اقتدار می آید
سوی ما خاکیان مسافر عرش
چقدر با وقار می آید
سومین نسل پاک صلب حسین
عشق پروردگار می آید
ششمین شاه عالمین آمد
نوه ی حضرت حسین آمد
#مدح_میلاد_پیامبر
ای روشنی تبار تو و نور تیره ات
ای آسمانیان زمین هم عشیره ات
ای لحظه لحظه زندگی ات آیه آیه صبح
آئینه دار سوره ی شمس است سیره ات
دارد دلت علاقه ی ذاتی به آسمان
همواره سوی اوست اگر چشم خیره ات
خورشید رفت و ماه… پدرت رفت و مادرت
در غم گذشت روز و شب تار و تیره ات
دُرّ یتیمی و صدف کعبه خانه ات
لطف خدای عزّوجل پشتوانه ات
ای لهجه ات ز نغمه ی باران فصیح تر
لبخندت از تبسّم گلها ملیح تر
بر موی تو نسیم بهشتی دخیل بست
یعنی ندیده از خَم زلفت ضریح تر
ای با خدای عرش ز موسی کلیم تر
با ساکنان فرش ز عیسی مسیح تر
با دیدن تو عشق نمک گیر شد که دید
روی تو را ز چهره ی یوسف ملیح تر
تو شاه بیت شعر غزل خیز خلقتی
حُسن ختام قصّه ی سبز نبوّتی
هفت آسمان و رحمت رنگین کمانی ات
ذرّات خاک و مرحمت آسمانی ات
احساس شاخه ها و نسیم نوازشت
شوق شکوفه ها وزش مهربانی ات
تنها گل همیشه بهار جهان تویی
گلها معطّر از نفس جاودانی ات
لطف تو بوده شامل حال درختها
«حنّانه » بهره مند شد از خطبه خوانی ات
هر آفریده ای شده مدیون جود تو
برده نصیبی از برکات وجود تو
بر چهره ی تو نقش تبسّم همیشگی
در سینه ات ولی غم مردم همیشگی
دریایی و نمایش آرامشی ولی
در پهنه ی دل تو تلاطم همیشگی
در وسعتی که عطر سکوت تو می وزد
بارانی از ترانه، ترنّم همیشگی
با حکمت ظریف تو مابین عشق و عقل
سازش همیشگی و تفاهم همیشگی
سبز آمدی و زردِ جهان شد بهشت – رنگ
با سبز تو زمین و زمان شد بهشت – رنگ
ذکر فضائلت شده آواز جبرئیل
آگاهی از مقام تو اعجاز جبرئیل
تا اوج عرش در شب معراج رفته ای
بالاتر از نهایت پرواز جبرئیل
مثل حریر روشنی از نور، پهن شد
در مقدم «براق » پر باز جبرئیل
مدّاح آستان تو و دوستان توست
باید شنید وصف شما را ز جبرئیل
سرمست نام توست بزرگ فرشتگان
پیر غلام توست بزرگ فرشتگان
در آستان عرش تمام ستاره ها
بر نور با شکوه تو دارند اشاره ها
چشم تو آینه است، نه آئینه چشم توست
باید عوض شود روش استعاره ها
شصت و سه سال عمر سراسر زلال تو
داده است آبرو به تمام هزاره ها
عیسی کشند و غمزده ناقوس ها ولی
نام تو زنده است بر اوج مناره ها
گلواژه ای برای همیشه است نام تو
«ثبت است بر جریده ی عالم دوام تو »
#مدح_و_ولادت_امام_صادق
رسانده ام به حضور تو قلب عاشق را
دل رها شده از محنت خلايق را
دلي که پر زده تا آستان احسانت
که غرق نور اجابت کني دقايق را
بر اين کوير ترک خوردهي دل خسته
ببار جرعه اي از کوثر حقايق را
مريد صبح نگاه تو مي برد از ياد
مگر ترنم «قال الامامُ صادق» را؟
نگاه لطف تو آقا به دل بها داده
و با رضای تو دارم رضای خالق را
تویی که ضامن صبح سعادتم هستی
تویی که روشنی هر عبادتم هستی
پر از شميم بهشت است منبرت آقا
به برکت نفحات معطرت آقا
هنوز عطر مليح محمدي دارد
گُلِ دميده ز لبهاي أطهرت آقا
شبيه حضرت خاتم مدينة العلمي
شنيدني ست کرامات محضرت آقا
و ديده ايم به وقت جهاد انديشه
هزار مرتبه ما فتح خيبرت آقا
چهار هزار حکيم و فقيه و دانشمند
رهين مکتب انديشه گسترت آقا
نگاه روشنت آقا ستاره پرور بود
شکوه بي بدل تو زُراره پرور بود
تو آمدی و جهان غرق در خِرَد می شد
دلیل ها همه با عشق مستند می شد
تو آمدی پر و بالی دهی به دلهامان
به پای درس تو هفت آسمان رصد می شد
خوشا به حال دلی که عروج را فهمید
مسیر روشن تو از بهشت رد می شد
میان آن همه شاگرد شد سعادتمند
کسی که مذهب عشق تو را بَلَد می شد
نفس زدي و جهان را حيات بخشيدي
تجليات الهي الي الابد مي شد
جهان نشسته سر سفرهي رواياتت
شهود مي چکد از جلوه زار ميقاتت
سر ارادت ما و غبار صحن بقيع
همان حريم بهشتي همان بهشت بديع
همان ديار الهي که از نسيم خوشش
شده ست شهر مدينه پر از شميم ربيع
«و يطعمون علي حبّه ...» نمايان است
کرانه هاي کرامت چه بي کران و وسيع
گدائي حرمت اعتبار هر عاشق
اميد ماست توسل در اين سراي رفيع
چه غم ز غربت دنيا و حسرت عقبا
نگاه روشنتان تا براي ماست شفيع
کليد معرفت اينجا ارادت و عشق است
سر ارادت ما و غبار صحن بقيع
مگير از دل من يارب اين سعادت را
گدائي حرم اهل بيت عصمت را
غبار مقدم تو عطر آشنا دارد
برای دیده ام اعجاز کیمیا دارد
گدای خانه به دوش توام قبولم کن
گدای تو به جز این آستان کجا دارد؟
دگر چه جای گلایه ز فقر می ماند
کسی که در دو جهان، مهربان! تو را دارد
دل شکستهي من حرفهاي ناگفته
دل شکستهي من شوق التجا دارد
کسی که بوده تمام وجودش از جودت
در آستانه ات امشب دو خط دعا دارد
همیشه آرزوی پر زدن به سوی بقیع
همیشه حسرت دیدار کربلا دارد
چه می شود همهي عمر با شما باشم
غبار صحن تو و صحن کربلا باشم
گر تو خواهی که بیابی زجهان راه نجات
بر محمّد تو بگو از دل و از جان صلوات
✨🌼✨
هر چه خواهی تو طلب کن ز شهنشاه جهان
به علی حیدر صفدر شه خوبان صلوات
✨🌼✨
فاطمه بــاد شفیع خـواهِ تو اندر محشر
به قد سرو همان ماه درخشان صلوات
✨🌼✨
یــاد کــن از جگرِ پارۀ پُـر خون حَسن
به رُخ اَنور آن سرو خرامان صلوات
✨🌼✨
هـر کجا نوش کنی آب روان یـاد نما
به لَبِ خُشک حسین شاه شهیدان صلوات
✨🌼✨
گر تو بیمار نخواهی شوی اندر بر خلق
به علی ابن حسین عابد دانا صلوات
✨🌼✨
علـم باقـر بــرساند به تو از دین نبی
به همان باقر و آن علم فراوان صلوات
✨🌼✨
گر نشانی به خود از مذهب جعفر داری
به همان مذهب پاک از سرایمان صلوات
✨🌼✨
گـر به دل، هست تُرا آرزوی قبر رضا
به غریب الغربا شاه خراسان صلوات
✨🌼✨
نــور بارد ز سر گنبد پُـر نـور تَـقی
بِه همان گنبد پُر نور زرافشان صلوات
✨🌼✨
یاد بنمــا تـو از آن قامـت زیبای نَـقی
عسکری را تو بلعل لب خندان صلوات
✨🌼✨
گر تو هستی به جهان مُنتظر حُجت دین
بِه همان مهدی غائب، شه خوبان صلوات
✨🌼✨
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
#امام_صادق
ای كوی تو، كعبه ی خلایق
طالع ز رخ تو، صبح صادق
ای پایه منبرت فراتر
از کرسی هفت چرخ اختر
تا نام ز ماه و مهر بوده است
خاک در تو ، سپهر بوده است
گفته است خرد، بس آفرینت
صد ها چو «هشام» ، خوشه چینت
گردش، ز فلك، اشاره از تو
استاد خرد، «زراره» از تو
چون «مومن طاق» از تو آموخت
لب بر لب هر چه مدعی دوخت
اندیشه هر آنچه بود مجمل
بشنید مفصل از «مفضل»
گر طالع «بختری» خجسته است
در حلقه ی درس تو نشسته است
كی مكتب تو، نظیر دارد؟
صدها چو «ابوبصیر» دارد
تا مشعل علم، «جابر» افروخت
بس نكته، خرد كه از وی آموخت
شد شهره به دهر، مذهب تو
«حمران» و «ابان» و مكتب تو
فانی نه، كه جاودانه ای تو
دریایی و بیكرانه ای تو
ای مذهب تو شهید پرور
ای مکتب تو «مفید» پرور
محمدعلی مجاهدی
#ایام_فاطمیه
بنداول👇
انسیة الحورایی
الگوی بی بدیل عفت و حیایی
انسیة الحورایی
مقلب القلوب این سینه زنایی
انسیة الحورایی
مادره زینب و حسین و مجتبایی
سر و سامونمی، گروه خونمی
دین و ایمونمی مادر مادر
تو آب و نونمی، می و پیمونمی
عزیز جونمی مادر مادر
تاج رو سرمی، بانوی کرمی
خیلی محترمی مادر مادر
دل و دلبرمی، همه باورمی
تو بال و پرمی مادر مادر
مدد مادر
بنددوم 👇
فاطمة الزهرایی
ممنونتم که دستمو گرفتی پاا شم
فاطمة الزهرایی
نذاشتی که از در خونتون جداا شم
فاطمة الزهرایی
میخوام همیشه زیر سایه ی تو باا شم
بذار که با دعات، تو خیمه ی عزات
جزء گریه کنات باشم بی بی
پر از شور و نوات، اسیر و مبتلات
گدای بچه هات باشم بی بی
بذار که نوکرت، یه عمری قنبرت
فدایی سرت باشم بی بی
به پای منبرت، سیاهی لشکرت
برای حیدرت باشم بی بی
مدد مادر
بندسوم 👇
معصومة الکبرایی
تو سروری میکنی به تموم عالم
معصومة الکبرایی
کنیز زینب تواَن هاجر و مریم
معصومة الکبرایی
بوسه زده به دست تو رسول اعظم
تو صومی و صلاة، تو حجّی و زکات
رفیع الدرجات یا فاطمه
پُری از حسنات، دو عالمن گدات
بهشته زیر پات یا فاطمه
شفیعه ی جزا، حبیبه ی خدا
ای عشق مرتضی یا فاطمه
بیا و این شبا، بده به نوکرا
برات کربلا یا فاطمه
مدد مادر
#ایام_فاطمیه
بنداول👇
چهل تا بی مروّت غرورمو شکستن
جلو چشای مردم دستای من رو بستن
اینقدر زدن با مشت و لگد به پهلوی تو
که با صدای ناله ات شیرازمو گسستن
زهرا
با سیلی زدن تو دهنت
زیر دست و پا رفت بدنت
آتیش گرفت اعضای تنت
ای وای زهرا
بنددوم👇
گاهی میلرزی اما گاهی میسوزی از تب
نمیتونی بخوابی از درد سینه هر شب
بی حال رو بستری و دستات رمق ندارن
تا بزنی دوباره شونه به موی زینب
زهرا
تیره و تار میبینن چشات
بند نمیاد خون پهلوهات
شکسته چند تا از دنده هات
ای وای زهرا
بندسوم👇
داری میری و بی تو علی میمونه تنها
وعده ی بعدی ما تنگ غروب تو صحرا
همونجا که حسینت زخمی تیغ و نیزه
تنش میشه لگدمال به زیر سم اسبا
زهرا
سرو میزنن به نیزه ها
هلهله ها میکنن به پا
میسوزه تو شعله خیمه ها
ای وای (زهرا/حسین)
#ایام_فاطمیه
بنداول👇
رو بستری و روز من تاریک و تاره
چشمم یه کاسه خونه و بارون میباره
غصه و غربت سهمم از این روزگاره
بغضی عجیب تو گلومه
خنده ی تو آرزومه
بیش از همیشه
میسوزی در بین بستر
بی حالی و قلب حیدر
آروم نمیشه
پاشو ببین که من دریایی از غمم
از پیش من نرو ای یار و همدمم
زهرای من نرو
بنددوم👇
معجرتو میگیری روی زخم ابروت
شب ها نمیذاره بخوابی درد پهلوت
حیدر بمیره که کبوده دست و بازوت
دو ماه و نیمه شکستی
چشماتو راحت نبستی
رنگت پریده
عجل وفاتی میخونی
تو اوج شور و جوونی
موهات سفیده
درد داری اما از تابوتت حرف نزن
زوده بری سفر ای تکیه گاه من
زهرای من نرو
بندسوم👇
فصل بهار عمر تو رو به خزونه
پیچیده بوی رفتنت هر جای خونه
همراه بچه های تو اشکم روونه
میسوزم از داغ مسمار
از خون مونده رو دیوار
از خشم چهل مرد
از رده سیلی به رخسار
از قصه ی گوش و گوشوار
در کوچه ای سرد
خوشبختی منو از نو رقم بزن
پاشو جلو چشام بازم قدم بزن
زهرای من نرو
#ایام_فاطمیه
بنداول👇
فاطمه ام ابیها، بهترین مادر دنیا
الگوی زینبی و صد هاجر و مریم و حوّا
تو ام الشهدایی
شفیعه ی جزایی
و بانی بهشت
آه
خدا اسمتو با زر
کناره اسم حیدر
به هر سینه نوشت
تحت فرمان تو ارض و فلک هستن بی بی جانم
آستان بوس تو جن و ملک هستن بی بی جانم
فاطمه ام ابیها
بنددوم👇
فاطمه نور دو عالم، رازق هر ماه و سالم
دستمو گرفتی مادر پس نده به کس حوالم
الا ای گل نازم
به عشق تو مینازم
بواللّٰهه قسم
آه
دلم پیش تو گیره
بدون تو میگیره
بی بی جان نفسم
مرغ دل هر شب و روز از غم عشق تو میخونه
یک دعا کن تو در حق من مجنون و دیوونه
فاطمه ام ابیها
بند سوم👇
فاطمه قبلهٔ حاجات، منشأ و چشمه ی خیرات
زندگیمون به فدای روضه هات جدّه ی سادات
میسازیم ما بزودی
به کوری سعودی
حریمی با صفا
آه
روی قبر تو مادر
به اذن شاه خیبر
مث کرب و بلا
میپیچه عطر و بوی یاس تو هر صحن و رواق اون
دسته دسته میاد زائر میشن مجنون، زیر بارون
فاطمه ام ابیها
#ورود_حضرت_معصومه_س_به_شهر_مقدس_قم
در یاریِ عصمت ببین، دریای عصمت را
موج خروشانِ قیامی پُر ز حکمت را
دارد میاید از مدینه دختر موسی
در خِطّۀ ایران، عیان سازد ولایت را
در کاروان او برادرهای جان برکف
هر یک، گرفته دورِ بانوی کرامت را
این قافله سالار، مثل زینب کبری
زین کرده در یاریِ دین اسبِ اطاعت را
اُختُ الرضا دارد میاید با وقاری خاص
میبیند اطراف خودش، گویا قیامت را
بی دلهره، با استغاثه، یارضا گویان
سر میدهد بانگِ توسل بر امامت را
ناگاه راهش، روبرو شد با یزیدیها
دید از مقابل، برقِ شمشیر عداوت را
جنگی نمایان درگرفت و صحنه را میدید
گرچه ز بانو هیچکس، نشکست حرمت را
هجده برادر کشته، پیش چشمِ او گشتند
مستانه نوشیدند صهبای شهادت را
اما سری بر نیزۀ دشمن نرفت اینجا
بانو ندید اینجا مصیباتِ اسارت را
خواهر ندید اینجا تنی را زیر سُمِّ اسب
یا پیکری عریان و بی سر، یا حقارت را
خواهر ندید اینجا برادر را به گودالی
یا لحظه های نیزه بارانِ حقیقت را
خواهر ندید اینجا بسر، یک معجرِ پاره
یا لحظه های خیمه سوزانی و غارت را
خواهر ندید اینجا تنی را بی کفن مانَد
یا که بزیر آفتاب، أبناءِ عترت را
پرسید گریان، راه قم، از مردم ساوه
جای همه خالی، بخود قم دید عزت را
اصلاً نه سنگی از سرِ بامی فرود آمد
نه ناسزا، نه نان و خرما بود ملت را
گل بود و اشکِ شوق و استقبالِ شورانگیز
هر قوم دعوت کرد آن بنتِ نبوت را
زینب دریغا، دختر زهرا نبود آیا!؟
کوفه عجب داده به او مزد رسالت را
رأس بریده، روی نیزه، چونکه قرآن خواند
با زخم سر، تفسیر کرد آیات عصمت را
#ورود_حضرت_معصومه_س_به_شهر_مقدس_قم
#ایام_فاطمیه
بنداول👇
اسم تو دل میبره
ذکر و دمه حیدره
لبخنده زیبای
تو دارایی پیغمبره
شفیعه ی عالمی
ملیکه ی اعظمی
بی بی تو الگوی
آسیه و هزار مریمی
هم صوم، هم صلاتی
روح مناجاتی
قبله ی حاجاتی
باب کراماتی
مادر ساداتی
زهرا (عشق منجلی)۳
زهرا (بانوی علی)۳
بند دوم 👇
زیر لوای توام
مست صفای توام
الحمدالله که
گدای بی نوای توام
دل تحت تسخیر توست
عالم نمک گیر توست
از روز اول تا
ابد، نوکر به زنجیر توست
سرورمی زهرا
باورمی زهرا
دلبرمی زهرا
محترمی زهرا
ساغرمی زهرا
زهرا (مادر حسین)۳
بندسوم 👇
ساقی کوثر علی
محراب و منبر علی
مونده جای ضربت
رو دروازه ی خیبر علی
یکه سواره عرب
زاده ی ماهه رجب
با نعره های تو
میره لشکر کفار عقب
دلیر و بی باکی
محشری، کولاکی
شهره در افلاکی
مافوق ادراکی
خواجه ی لولاکی
حیدر (شیر صف شکن)۳
حیدر (یا ابالحسن)۳