«اگر میدانستم پس از آن همه رنجها و نابسامانیها تو را میتوانم داشته باشم بدون شک با ارادهی آهنینتری تحملشان میکردم.»
- از میان نامهی احمد شاملو به آیدا.
💟 @asheghaaneh
تـو را نه عاشـقانه
نه عـاقلانه
و نـه حتـی عاجـزانه
کـه تو را عادلانه
در آغوش مـی کشـم
عـدل مگـر نه آن اسـت که
هـر چیـز
سـر جای خودش بـاشد؟!!
#سیمین_بهبهانی
💟 @asheghaaneh
چنان به موی تو آشفتهام به بوی تو مست
که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست
#سعدی
💟 @asheghaaneh
صبحی که دلم
در پیِ دیدار تو باشد
آن صبح دلآرام ترین
صبح جهان است
#آرشکیانی
#صبح_بخیر
💟 @asheghaaneh
خیلی چیزها شروع میکنند به افتادن
مثل فصلها، برگها
روزها و شبها
و بعد دوباره برمیخیزند
آن افتادنها بیصداست
اما افتادن قلب مرا همه شنیدند
انکار نمیکنم
عاشقت هستم
آنکه عاشقترست قویترست
#چیستا_یثربی
💟 @asheghaaneh
قصه ی شب های هجران نیست اینجا گفتنی
روز محشر این سر طومار وا خواهیم کرد
#صائب_تبريزی
#شب_بخیر
💟 @asheghaaneh
بس صداکرده ام اورا "عسلم" انگاری
اسم اوباعث ِشیرینی ِلبهایم شد😁
#فرهاد_شریف
💟 @asheghaaneh
°
امروز از راه برس!
بی مقدمه
بی سلام و احوال پرسی بیا
و مرا بغل کن!
و در گوش هایم غزل غزل
عشق بخوان!
بگذار این عشق،
به دنیا و آدم هایش ثابت کند
که فاصله
حریفِ دوست داشتن نمی شود ...
#سارا_مصلحت
💟 @asheghaaneh
تو غلط میکنی این گونه دل از ما ببری
سرِ خود آینه را غرقِ تماشا ببری
مرده شورِ منِ عاشق که تو را میخواهم
گورِ بابایِ دلی را که به اِغوا ببری
چه کسی داد اجازه که کنی مجنونم؟
به چه حقی مثلا شهرتِ لیلا ببری؟
به من اصلن چه که مهتابی و مویِ تو بلند
چه کسی گفته مرا تا شبِ یلدا ببری؟
کبکِ کوهیِ خرامان! سرِ جایت بتمرگ
هی نخواه اینهمه صیاد به صحرا ببری
آخرین بارِ تو باشد که میایی در خواب
بعد از این پلک نبندم که به رویا ببری
لعنتی! عمر مگر از سرِ راه آوردم
که همه وعدهیِ امروز به فردا ببری
این غزل مالِ تو، بردار و از اینجا گم شو
به درک با خودت آن را نبری یا ببری
#شهراد_میدری
#اعصابنداره😁
💟 @asheghaaneh
عشق چه میخواهد از ما؟
جز دو قلب که بتپد
جز دو چشم که مسخ شود
و عقلی که دوستت دارم را بفهمد...
#زهرا_مصلح
💟 @asheghaaneh
بیشترین چیزی که در عشق تو آزارم میدهد
عجز کلمات در بیان احساسم به تو هستند...
💟 @asheghaaneh
همه ی ما آدما تو زندگیمون یک
"هیچ" داریم...
"هیچی" که از همه پنهونش میکنیم ؛
بخصوص تو اون موقع هایی که تویِ جمع نشستیم و تنهایِ تنها به نظر میرسیم ،
یهو یادش میفتیم و بغض میکنیم ...
میپرسن "چیزی شده؟ "
یه لبخند مصنوعی تحویلشون میدیم و میگیم : "هیچی "؛
مجبوریم هرجوری شده بغضمونو قورت بدیم و نمایش آدم های خوشحالو بازی کنیم ...
همه ی ما آدم ها یک "هیچ"داریم !
" هیچی" به وسعت قلب های دلتنگمون...
همون "هیچی" که باعث میشه
موقع دلتنگی بغض کنیم،
شایدم به یاد خاطره های خوب ،
باعث لبخندهای گاه و بی گاهِمون میشه...
💟 @asheghaaneh
پشت هم شعر نوشتم که بخوانی،خواندی؟
بغض کردم که ببینی و بمانی،ماندی؟
به خدا شعرترین شعرِ منی، می فهمی؟
هوس انگیزترین حسِ منی، می فهمی؟
💟 @asheghaaneh
صبح آغاز ماجراے جديدے ست
از دوست داشتنمان
وقتے طلوع چشمهاے تو
شهر دلم را گرم میڪند...
#صبح_بخیر
💟 @asheghaaneh