1_6281451799.mp3
5.79M
#سینه_زنی و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها
# کربلایی حسین ستوده
من نه بازار میام نه عروسک میخوام
عمّه مهمون رسید
من همون روسری و میخوام که بابام خرید
بی صدا بگم...
صورتم شکسته خوب نمیتونم بابا بگم
از کجا بگم...
از شبی که نفسم نمیومد بالا بگم
اون همه نیزه دار که نرفتن کنار
تاره چشمای من
از کدوم کوچه سرت رو بردن ای وای من
راستی گم شدم...
دنبال سرت بودم بازیچه ی مردم شدم
بی هوا زدن...
من تو رو صدا زدم اونا زجر و صدا زدن
از کنارم نرو تا ببوسم تو رو تو بخند لااقل
کجای سرت برای بچه میشه بغل
زخم بالتو..
اومدیم تا مجلس نامحرما دنبال تو
مأیوس حرم..
مستقیم اشاره میکنن به ناموس حرم...
صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته
دل عمّه خیلی برام گرفته
میشه بگی که من هنوز نازم
شونه بزن موی منو بازم
دست توی موهای تو میندازن
شونه بزن موی منو بازم
من دیگه رقیه ای
که واسه تو ناز بکنه نمیشم
زجر اگه دختر داشت با تو اینجوری رفتار نمیکرد
زجر اگه دختر داشت تو رو این همه گرفتار نمی کرد
زجر اگه دختر داشت تو رو با سیلی بیدار نمی کرد...
دختر داشت میفهمید
گل سر چیه، موی بلندتر چیه
بهونه چیه، آیینه و شونه چیه
النگو چیه، شونه نشه مو چیه
شونه نداریم
خرابه میخوابیم اگه خونه نداریم
موهات سفیده
دستای کوچیکه تو رو نیزه بریده
نفس نداری
دلِ خوش از حرمله و شبث نداری
4_5985650836716390410.mp3
5.41M
#زمزمه_حضرت_رقیه_س
#آقای_میرداماد
نم نم داره بارون میاد
داره برام مهمون میاد
خرابه بوی نون میاد
وای وای
داره از راه دور میاد
تو طبقی از نور میاد
از سفر تنور میاد
وای وای
آروم آروم از طبق بیا کنارم
سر رو سرت بزارم
حرف نگفته دارم
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسمتو که میبردم
وای وای
حالا که اومدی بمون
یه ذره لالایی بخون
میخوام بخوابم بابا جون
وای وای
تا بینمون فاصله بود
سهمم فقط آبله بود
خنده های ....
وای وای
ربابو ببین
اصلا نمیخوره آب
هرروز نشسته بی تاب
تنها به زیر آفتاب
شبا دیگه یا بچشو خواب میبینه
یا خواب آب میبینه
داره عذاب میبینه
4_5985650836716390412.mp3
6.57M
#زمزمه_حضرت_رقیه_س
#آقای_میرداماد
#پیشنهادم
بابا، دخترت از دنیا بریده
بدون تو خوشی ندیده
ببین همه موهام سفیده، بابا
بابا، این دلم افروخته بابایی
چشام به در دوخته بابایی
خیلی دلم سوخته بابایی، بابا
منو تو غم نشوندن دل منو شكوندن
با آتیش تو خیمه دامنمو سوزوندن
با دیدن خیزرون خواب از سرم پریده
تا می خوابم می بینم خواب سر بریده
بابا، مگه نگفتی بر می گردم
بیا می خوام دورت بگردم
عمه رو خیلی خسته كردم، بابا
بابا خوشی به قلبم دست رد زد
یه بی حیا بهم لگد زد
بدی نكردم، ولی بد زد، بابا
عموم كجاست ببینه چی به سرم آوردن
حق بده تا بمیرم معجر من رو بردن
این غصه ها بابا جون راه نفس رو بسته
گمون کنم بابایی که دندونام شکسته
1_5906177200.mp3
7.29M
#روضه و توسل به رقیه سلام الله علیها اجرا شده شب سوم محرم ۱۴۰۲
استاد حاج منصور ارضی
قَبْرهُ فی قُلوبِ مَن والاهْ
در دلم غیر دوست جا نشود
رو به هرکس زدم مرا پس زد
هیچ جا کوی آشنا نشود
اشک اگر آبرو نگه دارد
راز من با تو برملا نشود
گریه کن همنشینِ معصوم است
تا قیامت از او جدا نشود
زهدِ بی حبِّ تو فقط ضرر است
پس کسی بی تو با خدا نشود
پرچمت اعتبار منزلِ ماست
بی تو این خانه ها بلا نشود
دنیا بداند وادی تور ما حسینیه هاست
نطق ما هرکجا که وا نشود
وانکن از سر خودت ما را
سفره ی شاه بی گدا نشود
بی پناهم پناهِ من زهراست
دستم از چادرش وانشود
تعزیه دار روضه ی تو رضاست
او نگرید عزا، عزا نشود
* بچه ای که از شتری که داره میره، افتاده باشه، بچه دنده هاش شکسته میشه، دیگه نفس نداره...
بی بی رقیه سلام الله علیها با اون شیرین زبانیش صدا زد: چشم عموم رو دور دیدی داری منو میزنی؟ برسم به عموم عباس شکایتت رو میکنم.
عینِ مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها حرف میزنه، حضرت زهرا هم به اون ناجیبا فرمود: الان میرم به حمزه عموم میگم شما چجوری منو زدید.*
گلویت نامرتب ذبح شد تقصیر من بوده
رقیه بودکاش آن لحظه خنجر را نگه دارد
عمو عباس! ما را حرمله هُل داد تا بازار
بگو تا حرمت اولاد حیدر را نگه دارند
ندارم جسمِ سنگینی ولی در وقت تدفینم
نشد عمه به روی دست پیکر را نگه دارم
حسین...
شور
تو بگو عشق من میگم رقیه
میره قلبم با یه (ذکر سه ساله)۲
تو بگو دل، سر برات میارم
دست ازت بردارم (دیگه محاله )۲
(محشره رقیه، بهترین اسمِ دختره، رقیه)۲
خودش یه تنه لشکره، رقیه
حبلالمتین معجره، رقیه
یا رقیه، یا زهرا ...
(تاجداری بانو، پرچمداری بانو) ۲
تنها دلیل ذوق علمداری بانو
شاهکاری بانو، باوقاری بانو
ارث از پدربزرگته، کرّاری بانو
◾نوحه حضرت رقیه(س)◾
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِداغِ این سه ساله نیلگون آسمان شد
قامتِ دختِ علی از غم او کمان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
بزمِ عزا بگیرید پنجمِ ماهِ صفر
رقیه جان سپرده کنارِ راس پدر
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
چراغِ محفلِ ما امشب گشته خاموش
زِ داغ یاسِ کبود زینب رفته از هوش
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
یزیدِ بی مُروت رقیه دل کباب است
زِ آه جانسوز او کاخ ستم خراب است
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
به کنجِ این خرابه گنجِ حسین نهان شد
که قبر او تا ابد به عالمی عیان شد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
سه ساله و یتیمه کتک زدن ندارد
زخم دلِ رقیه نمک زدن ندارد
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
زِ اهلِ این خرابه امشب رِسد نوایی
گویند به آه و ناله رقیه جان کجایی
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
عمه ی صاحب زمان شده به غم مبتلا
ناله و سوزِ آهش رفته بسوی سماء
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
رقیه جان نظر کن(هستی)و اهلِ عزا
به(پرویزی)شافعه تو باشی روزِ جزا
عزا عزا بپا شد، خرابه کربلا شد(۲)
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
AUD-20220901-WA0045.mp3
6.63M
◾دشتی حضرت رقیه(س)◾
بسوز ای دل تو امشب در خرابه
زِ بهرِ دختری که دل کبابه
نداند با که گوید این حکایت
که از دردش بنالد تا قیامت
زِ هجران پدر او بیقرار است
که پای کوچک او پُر زِ خار است
چرا ای گُل چنین آواره گشتی
بخوانم بهرِ تو آوازِ دشتی
سَرِ گُل باشد امشب همدمِ تو
رقیه جان شریکم در غمِ تو
از این گُل تو بگیر امشب گلابش
به آب دیده گان دادی تو آبش
من امشب بر رقیه داغدارم
من امشب همچو ابرِ نو بهارم
بسوز ای دل رسیده وقتِ هجران
رقیه دیده بست با قلبِ سوزان
خداوندا دلم در سوز و سازه
در اینجا دختری در خواب نازه
رقیه تو ببین احوالِ(هستی)
بگیر از(پرویزی)امشب تو دستی
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
228.5K
نوحه شهادت حضرت رقیه(س)
منم رقیه،بنت الحسینم
بر آل احمد،نور دو عینم
نور دو چشم علی و فاطمه ام من
گرچه سه ساله ام امید همه ام من
من نور عینم،بنت الحسینم
از دشمن دین،غمدیده ام من
از ظلم دشمن،خمیده ام من
کنج خرابه خون شد از غم جگر من
با سر رسیده در بر من پدر من
من نور عینم،بیت الحسینم
بابای مظلوم،ای نور دیده
رگ گلویت،را که بریده
داغت شرر زد ابتا بر حاصل من
تا نوک نی دیدم سرت خون شد دل من
من نور عینم،بنت الحسینم
از روی ناقه،بابا فتادم
سر را روی خاک غم نهادم
زجر آمد و زخم دل من را نمک زد
بابا نبودی دخترت را او کتک زد
من نور عینم،بنت الحسینم
در سینه ی خود،غم تو دارم
به جز تو بابا،کسی ندارم
گویم سخن با تو پدر قلب شکسته
رقیه ات از زندگی گردیده خسته
من نور عینم،بنت الحسینم
تویی پدرجان،چراغ هر راه
رقیه ات را،ببر به همراه
نما دعایم ای پدر حاجت بگیرم
کنار رأس پاک تو بابا بمیرم
من نور عینم،بنت الحسینم
#سنتی
#حضرت_رقیه_س_
Hamdi Alimi - Ze Sharare Gham Misozam (128).mp3
4.15M
شرار غم میسوزم به تمامی وجود؛ دوباره باید بخونم یکی بود یکی نبود
بلبلی گوشه ویرونه میخوند برای یار؛بعد مدت ها کنار بابا بگرفته قرار
تمومِ رنج سفر رو برا یار داره میگه، از غم بچه ها و عمه داره حرف میزنه…
بابا جون خوش اومدی به منزل فقیرونه؛ بیا بنشین بشنو درد دلِ یتیمونه
بابا جون خوش اومدی قربون خاک قدمت؛ به خدا دلم میسوخت رفتی سفر ندیدمت
وقتی رفتی دشمنا آتیش زدن به خیمه ها؛ برا خاطر چی میزدن کتک به بچه ها
بابا جون بین همه عممونو خیلی زدن؛ باباجون منو ببین به صورتم سیلی زدن
باباجون دردت به جونم…
هر کی صورتم رو دیده میگه چون زهرا شده؛ صورت مادر تو آخه مگه چطور شده؟

بابا جون داداش علی رو به کجا بردی بابا؟
بچه ها میگن اونو پیش خدا بردی بابا…
بابا جون به من بگو بر سر تو چی اومده؟ داداشم علی اکبر برا چی نیومده؟
من نمیفهمم بابا بعضیا با هم چی میگن!
همه بم میگن یتیم… بابا یتیم به کی میگن؟
بابا من بابام زنده اس؛ بابای من رفته سفر برام سوغاتی بیاره…
مگه هر کی که باباش رفته سفر یتیم میشه؟
یا یتیم اونی که تو خرابه ای مقیم میشه؟
اینجا با زخم زبون آتیش به دلها میزنن؛ اینجا رسمشون بده بچه یتیمو میزنن
بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا