▪️#روضه_حضرت_ام_البنین سلام الله علیها 🎤حجت الاسلام #میرزامحمدی ستاره بودی و یکدفعه آفتاب شدی برای خانه مولا که انتخاب شدی به خانه ی ولي الله اعظم آمدی و دلیل عزت قوم بنی کلاب شدی به جای اینکه شوی مدعی همسری اش کنیز حلقه به گوش ابوتراب شدی تنور خانه ی حیدر دوباره گرم شد و برای چرخش دستاس انتخاب شدی چهار تا پسر آورده ای برای علی که جای فاطمه ام البنین خطاب شدی دلت همیشه چنین شوهری دعا میکرد تو مثل حضرت صدیقه مستجاب شدی اگر چه ضرب غلافی به بازویت نگرفت میان کوچه به دیوار زانویت نگرفت تو را به قصد جسارت کسی اسیر نکرد به چادر عربی تو خار گیر نکرد تو را که فرق علی دیده ای و خون حسن به غیر کرببلا هیچ چیز پیر نکرد به احترام همان تکه بوریا دیگر زمین خانه ی تو نیت حصیر نکرد از آن زمان که شنیدی خزان گلها را هوای کوی تو باغ دل پذیر نکرد چه خوب شد که نبودی و کربلا بینی که دست دشمن دون رحم بر صغیر نکرد به نعل تازه گرفتند تا بدن ها را به ضرب دست لگد میزدن زن ها را .

. #زمزمه #وفات_حضرت_ام_البنین سبک:چشای خیس من از مرحوم حسن جمالی لحظه ی آخره،ولی چرا نگم؟ ازه غم تو و ، کرب و بلا نگم؟ نفس بریدمو و، مادر چار شهید چرا ازه غمِ،دستِ جدا نگم؟ منم برا خودم جوونی داشتم چهارتا شیرِ پهلوونی داشتم عصای دست مهربونی داشتم فدا سر حسین زندگیمو به هم زده زمونه دلم برای پسرام چه خونه اما لبم زمزمه رو میخونه: فدا سر حسین داغ تو برده آخ،آسایش منو جای عمود کجا؟نوازش منو.... چه خوب کردی عمل،سفارش منو نذاشتی رد بشه،این خواهش منو حسین امام و سایه سرمونه تو کربلا نذار تنها بمونه امان اون ، فقط تنها امونه فدا سر حسین نذاشتی مادرت سرافکنده شه پیش حسینِ زهرا شرمنده شه غمت اگه توی دلم زنده شه فدا سر حسین مگه یادم میره؟منم یه مادرم خبر اومد برام....از حالِ پسرم با موهای سفید تا زینبو دیدم فهمیدم ای خدا....چی اومده سرم میگن که دستای تورو بریدن روی سرت ردّ عمود کشیدن به ناله ی اَدرک اَخا خندیدن فدا سر حسین میگم منو ام البنین نخونید شما که داغِ دلمو میدونید اگه همه برا غمم گریونید فدا سر حسین #سبک_نمیشه_باورم #مبین_اصفهانی✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇

. #زمزمه #وفات_حضرت_ام_البنین ام البنینم ولی دگر قمر ندارم من که دگر پسر ندارم از حال او خبر ندارم میگن هنوزم عباس من در تب و تابه تربت او کنار آبه کوچکتر از طفل ربابه عباس من رو میگن سوی خیمه نبردن او رو به نیزه ها سپردن یکی یکی او رو شمردن از بعد عباس چشم ز خون تر گشته دیدن زینبم و سر گشته دیدن حسینم و بر گشته دیدن از بعد عباس حرم نداره یک علمدار خون شد دل حیدر کرار زینب و بردن سر بازار زینب من رو با چشم پر از آب بردن با دست در طناب بردن تو مجلس شراب بردن حاج #سید_محسن_حسینی ✍ سیزدهم جمادی الثانی ۱۴۴۵ه. ق ۱۴۰۲ه. ش 👇

. #زمینه #زمزمه #وفات_حضرت_ام_البنین #سبک_دامن_کشان_رفتی تنها ترین مادر در این سرزمینم ام البنینم من ولی بی بنینم روم امشب سوی عباسم ببین من را ای گل یاسم گل یاسم گل یاسم به خیمه ها نبردنش فدای حسین در علقمه شمردنش فدای حسین زینب به من گفته نداشتی تو پیکر میگن که تو بودی کوچکتر از اصغر حسین بود و ساقی مستش میگن ریختی از روی دستش زینب کجا شام خراب امان از دلم زینب کجا بزم شراب امان از دلم حاج #سید_محسن_حسینی ✍ سیزدهم جمادی الثانی ۱۴۴۵ه. ق۱۴۰۲ه. ش ایام وفات #حضرت_ام_البنین 👇

. #زمزمه #وفات_حضرت_ام_البنین #زبانحال_حضرت_ام_البنین علیها سلام شمعم ولی دگرسوسو نمیزنم مادرساقی ام ام البنین منم جان میدهم ولی گل یاسم نیست چشمم به درمانده عباسم نیست               ای وای          ...........‌‌....... ام البنینم ازغم لبالبم ام البنینم کنیززینبم اوکعبه من محرم اشگ ودردم شب تاسحر به دورتو میگردم            ای وای         ................... پرشدمشام من ازبوی فاطمه منم که میروم به سوی فاطمه ازبسکه اوکبودشده سرتاپا ترسم بجا نیاورم زهرا را            ای وای         .................. تا آخرین نفس با آه وزمزمه خوندم برای خودروضه علقمه میگن که بدجوری گلم پرپر شد میگن کوچکتر ازعلی اصغر شد                ای وای           .................... میگن به دیدنش همه نشسته اند میگن‌ رونیزه هاسرش روبسته اند خون زدوچشمان ترش افتاده چنددفعه از نیزه سرش افتاده              ای وای           ................ میگن که جون داده سقاکنار آب میگن که اوشده شرمنده رباب رودست بابا غنچه اش پرپرشد علی اصغردوعلی اصغرشد                ای وای           ...................           حاج #سید_محسن_حسینی ✍ .👇

. #شور #زمزمه #وفات_حضرت_ام_البنین #سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم         لبریز اشکم من لبریز دردم من شب تا سحر دور زینب بگردم من             ام البنینم من   ام البنینم من(۲) شام من پر شد از بوی عباسم من می روم به سوی عباسم می گن گل من را با نیزه ها چیدن لشکر دشمن برای حسین خندیدن آتش گرفتم من مانند پروانه بار سفر بسته کنیز این خانه می گن حرامی ها به خیمه رو کردن می گن توی خیمه کعب نی آوردن با صورت نیلی رقیه رو کشتن می گن که با سیلی رقیه رو کشتن شنیدم او ماند و یک مشک خشکیده شنیدم او در علقمه پاشیده شنیده ام باهم دشمن ها پیوستند سر عزیزم را بروی نی بستند از بعد عباسم کوچه وا می کردن می گن که زینب رو تماشا می کردن                حاج #سید_محسن_حسینی               .👇

. #زمزمه #وفات_حضرت_ام_البنین دیده به راه توام بیا تو ای نازنین عزیز ام البنین ببین تو ام بنین ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ساقی من تشنه ای تشنه جام حسین کنیز زینب منم تویی غلام حسین ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ام بنینم من و خسته تر از خسته ام بیا تماشا ببین بار سفر بسته ام ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل میگن که جان داده ای بروی پای حسین شوم فدایت که تو شدی فدای حسین ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ای گل پاشیده در خیمه نبردن تو رو چه بر سرت آمده که میشمردن تو رو ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل بین شهیدان همه از همه کوچکتری تو عموی اصغری مثل علی اصغری ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل ندیدی در قتلگه خواهر سرگشته رو ندیدی در قتلگه پیکر برگشته رو ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل حاج #سید_محسن_حسینی ✍ سیزدهم جمادی الثانی ۱۴۴۵ه. ق۱۴۰۲ه. ش .👇