eitaa logo
عٰاشقاݩ‌ امیرالمومنین عَلۍ
1.9هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
23 فایل
💠بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم💠 پایگاه‌دانلودی‌زهرا مدیا👇 www.zahra-media.ir کتابخانه‌دیجیتال‌قائمیه👇 www.ghbook.ir 📣گروه‌پاسخگویی‌به‌احکام‌و‌مسائل‌شرعی👇 https://eitaa.com/joinchat/941359385Ce769b7ec98 ✅ کپی‌آزاد‌ است 👤خادم @admin_chanel
مشاهده در ایتا
دانلود
رویای صادقه 🔷۱۲ سال پس از شهادت (س)، (ع) قصد ازدواج کرد و از برادر خود عقیل بن ابی طالب خواست تا زنی از نسل دلیرمردان عرب برای او انتخاب کنند. به همین دلیل برادرش در پاسخ گفت: 🔸 «با ام البنین کلابیه ازدواج کن زیرا در عرب شجاعتر از پدران و خاندان وی نیست». 🔷وقتی عقیل برای امیر المومنین (ع) به خواستگاری حضرت ام البنین (س) رفت، حزام بن خالد، پدر او با کمال صداقت و راستگویی گفت: «شایسته امیرالمؤمنین (ع) یک زن بادیه نشین با فرهنگ ابتدایی بادیه نشینان نیست. او با یک زن که فرهنگ بالاتری دارد باید ازدواج کند و این دو فرهنگ با هم فرق دارند.» در ادامه صحبت‌های پدر (س)، عقیل بیان کرد که امیرالمومنین (ع) از آنچه می‌گویید، آگاه است و با همین اوصاف قصد ازدواج با دختر تو را دارد. بعد از سخنان عقیل، حزام از او مهلت خواست تا مطلب را با دختر و همسرش در میان بگذارد. 🔹هنگامی که پدر ام البنین (س) به خانه رسید، دید که همسرش نزد دخترش نشسته و حضرت ام البنین (س) از خوابی که شب گذشته دیده است، برای مادرش می‌گوید. 🔺 «مادر خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهر‌های روان و میوه‌های فراوان در آن جا وجود داشت. ماه و ستارگان می‌درخشیدند و من به آن‌ها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می‌کردم. در مورد آسمان که بدون ستون بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان. در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می‌شد که چشم‌ها را خیره می‌کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که سه ستاره نورانی دیگر هم در دامنم دیدم. نور آن‌ها نیز مرا مبهوت کرده بود. هنوز در حیرت و تعجب بودم که هاتفی ندا داد و مرا با اسم خطاب کرد من صدایش را می‌شنیدم ولی او را نمی‌دیدم گفت: فاطمه مژده باد تو را به سیادت و نورانیت. به ماه نورانی و سه ستاره درخشان پدرشان سید و سرور همه انسان‌هاست بعد از پیامبر گرامی و این گونه در خبر آمده است. پس از خواب بیدار شدم در حالی که می‌ترسیدم. مادرم! تأویل رؤیای من چیست؟!». 🔻مادر پس از شنیدن صحبت‌های دخترش گفت: «دخترم رؤیای تو صادقه است، بزودی تو با مردی که صاحب شأن و عظمت والایی است، ازدواج می‌کنی. مردی که مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند می‌شوی که اولین آن‌ها مثل ماه چهره اش درخشان است و سه تای دیگر مانند ستارگانند» 🥀روضه هایی عجیب میخواند 🖤از شب و روز کربلای حسین 😔با خجالت به زینبش میگفت: 😭پسرانم همه فدای حسین 🏴ایام وفات حضرت ام البنین علیهاالسلام تسلیت باد. «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @asheghan_amir_momenin_ali
⚫️ علیه السلام فرمود : ◾️ ، فرزندت عباس علیه السلام نزد خدای تبارک و تعالی منزلتی عظیم دارد و خدای متعال در عوض دو دستش ، دو بال به او مرحمت خواهد کرد که با آنها با ملایکه در بهشت پرواز کند ، همان گونه که قبلا این عنایت را به جعفر بن ابی طالب علیه السلام نموده است . ام البنین ( س ) با شنیدن این بشارت ابدی و سعادت جاودانه مسرور شد. 📚سردار کربلا، ص 164. 🏴شهادت بانوی رشید اسلام تسلیت و تعزیت باد «» ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @asheghan_amir_momenin_ali
_-_-_---♥️ ♥️ ♥️---_-_-_ 💫به روی دست علی ماه هویدا شده است 🌙این قمر آینه هیبت بابا شده است 🌸به رخش شمس خدا محو تماشا شده است ❤️در دل زینب وارباب چه غوغا شده است 😍گفت ارباب به زینب قمرم می آید 🕊دلت آسوده که سردار حرم می آید 🏳.🌸🌸🌸...🌹🌹🌹🏳. 🌹هر گل خوشبو که گل یاس نیست 💎هر چه تلألو کند الماس نیست 🌙ماه زیاد است و برادر بسی 💚هیچ یکی حضرت عبـاس نیست 🏳.🌸🌸🌸...🌹🌹🌹🏳. 💐چهارم شعبان‌المعظم سالروز طلوع ماه بنی هاشم میوه دل و یل با وفای و علمدار ال الله حضرت ماه دل ارا ابوالفضل العباس را خدمت همه علویان و عاشقان حسيني مبارک باد اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج»🌸 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @asheghan_amir_momenin_ali
🌹گریه در ولادت 🌹 ✍معمولاً وقتی بچه ای به دنیا می آید، اول بابایش را صدا می کنند خدا به تو فرزندی عطا کرده، وقتی متولد شد، مادرش قنداقه عباس را داد دست امیرالمؤمنین، نگاهش به صورت است،می خواهد ببیند علی خوشحال می شود یا نه. 😭🥀دید امیر المؤمنین خم شد دستهای عباس را می بوسد و گریه می کند. ⁉️مادر عرضه داشت آقا دست های بچه ام مگر طوری است؟ ✅فرمود: نه ام البنین، بهترین دستی است که خدا خلق کرده است، من این دستها را به خاطر خدا می‌بوسم. ⁉️آقا چرا گریه می کنی؟ 🥀حضرت قضایای کربلا و شجاعت عباس، جدا شدن دستهای نازنین عباس را برای ام البنین گفتند، تا شنید دستهای عباس در راه از بدن جدا می شود فوراً از جا بلند شد قنداقه عباس را گرفت از دست مولا، هی دور سر حسین می گرداند و می گوید: 💫عباسم به قربانت شود. 😔اما کربلا دیدند در بین نخلستان پیاده شد شیئی را برداشت به چشمانش می مالید و می بوسید. 🥀آن دستهای بریده عباس برادر بود. 🌴آن نخل به خون تپیده را می بوسید 🌸آن مشک ز هم دریده را می بوسید ☀️خورشید کنار علقمه خم شده بود 🍂دستان ز تن بریده می بوسید 📚سوگنامه آل محمد، ص315 اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج»🌸 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @asheghan_amir_momenin_ali