شهادت امام جواد ع
ای حق جان آفرین
خالق عرش برین
گشته به غربت دلم
زاروملول وحزین
می پیچم به خود اززهرکین
می زنم ناله ی آتشین
غریبم غریبم ای خدا(۲)
همسر نامهربان
نارجفازد به جان
شد به جوانی قدم
ازغم وغصه کمان
جان ودل گشته غرق محن
دورم ازاولاد وازوطن
غریبم غریبم ای خدا(۲)
خون شده اکباد من
کس نرسد دادمن
گشته سرای محن
این دل ناشاد من
دردو غم دارد این سینه ام
ازظلم یار دیرینه ام
غریبم غریبم ای خدا(۲)
ای حق درد آشنا
خالق ارض وسما
خانه شده مقتلم
چون حسن مجتبی
مثل گل ای خدا پرپرم
ازجورو جفای همسرم
غریبم غریبم ای خدا(۲)
کینه ی اهل عذاب
کرده مرا دل کباب
گشته زنایم بلند
زمزمه ی آب وآب
میسوزد قلبم ای عالمین
به حال زارجدم حسین
غریبم غریبم ای خدا(۲)
✍رمضان خاکی
جواد الائمه سلام الله علیه
مسموم از بیداد شهر بغدادم
طائر قدسم در دام صیادم
همسرم قاتل خانه قتلگاه
یا صاحب الزمان آجرک الله
مانند مادرم زهرای اطهر
در جوانی شدم چون لاله پرپر
با داغ افزون با عمر کوتاه
یا صاحب الزمان آجرک الله
در غربت می میرم با کام عطشان
می سوزد جگرم بابا رضا جان
دارم به دل خون دارم به لب آه
یا صاحب الزمان آجرک الله
#شهادت_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
_شهادت امام جواد بن الرضا علیه السلام
نوحه و زمینه
مسموم در بغدادم و فرزند زهرایم
دور از وطن جان میدهم مانند بابایم
از پا فتادم من
یارب جوادم من
واویلا واویلا
پرپر زنم در حجره ی در بسته از بیداد
جان کندن من را تماشا میکند صیاد
زین غم بسوز ای دل
شد همسرم قاتل
واویلا....
با اشک خود آبی زدم بر قلب سوزانم
من تشنه لب جان میدهم چون جد عطشانم
بین چشم گریانم
بابا رضا جانم
واویلا....
#شهادت_امام_جواد_ع
#امام_جواد_ع
شهادت امام جواد علیه السلام
نوحه
غرق محنت دلم شد،،همسرم قاتلم شد
ای خدا بی قرارم،، زهر کین حاصلم شد
برخاک حجره سر گذارم
کام عطشان جان می سپارم
واویلتا آه و واویلا«۲»
یار نامهربانم،،، آتشی زد به جانم
در بهار جوانی،،، همچو فصل خزانم
درخانه ام گرچه غریبم
گریه کن شیب الخضیبم
واویلتا آه و واویلا«۲»
با لب خشک و عطشان،،بین رقص کنیزان
گریه کردم به زینب،،یاد آن شام ویران
وای من از غم اسارت
دشنام و آتش و جسارت
واویلتا آه و واویلا«۲»
ابوذر رییس میرزایی«بهار»
┄┅✵﷽✵┅┄
مدح
حضرت_جواد_الائمه_علیه_السلام
سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
آقــا ! تو را عــزیــز خــدا آفریده اند
از آیـه های جــود و سخـا آفریده اند
نور تــو را برای رسیدن به کوی عشق
شمس هُــدیٰ و قبلــه نمــا آفریده اند
دریایـــیِ دو دست تو را اَیُّــهَا الجواد
از جنــس نــور و آب بقـــا آفریده اند
جود و سخــاست عادت آل عبا ، ولی
تنهــا تو را "جــوادِ" رضـــا آفریده اند
احسان و سفره داریِ این خانواده را
دریــای رحمــت فقـــــرا آفریده اند
ای از تبـــار آینـــه ها ، از صفــــای تو
صــدق و صفــای آینــه را آفریده اند
درگــاهِ بـا سـخــاوت بـاب الجـــواد را
عــالــمْ پنـــاهِ شـــاه و گــدا آفریده اند
صحــن و سرای بارگَـــهِ کاظمیــــن را
زیبــاترین بهشــتِ خــدا آفریده اند
در پاکــی و زلالی و تقــوا و دین ، تو را
دُردانـــه ای به بحــرِ وِلا آفریده اند
از کودکی نشـــانِ بزرگی و فضــل را
مُهـــرِ جبیــنِ ابـن رضـــا آفریده اند
فضــل تو را ندید زنــی مثل اُمّ فضـل
او را شَقــی به هر دو سرا آفریده اند
روشن نمی شود دلِ تار از فروغ مهر
خورشیــد را ز شام ، جــدا آفریده اند
طی کرد اُمّ فضل ، همان راه جعده را
او را جـدا ز رســم وفـــا آفریده اند
سهـــم کریــم آل عبــــا و جـــواد را
ســـوز جــگر به زهــر جفا آفریده اند
این داغ سینه سوز تو را گوشه ای فقط
از داغ سیــدالشهــدا آفــریده اند
داغت اگر چه سخت ، ولیکن عظیم تر
از داغـهــای کــرب و بـلا آفریده اند؟
از آن زمان که کرب و بلا را رقــم زدند
حق را نشــــان تیـــرِ بــلا آفریده اند
اما اســـاس باطــل و بنــیان ظلــم را
بر پـایـهٔ شکــست و فــنا آفریده اند
نور حسیــن ، آینهٔ حـق سرمدیست
این نـور را چــراغ هُـدا آفریده اند
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امام_جواد_زمینه
#زمینه
هر چی دارم از در این خونه س
یه عمره که به زیر دینم من
خدا رو شکر کبوتر جلد
گنبد طلای کاظمینم من
گدایم من گدایم من ، گدای بی نوایم من
غلام حلقه بر گوش ، جواد ابن الرضایم من
..............
چه بی حیا و پسته، ام الفضل
دل من و شکسته، ام الفضل
با لب تشنه می زنم فریاد
ولی درارو بسته، ام الفضل
جزای این همه لطف و ، جواب این همه خوبی
شده در وقت جان دادن ، کف و شادی و پاکوبی
..............
وجود من پر از غم و درده
یه غصه ای خون به دلم کرده
اون که زده آتیش به جون من
جسارت اون دوتا نامرده
غم اون کوچه و سیلی ، یه عمره کرده محزونم
یه روز آخر با این دستام ، تتنشون رو می سوزونم
..............
بعد شهادتم تنم گرچه ، اسیر فتنه و ستمها بود
سلام من به اون شهیدی که ، تنش سه روز رو خاک صحرا بود
فدای اون غریبی که ، تنش رو بوریا کردن
هنوز جون توی پیکر داشت ، که راسش رو جدا کردن
#علی_سلطانی
#امام_جواد_زمزمه
#زمزمه
چون شمع سحر گشتم و پا تا به سرم سوخت
در حجره ی در بسته خدایا جگرم سوخت
مسموم جفایم
من ابن رضایم
یا ضامن آهو به دلم شعله فتاده
صیاد مرا کشت و به من آب نداده
مسموم جفایم
من ابن رضایم
چون مادر مظلومه بود سوز غم من
گل گریه کند بر من و بر عمر کم من
مسموم جفایم
من ابن رضایم
در شعله بسوزد دل پروانه چه سخت است
با قاتل خود ماندن در خانه چه سخت است
مسموم جفایم
من ابن رضایم
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_جواد_زمینه
#زمینه
من یوسف زهرا و غریب الغربایم
شد قاتل من همسر بی مهر و وفایم
از زهر جفا سوخت / یارب جگر من
ای کاش رضا بود / بالای سر من
آه و واویلا / آه و واویلا
.........
در حجره در بسته ام و یار ندارم
صورت زغریبی به روی خاک گذارم
فریاد دلم را / بشنیدن و رفتند
بر اشک دو چشمم / خندیدن و رفتند
آه و واویلا / آه و واویلا
.......
بر من در این حجره ببندید ببندید
زهرا زجنان آمده آهسته بخندید
آتش زجفا بر / افلاک نریزید
پیش نگهم آب / بر خاک نریزید
آه و واویلا / آه و واویلا
.....
از سوز عطش بر تن من تاب و توان نیست
دیگر به کمینم کسی با تیر و کمان نیست
با این لب تشنه / در شیون و شینم
یاد لب طفل / بی شیر حسینم
آه و واویلا / آه و واویلا
.....
(بر قلب حسین داغ روی داغ نهادند.
حتی به علی اصغر او آب ندادند)
چاره زکفش برد / آن حلق دریده
با تیر سه شعبه / کس غنچه نچیده
آه و واویلا / آه و واویلا
.......
#عبدالحسین
#امام_جواد_نوحه
#نوحه
گل ياس رضا پرپر شد
در جوانى چونان مادر شد
واويلا واويلا واويلا
ميان حجره از پا افتاد
بى کس و يارو تنها افتاد
انقدر کف زدن نامردان
تا که اقا ز اوا افتاد
واويلا واويلا واويلا
کو پدر بوسد اين لبها را
بشنود ناله اى زهرا را
دست و پا ميزنم لب تشنه
بسته دشمن بر او درها را
واويلا واويلا واويلا
کبوترها که پر وا کردند
سايه بانى مهيا کردند
بعد از ان گريه بر جسمى که
مانده بر خاک صحرا کردند
واويلا واويلا واويلا
نيزه از هر طرف بالا رفت
بر سر نيزه ها سرها رفت
بعد از ان ايه هاى قران
اى خدا زير دست و پا رفت
واويلا واويلا واويلا
#قاسم_نعمتی
#امام_جواد_زمینه
#امام_جواد_واحد
#زمینه
#واحد
بند۱
میسوزه دل برا جواد و
حال و هوای کاظمینش
امام رضا عزا گرفته
کنار قبر نورعینش
به یاد غربت جواد
کنار تربت جواد
با سوز سینه میخونه روضه به یادش
اشکه تو چشمای ترش
داره میسوزه جگرش
دلش شکسته از غریبی جوادش
کاظمین غرق ماتم عالمو غم گرفته
با دوچشم پر از خون فاطمه دم گرفته
یا جوادالائمه
یا جوادالائمه
بند۲
دسته گل فاطمه بودو
دست ستم کرده خزونش
حتی توی خونه غریبه
همسرشه قاتل جونش
با ظلم و جور آشنا
با زهرکینه ای خدا
پاره جگر شده جگر گوشه زهرا
بغضه که مونده تو گلو
پشت در حجره او
ناله میزد ولی میخندیدن کنیزا
هرچقدر دست و پازد هیچ جوابش ندادن
خیلی گفت تشنه هستم اما آبش ندادن
یا جوادالائمه
یا جوادالائمه
بند۳
تنش به بام خانه رفتو
ولی به زیر پا نرفته
خدا رو شکر که بعد مرگش
سرش رو نیزه ها نرفته
ولی به دشت کربلا
با کینه و جور و جفا
آخر سر جدشو از قفا بریدند
فاطمه میزدش به سر
به پیش زینب ده نفر
با مرکباشون رو تن حسین دویدند
پیش زینب تنش رفت زیر ستم ستوران
فاطمه بین گودال ناله میزد حسین جان
آقام آقام حسین جان
بند۴
خدارو شکر یه عمره هستم
با غمت آشنا حسین جان
روی لبای نوکراته
روحی لک الفدا حسین جان
با گریه بر تو پاک میشم
میدونی که هلاک میشم
حتی یه لحظه اگه از شما جداشم
آقا یه کاری کن بیام
اینه دعای این شبام
الهی که من عرفه کربلا باشم
داره از راه میادش بوی ماتم حسین جان
کاشکه ما زنده باشیم تا محرم حسین جان
آقام آقام حسین جان
#عبدالزهرا