|⇦•نوای کاروان...
#روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاجمهدی سماواتی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
* "بَکَتْ وَ أَبْکَتْ وَاللّهِ کُلُّ عَدُّوٍ وَ صَدیق"عمه ی سادات زینب کبری کنار کشته ی داداشش نشسته بود واشک می ریخت طوری گریه میکرد دوست و دشمن به حالش گریه میکردند.گاهی صدا میزد "أَنتَ أَخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد..یا جَدّاه...*
این کشتهی فتاده به هامون حسین توست
این صیدِ دست و پا زده در خون حسین توست
*گاهی دست زیر بدن پاره پاره برادر میبرد، صدا میزد.. خدا! این قربانی رو از آل محمد قبول کن..حسین...
چه کردن با این خواهر داغ دیده؟ یابن الحسن! یه عده از عربها اومدند اما با کعب نی و تازیانه، از بدن برادر جداش کردند،بی بی زینب زنها رو سوار ناقه ها کرد، بچههاشون رو كنارشون گذاشت، اما وقتی نوبت به خودش رسید دیگه کسی نبود کمکش کنه، یه نگاه به طرف گودی قتلگاه کرد، زبان حالش این بود داداش پاشو زینبت می خواد سوار ناقه بشه یه نفر مَحرم نداره.... حسین....*
نوایِ کاروان هر دَم زند آتش به جانم
خدایا بر زمین مانده تنِ آرامِ جانم
رَوان با شور و شینم
خداحافظ حسینم
رفتم من و هوای تو از سر نمیرود
داغِ غمت زِ سینهی خواهر نمیرود
میروم از کربلایت
میسپارم بر خدایت
ای حسین جان...
*خدایا به سوزِ دل زینب کبری، به اشک چشمش، به دل داغ دیده اش، به چادر خاک آلودَش، به بدن تازیانه خوردهاش، فرج امام زمانمان را برسان، موانع فرجش برطرف بفرما...
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
صَلَی اللهُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِالله وَ صَلَی اللهُ عَلی قَلبِ زینَب صَبور وَ لِسانَ شَکور..
کسی که غیر مصیبت ندید زینب بود
کسی که عشق از او شد پدید زینب بود
کسی که فاطمه او را به دامن از اول
برای کرب و بلا پرورید زینب بود
نُخست روز به بازار عشق آن که ز جان
مَطاعِ جور و جفا را خرید،زینب بود
برادرش به سر اکبرش شتافت ولی
کسی که زودتر از او رسید زینب بود
*مصیبت ها دید، الهی بمیرم دردناک تر از همه گمان میکنم این بود
اومد گودی قتلگاه بدن برادر را پیدا کرد، گاهی صدا میزد: "أنتَ أخی؟" آیا تو برادر منی؟ گاهی صدا میزد:"یَومٌ عَلیٰ صَدرِ المصطفیٰ یَومٌ عَلیٰ وَجهِ الثَّریٰ...." داداش یه روز رو سینۀ پیغمبر جات بود؛ یه روز رو خاک کربلا...
یک وقت دیدن لحنش عوض شدصدا میزنه:
"یا جَدّاه هذا حُسَینٌ بِالعَراء، مُقَطَّعُ الْأَعْضاءِ،مَسْلُوبُ الْعِمامَةِ وَالرِّداءِ، مُرَمَّلٌ بِالدِّماءِ" گفت و گفت تا به این جمله رسید یا رسول الله این همون حسینیه که زیر گلوش رومیبوسیدی... حسیـــــن..حســـــین.... جانم
این همه راه دویدم ز پی دلداده ام
به امیدی که در این دشت برادر دارم
حسین من! عزیز دلم!
تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم
فکر همراهی با شمر دهد آزارم
گفت: داداش!
خیز نگذار که ما را به اسیری ببرن
من که از راهی بازار شدن بیزارم
یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد
گو چه سان نَعش تو را از روی زمین بردارم
*حـــــسین جانم داداشم! نه زخمات یه جوریه برات ببندم عزیر دلم! نه یه سفری رفتی منتظرت باشم برگردی..
حـــــسین....حـــــسین جانم
"صَلَی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الْباکِینَ عَلَیکَ
یا ذَبیحَ الْعَطشان"
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
جز حسین کیست که در شأن و شرف بی همتاست
این حسینکیست که محبوب تمام دلهاست
او حسین است و حسین میوه ی قلب زهراست
فاطمه امّ ابیها به حسین می نازد
همه جا زینب کبری به حسین می نازد
هواتو کردم، اسیر دردم
بزار بیام منم حرم دورت بگردم
حسینجان! حالم عجیبه، دلمغریبه
فضای قلب من پُر از شمیم سیبه
تا کی صبوری، آخه چه جوری
خسته شدم دیگه از این فراق و دوری
ای سر بریده! موهام سفیده
با حسرت ِحرم ببین قَدّمخمیده
اما حسینجان ! قامت خم من کجا و قامت خم اون مادری که امشب تو حرمت از این طرف به اون طرف هی دور قتلگاه راه میره هی صدا میزنه بُنَیَّ ..پسرم حسین..کجا*
مادری در طواف قربانگاه هی بُنَیَّ بُنَیَّ می گوید
تشنه ای زیر نیزه، گه مادر گه اُخَیَّ إلَیَّ می گوید
*هی صدا میزنه...حسینجان!*
من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به به دنبال سرت باید بگردم
؟زینب صدا زد: حسین جان!..*
چه شد که از ته گودال سر در آوردی؟
تو زینت سر دوش پیمبرم باشی
داداش!
در این شلوغی گودالِ تنگ قول بده
کمی مراقبِ پهلوی مادرم باشی
جواب خندۀ دشمن به خواهرت با کیست؟
مگر تو قول ندادی برادرم باشی
چقَدر دور و بَر عمّه ی ما جار زدن
ساز با ناله ی طفلانِ عزادار زدن
چون نبودن مدینه بزنن فاطمه را
عوضَش فاطمه ها را سر بازار زدن
*این سرها بارها از روی نی افتاد اما اون سری که بیشتر از همه افتاد سر قمر بنی هاشم بود......*
بی سبب نیست بیافتد سر عباس زِ نی
آخه عمّه ام را جلوی چَشم علمدار زدند
*صدا زد: حسین جان! ماهِ من!..*
تکیه زدی بر لب دیوار چرا؟
آمدی دیدن زینب سر بازار چرا؟
مُردم و زنده شدم بس که نگاهم غم دید
چقدر خواهر تو مجلس نامحرم دید
*چهگذشت به زینب..کربلا یه طور، کوفه یه طور، شام یه طور، همین زینب برگشت کربلا یه نگاهی کرد به قبر حسینش صدا زد..حسین جان!*
خبر داری چه خاکی بر سرم شد
دوباره تازه داغ مادرم شد
به اشکِ خواهرت لبخند زد شمر
اسیری تازه آنجا باورم شد
داداش خبر داری مرا بازار بردن؟
میان مجلس اغیار بردند؟
حسینجان!
حلالم کن ای نور چشمان زهرا
حسینجان!
رَوَم تا به کوفه به همراه اعداء
حسینجان!
تن بی سرت مانده بر خاکِ صحرا
حسینجان ..حسینجان...
*داداش دارم میرم سفرِ اسارت، دارم از کنار بدنت جدا میشم ..داداش!رفتی سلام من رو به بابام علی برسون بگو: بابا! زینبت رو به اسیری بردن ...*
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
منو نذار تنها میون این حرم
اگه بری بی تو کجا دارم برم
میون این صحرا کی میشه یاورم
داریم جدا میشیم نمیشه باورم
گلوتو می بوسم به جای مادرم
گره بزن محکم نیوفته معجرم
«گریه امو درآوردی داری میری
زینب و به کی سپردی داری میری»
داری ای ماه از آسمون من
نزن تو با اشکات آتیش به جون من
داداش کجا داری میری بدون من
می چینمت آخر میونه بوریا
می مونه رو شونم همین کبودیا
می ترسم از چشمای این یهودیا
اومدم توی گودال بالا سرت
من اسیر میشم داداش فدا سرت
«گریه امو درآوردی داری میری
زینب به کی سپردی داری میری»
جلوی چشم مادر نزن تو دست و پا
دیدی شدی آخر مرمل الدما
برید جلوی چشمام سرت رو از قفا
یتیمی زود بودش برای دخترت
اسیری زود بودش برای خواهرت
چه نامرتب شد رگای حنجرت
این ازین تن صد چاک اون از سرت
میریزه توی دستاش خون سرت
«گریه امو درآوردی داری میری
زینب و به کی سپردی داری میری
#نوحه_امام_حسین_، ع،
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
|⇦•مسیر پر نور....
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۲ به نفس کربلایی حسین طاهری •✾
مسیرِ پر نور مسیرِ پر خیر
فقط یه راهه اونم حسین وَ لاغیر
رو حرف کی حساب کنم حسین وَ لاغیر
دنیا رو کاش جواب کنم حسین وَ لاغیر
دو راهیای زندگیم چقدر زیاده
کدومو انتخاب کنم؟ حسین وَ لاغیر
رومو زمین زدن همه همه همه
والا رفیق فقط حسینِ فاطمه
من که نِمیرم، یه لحظه با غیر
هیچی نمی خوام، والّا حسین وَ لاغیر
کیه که اسمشم دواست حسین وَ لاغیر
کی بود که خیرمو می خواست حسین وَ لاغیر
تو این زمونۀ عجیب غریب دنیا
کیه که فکر آدماست حسین وَ لاغیر
من یه پناه می خوام، پناه من کجاست؟
پناهِ من فقط ضریحِ کربلاست
کاش یارت باشم
نمی خوام دیگه سربارت باشم
می خوام رونق بازارت باشم
حسین!
این قولم باشه حواسم به تو آقا جمع باشه
نذار اشکای چشمام کم باشه
حسین!
ای عشقِ بچگیم حسین حسین حسین حسین
رفیقِ همیشگیم حسین حسین حسین حسین
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#اربعین
ما رو توی بازار شام میگردوندن
دلِ مارو با طعنهها میسوزوندن
رویِ خاکا مارو کشوندن، واویلتا
کجایی داداش زینبت شد آواره
کجایی داداش خواهرت تو انظاره
غمِ دل من بیشماره، ای حسینم
دق میکنه بی تو این خواهرِ تنها
یادم مگه میره دروازه ی ساعات
رفته خواهر به اسارت
داداش تو خرابه، جا مونده رقیه ات
حالِ منه جا مونده رو کی میدونه
دلِ منو دوری تو میسوزونه
میخونه دلم عاشقونه، حسین آقا
مگه دلِ نوکر چقدر طاقت داره
ببین آقا چشمام بازم خون میباره
دل دیوونَم بیقراره، حسین آقا
داغیِ تو سینه تقدیرِ من اینه
نوکر حرمت رو امسال نمیبینه
دورم از کربلا امسال
حالم رو عوض کن، محولُ الاَحوال
اگه نگیری دستمو از دست میرم
بنویس آقا کربلا توو تقدیرم
تویی آقا نعم الامیرم، حسین آقا
رویِ دلِ من حک شده یا ثارالله
نبضِ دلِ من میزنه یا ثارالله
نَفَسِ تو مثل مسیحا، حسین آقا!
تویی آقا نعم الامیرم، حسین آقا!
ای آب حیاتم، کشتی نجاتم
چشمامو میبندم تو کرب و بلاتم
ارباب! دلِ نوکرو دریاب
منم و غمِ دوری با چشای پر از آب
*سلام بر بدنهایی که افتاد تو بیابون ها، چه بدنهایی؟! دستور دادن اسباشون رو نعل تازه بزنن ، گفت داداش میخوای بدونی چی شد؟..*
داره میزنه دست و پا وای از گودال
چه غریبونه خواهرش میره از حال
اگه بدنش میشه پامال، واویلتا
چی بگم از اونجایی که میدید زینب
رو تنِ داداشش میرن صد تا مَرکب
رسیده جونش دیگه بر لب، واویلتا
تویی آقا نعم الامیرم، حسین آقا!
دل دیوونم بیقراره، حسین آقا!
زینب داره از دور، گودالو میبینه
میبینه یه نامرد، میشینه رو سینه
چشمات، باز ابر بهاره
غارت شده حتی پیراهنِ پاره
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
توسل به حضرت ابوالفضل(ع)
ای درد بی درمانلارا درمان ابوالفضل
باب الحوائج شأنیوه قربان ابوالفضل
ای شیعه نین هر یرده امید و پناهی
سنگر نشین زوّارلارین پشت و پناهی
مظلوملارین سندن صورا یوخدور پناهی
اول منصب و ایمانیوه قربان ابوالفضل
ای بت شکن شیر خدانون شیر بالاسی
حیران قویوپ قارداشیوین کرب و بلاسی
اول آلتی گوشه قبرینون اوللوق فداسی
احسان ایله احسانیوه قربان ابوالفضل
هر کس سنین اَل آتسا دوتسادامه نیندن
هرگز قایتماز دستِ خالی محضریندن
اَل چکمروک بیزده سنون پاکدامه نیندن
گوز تیکمیشوک احسانیوه قربان ابوالفضل
ای کربلا میدانینون رحمت هماسی
شأنون بویوک قبرون کیچیک وارماجراسی
بسکی یروبلار جیسمیوه پیکان یاراسی
غیرتلی مظلوم جانیوه قربان ابوالفضل
دیوانه عشق حسینوک یا ابوالفضل
پروانه شمع حسینوک یا ابوالفضل
محتاجِ درمانِ حسینوک یا ابوالفضل
اول شاه لب عطشانیوه قربان ابوالفضل
قلبیم اولوب هجران غمینده شانه شانه
شش گوشه قبرین حسرتی اود ویردی جانه
بو حسرتی قبره آپارام یانه یانه
باغلی قالان یولّاریوه قربان ابوالفضل
هر کس اولا عشق حسینون مبتلاسی
وصلِ حبیبه اَل تاپار اولسا وفاسی
محشر گونی اجرین ویرر مظلوم آقاسی
اول گلشن جانانیوه قربان ابوالفضل
آغلار گوزیله ایستروک صاحب زمانی
گلسون اوزی ویرسون براتِ کربلانی
قبرین اوپوب اولسون((وحیدی )) نوحه خوانی
باب الحوائج شانیوه قربان ابوالفضل
برچسبها: وحیدی
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab