.
#شور_حضرت_زهرا
#شور_روضه
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منکر تاریخ نشو
منکر آتیش و در و میخ نشو
حقتو فریاد بزن
مادرمون کشته شده داد بزن
در و دیوارو ؛
کی آخه میزنه دختر عزادارو
بی حیا لگد نکن چادر زهرا رو
لااقل بگیر جلو چشمای مولا رو
فصل پاییز چه زود، قسمت باغ شده
درو آتیش زدن، میخِ در داغ شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منکر هیزم نشو
منکر ناشکری مردم نشو
چهل نفر اومدن
مادرمونو پشت در میزدن
آه و واویلا؛
توی کوچه ی بنی هاشم شده غوغا
یه نفر غلاف شمشیرشو برد بالا
میرسه آخر این روضه به عاشورا
فاطمه گفت نزن ،باز لگد زد ولی
به شهادت رسید، محسن ابن علی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منکر بیعت نشو
منکر اون غصب خلافت نشو
حرمت نون و نمک
شکسته شد تو ماجرای فدک
چی از این بدتر
اونی که بسته طناب به گردن حیدر
اونی که سیلی زده به سوره ی کوثر
توی مسجد النبی نشسته رو منبر
مادرو میزدن ،جلوی کودکا
فاطمه تو سه ماه، شده ام البکا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
#شور
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملیکه لعن الله علی قاتلیک
به مقامت نمیرسه کسی که
شهیده دیگه دنیا شبیه تو ندیده
خدا مثل تو رو نیافریده
ایتها الشفیعه، مقام تو رفیعه
خلق شده از خاک روی چادرت نسل شیعه
السلام علی به ساحت بانو
آفریده شد عالم به همت بانو
میبینی تو روایات قبل خلقت که
برمیگرده به اون موقع قدمت بانو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علیمه شوهر تو صراط مستقیمه
یه حسن داری که خیلی کریمه
جلیله به حسینت دل عالم دخیله
دختر تو فقط میشه عقیله
ایتها الفاضله ،ای کوثر نازله
غلام بچه هات شدم کار ابوفاضله
السلام علی به ساحت بانو
قطره ای بِشِنو از کرامت بانو
من نمیگم تاریخ میگه که جبرائیل
میرسیده مکرر به خدمت بانو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#امیر_طلاجوران✍
4_5983366386561323953.mp3
21.28M
#شور_روضه
#امام_حسین
#احسان_نرگسی ✍
#سیب_سرخی 🎤
غریب و زخمی و بی حالی
به فکر غارت و جنجالی
نفس نمونده برات آقا
سه ساعته توی گودالی
چشات جایی رو نمی بینه
سینه ی تو چرا سنگینه
می دید که هیچکسی دورت نیس
می زد تو رو با طمانینه
سنگ دلی شون /از حد گذشته
چقد توو قتلگاه بهت بد گذشته
خیر نبینه/اون بی حیا که
از روی پیکر تو با لگد گذشته
ای غریب مادر حسین جان
.........................................................
تو پادشاه عالمینی
حق تو که سنگ و عصا نیست
ای همه ی هستی زینب
جای تو زیر دست و پا نیست
چی بگم از این همه نیزه
امون از این همه جسارت
کار تو وقتی که تموم شه
تازه میان برای غارت
قلب زینب/چه بی قراره
رسیده وقت بوسه از گلو دوباره
توی گودال/افتادی بی حال
پیکر تو یه جای سالمی نداره
ای غریب مادر حسین جان
............................
#امام_حسین
#گودال_قتلگاه
تشنه و بی رمق و خسته و بی حال کشید
دست تقدیر تورا در دل گودال کشید
ظلم اینجاست که تو ظلم نکردی به کسی
بردباری تو را شمر به جنجال کشید
اسب ها مُنزَجِر از پارچه های سُرخند
کار را پیرُهن سرخ به پامال کشید
ساربانی که عقیق یمنت را دزدید
لشگری را به سوی غارت اموال کشید
قرن ها رفته هنوز اهل بکا می گویند
دست تقدیر تو را در دل گودال کشید
#علی_اصغر_یزدی✍
...........
هزار و نهصد و پنجاه زخم روی تنش
چقدر نیزه شکسته نشسته بر بدنش
به طعنه گفت سنان در کنار پیکر او
شفا گرفته مگر میبرید پیراهنش
نیاز نیست بگوییم دیگر از غسلش
نیاز نیست بگوییم دیگر از کفنش
╰──➤ ⃟༺•🖤࿐❥᭄ٖٜ
╰──➤ ⃟༺•🌷࿐❥᭄ٖٜ
﷽
#نوحه_سینه زنی
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
#سبک_سنتی
#عزیزان_مادرم_کو
*******
#دوباره شب شد وظلمت سر آمد، کنار قبر زهرا حیدر آمد🌷عزیزان مادرم کو. مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو 2🌷 بخواب ای نازنین شاه یگانه، قدم آهسته برداردشبانه، به آوایی که آید از دل شب، زمین و آسمان یکسر بنالد 🌷عزیزان مادرم کو. مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو 🌷 بگوید زیر لب در اون دل شب، امان از سینه ی دلدار زینب. ببین حالش چو طی شد راه صحرا،بیامد در کنار قبر زهرا 🌷عزیزان مادرم کو مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو 🌷نهد صورت به خاک اون شاه ابرار، بگوید این سخن با چشم گریان،سلام ای بانوی در خاک وخفته، درود زندگی را زود گفته، بخواب آرام و ای ماه یگانه، نخواهی خورد دیگر تازیانه 🌷عزیزان مادرم کو، مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو 🌷 بخواب آرام و ای پهلو شکسته، علی اندر سر قبرت نشسته، اگر شمعی کند درد دلم گوش، کند در سوختن خود را فراموش، خموشی هر چراغی دارد اما، چراغ من شده بی وقت خاموش 🌷عزیزان مادرم کو، مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو به 🌷 بخواب آرام وای نور دو عینم، که من چون تو پرستار حسینم، بخواب آرام وبا رخسار نیلی، به پیغمبر نشانده جای سیلی 🌷عزیزان مادرم کو مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو 🌷 علی سر در گریبان دارد امشب، علی شام غریبان دارد امشب، به خانه چون روم، رویت نبینم، بریزم اشک و با زینب نشینم 🌷عزیزان مادرم کو، مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو 🌷 پس از آنی که طفلان خوابشان برد، فلک تاب از دل بی تابشان برد. چراغ خانه ها گردیده روشن، کجایی ای چراغ خانه ی ما 🌷عزیزان مادرم کو، مادرم کو، خدایا مادر غم پرورم کو...
🎧#مداح_استاد_حاج_پیرزاده🎤
#التماس دعای فرج*
#اجرای_سبک
1399/10/22
🌿🥀🌿🥀🌿🥀🌿
4_6044027452383037808.ogg
308.6K
﷽
#نوحه_سینه زنی
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
#سبک_سنتی
#سبک_اول
#عزیزان_مادرم_کو
👌#پیشنهاد_دانلود
🎧#مداح_استاد_استاحاج_پیرزاده🎤
#اجرای_ سبک
1399/10/22
⬆️
4_6044027452383037817.ogg
242.5K
﷽
#نوحه_سینه زنی
#شهادت_حضرت_زهرا(س)
#سبک_سنتی
#سبک_دوم
#عزیزان_مادرم_کو
👌#پیشنهاد_دانلود
🎧#مداح_استادحاج_پیرزاده🎤
#اجرای_ سبک
1399/10/22
⬆️
#متن_روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
وای مادرم…
خوب خودش رو شست، تمام زخم ها رو
🔹گفت: شماها شاهد باشید من بدنم رو پاكیزه كردم، شب به هیچ وجه نمیگذارید علی لباس من رو در بیاره، برای اینكه علی میمیره
وای مادرم…
🔸اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینها رو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره “نمیدونم لرزش بدن دیدی یا نه “فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده.. 😭
یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد.
گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترا رو بردند، پسرها رو گفت برید سمت باباتون(مادر می خواد راحت جون بده)
🔹 بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند”امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن،
▪️آخه”ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه.. 😭
دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد،
وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه.. 😭
اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند،
فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟..😭
گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم
عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره..
دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش
ردایش دور پا پیچیده میشد
جهانش پیش دیده تیره میشد
رسید و دید شهبار خسته
زجا برخیر ای پهلو شكسته
▪️فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید
🔹امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هر كی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا...😭
💔به ناله های دل یتیمان زهرا ...
به اون لحظه ای که نتونستند بلند بلند مادر مادر بگن و بلند بلند گریه کنند دستتو بیار بالا هم ناله شو بایتیمانش سینتوبیمه مادرکن بگو .💔فاطمه یافاطمه ۳
بر مشامم میرسد بوی عزای فاطمه
میشوم آماده ی گریه برای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
هاتفی از آسمان میدهد امشب ندا
فاطمیه آمده ، فاطمیه آمده ماه عزای فاطمه
میشوم آماده ی گریه برای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
فاطمیه آمده اِی فاطمیون غیور
خانه ی دل را کنید امشب سرای فاطمه
در عزایش بر تنم دارم لباس نوکری
این لباس مشکی اَم باشد عطای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
من کجا و گریه در بزم عزای او کجا
اشک چشمانم بُوَد لطف خدای فاطمه
بر جراحات عمیق فاطمه مَرهَم نهد
هر کسی گِریَد میان روضه های فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
هر کسی بر بام خانه پرچم زهرا زند
میشود ایمن زِغم تحت لوای فاطمه
مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
در قنوت هر نمازم بر لبم دارم دعا
بار الها جان من گردد فدای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...
یاری زهرا نمودن با زبان است و عمل
ای که هستی در پِی رضای فاطمه
میرسد آوای یا مهدی هنوز از پشت در
ذکر تعجیل فرج باشد دعای فاطمه
کِی می آیی تا بگیری انتقام مادرت
مهدی زهرا بیا ای دلربای فاطمه
مِهر زهرا را خدا با طینتم کرده عجین
افتخارم این بُوَد هستم گدای فاطمه
... فاطمه یا فاطمه ، فاطمه یا فاطمه ...