eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
26.9هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
975 ویدیو
638 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
. ۱۲۰۸ دلدار من جز تو به کس دل نسِپارم شکر خدا که عشق تو به سینه دارم بی دیدن روی تو با دیده چه‌کارم دیدن تو آرزوی همه آقا بیا به جون فاطمه که قلب شیعه پُره ماتمه آه از دوریت به لب رسیده جانم عجّل لولیکَ می‌خوانم آقاجان بیا بیا آقا جان **** بیا رضا جان که به در مونده نگاهم چشم انتظارتم بیا ای قرص ماهم کنج سیه چال بلا شد قتلگاهم اینجا خبر از می و جام نبود چوبی دیگه روی لبام نبود ناموس من توو ازدحام نبود آه بی‌حدّ و حساب زدن زینب رو توو بزم شراب زدن زینب رو **** دلم به یاد دوری از تو بی‌قراره هرکی شنید از غربتم چشاش می‌باره مرغ شکسته پر دیگه زدن نداره از تازیانه های دشمنم هیچی نموند به غیر پیرهنم یاد حسین به سینه می‌زنم آه توو گودال جدّمو دَرهم کردن نیزه رو توی تنش، خم کردن **** ✍ مشابه سبک زیر خوانده می‌شود 👇
. عج شب شهادت امام کاظم علیه السلام آقا بیا که روضه موسی بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه دلها به یاد غصه ی او پر ز آذر است افتاده است بی کس و تنها ، غریب وار مردی که با تمامی خلقت برابر است مرثیه خوان حضرت کاظم خود خداست بانی روضه ،حضرت زهرای اطهر است زندان نگو که گرم مناجات با خداست غار حرای حضرت موسی بن جعفر است مرغی که در قفس ، نفسش تنگ آمده از وی به جای مانده فقط یک بغل پر است از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است ای من فدای شال عزای شما شوم آقا بیا که روضه موسی بن جعفر استه (اراک)✍ عج ................... 💢 مناجات با امام زمان عج در شب شهادت امام کاظم علیه السلام 💢 اگرچه عاشق تو در بدی زبانزد بود ولی همیشه به من خوبی تو بی حد بود من آن کبوتر هر جایی ام که بر بامت به شوق دام، دلم گرم رفت و آمد بود من آن سلام پس از هر نماز هر روزم که در تلاش رسیدن به تو مقید بود چگونه می شود آقا که با وجود تو باز درون برزخ عاشق شدن مردد بود همیشه حرف زدن با تو مهربان آقا برای عاشقیم فرصتی مجدد بود چقدر خوب نگاهت مرا به روضه کشاند چقدر خوب شدم حال من اگر بد بود مرا همیشه به جدت شناختی گفتی همانکه بین حسینیه سینه می زد بود نبود قسمتم امشب به کاظمین روم کبوتر دلم ای کاش بین مشهد بود علیه_السلام .
mohsen_farahmand_gole_narges 128.mp3
3.21M
گل نرجس آبروی دو عالم خیالت کی می رود ز خیالم جمالت جلوه الله بیا جانا طی کنیم شب هجران بیا مهدی با ترنم باران سحابِ رحمتِ الله نگاهم کن من فدای نگاهت صدایم کن من فدای صدایت حلالم کن ای چکیده ی رحمت سُلاله عصمت ،شَه سوار غریب اباصالح ای امام غریبم تمامی دردم تو هستی طبییبم تو را جان مادرت زهرا ز سر تا به پا گر چه غرق گناهم خجالت کشم از درونِ تباهم مرانی از دَرت مارا نگاهم کن من فدای نگاهت صدایم کن من فدای صدایت حلالم کن ای چکیده ی رحمت سِلاله عصمت، شَه سوار غریب
. با موضوع حرکت کاروان از مدینه به سمت کربلا السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ای روضه دار صبح و مساء خیمه ات کجاست ای آخرین امیر خدا خیمه ات کجاست تا کی درون خیمه ی خود غرق ماتمی تا کی بدون مستمع و یار و همدمی داری خودت هزار غم و محنت و بلا اما شکسته قلب تو از درد شیعه ها می بینی هر گناه مرا در شبانه روز اما به روی من تو نیاورده ای هنوز من می کنم‌ گناه و تو شرمنده می شوی بر ظلمت دلم مه تابنده می شوی آقا ببخش شیعه ی پر اشتباه را عمری نکرده لایق وَصلَت نگاه را آقا مرا انیس غم خیمه ات نما با روضه های کرب وبلا پاک کن مرا گویی دوباره مجلس روضه به پا شده چون که حسین راهی کرب وبلا شده گر رفته است نیمه شب و بی صدا حسین با خانواده اش شده راهی چرا حسین همراه برده اصغر دردانه را چرا برده رباب و زینب و ریحانه را چرا تا اکبر است و قاسم و عباس در برش هرگز نمی شود اذیت قلب خواهرش وای از زمان بی کسی ِ پنج ماه بعد زینب شود اسیر،به دستور ابن سعد رأس حسین را به سر نی ببیند و از پاره های حنجر او بوسه چیند و تا شهر شام همسفر حرمله شود پاسخ به آه او کتک و هلهله شود در پیش روی او ز لب خورده خیزران در مجلس شراب عدو خون شود روان آقا به حقّ عمّه ی قامت کمان بیا بر انتقام، حضرت صاحب زمان بیا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. دیوارم جلو راه نور تو شبیه دیوارم الهی ببخشی روسیاهو این بارم دیوارم دیوارم شده آجر این وجود از دست رفتارم متوجه تو نیست همیشه افکارم دیوارم آجر به آجر منو خشتای شیشه ای بذار نورت الهی رد بشه از قلب تار پر غبار برنیومدم از پس این نفس پست نابکار ایاک نستعین ایاک ایاک نستعین۳ ـــــــــــــــــــــــــ دیوارم میون تو و خودم، منی که سربارم منو از خودم بگیر، بدجوری بیمارم دیوارم دیوارم تا همین جاشم بهت خیلی بدهکارم تو رو فاطمه بازم بشو طرفدارم دیوارم بازم به من محل بده یه کمی مراعاتم کن پایین پایینم آقا اهل ارتفاعاتم کن ادبم کن برا خودت تو جبران مافاتم کن ایاک نستعین ایاک ایاک نستعین۳ ✍ .👇
. ۱۲۱۲ دل غرق در صفای تو یا صاحب الزمان جانِ همه فدای تو یا صاحب الزمان عمری بُوَد که ریزه خور سفره توییم هستیم ما گدای تو یا صاحب الزمان ما سرسپرده‌ی درِ این خانه‌ایم و بس ما نوکر سرای تو یا صاحب الزمان من کیستم که سر بگذارم به درگهت چشم ملک به پای تو یا صاحب الزمان هرچند ما بدیم ولی کاش یک سحر باشیم در دعای تو یا صاحب الزمان کِی می‌شود که از دل و جان سیر بنگریم ما روی دلربای تو یا صاحب الزمان ای کاش بشنویم لااقل در کربلا صدای تو یا صاحب الزمان ✍ .
. سلام یابن فاطمه ؛ سلام یابن العسکری امید قلب ما همه ؛ سلام یابن العسکری ای یوسف زهرا بیا آواره صحرا بیا آقا بیا آقا بیا ......... چه می شود به ما نظر ؛ به خاطر خدا کنی تو در قنوت نافله ؛ برای ما دعا کنی ای با خبر از حال ما بر روی لب داریم دعا مهدی بیا مهدی بیا ..... یابن الحسن روحی فداک ؛ متی ترانا و نراک چشم انتظاران رهت ؛ رفتند یک یک زیر خاک بر لب رسیده جان ما ماه شب هجران ما آقا بیا آقا بیا ...... سلام ما سلام ما ؛ به داغ ناتمام تو سلام ما سلام ما ؛ به اشک صبح و شام تو یابن علی المرتضی بر دوش تو شال عزا مهدی بیا مهدی بیا ..... بیا بیا تقاص آن ؛ دو دست بسته را بگیر بیا و انتقام آن ؛ دست شکسته را بگیر زهرا میان شعله ها در پشت در زند صدا مهدی بیا مهدی بیا ...... با ضرب دست دومی ؛ شد صورت مادر کبود جان پیمبر کشته شد ؛ مزد رسالت این نبود شش ماهه ی او شد فدا میگفت به زیر دست و پا مهدی بیا مهدی بیا 👇
. ۱۲۱۵ دوباره جمعه و از دوری ات آقا پریشانم از اینکه کم دعا کردم برای تو پشیمانم تویی جانان من، ای جان من، برگرد آقاجان ز هجران رخ ماهت رسیده روی لب جانم منم بیمارِ عشق تو، تویی تنها طبیب من طبیبِ بی مثال من، وصال توست درمانم بدون تو دلم همچون غروب جمعه دلگیر است صباح جمعه‌ی من! از فراق توست گریانم بیا ای یوسف زهرا، که شیعه شد تک و تنها در این دوران غیبت گوییا در کنج زندانم امید اهل دنیایی! یقین دارم که می‌آیی کدامین روز می‌آیی همین را من نمی‌دانم همیشه گفته‌ام بارک لمولانا اباصالح همیشه یابن زهرا! بر سر خوان تو مهمانم غذا خوردم ولی یاد سه ساله دختر افتادم همین که آب می‌نوشم به یاد شاه عطشانم عزیز فاطمه هربار، پیراهن عوض کردم به یاد جدّ مظلومت حسین و جسم عریانم شنیدم عمه جانت گوشه‌ی گودال افتادو صدا میزد حسینم حق بده بر من، که حیرانم تو را دیدم نه یک گوشه تو رادیدم به هر گوشه یقین دارم که بعد از تو دگر زنده نمی‌مانم چهل منزل اهانت شد به شان عمه‌ات زینب چهل بار از جگر عجل فرج با گریه میخوانم دعای من! برای شائق امشب یک دعایی کن دعا کن تا اضافه‌تر شود روزیِ چشمانم ✍ .
Shahadat Emam Kazem 1403 Kiani [Mohjat_Net] (2).mp3
1.66M
🎤 ایام ظهورو تو نجف تصور بکنید صف نماز جماعتو از اون اول پر بکنید آقازاده قاسمه که قبل نماز میره منبر ولیِ عصر امامه و اذان میگه علی اکبر اشهد ان علی ولی الله خیرالعمل علی ای بی مثل علی و لم یزل علی یا حیدر دلبر با وفا وصی مصطفی و ذکرک شفا یا حیدر یا حیدر یا مولا **** جمعن کل شیعه ها از شهدا تا انبیا اقامه ی نمازه با شباب اهل کربلا آقازاده قاسمه که قبل نماز میره منبر ولیِ عصر امامه و اذان میگه علی اکبر اشهد ان علی ولی الله شمس و قمر علی نور بصر علی کیف بشر علی یا حیدر امام متقین امیرِ بی قرین ای یعسوب دین یا حیدر یا حیدر یا مولا امیرالمؤمنین 1403 .
‌. مناجات مهدوی ویژه ولادت امام حسین علیه السلام ماه شعبان آمده، تبریک یابن فاطمه کربلایی یا مدینه، نور چشمان همه حال که میلاد جدّ تو حسین بن علیست با قدوم تو کدامین جشن عالم منجلیست؟ کاش ما هم خدمتت بودیم بین محفلت کی شود برپا محافل در بهشت ِ منزلت دیدن لبخند زیبایت اگر قسمت شود با نگاهی، قلب ما زیباتر از جنت شود حضرت مهدی ببین؛ حسرت شده دیدار تو کاش باشد دیدن تو عیدی ِ دلدار تو شد ظهورت بی گمان،تنها نیاز شیعیان الامان و العجل ای مهدی صاحب زمان ای خدا عیدی ما باشد ظهور منتقم دیگر عالم را نما روشن به نور منتقم نور او دیگر بتابان بر تمام مشرقین کن ظهور او مقدّر، روز میلاد حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. " خدا نكرده اگر دلبرم نظر نكند حديث عشق به دل ذره‏ اى اثر نكند اگركه او نپسندد به سينه درمان را خدا گواست دگر نسخه ‏اى اثر نكند  دلى كه از اثر معصيت سيه گشته به جز نگاه ولايت بر او اثر نكند  تمام ترسم از اين است كه صبح يك جمعه گه ظهور كه آيد مرا خبر نكند  اگر كه سايه رحمت كشد از اين سرِ ما ز كوچه ی دل ما لحظه ‏اى گذر نكند  منم كه بى ‏نظرش سر شكسته مى ‏گردم و گرنه دلبر من ذره ‏اى ضرر نكند دلا ز دلبر خود خوب پاسداى كن كه گر صفاى تو باشد دگر سفر نكند كسى كه درد سرش را نخواست عاشق نيست  كسى كه اهل بلا نيست ترك سر نكند " ......... السّلامُ عَلیکَ یا سَبیلَ اللّهِ الذّی مَن سَلَک غَیرَه هَلَک غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست چراغ زندگی‌ام را توان سوسو نیست فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو... قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست شمیمِ زلفِ تو را حمل می کند با خود وگرنه باد زمستانِ شهر ، خوش‌بو نیست دل از هوای تو کندن ، برای من سخت است همیشه کوچ ، مُراد دل پرستو نیست شلوغ‌بازیِ دنیا فریب داده مرا تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست به بی خیالی این روزگار می گِریَم تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست عزیزکرده‌ی زهرا ! مریض هجر تواَم علاجِ درد مرا غیر وصل ، دارو نیست غُبار کوچه برای تو بی قرار شده کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟! مسیر آمدنت رفتگر نمی خواهد؟!... نگو به پلک تَرَم ، وقت آب و جارو نیست! چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی ببین! به دست زنان مَحَل ، النگو نیست تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود... دگر بساط دعایش میان پَستو نیست بیا وُ مثل رضاجان ، تو ضامن من شو! اگرچه طینَت این گُرگ مثل آهو نیست هنوز عشق تو را جار می زنم آقااااااا ! خوش است پی ببری عاشق تو ترسو نیست سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف که مرگِ ساده در اندیشه‌ی علی‌گو نیست علی به دست خودش دفن می کند ما را نماز مَیِّت ما را امام ، جز او نیست تو را به مادر شش‌ماهه‌ی حسین..، بیا رُباب ، آنکه شبیه اش هنوز الگو نیست ▪️ سه‌شعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد شبیه ذبحِ علی روضه‌ای دوپهلو نیست ✍ ........... چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد  نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من او نان با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر می‌داد  دوباره روضه می‌گیرم عزیزم در این ویرانه می‌میرم عزیزم دوباره حرمله رد شد از اینجا دوباره خشک شد شیرم عزیزم  نگفتند آه داغِ بچه دیده‌است نگفتند از بلا پُشتش خمیده است ولی گفتند این تازه عروسان عروسِ فاطمه مویش سفید است  گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند مرا با ریسمان بر ناقه بستند نمی‌ماندی به نیزه چاره کردند سَرَت را با نخِ قنداقه بستند چه حسرتها جشیدم بچه‌ام را چه سختیها کشیدم بچه ام را کنارِ بچه‌های  نیزه دارش به روی نیزه دیدم بچه ام را  فقط لالا کنم لالا بخوابی ندارم غصه دیگر تا بخوابی از آغوشم جدا گشتی و رفتی که رویِ سینه‌ی بابا بخوابی  نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند بساطِ غارتش را گرم کردند برای آنکه راحت‌تر بخوابی زدند و سینه‌اش را نَرم کردند سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد به دنبالِ تو می‌گشتند بر خاک.‌‌.. چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه‌ام قلبم گرفته تمام چهره‌ام را غم گرفته زِ بس نازی که تیری با سه‌شعبه در آغوشش تو را محکم گرفته  عبا را روی تو افکند بابا دلش را از غمت آکند بابا چنان با تیر چسبیدی به قلبش تو را  از سینه‌ی خود کَند بابا .
. " خدا نكرده اگر دلبرم نظر نكند حديث عشق به دل ذره‏ اى اثر نكند اگركه او نپسندد به سينه درمان را خدا گواست دگر نسخه ‏اى اثر نكند  دلى كه از اثر معصيت سيه گشته به جز نگاه ولايت بر او اثر نكند  تمام ترسم از اين است كه صبح يك جمعه گه ظهور كه آيد مرا خبر نكند  اگر كه سايه رحمت كشد از اين سرِ ما ز كوچه ی دل ما لحظه ‏اى گذر نكند  منم كه بى ‏نظرش سر شكسته مى ‏گردم و گرنه دلبر من ذره ‏اى ضرر نكند دلا ز دلبر خود خوب پاسداى كن كه گر صفاى تو باشد دگر سفر نكند كسى كه درد سرش را نخواست عاشق نيست  كسى كه اهل بلا نيست ترك سر نكند " ......... السّلامُ عَلیکَ یا سَبیلَ اللّهِ الذّی مَن سَلَک غَیرَه هَلَک غروب بختِ مرا صبحگاهِ نیکو نیست چراغ زندگی‌ام را توان سوسو نیست فراقِ یوسف مصری کجا وُ دوری تو... قیاس داغ تو در حدِّ این ترازو نیست شمیمِ زلفِ تو را حمل می کند با خود وگرنه باد زمستانِ شهر ، خوش‌بو نیست دل از هوای تو کندن ، برای من سخت است همیشه کوچ ، مُراد دل پرستو نیست شلوغ‌بازیِ دنیا فریب داده مرا تمام رونق این دَهر جز هیاهو نیست به بی خیالی این روزگار می گِریَم تو نیستی و از این غم خمی به ابرو نیست عزیزکرده‌ی زهرا ! مریض هجر تواَم علاجِ درد مرا غیر وصل ، دارو نیست غُبار کوچه برای تو بی قرار شده کدام ذَرّه به شوق تو در تکاپو نیست؟! مسیر آمدنت رفتگر نمی خواهد؟!... نگو به پلک تَرَم ، وقت آب و جارو نیست! چه نذرها که نکردیم تا تو برگردی ببین! به دست زنان مَحَل ، النگو نیست تمام آرزوی مادرم ظهور تو بود... دگر بساط دعایش میان پَستو نیست بیا وُ مثل رضاجان ، تو ضامن من شو! اگرچه طینَت این گُرگ مثل آهو نیست هنوز عشق تو را جار می زنم آقااااااا ! خوش است پی ببری عاشق تو ترسو نیست سر مرا بکشان روی دارِ شاه نجف که مرگِ ساده در اندیشه‌ی علی‌گو نیست علی به دست خودش دفن می کند ما را نماز مَیِّت ما را امام ، جز او نیست تو را به مادر شش‌ماهه‌ی حسین..، بیا رُباب ، آنکه شبیه اش هنوز الگو نیست ▪️ سه‌شعبه خورد به حلقوم طفل...، مادر مُرد شبیه ذبحِ علی روضه‌ای دوپهلو نیست ✍ ........... چرا قهری مگر تقصیر دارم بِجایت بر کَفَم زنجیر دارم کفِ آبی فقط خوردم عزیزم بیا از نیزه پایین   شیر دارم دلم مِیلِ دو اَبروی تو دارد ببین که شانه‌ام مویِ تو دارد در آغوشم فقط پیراهنِ توست لباس تازه‌ات بویِ تو دارد  نمی‌آید پس از توخواب ، ای کاش... که می‌مُردم منِ بی تاب ای کاش دوباره شیر آوردم ولی حیف... نمی‌خوردم پس از تو آب ای کاش  مرا آزار با زنجیر می‌داد به من او نان با تحقیر می‌داد زنِ شامی مرا سوزاند وقتی کنارم طفل خود را شیر می‌داد  دوباره روضه می‌گیرم عزیزم در این ویرانه می‌میرم عزیزم دوباره حرمله رد شد از اینجا دوباره خشک شد شیرم عزیزم  نگفتند آه داغِ بچه دیده‌است نگفتند از بلا پُشتش خمیده است ولی گفتند این تازه عروسان عروسِ فاطمه مویش سفید است  گُلِ یاسِ مرا از ساقه بستند مرا با ریسمان بر ناقه بستند نمی‌ماندی به نیزه چاره کردند سَرَت را با نخِ قنداقه بستند چه حسرتها جشیدم بچه‌ام را چه سختیها کشیدم بچه ام را کنارِ بچه‌های  نیزه دارش به روی نیزه دیدم بچه ام را  فقط لالا کنم لالا بخوابی ندارم غصه دیگر تا بخوابی از آغوشم جدا گشتی و رفتی که رویِ سینه‌ی بابا بخوابی  نه رحمی بر پدر ، نه شرم کردند بساطِ غارتش را گرم کردند برای آنکه راحت‌تر بخوابی زدند و سینه‌اش را نَرم کردند سرم شد خاکِ عالم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه دیدم نیزه رَد شد به دنبالِ تو می‌گشتند بر خاک.‌‌.. چنان زد از تنت هم نیزه رَد شد به پشتِ خیمه‌ام قلبم گرفته تمام چهره‌ام را غم گرفته زِ بس نازی که تیری با سه‌شعبه در آغوشش تو را محکم گرفته  عبا را روی تو افکند بابا دلش را از غمت آکند بابا چنان با تیر چسبیدی به قلبش تو را  از سینه‌ی خود کَند بابا .