.
#شور
#امام_حسین_شور
ای سرازیری باب القبله
به سوی یار سرازیرم کن
خواهرش پیر شده در این راه
سر پیراهن او پیرم کن
کاشکی که پیر بشم پیر گریه
با اسمش میزنم زیر گریه
کشتن آقای ما رو گرسنه
حق میدی که نشم سیر گریه
یا عبادالله
اوصیکم ببکاء علی ابی عبدالله
ای سرازیری باب القبله
جای دیگه رو به قبله ام نکنی
همه ی ترسم از اینه رد شی و
به جنازه ام نگاهم نکنی
باب الرجاء که باب امیده
حاجت سینه زن ها رو میده
یعنی میشه دم باب رأست
سینه زنت بشه سر بریده
یا عبادالله
اوصیکم ببکاء علی ابی عبدالله
#محسن_عربخالقی✍
#امام_حسین
.👇
.
#شور
#امام_حسین
دنیا به ما نمیاد
به غیر نوکری بچه های زهرا به ما نمیاد
به غیر پیروهن سیاهِ تو که اصلا به ما نمیاد
دنیا به ما نمیاد
دنیا به ما حرومه
نفس کشیدن بدون عشقت آقا به ما حرومه
به یاد خشکی لبت آب گوارا به ما حرومه
دنیا به ما حرومه
من اومدم به این دنیا
برا تو سینه زن باشم
اونی که پای این پرچم
برات میمیره من باشم
حسین عزیز دلم عزیز دلم عزیز دلم ...
آقا فقط حسینه
اونی که میخره من بدو به والله
فقط حسینه
میگیره دستمو تو تاریکی دنیا
فقط حسینه
آقا فقط حسینه
عزت فقط حسینه
اونی که پای ما میمونه تا قیامت فقط حسینه
اونی که کشته سینه زن رو با محبت فقط حسینه
عزت فقط حسینه
خدا رو شاکرم آقا
منم شبیه اجدادم
به چشمت اومدم آخر
تو دام عشقت افتادم
حسین عزیز دلم عزیز دلم عزیز دلم ...
روضهت برام بهشته
میدونی هر جایی که باشه از تو صحبت برام بهشته
تو دوزخم بگم به دشمنات لعنت برام بهشته
روضهت برام بهشته
دنیا میشه جهنم
به جز رضایت دل علی و زهرا میشه جهنم
تو جاده ظهور اگه نرم به مولا میشه جهنم
دنیا میشه جهنم
چه کار دارم تو این دنیا
به جز رضایت مولا
شیری که مادرم داده
شده محبت مولا
علی علی علی یا مولا ...
#محسن_عربخالقی
👇
.
#شور_امام_حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منی که اشکم به راه و،منی که آهم مدامه
منی که سینه م کبود و،منی که زخمی صدامه
هنوز هم از اربعینت،دو سه تا تاول رو پامه
می خوام موسپید که نه
می خوام روسپید بشم
می خوام که مثل سعید
رو زانوت شهید بشم
اوفیت یا حسین
اوفیت سیدی
چی میشه سلاممو
یه دفعه جواب بدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فدای اون پیرغلام که،با این که خیلی فقیره
یه سالو کار می کنه تا،یه دهه روضه بگیره
آرزوش اینه بیایی،وقتی که داره می میره
با دستای پینه دار
که دیگه رمق نداشت
با این جمله چایی رو
جلو نوکرات میذاشت
أرضیت یا حسین
أرضیت سیدی
این همه توونمه
تو خودت که شاهدی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محسن_عربخالقی✍
#شور #امام_حسین
.
▪️مجلس کامل روضه حضرت زهرا س
▪️
سيل اشكم راه بينائي گرفت
بند بندم عطر زهرائي گرفت
عشق را از فاطمه آموختم
چشم بر دست كبودش دوختم
دست او صدها گره وا مي كند
دست او والله غوغا مي كند
دست او مشكل گشاي عالم است
روي آن جاي لبان خاتم است
دست او دنياي احسان و صفاست
دست او مشكل گشاي مرتضي است
حيف شد آن دست را دشمن شكست
با غلاف تيغ اهريمن شكست
گويمت از قصه شهر نبي
از شرار آتش و بيت علي
درد بود و آتش و افسردگي
ياس يود و سيلي و پژمردگي
آه بود و ناله و بغض گلو
پهلوئي بودو لگدهاي عدو
در ميان كوچه آن دنيا پرست
راه را بر مادر سادات بست
گويمت سر بسته در آن كوچه ها
فاطمه گم كرد راه خانه را
آه اي مجنون زبان در كام گير
لب فرو بند و كمي آرام گير
.........
.
از همینجا دلا رو روانه ی مدینه کنیم، مثله همچین شبایی ،امیرالمؤمنین کنار بستر بی بی نشسته بود و صدا میزد زهراجان:
اما برای رفتنت خیلی جوانی
حالا که من اینجا غریبم بار بستی؟!
حالا نمی شد بیشتر پیشم بمانی؟
بابای خاکم، التماست می کنم که-
-بی من مشو ای مادر آب، آسمانی
کمتر بگو با من (امیرالمؤمنینم!)
أشهد مگو با این زبان بی زبانی
حالا برای اینکه من چیزی نفهمم
درکوچه خاک چادرت را می تکانی!؟
اندازه ی یک عمر پیرت کرده بانو
سنگینی آن ضربه دست ناگهانی
یک نیمه از روی تو، صبح روشن من
نیمی دگر مثل غروبی ارغوانی
رو از علی می گیری اما زیر چادر
پنهان نگردد مَحرمم، قدکمانی
الهی بمیرم برا دل امیرالمومنین ... هی نگاه بصورت بی بی میکنه ... اما یکدفعه با یه صدای جانسوزی گفت فاطمه جان:
تا خدا هست و خدایی میکند
حیدر از تو عذر خواهی میکند
#محسن_عربخالقی✍
#روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
👇👇👇
.
▪️مجلس کامل روضه حضرت زهرا س
▪️
سيل اشكم راه بينائي گرفت
بند بندم عطر زهرائي گرفت
عشق را از فاطمه آموختم
چشم بر دست كبودش دوختم
دست او صدها گره وا مي كند
دست او والله غوغا مي كند
دست او مشكل گشاي عالم است
روي آن جاي لبان خاتم است
دست او دنياي احسان و صفاست
دست او مشكل گشاي مرتضي است
حيف شد آن دست را دشمن شكست
با غلاف تيغ اهريمن شكست
گويمت از قصه شهر نبي
از شرار آتش و بيت علي
درد بود و آتش و افسردگي
ياس يود و سيلي و پژمردگي
آه بود و ناله و بغض گلو
پهلوئي بودو لگدهاي عدو
در ميان كوچه آن دنيا پرست
راه را بر مادر سادات بست
گويمت سر بسته در آن كوچه ها
فاطمه گم كرد راه خانه را
آه اي مجنون زبان در كام گير
لب فرو بند و كمي آرام گير
.........
.
از همینجا دلا رو روانه ی مدینه کنیم، مثله همچین شبایی ،امیرالمؤمنین کنار بستر بی بی نشسته بود و صدا میزد زهراجان:
اما برای رفتنت خیلی جوانی
حالا که من اینجا غریبم بار بستی؟!
حالا نمی شد بیشتر پیشم بمانی؟
بابای خاکم، التماست می کنم که-
-بی من مشو ای مادر آب، آسمانی
کمتر بگو با من (امیرالمؤمنینم!)
أشهد مگو با این زبان بی زبانی
حالا برای اینکه من چیزی نفهمم
درکوچه خاک چادرت را می تکانی!؟
اندازه ی یک عمر پیرت کرده بانو
سنگینی آن ضربه دست ناگهانی
یک نیمه از روی تو، صبح روشن من
نیمی دگر مثل غروبی ارغوانی
رو از علی می گیری اما زیر چادر
پنهان نگردد مَحرمم، قدکمانی
الهی بمیرم برا دل امیرالمومنین ... هی نگاه بصورت بی بی میکنه ... اما یکدفعه با یه صدای جانسوزی گفت فاطمه جان:
تا خدا هست و خدایی میکند
حیدر از تو عذر خواهی میکند
#محسن_عربخالقی✍
#روضه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
👇👇👇
Haj Meysam MotieeMiladSardaranKarbala1398[08].mp3
زمان:
حجم:
1.53M
💠 زبان مادری تو زبان کشور ماست
#مدح_امام_سجاد (ع)
🎙 بانوای : حاج #میثم_مطیعی
🌸 #میلاد_امام_سجاد
نشیب های دل من فراز می خواهد
فراز اشک مرا در نماز می خواهد
مؤید است به روحُ القُدس قلم اما
برای شعر سرودن نیاز می خواهد
اگر چه کرده دل من خیال پردازی
حقیقت است که عاشق مَجاز می خواهد
برای سفره ی بازش نیامدم اینجا
گدای این در، آغوش باز می خواهد
اگر چه این دو شب از جام کربلا مستم
دلم دوباره شراب حجاز می خواهد
پیاله ای بدهیدم که دم زنم حق را
دوباره زنده کنم قصه ی فرزدق را
نسیم پنجم شعبان ز راه آمده است
صدای پای بهاران ز راه آمده است
ببین بدون پیمبر بدون جبرائیل
دوباره آیه ی قرآن ز راه آمده است
میان بیشۀ شیران هاشمی امشب
غزال عرصه ی ایمان ز راه آمده است
فقط نه اینکه ز راه آمده عزیز عرب
عزیز دختر ایران ز راه آمده است
شب تولد فرزند شاه دختر ماست
زبان مادری او زبان کشور ماست
کسی که شد ششمین نور سوره ی انسان
کسی که خسته شد از سجده های او شیطان
کسی که هست تجلی پنج تن در او
کسی که شد پدر هشت قبله ی ایمان
کسی که با نفس یک غلام ساده ی او
نفس گرفته زمین مدینه از باران
کسی که موقع انفاق بین سائل ها
ملقّب است دل شب به صاحب انبان
به حق او حجر الاسودی شهادت داد
که جز به حق علی وا نکرده است دهان
به حیرت است کنار حَجر دو چشم هشام
ز اهتمام خلایق به احترام امام
شاعر: #محسن_عربخالقی ✍
.
#سرود_امام_حسین
#سرود_شور
#میلاد_امام_حسین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
دنیا عوض شده
حال و هوای عاشقها عوض شده
مجنون همونه و لیلا عوض شده
لبخند حضرت زهرا عوض شده
نشونه اومده
برای عاشقی بهونه اومده
امیر دلهای دیوونه اومده
برای گدا اونیکه مهربونه اومده
برای خالق و پیمبر و علی و فاطمه فرق داره
اصلا حسین با همه فرق داره...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سلطان امام حسین
حضرت قدیمَ الاحسان امام حسین
ای جان ای جان ای جان ای جان امام حسین
همه عالم و آدم بشن قربان امام حسین
قرار من حسین
توی قیامت اعتبار من حسین
اونی که میمونه کنار من حسین
تموم دلخوشی روزگار من حسین
اونی که اسمشم با اسمای دیگه یه عالَمه فرق داره
اصلا حسین با همه فرق داره
برای خالق و پیمبر و علی و فاطمه فرق داره
اصلا حسین با همه فرق داره
شاعر:
#محسن_عربخالقی ✍
.👇
.
#سرود_امام_حسین
#شور_امام_حسین_علیه_السلام
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
دنیا رو آب ببره چشما رو خواب ببره
ما رو تنها میتونه کشتی ارباب ببره
کشتی نجات میبینی که دست تکون میدم برات
میدونم که ما رو جا نمیذاری تو دریای مشکلات
عین روایته تو اسناد مرجع
سفینة الحسین اوسع و اسرع
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دنیا با عشق حسین دنیای با نمکه
دنیایی که فقط عشقت زبون مشترکه
ای آقای من میدونم که میرسه صدای من
جز تو کاری از کسی بر نمیاد تو محشر برای من
اسم قشنگ تو تنها حسن مطلع
سفینة الحسین اوسع و اسرع
#محسن_عربخالقی ✍
.👇
.
#شور_امام_علی #امیرالمؤمنین
#محسن_محمدی_پناه
شعر اگه بودم به دیوان علی میرفتم
طلا اگه بودم به ایوان علی میرفتم
فطر اگر بودم میبردم همه رو سمت نجف
عید اگه بودم به قربان علی میرفتم
ای به قربان علی
ای به قربان علی
توی دنیا جایی نیست مث ایوان علی
ای به قربان علی
دست ما را برسان به دامان علی
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
خاک اگه بودم بودم خاک کف پای علی
شاه اگه بودم بودم بنده سرای علی
مکه اگه بودم میگفتم منم گدای نجف
خدا اگه بودم میگفتم منم خدای علی
ای خداوند علی
دل من بند کسی نیست به جز بند علی
ای خداوند علی
روزیمون رو برسون به لبخند علی
شاعر:
#محسن_عربخالقی ✍
.👇
..
#شور_امام_علی #امیرالمؤمنین
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
اعلی حضرت حیدر قدر قدرت
والا منسب حیدر قوی شوکت
لحظه به لحظه خیبر و خندق
از طرز رزمت میبرن لذت
در خیبر را با یه دستی می کندی
تو گرما گرم معرکه میخندی
بازم عزرائیل از نفس میافته
تو که دستمال زردت و میبندی
ابتدا حیدر ، انتها حیدر
لا فتا الا ، مرتضی حیدر
خود مرحب گفت ، مرحبا حیدر
چه نیازی به کسی داره رسول خدا با حیدر
یاعلی مولا
________
در شجاعت و صلابت چون کوهی
ای تفسیر نَفَخْتُ من روحی
تو هارون پیغمبر اکرم
تو ناخدای کشتی نوحی
آهای اهل دنیا نشید شرمنده
علی آقامونو خلائق بنده
رضای مادر در رضای مولاست
علی میخنده فاطمه میخنده
شاه مردانی ، شیر یزدانی
تیغ برانی ، روح قرآنی
بی علی کفره ، این مسلمانی
ای پادشاه نجف تو قبله مردم ایرانی
#محسن_عربخالقی
.👇
.
زمینه_امام_صادق
#شور_امام_صادق
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جانم به این روایت امام
قال الصادق علیه السلام
من اراد الله بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِه
حب الحسین
حب الحسین راه نجاتمه
حب الحسین برگ براتمه
حب الحسین نور صراطمه
حب الحسین آب حیاتمه
روایت است که رحمت کند خدای حسین
هر آن کسی که کند گریه در عزای حسین
روایت است نفس هاش عین تسبیح است
دل گرفته و مهموم غصه های حسین
(حب الحسین)
روایت است که آیاتی از کتاب الله
فقط برای حسین است و ماجرای حسین
روایت است زیارت کند خدایش را
کسی رفته زیارت به کربلای حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محسن_عربخالقی ✍
شهادت_امام_صادق
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
شاید که خواب دیدهام، این سر خیالی است
امّا نه خواب هم که بود باز عالی است
مهمان من قدم به سر چشم ما گذار
هر چند دست سفرهی این طفل خالی است
خونلالههای گیسویم از لطف سنگهاست
فرش سپید تو پُر گلهای قالی است
با من زبان سیلیشان حرف ميزند
یعنی جواب هر چه بپرسم سوالی است
تنها زدند و در دل خود هم کسی نگفت
این کودک یتیم کدامین اهالی است
بابا سری شبیه عمو چند وقتی است
از روی نیزه خیره به من این حوالی است
عمّه گرفته دست مرا راه میبرد
بابا بگو به خاطر کم سن و سالی است
#محسن_عربخالقی✍
.............
ای مَه که شمع محفل تاریک من شدی
امشب حسد به محفل من ماه میبرد
گر دخترت نیامده امشب به پیشواز
از من مرنج عمه مرا راه میبرد
مدد از عمه گرفتم که مرا راه برد
یک قدم برد خودش دست به دیوار گرفت
سیلی نخورده نیست کسی در میان ما
اما چگونه با تو بگویم چگونه ام؟
دست عدو بزرگ تر از صورت من است
یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام
ای آرزوی گم شده، پیدا شدی و من
دست از جهان و هر چه در آن است میکشم
ولی سیلی گرفته قوت بینایی مرا
من تا شناسمت به رخت دست میکشم
چوب از یزید خورده ای و قهر با منی
از کی لبت به صحبت من وا نمی شود
بیهوده زیر منت مرهم نمیروم
این پا برای دختر تو پا نمیشود
...........
#شب_سوم_محرم
مرا دشمن به قصد كُشت ميزد
به جسم کوچک من مُشت ميزد
هر آنگه پایم از ره خسته می شد
مرا با نيزه ای از پشت ميزد
..........
الا! ای مه! که در پیشت، ندارد ماه، زیبایی
به محفل آمدی با سر که سازی محفل آرایی؟
به استقبال تو گر نامدم، ای باب! معذورم
که دنبال سرت از بس دویدم، نبْوَدم پایی
اگر با دست دنبال تو میگردم، مکن مَنعم
که با یک ضربهی سیلی ز چشمم رفته بینایی
گمانم، جُرم دارد، هر که شکل فاطمه باشد
که با کعب نی و سیلی شده از من پذیرایی
چو دیدم بر تنت تیر و سرت بر نی، کمان گشتم
تماشا کن که طفل قد کمان، باشد تماشایی
چه غم گر گوشواره رفت و گوش پاره باقی مانْد؟
قد و موی و رخ و گوشم، همه گردیده زهرایی
مرا از کربلا تا شام، زینب زنده آورده
وگرنه من کجا و این همه صبر و شکیبایی؟
.........
#امام_حسین
يكي با نيزه اش از پشت ميزد
يكي با چكمه و با مُشت ميزد
خودم ديدم سنانِ دائمُ الخَمر
حسينم را به قصد كشت ميزد