✨روز جوان✨
روز جــوان بر لالهی پرپر مبارک
بر شیرهای جبهه و سنگر مبارک
بر آن جوانانی که با شوری حسینی
رفــتــنــد در راهِ عــلی اکبر مبارک
بر آن جوانانی که در این راه بودند
بـا جانــشــان دلـدادهی رهبر مبارک
بر آن جوانانی که از عزم و شجاعت
بودند هـر یـک قـدرِ یـک لشکر مبارک
بر آن جوانان که شهادت را نوشتند
در مــکتــب ایــثــار در دفتر مبارک
بر آن جوانانی که شب را صبح کردند
با نــالــهی جــانسوز و چشمِ ترِ مبارک
روز جـــوانِ ارباً اربا در ره عشق
بر ارباً ارباهای این کشور، مبارک
گفتم سر قبـــر شهیدی مادری را
روزِ جوانَت بر تو ای مادر مبارک
روز جوان بر هر که مانند شهیدان
دارد هــوای عـاشـقی در سر مبارک
#احمد_رفیعی_وردنجانی
"مردی از تبار بهشت"
عطر خدا پر بود در لبخندهایش
او که بهشتی داشت در قرب خدایش
او که بهشتی بود و پیدا بود هر آن
شوقی بهشتی در نگاه آشنایش
وقت شهادت تا که شد باغ اجابت
گل داد در دستان گرم ربنایش
آتش گلستان میشود وقتی خداوند
از مهر گیرد بندهای را در لوایش
وقتی به قصد قرب او باشد زمین هم
مثل بهشتِ وصل خواهد شد برایش
تنها بها اینجا دلیل است و بهانهست
دنیا و هر خوب و بد و هر ماجرایش
کوبندهتر از هر صدای انفجاری
پیچید در گوش فلک بانگ رسایش
مولای خود را دید با لبخند و فهمید
دارد محقق میشود یا لیتنایش
این سَید مظلوم چون جد غریبش
هفتاد و چندی لاله دارد کربلایش
#شهید_بهشتی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
عرفه
به گوش اهل جهان می رسد طنین صداش
همو که رد شده از هستی اش برای خداش
صدای اوست که پیچده است از عرفات
بهشت می وزد از شور و حالِ سبزِ نواش
به عشق می زند از جان صدا، خدایش را
خدا جواب دهد بر طنین یا مولاش
حبیب محضر محبوب عالم است وچنین
به جان شراره زند ناله های حینِ دعاش
چنان فدای خدا شد که تا جهان بر پاست
جهان و هرچه درآن است می شوند فداش
چنان فدای خداوند خویش شد از عشق
که از جگر نرود زخمهای کرب وبلاش
چه غم که کوفه پیمان شکن نمانده به عهد
که لحظه ای نگذارد خدای او تنهاش
چه خوب اینکه عزادار او شدیم اما
چه خوبتر که حسینی شویم وقتِ معاش
خدا کند که اگر دم زدیم از این عشق
به جان خویش بمانیم،عاشقانه به پاش
درست تر بشناسیم با بصیرت خویش
در این زمانه مرام حسین را ای کاش
#احمد_رفیعی_وردنجانی
صلی الله علیک یارسول الله
روضه بوده روزهایی که به پیغمبر گذشت
آنچه بر او در دل این قوم کج باور گذشت
مغزهای خشک از تعبیر رحمت عاجزند
حضرت باران از آنان با دو چشم تر گذشت
یک نفر ایمان سُستش را به مشتی سیم داد
یک نفر از یاری دینش به مشتی زر گذشت
گُل نپاشیدند مردم بر سرش، بسیار شد
در عبور از کوچهها از زیر خاکستر گذشت
میزد آتش بر دل افلاکیان از جور خلق
درد دلهایی که بین احمد و حیدر گذشت
رحمت للعالمین، یعنی مروت بر همه
یعنی الگوی تمام خلق بودن، در گذشت
غیر خوبی هیچکس از دست پیغمبر ندید
از بدیهایی که دید از خلق سرتاسر گذشت
خانهاش کوی امید مردم درمانده بود
چون که میدیدند از این خانهی اطهر گذشت
با ادب در میزد عزراییل هنگام ورود
چون به اذن فاطمه میباید از این در گذشت
آه روزی با لگد با شعله بر در میزدند
باز قلبم خون شد از روزی که بر کوثر گذشت
داشتم میگفتم از داغ رسول حق ولی
میشود آیا مگر از روضهی مادر گذشت؟!
#بیستوهشتم_صفر
#رحلت_پیامبر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
#انتخابات
یک عمر ،هم در بیش، هم کم، رای دادیم
باجان و دل ،در شادی و غم رای دادیم
این برکتِ جمهوری اسلامی ماست
افزون تر از هرجایِ عالَم رای دادیم
هرجا که دشمن خواست تا نومید گردیم
همراه هم رفتیم باهم رای دادیم
رفتیم همراه تمام خانواده
باشور و شوقی خاص،از دَم رای دادیم
رفتیم بنویسیم رای عمه را، بعد
دزدانه جای عمه اعظم رای دادیم
تا دشمن ایران و ایرانی بسوزد
با شوق این نام مُعظم رای دادیم
در جنگ تحمیلی بدون بیمی از مرگ
رفتیم در خط مقدم رای دادیم
درخبرگان ومجلس و شورا ،سه نقطه
این سالها اینگونه درهم رای دادیم
حتی اگر دلخسته از تحریم بودیم
پایِ وطن ماندیم ،محکم رای دادیم
با دستهای پینه بسته کار کردیم
تا ظهر شد وقتی فراهم رای دادیم
پای نظام و مکتب خود ایستادیم
تا قامت دشمن شود خم رای دادیم
این حق ما در انتخاب سرنوشت است
دنبال این حقِ مُسَلم رای دادیم
با مشت پُر سوی ستمگر حمله کردیم
تا دشمن ایران کند رَم رای دادیم
بچه براندازی به من گفتا:نده رای
رو سوی او با خنده گفتم،رای دادیم!!
#انتخابات
#مشارکت_حداکثری
#احمد_رفیعی_وردنجانی
2.23M
گر چه رجایی برفت راه رجا بسته نیست
هست رئیسی شدن، عینِ رجایی شدن
.....................
.
شُهرت عشاق چیست؟ سبز، ولایی شدن
برکت این باغ چیست؟ سُرخ، فدایی شدن
عشق همین است و بس، گفتن از او هر نفس
زیر لوایِ حسین(ع)کرب و بلایی شدن
هرکه خرابش شود میشود آبادِ او
مرغِ اسیرش چِهشد طعمِ هوایی شدن
در حرم امن دوست، هرچه رسد لطف اوست
کسوتِ سلطانی است، غرقِ گدایی شدن
هر که نشد بندِ خاک، شد دلِ او پاکپاک
سر زند از خاک او سروِ سمایی شدن
فیضِ عبادت بَرَد خادمِ خلقِ خدا
بین همین مردم است راهِ خدایی شدن
میشود آخر ز دوست اذن شهادت گرفت
شد به مسیرش شهید، با شهدایی شدن
گر چه رجایی برفت راه رجا بسته نیست
هست رئیسی شدن، عینِ رجایی شدن
چاره کجا؟ جز ادب، تا که در این تاب و تب
روحِ غزل میکند میلِ رباعی شدن:
مشمولِ دعای خیرِ حضرت شدهای
چون خادم کویِ او و ملت شدهای
پیداست که خدمتت پسندیده شده
حالا که شهیدِ راه خدمت شدهای
#احمد_رفیعی_وردنجانی✍
.