.
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمزمه
الهی بمیرم که ام البنین
شده آسمونش بدونِ قمر
شده وقتِ پیری بدونِ عصا
بمیرم که دیگه نداره پسر
واویلا واویلا واویلا حسین
بنازم به این بانویِ باوفا
شده الگویِ روضه در عالمین
با اینکه پسر داده توو کربلا
روو خاکا میشینه میگه وای حسین
حسین جان حسین حسین جان حسین
براش گفته زینب یه صبح تا غروب
به آتیش کشیدن همه هستِ شو
نشون داد ،موهاشو به ام البنین
نشون داد کبودیّه رو دست شو
حسین جان حسین جان حسین جان حسین
براش گفته زینب حرم ریخت بهم
همینکه علمدارشون خورد زمین
هنوز جایِ پایِ سنان و اَنَس
روی چادرا مونده، مادر ببین
حسین جان حسین جان حسین جان حسین
از اون موقعی که براش گفت یکی
زمشک وعلی اصغر وقحطِ آب
میومد شبا دیده گریون می گفت:
نشد آب بیاره حلال کن رباب
شنیدم به چشماش یکی تیر زده
دودستِ رشیدش جدا شد ز تن
همونا که میترسیدن از نگاش
با نامردی از پشت عمودش زدن
حسین جان حسین جان حسین جان حسین
رقیه شبی که سر و بوسه زد
صدا زد بابا جون عمومون کجاست
خبر داره اصلا که ما رو زدن
مگه جایِ دختر زیرِ دست وپاست
حسین جان حسین جان حسین جان حسین
#قاسم_نعمتی ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمزمه
اینکه میگن ابالفضل
قول داده آب بیاره و ، اما نشد درسته ؟
اینکه میگن ابالفضل
تشنه رسید لب فرات ، آبی نخورد درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، پهلوونم خورده زمین
میگن که پاشیده سرش ، با یه عمود آهنین
نه باورم نمیشه که ، دستاش بریده باشه و
تصورش سخته برام ، چشماش دریده باشه و
اینکه میگن تو میدون
شش ماهه رو رو دستای ، بابا زدن درسته ؟
اینکه میگن تو میدون
اصغرو با سه شعبه ی ، اسبا زدن درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، حرمله خنده سر میداد
الهی این غم حسین ، به سر کافرم نیاد
نه باورم نمیشه که ، افتاد سر اصغر زمین
سرش به نیزه بسته بود ، آخ بمیره ام البنین
اینکه میگن تو گودال
تن حسین شده لگد ، با اسباشون درسته ؟
اینکه میگن تو گودال
از خولی و سنان و شمر ، یا ساربون درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، قرآن بشه ورق ورق
سرش تو خورجین و تنور ، یا روی نی یا تو طبق
نه باورم نمیشه که ، برهنه مونده پیکرش
بالای پیکرش زدن ، سیلی به روی دخترش
اینکه میگن رقیه
صورت کبود و موسپید ، شکسته بود درسته ؟
اینکه میگن سکینه
تو مجلس حرومیا ، نشسته بود درسته ؟
نه باورم نمیشه که ، زینب اسیری رفته و ...
یا اسم خانومو کسی ، تو حال مستی گفته و ...
نه باورم نمیشه که ، رباب کجا و بزم می
سر همه زخمی شده ، بسکه زدن با کعب نی
#حسین_رحمانی ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
👇
.
#زمزمه
#حضرت_ام_البنین
#حضرت_امالبنین_زمزمه
شمعم ولی دگر سوسو نمیزنم
مادر ساقی ام ، اُم البنین منم
جان می دهم ولی گُل یاسم نیست
چشمم به در مانده و عباسم نیست
اُم البنینم و از غم لبالبم
اُم البنینم و کنیز زینبم
او کعبه ، من محرِم اشک و دردم
شب تا سحر به دور او می گردم
پر شد مشام من ، از بوي فاطمه
منم که می روم ، به سوي فاطمه
از بسکه او کبود شده سر تا پا
ترسم بجا نیاورم زهرا را
تا آخرین نَفَس ، با آه و زمزمه
خوندم براي خود ، روضه ي علقمه
میگن که بدجوری گُلم پرپر شد
میگن کوچکتر از علی اصغر شد
میگن به دیدنش همه نشسته اند
میگن رونیزه ها ، سرش رو بسته اند
خون ز دو چشمان ترش افتاده
چند دفعه از نیزه سرش افتاده
میگن که جون داده ، سقّا کنار آب
میگن که او شده ، شرمنده ي رباب
رو دست بابا غنچه اش پرپر شد
علی اصغر ، دو علی اصغر شد
#سید_محسن_حسینی ✍
#وفات_حضرت_ام_البنین
.👇