#شهدا
#جانبازان
#دفاع_هنوز_ادامه_دارد
وقتی زمین خوردی خودم دیدم ، لبخند شرمت آسمانی بود
بر سینه و بازوی بی جانت ، تاول نشان پهلوانی بود
کرکس مرامان سفره را چیدند ، کفتارها دور تو چرخیدند
آن شیر مرد خطّه ی دیروز ، حالا پلنگی استخوانی بود
ای کاش زخمت زخم بستر بود ، زخم زبان از مرگ بدتر بود
زخم زبان هایی که می خوردی ، پاداش عمری جان فشانی بود
از ما فقط دیدند با اکراه ، سهمیه ی کنکور و دانشگاه
ای کاش سهمم از همه دنیا ، این که کمی پیشم بمانی بود
از وعده های پوچ بیزارم ، (( سر روی زانوی که بگذارم؟))
بنیاد جانبازان برای ما ، در حدّ یک اسم و نشانی بود
گفتی پزشکت گفته نزدیک است ، بهبودی کامل به تو امّا
افسوس بابا دیر فهمیدم ، حتی دروغت مهربانی بود!
جان دادی و یک عدّه خندیدند ، مادر که شیون کرد نشنیدند
حتی عروجت را نفهمیدند ، گفتند بیمار روانی بود!!!
شاعر : محسن کاویان
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba