هدایت شده از
#شناخت_باب_الحوائج_ابوالفضل_العباس علیه السلام
مادر
مادر گرامى و بزرگوار ابوالفضل العباس ( عليه السّلام ) بانوى پاك ، ((فاطمه دخت حزام بن خالد)) است.
((حزام )) از استوانه هاى شرافت در ميان عرب به شمار مى رفت و در بخشش، مهمان نوازى، دلاورى و رادمردى مشهور بود.
خاندان اين بانو از خاندانهاى ريشه دار و جليل القدر بود كه به دليرى و دستگيرى معروف بودند. گروهى از اين خاندان به شجاعت و بزرگ منشى، نامى شدند، از جمله:
۱. عامر بن طفيل:
عامر برادر ((عمره))، مادر مادربزرگ ((ام البنين )) بود كه از معروفترين سواران عرب به شمار مى رفت و آوازه دلاورى او در تمام محافل عربى و غير آن پيچيده بود تا آنجا كه اگر هيأتى از عرب نزد ((قيصر روم)) مى رفت در صورتى كه با عامر نسبتى داشت، مورد تجليل و تقدير قرار مى گرفت وگرنه توجهى به آن نمى شد.
۲. عامر بن مالك:
عامر جدّ دوّم بانو ((ام البنين)) است كه از سواران و دلاوران عرب به شمار مى رفت و به سبب دليرى بسيارش، او را ((ملاعب الاسّنة)) (همبازى نيزه ها) لقب داده بودند.
... علاوه بر دلاورى، از پايبندان به پيمان و ياور محرومان بود و مردانگى او ضعيفان را دستگير بود كه مورخان در اين باب نمونه هاى متعددى از او نقل كرده اند.
۳. طفيل :
طفيل پدر عمره (مادر مادر بزرگ ام البنين) از نامدارترين دلاوران عرب بود و برادرانى از بهترين سواران عرب داشت...
4 عروة بن عتبه :
عروه پدر ((كبشه)) نياى مادرى ام البنين و از شخصيتهاى برجسته در عالم عربى بود. به ديدار پادشاهان معاصر خود مى رفت و از طرف آنان مورد تجليل و قدردانى قرار مى گرفت و پذيرايى شايانى از او به عمل مى آمد.
اينان برخى از اجداد مادرى حضرت ابوالفضل (عليه السّلام) هستند كه متصف به صفات والا و گرايشهاى عميق انسانى بوده اند و به حكم قانون وراثت، ويژگيهاى والاى خود را از طريق ام البنين به فرزندان بزرگوارش منتقل كرده اند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/asheghaneAbalfazl133
#شناخت_باب_الحوائج_ابوالفضل_العباس علیه السلام
شمايل
حضرت، آيتى از جمال و زيبايى بود. رخساره اش زيبا، چهره اش پرشكوه ، اندامش متناسب و نيرومند بود كه آثار دليرى و شجاعت را به خوبى نمايان مى ساخت. راويانان او را خوبرو و زيبا وصف كرده اند و گفته اند:
((رشادت اندام و قامت ايشان به حدى بود كه بر اسب نيرومند و بزرگى مى نشست، ليكن در همان حال پاهايش بر زمين خط مى انداخت)).
به خدا مى سپارمت:
قلب مادر، آكنده از محبت به عباس
و از «زندگى» نزد او عزيزتر و گراميتر بود.
مادر، از چشم حسودان بر او مى ترسيد كه مبادا به او آسيبى برسانند و رنجورش كنند، لذا او را در پناه خداوند متعال قرار مى داد...
با پدر
امام اميرالمؤمنين حال فرزند خود را در كودكى بشدت رعايت مى كرد و عنايتى خاص به او داشت، خصوصيات ذاتى مبتنى بر ايمان و ارزشهاى عميق انسانى خود را به فرزند منتقل مى كرد و در چهره فرزندش قهرمانى از قهرمانان اسلام را مشاهده مى كرد كه براى مسلمانان صفحات درخشانى از سرافرازى و كرامت به يادگار خواهد گذاشت. اميرالمؤ منين پسر را غرق بوسه مى كرد و فرزند، عواطف و قلب پدر را مسخّر كرده بود.
مورخان نقل مى كنند كه: ((روزى اميرالمؤمنين، عباس را در دامان خود گذاشت، فرزند آستينهايش را بالا زد و امام در حالى كه بشدت مى گريست به بوسيدن ساعدهاى عباس پرداخت. ام البنين حيرت زده از اين صحنه، از امام پرسيد:
چرا گريه مى كنى؟
حضرت با صدايى آرام و اندوه زده پاسخ داد: به اين دو دست نگريستم و آنچه را بر سرشان خواهد آمد به ياد آوردم.
ام البنين شتابان و هراسان پرسيد: چه بر سر آنها خواهد آمد؟
حضرت با آوايى مملوّ از غم و اندوه و تأثر گفت: آنها از ساعد قطع خواهند شد)).
اين كلمات چون صاعقه اى بر ام البنين فرود آمد و قلبش را ذوب كرد و با دهشت و به سرعت پرسيد:
((چرا قطع مى شوند؟))
امام به او خبر داد كه فرزندش در راه يارى اسلام و دفاع از برادرش، حافظ شريعت الهى و ريحانه رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) دستانش قطع خواهند شد. ام البنين به شدت گريست و زنان همراه او نيز در غم و رنج و اندوهش شريك شدند.
سپس ام البنين به دامن صبر و بردبارى چنگ زد و خداى را سپاس گفت كه فرزندش فدايى سبط گرامى رسول خدا(صلّى اللّه عليه و آله) و ريحانه او خواهد بود.
@asheghaneAbalfazl133