.
#اربعین_حسینی
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
#زمزمه #فراق_کربلا..
(سبک:بهسمت گودال از..)
بازم دلم تنگه... برای تو آقا
حرم میخوام از تو ببر منو حالا
ببین چه آشوبم آرامشِ من باش
کنار این نوکر.. بشین پای حرفاش
با یه امیدی باز تو هیئتت هستم
نشستم اینجا تا بگیری تو دستم
تموم دنیامی فقط تو آقامی
مخاطبِ خاصّ تموم حرفامی
ببین حرم میخوام تا قلبم آروم شه
کاش واسطم پیشت رقیه خانوم شه
من از همه خستم از نارفیقی ها
بیا رفیقم باش.. ای با وفا آقا..
حسین آقام آقام..
هنوز نرفته از یادم که اون سال ها
من اومدم پیشت ضریح و پایین پا
دوتا حرم بود و.. خیابونی زیبا
خاطره ها دارم از حرمِ سقا
نمیره از یادم اون شب جمعه اش رو
چه خلوتی داشتم دم ضریح با تو..
هنوز یه آوایی.. تو گوش های من هست
صدای زهرا بود.. میگفت حسین تشنه است
میگفت حسین من نداره سر در تَن
عریانه، حتی اون.. پیرهَنِشو بُردَن
ده تا سوار آخر رو پیکرش تاختن
زینب و تو گودال از نفس اَنداختن
حسین آقام آقام..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#زمزمه #شب_جمعه
#اربعین #امام_حسین
─┅══༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅══┅─
#اربعین
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم_من
(سلامٌ علیٰ قلبِ زینبِ الصبور)
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهـل روزه داداش تـو رو صدا کردم
ســرت به نِـی دیدم فقــط دعا کردم
که تــا ببــینم باز کـرب و بـلای تو
بپــا کــنـم بـــزمِ عـــزا بـــرای تو
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهـــر وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رسیـــدم و دیــدم مـــزار غمـبـارت
مونده به دل،داداش،حسرت دیدارت
چــه غــــربتی داره کـرب و بـلای تو
خـواهــر گـریـونت بـشــه فــدای تو
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهـــر وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
پاشـو ببیـن ، زینب خمـــیده از داغت
جون به لب خواهر رســـیده از داغت
سفید شده از غــم، موی سرم داداش
آتیـــش زده داغت بـر جگـرم داداش
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهـــر وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
روی دلـم داداش یه بـغـض سنگیـنـه
دلخـوشـی مـن ایـن پیــرهن خـونینه
بـه غـیــرِ پـیراهن ،چــیـزی نـدارم من
ســــرِ مـــزار تو هـــدیـه بیــارم من
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهـــر وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
رسـیــده ام اما رقـیــــه جــا مــونده
خـــرابـه و داغـــش دلـم رو سـوزونده
شـبــونه از بس کــه تو رو صدا میکرد
بـــرای دیــدارت خـدا خـدا مـی کــرد
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
امــان از این غــربت (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
میگفت که خواب دیدم بابارسید از راه
خــرابــه روشــــن شــد ز نـور ثـارالله
شــدی همون شب در خــرابه مهمونش
ســرِ تو رو دید و به لب رسـید جونـش
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غریب خواهـــر وای(۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
چهـــل روزه امـا دوباره عـاشور است
تـوی دلـــم بازم کـــرب و بـلا برپــاست
دوبــاره گـــودال و روضــــه و واویـلا
بُنَـــیَّ می خـــونه مــادرمـــون زهـــرا
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
غــریب مــادر وای (۴)
#سبک_بسمت_گودال_از_خیمه_دویدم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
ارائه متن وصوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،،
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
─⊱✾♡✾⊰─
https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
─┅═༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═┅─
#نوحه_زمزمه
#شهادت_امام_رضا_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
امـــام مظلــومم عبـــا به ســر داره
اباالحــــسن مــولا عــزم سفــر داره
امام رضا هم شد مثل پدر ، مظلوم
عزیز زهـرا شد ز کینه ها ، مسموم
امام رضـــا جانم (۴)
مجلــس مأمون و زهر جفــا ای وای
روی سرش مولا ، کشید عبا ای وای
آهِ اباصـــلت و حجـــرهٔ در بستـــه
خاک کف حجره ، روضــهٔ سربسته
امام رضـــا جانم (۴)
بیاد عــاشــورا ســوز عطــش داره
می خونه از گـــودال با جگــر پاره
در اوج تنـــهایی مدینــه یادش بود
تشتـــهٔ دیــدارِ رویِ جـــوادش بود
امام رضـــا جانم (۴)
تو لحــظهٔ آخر ، پســر رسیـد از راه
ســرش به زانــو برد جــواد آل الله
پدر ، غــم داغ جوون به ســـر داره
پسـر ، روی قلبـــش ، داغ پدر داره
امام رضـــا جانم (۴)
بســوزه دلهـــامــون برای اون بابا
که ارباً اربا دیـد یه قــامت رعنـــا
چه غربتــی داره میون یک لشکر
چقد جگــر سوزه داغ علی اکبــر
غریب حسیــنم وای (۴)
✍رقیه سعیدی (ڪیمیا)
🖤🖤🖤🖤🖤
࿇﷽࿇
#زمزمه_با_امام_رضا_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅─
ای حرمت جــلوهٔ عـــرش خدا
شمـــسِ معین الضعفا ، یا رضا
خـــادم درگـاه تو حـــور و مَلَک
خــم شـده بر پای تو چرخ فلک
دست کرم بر در تو ســائل است
ســائل درگــاه تو اهـل دل است
هـــر که به درگــاه تو روی آورد
روزی اش از خوان کرم می برد
شــــاه و گــدا بر در تو رو زدند
بر درِ احســــان تــو زانــو زدند
هر کـه از آن سفرهٔ تو نان گرفت
بــا دمِ نقـــارهٔ تو جـــان گرفت
بـــا دل زارم بـــه حــــرم آمدم
تشــنه به این خــوان کرم آمدم
ای تـــو پنـــــاه دل بیــــچارگان
ملــــجأ درمــانده ترین بنـــدگان
درگــه تو باب نجـــات من است
لطف شـما رمــز حیات من است
پنـــجره فــولاد تو باب رجاست
نام رضا ، معنی مشکل گشاست
عشق تو بر قلب هر ایرانی است
نوکری ات منصب سلطانی است
زائــر درگــاه شـــما بـی ریاست
با نظرت خاک درت "کیمیا"ست
ملتمـــسانه به حضـــور آمـدم
غــــرق تمنـــای ظهــــور آمـدم
تا به دعایت شود امضا ، ظهور
نور خـدا جلـــوه کند با ظهور
✍رقیه سعیدی(ڪیمیا)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
࿇࿐ྀུ༅࿇༅═══┅
.
#سینه_زنی
#امام_زمان
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:موج پرچم به فرمان ام البنینه ....
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
مــوج دریــا بــه فـــرمان صـــاحبْ زمـــانه
دشت و صحــرا به فرمان صــاحبْ زمـــانه
وقتی می بینی عالــم ســـر جاشـــه یعـــنی
کـــل دنیــــا بـه فـــرمـــان صــاحبْ زمـــانه
به فرمان صاحبْ زمان ، عشــق ، معنا میشه
به فرمان صاحبْ زمان ، درد ، درمـون میشه
اگـه لحظـــه ای چشمـــشو بــرداره از عـــالم
بیکبـــاره عالــم دگــرگــون میــشه
برگرد ای حقیقت روشن ! العجل
پرچمــــدار نهضـت ســـرخ کربلا
محتـــاج نگــاهتـــیم از روز ازل
برگرد و قدم بذار رو چشمای ما(۲)
یا صاحب الزمان(۳)
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
بیا یابن زهرا که چشم انتظاریم
آقا ، از غــم دوری ات بیقـراریم
بتاب ای مَــهِ عــالم آرای زهـــرا
که بی تو گرفتـــار شبهای تاریم
گواهــی میـــده قلبـــم آقــا ! بزودی میـــای
تو عصری که عطر ظهورت داره حس میشه
چقـــد دوست داریم خادم پا رکابت باشیم
که دیگه حضــورت داره حس میشه
دنیا رو به چشم ما زیبا می کنی
چشمای عاشــق رو دریا می کنی
با تیغ علــــی نشــان یکبـــار دگر
در کوفه عــدالتـــو برپا می کنی(۲)
یا صاحب الزمان(۳)
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
#سرود_پایانی
#سبک_موج_پرچم_به_فرمان_ام_البنینه
.
(بسم رب الحسین)
#شب_جمعه
#شب_زیارتی_امام_حسین_علیه_السلام
#سرودهٔ_رقیه_سعیدی_کیمیا
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
نشسته ام شب جمعه در انتـــظار براتی
که از کـرم بنویســی زیـــارت عتبـــاتی
کویر تشنهٔ قلبم شود به عشق تو زنده
تویی که زمـــزم پاک و زلال آب حیاتی
اسیــر موج بلاییـــم و در برابر طوفان
برای خیلِ گرفتـــار تویی که فُلکِ نجاتی
کم است هر چه بریزم به پایت اشک روان را
غمی فراتر از اینکه تو کُشتهٔ عبــراتی ؟
سرت به نیزه سپردی که سر به سجده بیاید
و بعدِ تو شود احیا دوباره صوم و صلاتی
دلم شکست و قلم هم نوشت نام تو را در
چکامه ای که چکید از قلم به خون دواتی
گرفته عطــر خوش سیب ، تمامی کلماتم
به لطف نام بلنـدت ، غـــزل گرفته ثبـاتی
دوباره این دل تنگم مرا به کرب وبلا برد
دوباره قسمــت دل شــد زیارت عتبـــاتی
─┅═✧❁࿇❁✧═┅─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۲/۵/۱۹
✨﷽✨
#سرودعیدمبعث
#پیامبراعظم_صلوات_الله_علیه_وآله
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:از نگاه یاران به یاران ندا می رسد....
─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─
از فـروغ قرآن ، چراغــان شده کوه نور
در زمین و هفت آسمان گشته برپا سرور
آخرین رســـالت به دستِ محمّـــد رسید
تاج سَــروری با نبــوت به احمــــد رسید
یا رسـول خاتم مدد یا محمــد مدد(۲)
─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─
ای نگــار مکتب ندیده ، بخوان نام حق
گشتــه اولین سوره ، نازل به نام علــق
"إِقرأ بِاسمِ رَبِّک" بخوان ای رسول خدا
بشکند صــدایِ رَســـایت ، سکـوت حَرا
یا رسـول خاتم مدد یا محمــد مدد(۲)
─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─
جان عالمینـی ، تو نورِ خـــدای جَـلـی
یاور رســالت ، خدا بر تو داده علـــی
اولین مسلــمانِ دینت علـی شد، علی
جلوهٔ خــدا در وجودش شـده مُنجَلی
یا رسـول خاتم مدد یا محمــد مدد(۲)
─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─
رحمت الهـــی شدی بر همه ، عالمــین
تا بشارت آورد به قلب تو روح الامین
کوه وسنگ وصخره ثناخوانِ نامت شدند
عرشیان همه محوِ حُسنِ کلامت شدند
یا رسـول خاتم مدد یا محمــد مدد(۲)
─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─
انبیــا همـه صف کشیــدن به درگاه تو
محـــوِ جلوهٔ حق شــدن در رُخ ماه تو
سـر به سجده دارد مَلَک بر قدمهای تو
فرشـی از ستاره می ریزه فلک پای تو
تهنیت به عالم که عید نبوت رسید(۲)
یا رسـول خاتم مدد یا محمــد مدد(۲)
─━⊰••🍃🌼🍃••⊱━─
📝رقیه سعیدی(کیمیا)
«بسم رب المهدے»
#بحر_طویل
#نیمه_شعبان
#میلاد_امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به وقت عاشقی ، می خوانم امشب بسم ربّ المهدی زهرا/عزیزحضرت طاها/به نام نامیِ پیغمبرخاتم/امیر عالم وآدم/به نام حضرت مولا/امیر المومنین ، شاهنشه والا /به قدر و کوثر و طاها/ به نام فاطمه ، ام ابیها/ به دستان کریمِ مجتبی و/به نام نامیِ آقای دشت کربلا/که امضا گردد این شعرم به نام پنج تن حالا/به لطف اینکه امشب همره بادصبا، دلدارمی آید/خبرهای خوشی دارد ز کوی یارمی آید/
/چه ماه عالم آرایی دمید از نیمهٔ شعبان/فلک شد نور باران ازحضور طلعت رخشان/برآمد از میان ابرها ، خورشید نورانی/جهان یکسرشد از انوار رویِ او چراغانی/ پر از شور و شعف شد بیت زیبای امام عسکری امشب /عطاکرده خداوند از درِ رحمت ، به نرجس گوهری امشب/ شب از نیمه گذشت و درگه هفت آسمان واشد/چه خورشیدی به تاریکی هویدا شد/که از نورش امید زندگی بر اِنس و جان آمد/بشارت باد ، آری ، مهدی صاحب زمان آمد/
/ به یکباره دل خاتون عالم در تپش افتاد/زمان شور و نوا سر داد/زمین شد سر به سر آباد/شکوفا شد میان دامن مادر ، گل نرگس/ ز عطر لالهٔ نرگس ، تمام لاله ها مدهوش/زمین ، محو و سرا پا گوش/که پورعسکری بر لب ، کلام نور می خواند/یکایک نام اجدادش به عشق و شور می خواند/
/شهادت می دهد امشب / به ختم المرسلین احمد/محمّــــد ، نور سرمد/خاتم پیغمبران/آن خسرو خوبان/شهادت بر علی/نورجلی/مولای مظلومان/ شهادت بر جمال عالم آرای حسن/خون حسین ، آن کشتــهٔ دور از وطن/به آیه آیه های کوثر و طاها/به عطر سجده های ناب سجّاد و/به علم باقر دین و/به صدق صادق اهل یقین و/به نام کاظم آن زندانی بغداد/سلامی ازسرجان دادبرشاه خراسان/به نام مظهرجود و سخا پورِِ رضا /به هادی شمس دین ، نور هُدا/به حقانیت وحق امام عسکری /شهادت بر تمامیِ علمدارانِ برحقِ ولایت/و در آخر شهادت می دهد بر ححتِ برحق دوران/هم او که شهریار عالمین است/که خونخواه شهید کربلا جدش حسین است/
/چنین شب در مَهِ شعبان ، چو قدرِ لیلةالقدراست/شب تابیدن خورشید بر روی مَهِ بدر است/همان شب که قدم زد صاحب عصر و زمان بر خاک این عالم/شرف بخشید بر آدم/تماشا دارد امشب دیدن روی دلارایش/پدر ، محو تماشایش/حکیمه ، غرقِ در رخسار زیبایش/ملائک دسته دسته نغمه های شور می خوانند/به یُمنِ مقدمش تفسیر شمس و نور می خوانند/تمام اهل عالم عاشق و شیدای آن خالِ لبِ اویند/همه بیمارآن چشم خمار و تیغِ ابرویند/
/الهی ، در چنین روزی به زودی از پسِ آن پرده غیبت/ببارد بارِ دیگر ، ابر رحمت/بتابد نور عصمت/بر این تاریکی و ظلمت/بپیــچد عطــرِ ناب لالهٔ نرگس در این عالم/سر آید غصه و ماتم/بیاید آن طبیبی که ، دوای دردمندان است/حبیبی که نگاهش مایه آرامش جان است/
/بتاب ای ماه عالمتاب/ که دلهامان شده بی تاب/ امان و اَلامان مولا!/ بیا ای مهدی زهرا/ علم بردار و بگذر از مدینه / امیر و شهریار بی قرینه!/ چراغان کن مزار بی نشان مادرت زهرا/ بگیر از دشمنانت انتقام خون سرداران عاشورا/ به حق سرور و شاه شهیدان/ به حق ساقی طفلان/ بیا و زنده کن یکبار دیگر ، دین و قرآن را/ بیا یاد آوری کن ، معنی و مفهوم انسان را/
/اَلا ای منـجی عالَـم / نگاه عالم و آدم به شمشیر شما مانده/تویی که وارث شمشیر مولایی/امید قلب مجروح حسین و قلب زهرایی/تمام شیعیان امشب به لب ذکر و دعا دارند/تمنای ظهورت را ز درگاه خدا دارند/
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📝رقیه سعیدی(کیمیا)
«بسم رب الشهداء و الصدیقین»
#خادم_الرضا
#خادم_مردم
#شهیدآیت_الله_رئیسی
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─━═•••❃❀❃•••═━─
می خواهم از این داغ ، یک دیوان بگویم
از غــــربــت آقـــای محـــرومـــان بگویم
از بالــــهای زخمــیِ چنــدین کبــــوتــر
از مـاهِ پنــــهان در مِه و بــوران بگویم
از لالــه هـــای پـرپـر دشــت شــــقایـق
از داغ سنــــگین بــر دل ایــران بگویم
از آن همـــه پاکی و اخــلاص و تواضع
از حـس مســــئولیت و ایمـــان بگویم
از آخــــرین لبخنــــدهـای عـــارفــــانه
از چهـــرهٔ غمگین ولی خنـــدان بگویم
از عاشقی مخلص که نام و راه و یادش
در خـــاطراتم مانده جـــاویدان بگویم
از کوه نســتوهِ عبـــا بر دوش و خاکی
از روح افـــلاکیِ یک انســـان بگویم
از خادمی که اجر خدمت های او شد
امضا به دست حضرت سلطان بگویم
از او که آغـــوش رضا شد جایگاهش
از این چنین معراج یک انسان بگویم
از او که حتی خستگی را خسته کرد و
شد بسترش دامان کوهستان ، بگویم
در ابتــدای خدمتـــش تا انتـــها رفت
سخت است از آغــاز بی پایان بگویم
جا دارد عمــــری در عـــزای او بگریم
یک عمـــر باید از غم هجـــران بگویم
─━═•••❃❀❃•••═━─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۳/۳/۲
#نوحه_زمزمه
#شهادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
چشام به در مونده ، بیاد حسین از راه
یه سال ونیم ســر شد با غصه و با آه
نمــونــده از هفــت تا ، بـــرادرِ زینب
بیـــاد دَمِ آخـــر ، بـالا ســـــرِ زینب
امان از این غربت(۴)
بعدِ حسینم رفت خنده از این لبهام
حسیـــن مظلومم ! ببین چقد تنهام
بی تو برام دنیـــا مثــل یه زندونه
گــواه تنهـــاییم چشمـــای گریونه
امان از این غربت(۴)
در انتـــظارم تا ، بیــــای دَمِ آخـــر
سر بزنی داداش ! به غربت خواهر
امان از این غربت(۴)
فقـــط برام مـــونده از تــو یه پیـــراهن
رو قلبـــمه داداش به وقت جــون دادن
پیـــرهن خـــونینت ، نشـــونه ای داره
مـــادرمـــو هـــر بار به یــادم میــــاره
غریب مادر وای(۴)
چه غـــربتـــی داره برای یک خواهر
ببینه تو گـــودال ، یه پیـــکر بی سر
یادمه وقتـــی که ، پیکـــرتو بی سر
دیدم و بوسیـــدم ، من عوضِ مادر
غریب مادر وای(۴)
یادم میـــاد وقتی غـــروب عاشورا
خیمه هامی سوختن از آتیش اعدا
رباب و می دیــدم ، چقد پریشونه
بیاد شـــش ماهــه لالایی میخونه
غریب مادر وای(۴)
با زخمــایی که من تو کربلا خوردم
چطور تو این مدت باز دووم آوردم
کی این همه مدت از تو جدا بودم؟
کاشکی الان داداش تو کربلا بودم
مظلوم حسینم وای (۴)
┄┅═✼✵𑁍✵✼═┅┄
رقیه سعیدی(کیمیا)
387.2K
─┅═༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅═┅─
#ازمزمه_باامام_زمان_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بی تو بارانیست چشمانم ، بیا یابن الحسن
عشق ، توفانیست در جانم ، بیا یابن الحسن
مبتـلای درد هجـــرانم ، طبیبی غیـرِ تو
مَحرَمِ ما نیست ، درمانم ! بیا یابن الحسن
چشم سرگردان من در هر کجا دنبال توست
غرقِ حیرانیست ، حیرانم ، بیا یابن الحسن
ماه کنعانم ! بیــا از مصرِ غربت ، رُخ بتاب
شامِ ظلمانیست کنعـــانم ، بیا یابن الحسن
شانه ام بی تاب شد از بار سنگین غمت
رو به ویرانیست ارکانم ، بیا یابن الحسن
ذکر نامت "کیمیــا" می ســازد از خاک غزل
بی تو زیبا نیـست دیوانم ، بیا یابن الحسن
بر غم دلتنـگیِ هـر جمعـه اشکم شاهد است
بی تو بارانیــست چشمــانم بیا یابن الحسن
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
❁﷽❁
#نوحه_زمزمه
#شب_سوم
#شهادت_حضرت_رقیه_علیهاسلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:می گذرد کاروان...
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
عمه شدم بی قرار
خسته ام از انتظار
جان به لبـــم آمده
از تب این اضطرار
خواب دیدم مهمانم می رسد
آرام ایــن جـــانم می رسد
عمــه بگـو یک جواب
معنـی و تعبیـر خواب
رفتـــه قــــرار از دلـم
مُردم از این اضطراب
می آید بر گوشـــم زمزمه
لالایی می خــواند فاطمه
این طبــقِ غـرقِ نور
بوی پـــدر مــی دهد
این سر خونین بر آن
عطر سفـــر می دهد
مهمان داریم امشب عمه جان
من هـــم بابا دارم شـــامیان !
عمه ببین نیمه شب
قــرص قمــــر آمده
شـــام سیــــاه مرا
نــور سحــــر آمده
انتـــظارم دیگر سر رسید
آخـــر بابایم با سـر رسید
قـــاریِ قـــــرآن من
زینـــت دامـــان من
خوش آمدی از سفر
شـدی تو مهمان من
سلامٌ علَی الشَیبِ الخَضیب
سلامٌ علَی الخَـــدّ ِ التَّـــریب
رقیـــه قـــربـــان آن
لبهــای عطشـــان تو
چه کرده آن خیزران
بــا لب و دنـــدان تو
آه از طشت و چوب خیزران
آه از گریـــه های عمـــه جان
بکـــن نگــاهم بابا
ببیـــن تو آهم بابا
مرا ببــر با خودت
خستـــهٔ راهم بابا
بیزار از شام و بازار شدم
نالان از بزم اغیـــار شدم
بابای مظلومم یاحسین(۲)
┈••✾•🏴✾🏴•✾••┈
✍شعر:رقیه سعیدی (کیمیا)
بسم رب الحسین(۱۲)
#نوحه_زمزمه
#شب_دوازدهم_محرم
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک:به سمت گودال از خیمه دویدم من...
─═༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═─
دوباره چشمــای گریونِ یک خــواهر
به سمتِ گوداله به سمت یک پیکــر
میگـــه خــداحــافـــظ بـــرادرِ زینب
ســرت شــده داداش، همسفـر زینب
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
کجا برم بی تو که تکیه گاهم نیست
قافله سالار و پشت و پناهم نیست
تنت رو تا دیدم رو خاک این صحرا
ناله کشیـــدم باز به آه و واویــلا
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
سرت به نِیْ دیدم از نفــس افتـادم
شکستــه قلبـــم رو ، صدای فریادم
پاشو ببین داداش رخت اسارت رو
صورت نیلی رو زخــم جسـارت رو
گریه طفــلان بر، ناقـهٔ بی محمل
نالــه و افغــان دختـر خونیــن دل
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
نگاهی کرد سمت علقمه با حسرت
صدا زد ای کوه عشق و وفا،غیرت
میون نامحـرم بی کس و بی یارم
پاشـو ابوفاضــل پاشـو علمــدارم
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
از این همـه غربت آه و فغان دارم
همسفـری مثل شمــر وسنان دارم
خنـــدهٔ نامحــرم می دهـــد آزارم
می کُشـــد از الان غصــــهٔ بازارم
غــریب خـواهـر وای (۴)
𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═══•••─
رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۵/۱۸
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═─