ای آفتاب حُسن به زیباییات سلام
وی آسمان فضل به داناییات سلام
در صبر شاخصی به شکیباییات سلام
تنها تو کاظمی که به تنهاییات سلام
هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست
از آب عفو آتش خشمت فرو نشست
ای صرف گشته عمر گران تو در نماز
دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز
مطلوب ایزد است بیان تو در نماز
واجب بُود درود به جان تو در نماز
آنسان که نور عشق خدا در وجود توست
از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست
تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست
هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست
هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست
کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست
قدرت از آن توست که بر ابر پیلوار
فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار...
ای کشتی نجات به دریای حادثات
دارند شیعیان به شما چشم التفات
لبتشنهایم تشنۀ یک جرعۀ فرات
بر ما ببخش از کرم خویشتن برات
در آستان قدس رضا نور عین تو
دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو
چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست
چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست
سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست
پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست
بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا
سوگند میدهم به جگرگوشهات رضا
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#سیدرضا_مؤید
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
من که جلد بام شاه مشهدم
دست بر دامان پر مهرش زدم
نان خوبانمیخورم گرچه بدم
"من ارادالله" خواندم آمدم
سفره دار ما گدایان السلام
کاظمین الغیظ قرآن السلام
هرکجا سخت آمده دنیا به ما
گوشهچشمی کردی ای آقا به ما
یک علی دادی و یک زهرا به ما
جور شد پس فیض دق الباب ما
گرچه دورم ای خدای کاظمین
طوس و قم دارد هوای کاظمین
گریه آوردم که خوشحالم کنی
میشود آیا سبک بالم کنی..
گر نشد صفوان جمالم کنی
راضیم براینکه حمالم کنی
دلخوشم حمال کوی دلبرم
بار زوار شما را میبرم
تا نظر سمت کلافی میکنی
بر گلیمت عرش بافی میکنی
خوش بدیها را تلافی میکنی
بشر مطرب را تو حافی میکنی
کاش ای آقا که ذره پروری
یک سحر از کوچه ما بگذری
بنده نفسیم ایمانی بده
نسخه فوری درمانی بده
یاد ما رسم مسلمانی بده
سفره را وا کن به ما نانی بده
انیبیا هم مثل ما پشت دراند
نان خشکت را تبرک میبرند
ای فدای اشکهای جاریت
داغ بر دل شد شب از بیداریت
بین آن بیتوته ی اجباریت
داد زندانبان عجب دلداریت
یا مخلص گفتی و دلزار شد
مادرت بالا سرت تبدار شد
هرکس آمد رد شد از روی عبا
وای من ماندی به زیر دست و پا
زیر لب گفتی امان از کربلا
ذبح شد جد غریبم بی هوا
تا سواران بین خیمه تاختند
عمه جانمرا زمین انداختند
#سید_پوریا_هاشمی
ای کلیماللَه تماشا کن کلام الله را
بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را
نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را
در زمین و آسمانها رهبری آگاه را
روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر
گوهر رخشندۀ شش بحر نور است این پسر
این پسر بدرالمنیر و این پسر شمسالضحاست
این پسر بابالکرم، بابالولا، بابالعطاست
این پسر بابالمرادِ انبیا و اولیاست
این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست...
صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او
نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او
ماه ذیالحجهست محو آفتاب روی او
جنس آدم قبضهای از خاک پاک کوی او
چشم عیسی از فراز آسمانها سوی او
عروة الوثقای ارباب کرامت موی او
آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست
کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست
ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو
وحیِ ساعد خیزد از لبهای گوهربار تو
آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو
روح پاک انبیا و اولیا زوار تو
آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت
حضرت معبود مشتاق مناجات شبت...
ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک
آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک
با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک
بیولایت میشود رحمت، عذاب دردناک
میثم آلودهای عبد و ثناگوی شماست
هر که بوده هر که باشد سائل کوی شماست
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#غلامرضا_سازگار
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری...
بال وا كن لحظهای در زیر باران شهود
از فراز عرش میبارد سحاب دیگری
بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر
یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری
ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن
دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری
ما خدا را در جمال چارده تن دیدهایم
خواندهام این حرفها را در كتاب دیگری
جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند
این یكی هم میرسد از خاك و آب دیگری
بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق
بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری
حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار
با وجود او ندارد انتخاب دیگری
شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان
وصف او را میكند با آب و تاب دیگری
ماه كی بعد از نگاهش آفتابی میشود؟
میرود از شرم، شبها در حجاب دیگری
شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود
از كتاب معرفت، فصلالخطاب دیگری
یا نمیداند بلندای مقامش تا كجاست
یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری...
یا بگو باب الحوائج یا بگو باب المراد
نام او حیف است بردن با خطاب دیگری
#امام_موسی_کاظم_علیه_السلام
#مدح_ولادت
#عباس_شاهزیدی
#امام_کاظم_ع
هر کس که می خواهد ببیند لطف حیدر را
باید بگیرد دامنِ موسیَ ابنِ جعفر را
باب الحوائج شد که درمانده نَمانیم و...
باب الحوائج شد بگیرد دستِ نوکر را
از نسل شیرِ خیبر و زهرای مرضیّهَ ست
با دستِ بسته می کند تسخیر... خیبر را
از هر سرِ انگشت او جود و کرم جاریست
وقتی نَفَس می زد جهان می دید کوثر را
بابای سلطان خراسان است و معصومه
دنیا ببین این پادشاهِ ذرّه پرور را
بر روی دوشَش بیرقِ شیخ امامان است
استاد علم و رأفتِ شاه خراسان است
در هر کجای کشور ما رَدّی از پایش
شد افتخار ما غلامیِ پسرهایش
معصومه یِ او سفره داری می کند در قم
پهن است در مشهد به لطف حق ببین سایهَ ش
شیراز صحنِ احمد ابنِ موسِیِ کاظم
یارِ علی موسیَ الرّضا غمخوار بابایش
باید جوانِ او زیارتگاه ری باشد
عبدالعظیم از زائران حمزه و پایش...
در شهرِری وا شد اگر موسیَ ابن جعفر خواست
هر سوی ایران یک زیارتگاه بابایش
با این حَرم ها کشورِ ما کاظمینی شد
موسیَ بن جعفر خواست که ایران حسینی شد
با روضه اَش صدها گِره از کار ما وا شد
چه دردهایی که در این مجلس مداوا شد
مادربزرگی سفره یِ موسی بن جعفر داشت
حاجت روا از پای سفره هر کسی پا شد
هر کس که از خُدّام این آقاست شد آقا
هر کس به سینه سنگ عشقش زد مسیحا شد
یوسف به دنبال غلامیِ رضای اوست
مریم کنیز دخترش در شهر قم... تا شد...
از بانوان جَنّةُ الاعلی شد و با یک...
گوشه نگاه او برات عشق امضا شد
هستم گدای خانه اش دارم رضا را شکر
از کاظمینش کربلا رفتم خدا را شکر
امشب سر این سفره اَم که پر درآوردم
حرف دل خود را برای دلبر آوردم
ماه محرّم می رسد دست گدا خالیست
جایش دو تا دیده که نَه دو کوثر آوردم
دلواپسم... کار و کسم... چشمَم نماند خشک
وقتی به لب ذکرِ لالایی اصغر آوردم
حرف جوان شد جان به لب کُن نوکر خود را
باید بمیرم بر حَصیری اکبر آوردم
از قتلگَه می تاخت سوی کوفه خولی و...
با قهقهه می گفت مژده که سر آوردم
از کاظمین و کربلا هر بار می خوانم...
چشم انتظارِ وصل روی یار می مانم
حسین ایمانی
#امام_کاظم_ع
صالح ترین عبد خدا موسی بن جعفر
حق است هرکس هست با موسی بن جعفر
ما بنده و آقای ما موسی بن جعفر
محتاجها گویند یا موسی بن جعفر
در پای جودش اغنیا محتاج هستند
قربانیش در ماه حج حجاج هستند
مستیم مست باده باب الحوائج
هستیم ما دلداده باب الحوائج
قربان خانواده باب الحوائج
آقاست آقا زاده باب الحوائج
با بچه هایش صاحب سرمایه هستیم
با مشهد و شیراز و قم همسایه هستیم
بال ملائک هست فرش زیر پایش
ایزد مسخّر کرده هستی را برایش
هستند در ایران ما فرزندهایش
معصومهاش آمد به دنبال رضایش
انوار او تقسیم شد بر مشهد و قم
او را زیارت میکنم در مشهد و قم
او آیت عظمای آیات خدا بود
شب تا سحر گرم مناجات خدا بود
مات رخش شد عرش او مات خدا بود
واضح ترین تصویر از ذات خدا بود
او جلوه رب بود اما بندگی کرد
انسان کامل بود و ساده زندگی کرد
«والکاظمین الغیض»، صبرش حد ندارد
خوب است و در بین صفاتش بد ندارد
در مومنینش یک نفر مرتد ندارد
در صحبتش با خادمان «باید» ندارد
خاری رَوَد در پای فرزند عزیزش
اخمی نخواهد کرد بر روی کنیزش
تابوده این بوده ست «آقا؛ تو، گدا؛ من»
مدح تورا گفتن کجا آقا کجا من؟
تو جان بخواه و مابقی کار با من
بدکاره آمد محضرت شد پاک دامن
با دیدنت ذکر خدا ورد لبش شد
از تو سرودن کار هر روز و شبش شد
تو آمدی از عرش بر دامان مادر
دست تو را دادند بر دستان مادر
مثل طلای خالص است ایمان مادر
جان امام کاظم است و جان مادر
وقت ولادت مادرت تکبیر میگفت
این عالمه بهر زنان تفسیر میگفت
در عشق حق عاشق ترین عاشق تو هستی
مجرای فیض عالمی، رازق تو هستی
هرچند مخلوقی ولی خالق تو هستی
تنها وصی حضرت صادق تو هستی
علم لدنّی پدر در سینه توست
جود و کرامت عادت دیرینه توست
تا پای جانت پای قرآن ایستادی
در فتنهها، ای کوه ایمان ایستادی
رودرروی بدعتگذاران ایستادی
با رنج و زحمت کنج زندان ایستادی...
...تا یازده رکعت نماز شب بخوانی
در کنج زندان روضه زینب بخوانی
جان ها فدای آستان عمه جانت
دارد میآید کاروان عمه جانت
ای کاش بودم در زمان عمه جانت
تا میشدم قربان جان عمه جانت
تا روضه گودال ها چیزی نمانده
تا غارت خلخال ها چیزی نمانده
آرش براری
#امام_کاظم_ع
ای جلوه ی لطف خدا باب الحوائج
یا حضرت مشکل گشا باب الحوائج
مشکل ندارد، کار و بارش رو به راه است
هرکس که شد همراه با باب الحوائج
از سینه اش غم بر طرف گردیده هرکس
از دل صدایت کرده یا باب الحوائج
هرکس که شد ناچار و در زد خانه ات را
فورا شده حاجت روا باب الحوائج
از هر طبیب حاذقی هستی در عالم
بر درد بی درمان دوا باب الحوائج
معنا ندارد دست خالی باز گردند
از خانه ات خیل گدا باب الحوائج
بالاتر از عیسی نه دم ها، بازدم هات
بیمار را داده شفا باب الحوائج
واکن گره از کار من با یک نگاهت
دستی برآور بر دعا باب الحوائج
می خواهم از لطف زیادت یک زیارت
هم کاظمین هم کربلا باب الحوائج
مشکل گشایی می کنی از کار عالم
یا حضرت مشکل گشا باب الحوائج
رسول رشیدی راد
4_5870823404294113603.mp3
4.47M
.
#سرود
#میلاد_امام_کاظم
#امام_کاظم_علیه_السلام
#یزد_خواستی 🎤
✅ بند اول
شب عشقه ، لطف خدارو
می بینم باز امشب به عینه
پر زده دلم از تو سینه
زائر شهر کاظمینه
می خونم یا موسی بن جعفر
یا باب الحوائج مددی
دلم و بردی آخه آقا
تو دلربایی خوب بلدی
من ، قطره ، تو دریای دریایی
من ، مجنون ، تو لیلای لیلایی
من ، نوکر ، تو آقای آقایی
بابای امام رضایی
✅ بند دوم
دوست دارم دنبال تو آقا
شبیه بشر حافی باشم
تو خیلی خوبی کردی باید
به دنبال تلافی باشم
گدای کرم تو هستم
از نگاهت کرم میباره
تو کاظم هستی یعنی اینکه
مهربونی هات بی شماره
من ، خوابم، تو رویای رویایی
من ، زشتم، تو زیبای زیبایی
من ، پستم ، تو والای والایی
بابای امام رضایی
✅ بند سوم
ذکرت رمز گره گشایی
یاموسی بن جعفر آقاجان
جیره خور بچه هات هستیم
زیر دینتون باشه ایران
نوکر خونه زادت هستم
حق دارم بگم خوش اقبالم
امضا کن برا من زیارت
اربعین کربلا امسالم
من ، خاکم ، تو اعلای اعلایی
من ، پایین، تو بالای بالایی
من ، عبدم، تو مولای مولایی
بابای امام رضایی
#حسین_رحمانی
#یاباب_الحوائج_یاموسی_بن_جعفر
قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده
میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده
عمه سادات داره میاد خدا کنه برگرده قبله حاجات داره میاد خدا کنه برگرده
قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده میگن علمدار داره میاد خدا کنه برگرده
عمه سادات داره میاد خدا کنه برگرده قبله حاجات داره میاد خدا کنه برگرده
خدا کنه که رقیه اش نباشه خدا کنه کسی تشنش نباشه
خدا کنه که رقیه اش نباشه خدا کنه کسی تشنش نباشه
خدا کنه که برگرده رباب کاشکی باشه مشکا پُر آب
کاشکی باشه مشکا پُر آب حسین وای حسین وای حسین وای
حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای
دانلود مداحی قافله سالار داره میاد خدا کنه برگرده جواد مقدم
صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن بوی غل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگردن
صدای شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن بوی غل و زنجیر داره میاد خدا کنه برگردن
حرمله با تیر داره میاد خدا کنه برگردن خولی با شمشیر داره میاد خدا کنه برگردن
خدا کنه با خودش زن نیاره خدا کنه با خودش زن نیاره
خدا کنه چند تا پیرهن بیاره خدا کنه چند تا پیرهن بیاره
خدا کنه چند تا معجر بیارن خدا کنه چادر بیشتر بیارن
خدا کنه چادر بیشتر بیارن حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای
سنان بدمست داره میاد خدا کنه برگردن سنان بدمست داره میاد خدا کنه برگردن
با نیزه تو دست داره میاد خدا کنه برگردن با نیزه تو دست داره میاد خدا کنه برگردن
از همه بدتر داره میاد خدا کنه برگردن شمر با خنجر داره میاد خدا کنه برگردن
خدا کنه آخرش جنگ نباشه خدا کنه رو زمین سنگ نباشه
خدا کنه آسمون یاری کنه خدا کنه که عمو کاری کنه خدا کنه که عمو کاری کنه
حسین وای حسین وای حسین وای حسین وای