eitaa logo
کوله بار خدایی...)🕊
992 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
5 فایل
🌱﷽🌱 تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 تــا خـ‌دا هـ‌سـ‌ت بـــہ مـ‌خـ‌لـ‌وق دمـــے تــ‌ـڪـ‌یـہ مـ‌ـڪـ‌ن :)! الحمدالله کما هو اهله ♥️🕊 کپی:حلالت مومن✋🏻✨️ جهت تب ادمینی و تبلیغات : @Rezapour000
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️آه که تمام حسرتم این است که چقدر دیر فهمیدم زیارت عاشورا چیست بر شما باد خواندن عاشورا عاشورا عاشورا که این سخنان امام عصر است! 🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹هر چه کمالات برای انسان هست در شب گذاشته شده! 🎙استاد فرید موسوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یعنی باهمه باش و بی همه باش! اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفِیقَ الشَّهادَةِ فِی سَبِیلِکَ تَحْتَ رایَةِ وَلِیِّکَ الْمَهْدِیّ(عج)🙏❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگن این چند روز خیلی گرمه و بالای 40 درجه س بیرون نرید مشتی ما منتظر اربعین 50 درجه‌ایم...
طلبه هم حجره ای شهید آرمان می‌گوید درمدتی که ما در حجره با هم بودیم شبی نبود که شهید علی وردی سحرگاه برای نماز شب بیدار نشود و این طور می‌شود که خدا شهید علی وردی را سر دست بلند می‌کند و به عنوان یک الگو به همه نشان می‌دهد و او دل چند میلیون آدم را متوجه خودش می‌کند. 🎤راوی شهدا: حاج جواد تاجیک
🔴اینجور تناقض گویی فقط از پینوکیو نشنال برمیاد!! ✅در تیتر غیر واقعی برای مخاطبین تحمیق شده فارسی زبانش به جای کلمه ایران، جمهوری اسلامی جایگزین شده است!! به خبر ری اکشن بپیوندید: @khabar_reaction
🌱 عفریت نفس (نفس اماره) اتشی است خاموش نشدنی و فروزان، اگر دمی انسان را غفلت زده بیند ناگهان دوزخ اسا شعله ور گردد و خرمن سعادت و حیات اورا خاکستر کند
که ایستاده بمیرم به احترام علی 🤚🖤
بخوان دعای‌فرج را که یوسف زهرا ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد✨ ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمش میشه: و امید من ،کربلا! عمر مرا بگیر و کربلا را رزقم کن. و از دنیا محرومم کن ای پدر ولی از کربلا محرومم نکن💔 !
به من در عُمقِ نگاهت،که ناکجای جهان است، وطن بده! 👤مرحوم افشین یداللهی ♥️🕊️
هدایت شده از مَبهوتْ³¹⁵
🔖 موندن سرسجاده بعد نماز، مثل وقتیه که کلاس درس تموم شده، اون یکی دوتا شاگرد زرنگ‌هایی که یه سر و سری دارن، وایمیستن، می‌مونن، صبر می‌کنن تا ببینن بعد کلاس و در نبود بقیه، چه نکته‌ای می‌تونن از استاد بکشن بیرون.. هرچی که قراره بگیریم همونجا سرسجاده‌ست.. اگر زود جیم بزنیم، دستمون خالی‌تر می‌شه فقط. :)
دختر دانشجو از استادش شهید دیالمه سوالی می‌پرسد.. شهید دیالمه سرش را پایین می‌اندازد و جواب می‌دهد..! دختر دانشجو عصبانی می‌شود و می‌گوید: مگر تو استاد ما نیستی؟! چرا نگاهم نمی‌ڪنی؟! شهید دیالمه گفت: اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمی‌ڪنه..! 👤شهید عبدالحمید دیالمه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ننگ بزرگ ✏️ رهبر انقلاب صبح امروز در مراسم : دنیا بایستی در مقابل حادثه غزه تصمیم جدی‌تری بگیرد. باید جدا تصمیم بگیرند دولت‌ها، ملتها، شخصیت‌های فکری، سیاسی در عرصه‌های مختلف. آن وقت با این نگاه آدم میفهمد که چه ننگ بزرگی را کنگره‌ی آمریکا پریروز برای خودش هموار کرد که پای صحبت این جنایتکار نشست و گوش کرد. این ننگ بزرگی است. ۱۴۰۳/۵/7
☑️ تشرف جناب جعفر نعلبند اصفهانى در راه زیارت کربلا و به همراه طی الارض و دیدن صورت برزخی مردم (قسمت اول) ✅ آقاى حاج ميرزا محمد على گلستانه اصفهانى (ره) فرمودند: عموى من، آقا سيد محمد على (ره) براى من نقل كردند: ▫️ در زمـان مـا در اصـفهان شخصى به نام جعفر كه شغلش نعلبندى بود، بعضى حرفها را مى زد كه مـوجـب طـعـن و رد مـردم شـده بـود، مـثـل آن كه مى‌گفت: 🔸 با طى الارض به كربلا رفته ام. ▫️ يا مى‌گفت: 🔸 مردم را به صورتهاى مختلف ديده‌ام. ▫️ و يا 🔸 خدمت حضرت صاحب الامر (عجل الله تعالی فرجه) رسيده ام. ▫️ او هم به خاطر حرفهاى مردم، آن صحبتها را ترك نمود. تـا آن كه روزى براى زيارت مقبره متبركه تخت فولاد مى رفتم. در بين راه ديدم جعفر نعلبند هم به آن طرف مى رود. نزديك او رفتم و گفتم: 🔹 ميل دارى در راه با هم باشيم؟ ▫️گفت: 🔸 اشكالى ندارد، با هم گفتگو مى كنيم و خستگى راه را هم نمى فهميم. ▫️ قدرى با هم گفتگو كرديم، تا آن كه پرسيدم: 🔹 اين صحبتهايى كه مردم از تو نقل مى كنند، چيست؟ آيا صحت دارد يا نه؟ ▫️ گفت: 🔸 آقا از اين مطلب بگذريد. ▫️ اصرار كردم و گفتم: 🔹 من كه بى غرضم، مانعى ندارد بگويى. ▫️ گـفـت: 🔸 آقـا، مـن بيست و پنج بار، از پول كسب خود، به كربلا مشرف شدم و در همه سفرها، براى زيارتى عرفه مى‌رفتم. در سفر بيست و پنجم بين راه، شخصى يزدى با من رفيق شد. چند منزل كه بـا هـم رفـتـيم، مريض شد و كم كم مرض او شدت كرد، تا به منزلى كه ترسناك بود، رسيديم و به خاطر ترسناك بودن آن قسمت، قافله را دو روز در كاروانسرا نگه داشتند، تا آن كه قافله‌هاى ديگر برسند و جمعيت زيادتر شود. از طرفى حال زائر يزدى هم خيلى سخت شد و مشرف به موت گرديد. روز سوم كه قافله خواست حركت كند، من راجع به او متحير ماندم كه چطور او را با اين حال تنها بـگذارم و نزد خداى تعالى مسئول شوم؟ از طرفى چطور اين جا بمانم و از زيارت عرفه كه بيست و چهار سال براى درك آن، جديت داشته ام، محروم شوم؟ بالاخره بعد از فكر بسيار، بنايم بر رفتن شد، لذا هنگام حركت قافله، پيش او رفتم و گفتم: 🔹 من مى‌روم و دعا مى‌كنم كه خداوند تو را هم شفا مرحمت فرمايد. ▪️اين مطلب را كه شنيد، اشكش سرازير شد و گفت: 🔸 من يک ساعت ديگر مى‌ميرم، صبر كن، وقتى از دنـيا رفتم، خورجين و اسباب و الاغ من مال تو باشد، فقط مرا با اين الاغ به كرمانشاه و از آن جا هم هر طورى كه راحت باشد، به كربلا برسان. ▪️ وقتى اين حرف را زد و گريه او را ديدم، دلم به حالش سوخت و همان جا ماندم. قافله رفت و مدت زمانى كه گذشت، آن زائر يزدى از دنيا رفت. من هم او را بر الاغ بسته و حركت كردم. وقتى از كاروانسرا بيرون آمدم، ديدم از قافله هيچ اثرى نيست، جز آن كه گرد و غبار آنها از دور ديده مى شد. تـا يک فـرسخ راه رفتم، اما جنازه را هر طور بر الاغ مى‌بستم، همين كه مقدارى راه مى‌رفتم، مى‌افتاد و هيچ قرار نمى‌گرفت. با همه اينها به خاطر تنهايى، ترس بر من غلبه كرد. بالاخره ديدم، نمى‌توانم او را ببرم، حالم خيلى پريشان شد. همان جا ايستادم و به جانب حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) توجه نمودم و با چشم گريان عرض كردم: 🔹 آقا من با اين زائر شما چه كنم؟ اگر او را در اين بيابان رها كنم، نزد خدا و شما مسئول هستم. اگر هم بخواهم او را بياورم، توانايى ندارم. ▪️ نـاگهان ديدم، چهار نفر سوار پيدا شدند و آن سوارى كه بزرگ آنها بود، فرمود: 🔶 جعفر با زائر ما چه مى كنى؟ ▪️ عرض كردم: 🔷 آقا چه كنم، در كار او مانده ام! ▪️ آن سه نفر ديگر پياده شدند. يك نفر آنها نيزه اى در دست داشت كه آن را در گودال آبى كه خشك شده بود فرو برد، آب جوشش كرد و گودال پر شد. آن ميت را غسل دادند. بزرگ آنان جلو ايستاد و با هم نماز ميت را خوانديم و بعد هم او را محكم بر الاغ بستند و ناپديد شدند. مـن هم براه افتادم. ناگاه ديدم، از قافله اى كه پيش از ما حركت كرده بود، گذشتم و جلو افتادم. كـمـى گـذشت، ديدم به قافله اى كه پيش از آن قافله حركت كرده بود، رسيدم. و بعد هم طولى نكشيد كه ديدم به پل نزديك كربلا رسيده ام. در تعجب و حيرت بودم كه اين چه جريان و حكايتى است! ميت را بردم و در وادى ايمن دفن كردم. قـافله ما تقريبا بعد از بيست روز رسيد. هر كدام از اهل قافله مى پرسيد: 🔹 تو كى و چگونه آمدى! ▪️ من قضيه را براى بعضى به اجمال و براى بعضى مشروحا مى گفتم و آنها هم تعجب مى كردند. تا آن كه روز عرفه شد و به حرم مطهر مشرف شدم، ولى با كمال تعجب ديدم كه مردم را به صورت حيوانات مختلف مى بينم، از قبيل: 🐺 گرگ، 🐖 خوك، 🐒 ميمون و غيره و جمعى را هم به صورت انسان مى ديدم! (ادامه دارد ...) ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسمه در مراسم تنفیذ، رئیس جمهور قبلی هم حضور داشته باشه حاج آقاااا، هارداسان💔؟
✨بسم الله وبااذن حضرت زهرا سلام الله ((ختم قرآن جمعی))✨ @ssalavattttttt به نیت❤️ (سلامتی وتعجیل در فرج امام زمان(عج)خشنودی قلب مقدس ایشان،❤️ سلامتی رهبر بزرگوار انقلاب ❤️،سلامتی علما واساتید ومراجع شیعه ،❤️سلامتی جمیع مسلمین و شیعیان ومحبین،❤️سلامتی وشفای تمامی بیماران،❤️رفع گرفتاریها هدیه به روح مطهر باب الحوائج ها شریفه خاتون🤍 (دختر امام حسن(ع)) حضرت علی اصغر❤️(ع)حضرت علی اکبر(ع)وشهید محسن حججی🤍 عزیزان شرکت کننده در ختم شماره جزئی را که تلاوت می‌کنید به ایدی زیر ارسال بفرمائید .🙏 @S_nnnnnz ✨جزء1:✨ ✨جزء2:✨ ✨جزء3:✨ ✨جزء4:✨ ✨جزء5:✨ ✨جزء6:✨ ✨جزء7:✨ ✨جزء8: ✨جزء9: ✨جزء10: ✨جزء11: ✨جزء12: ✨جزء13: ✨جزء14:✨ ✨جزء15:✨ ✨جزء16:✨ ✨جزء17:✨ ✨جزء18:✨ ✨جزء19: ✨جزء20:✨ ✨جزء21: ✨جزء22: ✨جزء23: ✨جزء24: ✨جزء25:✨ ✨جزء26: ✨جزء27: ✨جزء28: ✨جزء29:✨ ✨جزء30:✨ ادرس کانال ختم قران: @ssalavattttttt
• از بهترین کارهای ما این است که قرآنی، دعایی بخوانیم، ثوابش را به امام زمان (عج) هدیه دهیم. شما هدیه کوچکی برای آدم عادی بفرستید، بالاخره چیزی در مقابل به شما می‌دهد! مگر می‎‌شود ایشان هدیه ما را ندیده بگیرد؟ می‌شود او برای ما دعا نکند! | آیت الله مصباح یزدی رحمت الله علیه 🤍🌱
أَيْنَ الْمُعَدُّ لِقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ؟! أَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الفَتْحِ وَناشِرُ رايَةِ الهُدَى؟! أَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى؟! کجاست آن مهیا گشته برای ریشه کن کردن ظالمان؟! کجاست صاحب روز پیروزی و گسترندهٔ پرچم هدایت؟! کجاست آن پیروز شده بر هرکه به او ستم کرد و بهتان زد؟! ♥️ ..
🕊️🌱 هیچ گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می ترسید کسی که ندارد و مشکل مالی دارد، ببیند و ناراحت شود. احمد آقا هر چه پول تو جیبی از پدرش می‌گرفت یا هر چه که کار کرده بود را خرج دیگران می کرد. به خصوص کسانی که می‌دانست مشکل مالی دارند. 👤شهید احمد علی نیری