eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
32.5هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
791 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Noferesti1 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. رسیده عمه ی سادات دم دروازه ی ساعات چه غوغایی به پا شد میون کوچه های شام اذیت ناسزا دشنام نصیب عمه ها شد سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان حسین جانم حسین جان زدن رو چادراشون چنگ یه عده میزدن با سنگ شکستن حرمتا رو یه عده نانجیب پست نشون میدادن هی با دست تمام اسرا رو سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان حسین جانم حسین جان حرم رو با دلی خونبار با دسته بسته تو انظار می بردن سمت بازار برای عقده وا کردن یهودی ها چه ها کردن جلو چشم علمدار سلام الله علی العطشان سلام الله علی العریان حسین جانم حسین جان 👇
. بند ثابت امام زمانی: سرت سلامت ای غریب / یا سیدی یا حجت الله ای وارث شیب الخضیب / ماجور یا بقیت الله گریه کنی صبح و مسا / چشم تو اشک خون میباره کی میرسی بر انتقام/ زینب برات چشم انتظاره تو بی کسی به داد ما میرسی بیا که فریادرسی/ یابن زهرا جان جهان مهدی صاحب زمان ذکر همه الامان / یابن زهرا ای صاحب روز قیام به زخم جدت التیام ناموس تو رفته اسیری راس حسین بر نیزه هاس زینب اسیر شامیاس کی انتقامش رو میگیری یابن الحسن یابن الحسن ۲ یابن الحسن آجرک الله ......... (ورود کاروان به ) اینجا زمین جنگه یا / دروازه ی ساعات شامه ؟؟ واسه تماشا اومدن / تو کوچه هاشون ازدحامه برای استقبال ما / با سنگ و خاکستر رسیدن هر کی سری رو بشکنه / اینجا بهش جایزه میدن با سنگ زدن تو کوچه ی تنگ زدن خیلی دف و چنگ زدن / من بمیرم سر ها شکست بال و پره ما شکست سر تو چندجا شکست / من بمیرم من که شدم صاحب عزا خیلی شنیدم ناسزا رو نیزه اشک خون میریزی اما تو مجلس یزید اشکای سقا می چکید وقتی که شد حرف کنیزی حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم بند دوم: توی دلای سنگشون / بغض علی خیلی زیاده حتی یهودیهای شام/ گفتن به ما خارجی زاده ناموسشون بین حجاب / ناموس تو در بین انظار تو شهر شام پر بلا / ما رو کشوندن بین بازار از بام زدن در ملا عام زدن بر سر ایتام زدن / من بمیرم با مشت زدن به نیت کشت زدن کعب نی از پشت زدن / من بمیرم خیلی منو دادن عذاب با دست بسته با طناب مارو شبیه برده بردن نامحرما کف میزدن رقاصه ها دف میزدن تو کوچه ها شراب میخوردن حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم ✍ 👇
. ، ⚫️ وای از شام خراب😭😭😭 دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی😭 من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم😭 تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم😭 می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام.😭😭..... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده😭😭😭 حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام..😭😭.... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن😭😭... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ رمضانی
. مادر مادر مادر به حال من نگا کن مادر مادر مادر دخترت و دعا کن رسیدیم به شام بلا/ واویلا به شهر این سنگدلا/ واویلا مادر هجده ساله: طاقت این همه بلا کِی دارم؟ مادر هجده ساله: هجده سر بریده بر نی دارم آه از این شهر ظلم وای از این قوم پست ما که ! زنجیر به پا اهل شام! سنگ به دست واویلا واویلا مادر مادر مادر چشم عقیله خونبار مادر مادر مادر روضه رسید به بازار آتیش کشیدن به دلا/ واویلا پژمردن همه گُلا/ واویلا مادر هجده ساله: خون دل من که نمیشه حاشا مادر هجده ساله:مرد و زن اومدن برا تماشا نیزه دار هر قدم پرسه زد دور ما آه ببین پر شد از چشم بد دور ما… واویلا واویلا مادر مادر مادر خون جگر حسینم مادر مادر مادر به نی سر حسینم ذبح عظیم کربلا/ واویلا می خواد بره طشت طلا/ واویلا مادر هجده ساله:غمم اینه بِینی و بین اللهی مادر هجده ساله: به سوی مجلس یزیدم راهی کاش به ناموس ما دیگه چیزی نگن کاش توی مجلسش از کنیزی نگن… واویلا واویلا 👇
. ، وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... 🌺🌺
. ، وای از شام خراب دستای رقیه بسته شد توی بندِ طناب وای از شام خراب پشت دروازه مُعطلْ بودیم من و رباب وای از شام خراب ما رو نامسلمونا زدن سرِ خیر و ثواب وای از شام خراب این یهودیا می‌دادن مارو خارجی خطاب تو روی نیزه ها بودی من تو سر و صدا بودم تو روی نیزه می‌دیدی من تو شلوغی‌ها بودم تو سنگ و چوب می‌خوردی من تازیانه می‌خوردم تو از رو نیزه افتادی.. من باز دوباره می‌مُردَم می‌زنم فریاد، بسته شد دستام ای امان از شام، ای امان از شام سنگْ می‌خوردیم، از روی هر بام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... وای از شام خراب سرِ هر کوچه سکینه چِقَدَر دیده عذاب وای از شام خراب توی بازارْ خدایا شده ظلمِ بی حساب وای از شام خراب شِکوهِ های مارو با تازیوونه دادن جواب وای از شام خراب پای ناموس تو وا شده توی بزم شراب آرامش منو بُردن.. چی به روزِ من آوَردن دوره کجاوه‌ی زن ها مردا هلهله می کردن خولی با دستِ خون‌آلود دستای مارو می بنده پا نیزه ی علی اصغر داره حرمله می خنده حرمله می‌بُرد، ما رو تویِ عام ای امان از شام، ای امان از شام بسته شد چشمات، بسته شد چشمام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام...... آه از بزم یزید رنگِ دخترای تو بینِ نامَحرما، پَرید.. آه از بزم یزید شمر خنده می‌زد و رقیه ناله می‌کشید آه از بزم یزید قدِ خواهر تو با ضربه‌ ی خیزران، خَمید.. آه از بزم یزید زیر چوب خیزران هیچکی به دادت نَرسید لب های قاری قرآن... باید که بوسه بارون شه نه اینکه با یه چوب‌دستی لعل لباش پُر از خون شه ناموسِ آل پیغمبر باید پرده نشین باشه حالا ببین اوضاع‌مو.. زینب میونِ اوباشه ما کجا وُ این، بزم پُر آلام ای امان از شام، ای امان از شام دشمنت می‌زَد، سیلی بر ایتام ای امان از شام، ای امان از شام ای امان از شام......
1753548405749_-2147483648_-210055.ogg
زمان: حجم: 3.91M
اینجا زمین جنگه یا / دروازه ی ساعات شامه ؟؟ واسه تماشا اومدن / تو کوچه هاشون ازدحامه برای استقبال ما / با سنگ و خاکستر رسیدن هر کی سری رو بشکنه / اینجا بهش جایزه میدن با سنگ زدن تو کوچه ی تنگ زدن خیلی دف و چنگ زدن / من بمیرم سر ها شکست بال و پره ما شکست سر تو چندجا شکست / من بمیرم من که شدم صاحب عزا خیلی شنیدم ناسزا رو نیزه اشک خون میریزی اما تو مجلس یزید اشکای سقا می چکید وقتی که شد حرف کنیزی حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم بند دوم: توی دلای سنگشون / بغض علی خیلی زیاده حتی یهودیهای شام/ گفتن به ما خارجی زاده ناموسشون بین حجاب / ناموس تو در بین انظار تو شهر شام پر بلا / ما رو کشوندن بین بازار از بام زدن در ملا عام زدن بر سر ایتام زدن / من بمیرم با مشت زدن به نیت کشت زدن کعب نی از پشت زدن / من بمیرم خیلی منو دادن عذاب با دست بسته با طناب مارو شبیه برده بردن نامحرما کف میزدن رقاصه ها دف میزدن تو کوچه ها شراب میخوردن حسین من حسین من ۲ حسین من برات بمیرم 👇
. روضه‌ شهر مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خودم دیدم که شهر شام با رأست تجارت کرد تجارت با سر پاک تو کرد آقا خسارت کرد قلوب بانوان و کودکان آل عصمت را پر از درد و بلا و غصه و رنج و مرارت کرد که می‌داند چه‌ها با جان ما این شامیان کردند چه غم‌‌هایی که آوردند و دل را پرحرارت کرد من از این شهر و این دروازه ساعات دلگیرم چرا که بر دل و قلب صبور من جسارت کرد خدا لعنت کند آن پیرزن را که سر بامی به قلوه سنگ بی‌رحمی به سوی تو اشارت کرد برادر جان! تو بر نی بودی و دیدی در آن محشر چگونه بوته خــــار شعله‌ور ما را زیارت کرد میان ازدحــــام چشم‌های خیره‌ی مردم عزیزم! خواهرت بدجور احساس حقارت کرد به جان مادرم من نگذرم از خیزرانی که ... به پیش چشم‌هایم لعل و دندان تو غارت کرد نمی‌دانم چرا نشکست سقف آسمان آن لحظه‌ی شومی که آن بی شرم با مِی بر سرت قصد شرارت کرد میان آن کشاکش من فقط محو رخت بودم نگاه زخمی‌ات آنجا دل من را عمارت کرد .
. مولاتنا یا جبل الصبر اغیثینی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دم دروازه ساعات قیامت شده بود حضرت عمه سادات اذیت شده بود نه فقط عمه که در تابش داغ خورشید سوخته عارض ذریه عصمت شده بود بین آن هلهله و ولوله و رقص و طرب به بنات علوی سخت جسارت شده بود پیش ناموس خدا آن همه سر بر سر نی پای سرها چقدر مضحکه راحت شده بود آن همه سنگ پران بر سر بام و سر راه قحطی معرفت و قحطی غیرت شده بود قافله بود معطل در دروازه شهر و چه خونی به دل آل رسالت شده بود بین این شور و بلا چشم و دل بانوی صبر محو دیدار لب و حنجر و صورت شده بود ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ .
. سلام الله علیها بهتر که نبودی توی اون محله یهودی بهتر که نبودی و ورودی دروازه عجیب دروازه شلوغ دور و بر ناقه هامونم تازه شلوغ اون موقع صبح اون قد ازدحام بازار ندیدم به این اندازه شلوغ وای از این روزگار الشام الشام چقدر سنگ بهم خورد از رو بام جلو نامحرم افتادم وقتی چادر پارم اومد زیر پام ….. بهتر که بمیری-اما نری این طوری اسیری بهتر که بمیری- با استینت اما رو نگیری دستامو ببین-‌‌پاهامو ببین این موهای نیم سوخته کوتامو ببین روز می یومدی تا داد می زنم ای دختر شامی بیا بابامو ببین تازیانه ها رو طاقت اوردم ولی تو بزم نامحرم مردم به غرورم برخورد اونجا که روبرو سر عموم سیلی خوردم …. بهتر که ندیدی-خورد تو صورتم دست پلیدی بهتر که ندیدی-مویی رو که شونه می کشیدی اونی که ازم‌ دنیامو گرفت روبروم سر خونی بابامو گرفت دنبالم اومد تا بهم رسید از پشت سرم یه لحظه موهامو گرفت ساعتها دم دروازه ساعات وسط نامحرم عمه سادادت زجر باخنده گفت نگاکن رونیزه داداش اکبرت،عموت،اونم بابات 👇
. (س) دیگه به موندنم ، امیدی نیست بابا دیگه بارِ رفتن رو بستم توی این سن و سال ، یه دفعه پیر شدم! نگاه کن که می‌لرزه دستم خِیر نمی‌بینه اونی که ، داغت و توو قلبم نِشونْد مثل عمه سفید می‌شد ، اگه مویی به سر می‌مونْد! حالا که اومدی پیشم ، نرو جایی پیشم بمون قاری قرآنم خودت ، واسه‌ی من أشهد بخون ـــــــــــــــــــــــــــ اگه لکنت دارم ، اگه تب می‌کنم پریشونِ یک اتفاقم از اون وقتی که توو ، بیابون گم شدم می‌ترسم بیاد زجر سُراغم وقتی فریاد زد فهمیدم ، واسه ی کشتن اومده! رَفته از یادم گُشنگی ، تا می‌خوردم من رو زده دلِ کوچیکم رو شکست ، خیلی از دنیا دلخورم انقدَر زد که خسته شد ، جای پاش هست رو چادرم ـــــــــــــــــــــــــــ سرم درد می‌کنه ، یه کم نازم بکن! یه کم دست بکش رو سر من ببخش ؛ یادم نبود ، سرت پیش منه تنت چی شد ای دلبر من؟! راستی اونا که کُشتنت ، هنوزم دلشادن یا نه راستی بابا بهم بگو ، آخر آبت دادن یا نه بگو خاکت کردن یا نه ، بگو بابا جونم به من کسی واست کفن آوُرد ، یا همونجوری بی کفن... (بمیرم برای خانوم سه ساله ای که وسط حرف زدن با پدر ، جون داد😭) ................ . بالای نیزه ها نگاه کن شامیا به اشکای چشمم میخندن خودت دیدی چقد معطل کردنم تا این شهر و آذین ببندن غم و غصه م فدا سرت ، بمیرم واسه دخترت سه روزه که معطله ، دم دروازه خواهرت  نمی‌دونی چه حالی‌ام ، میون این نامحرما وسط این شهر شلوغ ، شده زینب انگشت نما ‌بهمن عظیمی ✍ 👇
کربلایی نریمان پناهیMaktabolHosein14040503 (8)(2).mp3
زمان: حجم: 5.64M
بالای نیزه ها نگاه کن شامیا به اشکای چشمم میخندن خودت دیدی چقد معطل کردنم تا این شهر و آذین ببندن غم و غصه م فدا سرت ، بمیرم واسه دخترت سه روزه که معطله ، دم دروازه خواهرت  نمی‌دونی چه حالی‌ام ، میون این نامحرما وسط این شهر شلوغ ، شده زینب انگشت نما ✍‌