شور7.mp3
15M
🎼 #شور_امام_حسین
📝تو هم رَدَم کنی من...
#کربلایی_حسین_ستوده
١٧ آبان ماه ١۴٠٣
.
#واحد_حضرت_زهرا سلام الله علیها
کربلایی #حسین_ستوده
[بند اول]
خونه مون شبیه من کلافه بود
اون روزی که شدی کبود
خونه مون انگاری که اضافه بود
سوخت توی آتیش و دود
بالا و پایین داره زندگی زهرا مگه نه
این روز ها هم میگذره بهتر میشه دنیا مگه نه
علی اگه در بزنه پا میشی از جا مگه نه
خدا بخواد خنده میاد روی لب ما مگه نه
آه زدنت ای پنجه ی ماه زدنت
تو پشت در زخمی شدی باز وسط راه زدنت
سخت زدنت مرد های بدبخت زدنت
خدایی تو این دو سه ماه من مُردم هر وقت زدنت
یارالی زهرا یارالی
🖤🖤
[بند دوم]
خانمم یاد روز های خوب میگفت
روز های خوب مون کجاست
خانمم مگه که پیغمبر نگفت
که اشک های مظلوم شِفاست
بزن به پهلوت اشکم و خوب میشه پهلوت مگه نه
همین شب ها قبل قنوت خوب میشه بازوت مگه نه
همین روز ها میگذری از خیال تابوت مگه نه
یواش یواش وا میکنی رو بنده از روت مگه نه
بد زدنت بمیرم انقدر زدنت
که از نفس افتادی و هیچکی نیومد زدنت
یارالی زهرا یارالی
.👇
.
#واحد_شور #واحد
#امام_حسین علیه السلام
#احسان_نرگسی ✍
#حسین_ستوده
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
کربلا - شهر رویایی - بی تو هر جایی - بی تابم
کربلا - عشق دیرینم - تو رو می بینم - توو خوابم
جا داره / مثل عشاقت / یهروز از داغت / بمیرم
کاری کن / تا دم مرگم / نوکریت باشه / تقدیرم
(هر عشقی جز تو زود گذره واسم
هوامو داری لطفتو می شناسم) ۲
من ریزه خوار سفره ی عباسم
ابی عبدالله - يا ابی عبدالله
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
یک عمره - به تو منسوبم - آقای خوبم - یا حسین
مستم کرد - عشق شیش گوشِت - بازه آغوشِت - یا حسین
آبادم / با توام وقتی / توو اوج سختی / باهامی
دل دادم / به غمت آقا / تا ته دنیا / آقامی
(من که یه عمره سینه زنت بودم
اسمتو بردم با همه وجودم) ۲
نگاهی کن به سینه ی کبودم
ابی عبدالله - يا ابی عبدالله
.
👇
4_5891077898831402099.mp3
3.82M
🎼فایل صوتی
📝طبق اکثر روایات...
#کربلایی_امینشادکام
#شب شهادت حضرت زهرا( س )
٢۴ آبان ماه ١۴٠٣
نوحه ای بر اساس روایاتی از کتاب کامل الزیارات
بند اول:
طبق کامل الزیارات، طبق اکثر روایات
زیارةُ الحسینِ، مِنْ اَفْضَلِ العِباٰدات
شیرین ترین عبادت، برا ما
حرم حسین کربلا
چی بهتر از زیارت، توو دنیا
حرم حسین کربلا
هر هفته باشه قسمت، خدایا
حرم حسین کربلا
افضل الاذکار، سیدالابرار
انت فی قلبی، یا اباالاحرار
یا حسین مولا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بند دوم:
طبق کامل الزیارات، مَنْ زارَ اباعبدالله
بِحَقّه عارفاً، کانَ کَمَنْ زار الله
ای آرزوی روز و، شب ما
حرم حسین کربلا
ذکر همیشه ی روو، لب ما
حرم حسین کربلا
آه ای دلیل تاب و، تب ما
حرم حسین کربلا
زائر ارباب، زائر عرشه
زندگی خوبه، با حسین سر شه
یا حسین مولا
#وحید_محمدی ✍
#شور
#امام_حسین_شور
.
#زمینه
#فاطمیه
🌹
تموم زندگیم غمه بدون تو بدون تو
نباشی حیدر میمیره بجون تو بجون تو
میگیرم انتقام قسم بخون تو بخون تو
تموم زندگیم و من مدیون تو مدیون تو
کی میتونه مثل تو، بگیره ،غم و از دل علی
آخه عشق پاک تو ، عجینه ، با آب و گل علی
کی میتونه مثل تو ، بده جون،به روح و جسم علی
روزایی که میبری ، تو با عشق، فاطمه اسم علی
اسمت شد ورد زبونم
عشقت شد وصله جونم
منکه بی تو نمی تونم
بازم خوب میشی میدونم
🌹🌹
تموم زندگی من کجا میری کجا میری
قصد سفر کردی چرا تنها میری تنها میری
چرا بدون من از این دنیا میری دنیا میری
از پیش مرتضی پیش بابا میری بابا میری
مگه از یاد علی ، میره که ، چی آوردن ب سرم
پیش چشمای ترم ، چجوری ، اونا کشتن پسرم
مگه از یاد علی ،میره که، رد شدن از رو تنت
یجوری تورو زدن ، پر خون ، شده کل بدنت
پشت در سوخته وجودت
پاشید از هم تار و پودت
غرق خون تن کبودت
رفت از دست بود و نبودت
🌹🌹🌹
زندگی بی تو فاطمه، سخته برام سخته برام
از غم هجرت این روزا خونه چشامخونه چشام
یه بغض سنگینی دارم توی صدام توی صدام
کاش که میشد تواین سفر باهات بیام باهات بیام
تو بگو زینب تو ، چجوری ، خونه رو بگردونه
تو بگو چکار کنم ، که حسین،دیگه تشنه نمونه
چی شده آخه چرا حسنت داره لکنت زبون
هی میگه این اتفاق ،میمونه آخه بین خودمون
این زخم سینه عذابه
این درد تو بی حسابه
دنیای همه سرابه
حال ما خیلی خرابه
یا زهرا ...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بر_دشمن_مرتضی_علی_لعنت
#ابویی #جعفری
.👇
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ"
عصمت داوری نیود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
«منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه»
مهر و محبتش بْوًد طینت من سرشت من
ز دوستیش آبرو داده به روی زشت من
سنگ محبت ورا بر سر و سینه می زنم
به یا د خاک قبر او داد مدینه می زنم
روز محشر ندا میاد فاطمه جان! هرکسی را که تو می خواهی شفاعت کن. حضرت می فرماید هم شیعیان هم محبین شیعیان رو جدا میکنه بی بی، به خود شیعیان فاطمه خدا می فرماید :هرکسی به محبت فاطمه یه جرعه آبی، لباسی، غذایی به شما داده دستش رو بگیرید وارد بهشت کنید.
فاطمه ای که مصطفی خوانده به رتبه مادرش
به احترام او کند قیام در برابرش
به دست و سینه و جبین بوسه زند مکررش
بوی بهشت یافته از دم روح پرورش
«منم گدای فاطمه منم گدای فاطمه»
رحمت عام بود برا مردم مدینه، شب و روز برا گناهکارای این امت دعا کرد بی بی، اما یه روزی رسید همین شهر همه ایستادند سوختنِ این خانه را نگاه کردند این شبا و روزا کسی نیامد تسلی بده دل فاطمه ، دل بچه ها، دل امیرالمؤمنین رو کسی سر نمی زد به خانه ی فاطمه..
جز غم کسی به خانه من سر نمی زند
اینجا که مرغ شوق دگر پر نمی زند
در شهر خود غریبم و با درد آشنا
در خانه ی غریب کسی سر نمی زند
من دختر پیمبر و ز آن همه یکی
دم از سفارشات پیمبر نمی زند
می زد مرا مغیره و هیچکس به او نگفت
زن را کسی مقابل شوهر نمی زند
غصه این شبای این مادر چیه؟ مادرا می فهمند، خجالت از بچه رو..خیلی اوقات مادر زمین می خوره جراحتی هم میبینه از اینکه بچه هاشم دیدندخجالت زده میشه.
بیش از همه به حالت زینب دلم بسوخت
مادر کسی مقابل دختر نمی زند
هرچه بود از کوچه ها بود.یه کوچه روزگار علی رو سیاه کرد.امان از این کوچه هایی که یه روز پیغمبر با احترام رد میشد. دست بر سینه میذاشت سلام میداد به اهل این خانه. اما یه روزم تو همین کوچه ها دست علی رو بستند.کشیدن و بردن دنبال علی فاطمه می اومد بچه ها می اومدند..
صدای هلهله و ازدحام مردم بود
شراره بود و در و دود و هیزم بود
دری شکسته شد و مادری زمین افتاد
صدای ناله ی او بین خنده ها گم بود
اشاره کرد که او را پی علی بزنید
تمام کوچه خدایا پُر از تلاطم بود
هر آنکه بود درآنجا به سمت زهرا رفت
میان اهل مدینه عحیب تفاهم بود
سخت تر از دیدن کتک خوردن مادر
کتک خوردن باباست.دیگه همه گمان میکنند پشت و پناهی ندارن.اصلا دنیا رو سر همه خراب میشه..اگه مادر و بزنند همه تکیه اشون به پدر خانه است. بدترین عذاب برا بچه ها برا زنا اینه که بابا رو بزنند. بدترین عذاب برای بچه های ابی عبدالله مجلس یزید بود.بچه ها نگاه کردند عمه دستش میره بالا چوب اون نانجیب هم میره بالا تا چوب و میاره پایین نمی دیدند چی میشه اما عمه هی به سر و صورت میزنه..
یا مزن چوب جفا بر این لب دندان من
یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش رابه دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهند قضا
یک ذره از محبت زهرا نمی دهم
در سینه ام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینه سینا نمی دهم
اینجا که هست روضه ی زهرا بهشت ما
این نقد را به نسیه ی فردا نمی دهم
#مناجات_با_خدا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_به_کربلا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
و لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ إِلاّ بِالله العَلي العَظيمِ
حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
این تویی
حالا اینم منم
کنتُ بِئسَ العَبد وَ اَنتَ نِعمَ الرَّب
أَسْتَغْفِرُ اللّٰه الَّذِي لَاإِلٰهَ إِلّا هُوَ
الْحَيُّ الْقَيُّوْمُ
الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ
ذُوالجَلالِ وَ الاِکرَام
بَدِيعُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ
مِنْ جَمِيعِ ظُلْمِي وَجُرْمِي
وَ إِسْرافِي عَلَىٰ نَفْسِي وَأَتُوبُ إِلَيْهِ
يَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
بخدا اگه همین یه فراز رو بفهمم، دیگه از در خونه ات جایی نمیرم
يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ
یعنی همیشه دو دستی به بنده ات عطا میکنی
يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ
صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَىٰ سَجِيَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَىٰ فِي هَذِهِ الْعَشِيَّة
به حجة بن الحسن
الهی العفو....
◾️آمدم یا رب گدای روسیاهت را ببخش
◾️سائل آلوده و پراشتباهت را ببخش
◾️حضرت غفار، عبد پرگناهت را ببخش
◾️این گدای بی حیا و بی پناهت را ببخش
◾️بر در لطف تو اشک چشم و آه اورده ام
◾️هرچه هستم باز سوی تو پناه آورده ام
◾️ای خدا من سینه ام را غرق ظلمت کرده ام
◾️توبه کردم، توبه بشکستم خیانت کرده ام
امشب
به خاطر مادر سادات یه نگاه به دلم کن
حالم خیلی خرابه
◾️جای خلوت باتو، با غیرتو خلوت کرده ام
◾️من به عصیان و گناه خویش عادت کرده ام
◾️میکنم اقرار یا رب که تو خوب و من بدم
◾️باامیدی بر سر ابن سفره امشب امدم
◾️نیست این گر حال اشک و حال گریه حال من
◾️سنگ عصیان بارها زخمی نموده بال من
◾️غرق غفلت ها گذشته روز و ماه و سال من
◾️یا کریم الصفح ، رحمی تو بر احوال من
◾️این شب جمعه بگیر از لطف دست این گدا
◾️عفو کن یا رب به حق چادر زهرا مرا
اومد خونه
همینکه فهمید تو خونه چیزی برا خوردن نیست،
چقدر علی خجالت کشید
اما مگه تا فاطمه زنده هست میزاره علی خجالت بکشه،
علی جان چادرم رو ببر نزد زید یهودی گرو بزار،
اصلا تصورشم برا ما محاله،
علی چادر خانمش رو آورد،
زید یهودی یه نگاه کرد،
دید دوازده تا وصله داره،
اما تا فرمود این چادر فاطمه است،
آنچه که میخواست زید یهودی بهش گرو داد،
سه کیلو جو گرفت اومد خونه،
خانومش آرد کرد، نان پخت،
آخر شب زید یهودی چادر گرو گرفته از علی رو برد خونه،
چیزی نگذشت خانومش دید خونه اش نورانی شده
چیه تو این صندوق ...
علی چادر خانومش رو گرو گذاشته،
نوشتن همون شب هشتاد یهودی مسلمان شدند،
اومدن در خونه امیرالمومنین شهادتین رو بر زبان جاری کردند (۱)
به نور چادر وصله دار فاطمه هشتاد یهودی مسلمان شدند
اما به نوری که از سر بریده ی ابی عبدالله از تنور خانه خولی....
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
فرمود
یه سرچادر توی بهشت دست فاطمه ی منه
یه سر چادر هم روی صراط پهنه،
ندا میاد :
یٰا اَیُّهَا المُحِبُّون لِفٰاطِمَة،
تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ (۲)
◾️چادر زهرا به دادم روز محشر میرسد
ببین یه ذره با صدا بلند خوندیم اذیت شدیم
نه سینه ات شکافته شده
نه لگد خوردی
من نمیدونم چجوری فریاد زد :
خَلُّوا عَن اِبن عَمِّی (۳)
خانمی که نفس به سختی میکشید
برا علی داد میزد رها کنید علی رو
تا حالا یه نامحرم صدای این خانم رو نشنیده،
بخدا یه نامحرم هم صدای زینبش رو نشنیده بود
اما کربلا کار به جایی رسید دیدن داره داد میزنه
هی میگه
واحُسَینٰاه
📚منابع:
۱. الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 537 – 538
۲. بحار الأنوار ج ۱۷، ص ۲۳۹
۳. همان، ج ۲۸، ص ۲۰۶
====================
روضه | مدینه مرکز پیکار نابرابر بود ....mp3
11.38M
|⇦مدینهمرکز پیکار....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس حاجمهدی سلحشور ✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
|⇦•مدینه مرکز پیکار...
#روضه و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج مهدی سلحشور •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مدینه مرکز پیکار نابرابر بود
علی نشانه، ولی جنگ با پیمبر بود
به حفظ جان علی، فاطمه سپر گردید
قد خمیده ی او ذوالفقار حیدر بود
نگاه زینب کبری به غربت مادر
نگاه فاطمه بر اشکِ چشم دختر بود
رخی که رنگ جسارت گرفت قرآن بود
تنی که روی زمین افتاد کوثر بود
چهار کودک معصوم با تنی لرزان
دعایشان به پدر، چِشمشان به مادر بود
چهل نفر به سر بضعه ی پیمبر ريخت
شرورتر ز همه قنفذ ستمگر بود
*گفت قنفذ چرا دست فاطمه رو از دامن علی جدا نمیکنی؟ چنان ضربه ای زد..*
خدا گواست که یک ضربه بر تنش نزدند
به قصد کشتن او ضربه ها مکرر بود
فاطمه ببین گریونم
روضه ی تو رو میخونم
بی تو من چطور آروم بمونم
برگرد، نبودنت دلم رو میشکنه
برگرد، غمت آتیش به جونم میزنه
برگرد، با دیدنت دلم جلا بگیره
برگرد، داره میباره اشکِ دخترت
برگرد، به جون این شهید بی سرت
برگرد، تا که خونه بازم صفا بگیره
*مصیبتی رو داره میگه که امیرالمؤمنین برای این مصیبت گفت: ردای جنگ به تن میکنم. زمین رو از خون همه اتون سیراب میکنم. دمار از روزگار همه اتون درمیارم. چه مصیبتی؟ علی سیلی خوردن فاطمه رو دید تحمل کرد، ناله اش رو بین در و دیوار دید تحمل کرد، اما برا این مصیبت ردای رزم به تن کرد، شمشیر برهنه تو دستش از خونه بیرون زد..*
گفت باز دارن میدن آزارت
پیش چشمای دلدارت
اومدن برا نبش مزارت
برگرد، نذار اینا زمینم بزنن
برگرد، اینا دشمن خونیِ منن
برگرد، آخه تنها طرفدارم تو بودی
برگرد، زندگیِ منو به هم زدن
برگرد، با غرور جلو من قدم زدن
*سلمان دید علی تو کوچه نشست زانوهاشو بغل گرفت، های های داره گریه میکنه. آقاجان اینجا کوچه ست محل عبور مردمه، حضرت فرمود: سلمان دست رو دلم نذار، این مرد رو میبینی جلو من داره راه میره؟ یه روز دستای منو بست، جلو چشم من به فاطمه ام جسارت کرد.. یه دعا میگم اگه تونستی آمین بگو، خدا غرور هیچ مردی رو جلو زن و بچه اش نشکنه، دو جا غرور علی شکست، یجا وقتی از خونه دارن کشون کشون میبرنش نگاه کرد ناموسش بین در و دیوار رو زمین افتاده. زبانم لال، یکی فاتح بدر و خیبر شمشیر برهنه بالا سرش نگه داشتن، دید فاطمه داره نگاه میکنه، الانه که نفرین کنه، فرمود: به والله الان موهامو پریشان میکنم، پیراهن پیغمبر رو به سر میندازم، همه اتون رو نفرین میکنم، امیرالمؤمنین فرمود: سلمان بدو فاطمه ام رو دریاب، نکنه نفرین کنه. سلمان اومد محضر بی بی مؤدب، خانم جان! امیرالمؤمنین سلامت میرسونه، نکنه نفرین کنی، گفت: سلمان چطور نفرین نکنم؟ اینا ببین با علی چه کردن، اینا غرور علی رو شکستن. انقدر فاطمه ایستادگی کرد، علی رو برگرداند به خونه، گفت: به والله بدون علی نمیرم، با علی برگشت... اما کربلا دیدن زینب مستأصل هی داره میدوه، به این رو میزنه، به اون رو میزنه، ببینید دارن حسینمو میکشن، دارن سر از بدن حسینم جدا میکنن، خدا روتو سیاه کنه روی زینبو زمین زدی. یه وقت نانجیب گفت کارو تمام کنید، زینب نگاه کنه سر حسین بالای نیزه، نگاه کنه اسب ها رو نعل تازه زدن، بر بدن حسین....*